ابن سکیت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ویرایش Msadeq (بحث) به آخرین تغییری که Heydari انجام داده بود واگردانده شد)
برچسب: واگردانی
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{امامت}}
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابن سکیت در تراجم و رجال]] - [[ابن سکیت در تاریخ اسلامی]]</div>
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[ابن سکیت در معارف و سیره رضوی]] - [[ابن سکیت در تاریخ اسلامی]]</div>


==مقدمه==
==مقدمه==
از [[راویان امام رضا]]{{ع}}. [[یعقوب بن اسحاق بن یوسف دورقی اهوازی بغدادی]]، مکنی به [[ابویوسف]]، مشهور به ابن‌سکیت، [[راوی]] سرآمد در نحو و لغت<ref>تاریخ أبی الفداء، ج۲، ص۴۰؛ طبقات النسابین، ص۶۲؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۷، ص۱۴۱.</ref>، از راویان امام رضا{{ع}} و از [[دانشمندان]] بزرگ نحو [[کوفی]] در [[قرن سوم]] شمرده شده است<ref>وفیات الأعیان، ج۶ ص۳۹۹.</ref>. سکیت [[لقب]] [[پدر]] [[اسحاق]] بود<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۳۱۱.</ref> که به سبب [[افراط]] در [[سکوت]] بدان ملقب گردید<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۲۰۵؛ المفردات، ص۴۱۶؛ تاریخ أبی‌الفداء، ج۲، ص۴۱.</ref>. ابن‌سکیت به [[سال ۱۸۶ ق]]<ref>الأعلام، ج۸، ص۱۹۵.</ref> در دورق، از شهرهای منطقه [[خوزستان]]<ref>أحسن التقاسیم، ص۲۷؛ البلدان، ابن‌فقیه، ص۴۰۹؛ صورة الأرض، ج۲، ص۲۴۹.</ref>، به [[دنیا]] آمد<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۵۷.</ref> و بعدها همراه پدر به [[بغداد]] رفت و در آنجا ساکن شد<ref>الفهرست، ابن‌ندیم، ص۱۹؛ الأعلام، ج۸، ص۱۹۸.</ref> و از همین رو او را اهوازی و بغدادی خوانده‌اند.
[[ابویوسف یعقوب بن اسحاق اهوازی بغدادی]]، مشهور به [[ابن سکیت]] [[اهل]] دورق، روستایی در [[اهواز]] بود. پدرش [[اسحاق]] که سکیت [[لقب]] داشت، مردی [[صالح]] و از علمای نحو و لغت و [[شعر]] [[عرب]] به شمار می‌‌رفت و او خود از علمای [[بغداد]] و از جمله کسانی بود که از کوفیون [[کسب علم]] کرده بودند، از این رو به نحو [[اهل کوفه]] آشنا بود و در [[علوم قرآن]] و شعر [[مهارت]] داشت.<ref>الفهرست (الندیم) ۷۹.</ref> ابن سکیت در [[حدیث]] نیز دستی داشت و از [[امام جواد]]{{ع}} [[روایات]] و مسائلی را نقل کرده است.<ref>رجال النجاشی ۲/۴۲۵.</ref> [[مرحوم صدوق]] او را [[راوی امام رضا]]{{ع}} نیز دانسته است،<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}} ۲/۷۹.</ref> اما به نظر می‌‌رسد مقصود از ابوالحسن در آن [[روایت]] [[امام هادی]]{{ع}} است و کلمه [[رضا]] به [[اشتباه]] بر آن افزوده شده است، چون [[نجاشی]] می‌‌گوید: ابن سکیت از [[خواص]] [[اصحاب امام محمد تقی]] و [[امام علی النقی]]{{ع}} بود<ref>رجال النجاشی ۲/۴۲۵.</ref> و [[کلینی]] همان روایت را بدون قید «الرضا» نقل کرده است.<ref> الکافی ۱/۲۴.</ref> ابن سکیت را متبحر در انواع [[علوم]] دانسته و گفته‌اند که فصیحان عرب را [[ملاقات]] کرد و از آنان [[دانش]] آموخت و آنچه از آنان شنیده بود در کتاب‌هایش نوشت، ضمن اینکه از [[دیانت]] و [[عفاف]] بالایی برخوردار بود.<ref>الفهرست (الندیم) ۷۹.</ref> استادان او [[ابوعمرو شیبانی]]، [[فراء نحوی]]، [[ابن اعرابی]] و اثرم، و [[شاگردان]] و [[راویان]] او [[میمون بن هارون کاتب]]، [[محمد بن عجلان اخباری]]، [[محمد بن فرج مقرئی]]، [[ابوسعید سکری]] و [[ابوعکرمه ضُبّی]]<ref>معجم الادباء ۲۰/۵۰.</ref> بودند.


اسحاق مرد صالحی از [[اصحاب]] کسائی، یکی از قراء سبعه، و از [[عالمان]] برجسته نحو و به ویژه لغت و [[شعر]] [[عرب]] به شمار می‌رفت<ref>الفهرست، ابن‌ندیم، ص۱۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. ابن‌سکیت نیز اشاره می‌کند که پدرش در لغت و شعر از او [[برتر]] بوده است<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹.</ref>. اسحاق در باب القنطرة بغداد به [[آموزش]] [[کودکان]] مشغول بود و ابن‌سکیت نیز وی را [[همراهی]] می‌کرد<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۸-۱۳۹؛ إنباء الرواة، ج۴، ص۵۷.</ref>، نیاز به تحصیل سبب شد که به [[فراگیری علم]] از بصریون و کوفیون بپردازد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ أعیان الشیعة، ج۱۰، ص۳۰۶.</ref> از این رو، از محضر استادانی چون ابوعمرو [[شیبانی]]، فراء، ابن‌اعرابی، اثرم، نصران [[خراسانی]] که همگی از علمای عصر خویش بودند، بهره برد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref> تا آنجا که در شمار عالمان برجسته نحو و لغت عرب و در ردیف استادانی چون ابن‌اعرابی و ثعلب قرار گرفت<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۰.</ref>. [[احمد بن یحیی]] ثعلب به نقل از [[اجماع]] اصحاب لغت، وی را عالم‌ترین فرد بعد از ابن‌اعرابی دانسته است<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۰۹- ۱۱۰؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۲؛ تاج العروس، ج۱، ص۶۴.</ref>. او بر [[علم قرآن]] و نحو [[کوفی]] [[تسلط]] فراوانی یافت<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰.</ref>. همان طور که پدرش در [[سفر]] حجی از [[خداوند]] خواسته بود تا پسرش [[علم]] نحو را فرا بگیرد<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۵۸.</ref>.
[[علمای شیعه]] و [[اهل سنت]] او را [[موثق]]، [[راستگو]] و غیر قابل [[طعن]] می‌‌دانند.<ref> رجال النجاشی ۲/۴۲۵.</ref> با آنکه [[قتل]] او به سبب [[تشیع]] بود،<ref>تاریخ مدینة دمشق ۷۴/۱۵۰.</ref> [[ذهبی]] او را [[تجلیل]] نموده و اشعارش را [[نیکو]]، کتاب‌هایش را سودمند و به خصوص کتاب [[منطق]] او را گرانسنگ و قابل تقدیر معرفی کرده است.<ref>سیر اعلام النبلاء ۱۲/۱۶.</ref> از مبرّد نحوی هم نقل شده که در میان بغدادی‌ها کتابی همچون [[منطق]] [[ابن سکیت]] نیست.<ref>تاریخ بغداد ۱۴/۲۷۴.</ref>


ابن‌سکیت در باب القنطره [[بغداد]] به معلمی مشغول بود و در قبال فعالیت خویش مزدی دریافت می‌کرد<ref>الفلاکة و المفلوکون، ص۱۰۴.</ref>. تا آنگاه که با [[بشر]] و [[ابراهیم]]، [[فرزندان]] [[هارون]] و از کاتبان [[محمد بن طاهر]] آشنا شد و به [[تعلیم]] فرزندان آنان پرداخت. از این رو، زمانی که [[عبدالله بن طاهر]] به دنبال معلمی برای فرزندان خود بود، کاتبان ابن‌طاهر وی را معرفی کردند و ابن‌طاهر ماهانه پانصد [[درهم]] به او می‌داد. ابن‌سکیت گاه به [[سامرا]] مرکز [[خلافت عباسی]] می‌رفت و با [[عبدالله بن یحیی بن خاقان]]، [[وزیر]] [[متوکل]]، گفت‌و‌گو می‌کرد. این آشنایی سبب شد تا عبدالله بن خاقان، وی را به عنوان [[معلم]] [[معتز]] و مؤید، دو فرزند متوکل، معرفی کند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۷۴، ص۱۵۲؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. به رغم [[اعتقاد]] افرادی چون [[احمد بن عبید]] و [[عبدالله بن عبدالعزیز بن قاسم]] در [[همنشین]] نشدن با متوکل<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰.</ref>، ابن‌سکیت این سمت را پذیرفت و همین سبب شد تا در [[زندگی]] او گشایشی حاصل شود، چرا که متوکل ماهانه دو هزار درهم به او می‌داد و علاوه بر آن، گاه پاداش‌های گران‌بهایی نیز به وی می‌بخشید، چنان که در [[مجلسی]] پنجاه هزار درهم به او بخشید<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۳.</ref>. تسلط [[یعقوب]] بر علم لغت تا آنجا بود که وی را پس از ابن‌اعرابی سرآمد لغویون خوانده‌اند و یا علم [[کوفیان]] را به ابن‌سکیت منتهی دانسته‌اند<ref>المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، ج۲، ص۳۵۳.</ref>. با این حال، او خود را در نحو، چیره دست‌تر می‌داند<ref>الفهرست، ابن‌ندیم، ص۱۹.</ref>.
ابن سکیت و پدرش [[معلم]] بودند و در [[بغداد]] [[تعلیم و تربیت]] [[کودکان]] را برعهده داشتند، به همین سبب [[امیر]] [[محمد بن عبدالله بن طاهر]] و سپس [[خلیفه]] [[متوکل عباسی]] [[آموزش و پرورش]] [[فرزندان]] خود را به او واگذاشتند و دستمزد خوبی به او می‌‌دادند، <ref>تاریخ مدینة دمشق ۷۴/۱۵۱.</ref> اما زمانی [[متوکل]] از او پرسید: فرزندان من پیش تو [[محبوب]] ترند یا [[امام حسن|حسن]] و [[امام حسین|حسین]]{{ع}}؟ ابن سکیت از دو فرزند خلیفه بد گفت و خوبی‌های [[حسنین]]{{ع}} را برشمرد و بلافاصله متوکل دستور داد که شکم او را دریدند.<ref> وفیات الاعیان ۶/۳۹۶.</ref> به قولی هم گفت: [[قنبر]] [[خادم]] علی{{ع}} از تو و دو فرزندت بهتر است. آن گاه دستور داد تا زبانش را از پشت سر بیرون کشیدند.<ref>بغیة الوعاة ۲/۳۴۹.</ref> [[قتل]] این عالم [[شیعی]] را به سال ۲۴۳، ۲۴۴ و ۲۴۶ هـ در ۵۸ سالگی نوشته‌اند.<ref>تاریخ بغداد ۱۴/۲۷۴.</ref> بر این اساس، می‌‌توان سال ولادت وی را دهه هشتاد [[قرن دوم]] گمانه زد. ابن سکیت کتاب‌های زیادی تدوین کرد که بسیاری از آنها امروزه در دست است و کتاب‌هایی را نیز به او منسوب دانسته‌اند.<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی ۳/۶۹۸.</ref>
ابن‌سکیت در [[شناخت]] [[شعر]] و [[شاعری]] نیز مهارت داشت، آنچنان که به گردآوری [[دیوان]] شعرای [[عرب]] پرداخت و علاوه بر آن به شرح و [[تفسیر]] برخی نیز [[اقدام]] کرد<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۰۹؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[ابوالعباس]] ثعلب علت [[شهرت]] وی بین [[مردم]] را بحث و بررسی [[دیوان]] [[شعر]] ابونجم عجلی دانسته است<ref>وفیات الأعیان، ج۶، ص۳۹۸؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰.</ref>. این فعالیت‌های ابن‌سکیت سبب شد تا نقشی بزرگ در [[ادبیات عرب]] ایفا کند.


علمای رجالی [[شیعه]] و [[سنی]] او را [[راوی]] [[ثقه]] دانسته‌اند<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ إنباء الرواة، ج۴، ص۵۶.</ref>. به گفته [[نجاشی]] کسی بر او طعنی وارد نکرده<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ فائق المقال، ص۱۷۲.</ref> و [[علامه حلی]] در بخش اول کتاب الخلاصة او را از [[راستگویان]] و ثقات<ref>خلاصة الأقوال، ص۱۸۶.</ref> و ابن‌داود نیز در ممدوحین از وی یاد کرده است<ref>کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۳۷۹.</ref>. [[خطیب بغدادی]] او را در [[نقل روایت]] ثقه و مورد [[اطمینان]] می‌داند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۲۷۴.</ref>. [[ذهبی]] نیز وی را بسیار [[دیندار]] و [[نیکوکار]] خوانده است<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۰؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۹، ص۴۳۶.</ref>. ابن‌تغری بردی او را [[علامه]] دانسته است<ref>النجوم الزاهرة، ج۲، ص۳۱۸.</ref>. ابن‌سکیت علاوه بر تمام فعالیت‌های گفته شده و [[چیرگی]] در تمامی آنها، اظهار [[تشیع]] می‌نمود<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰؛ تاریخ العلماء النحویین، ص۲۰۱.</ref> و به نقل [[سخنان ائمه]]{{عم}} نیز می‌پرداخت. چنان که نجاشی وی را از [[خواص]] [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام هادی]]{{ع}} دانسته<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ خلاصة الأقوال، ص۱۸۶؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۷۰.</ref> و برخی نیز او را [[راوی امام رضا]]{{ع}} قلمداد کرده و از [[ملاقات]] وی با [[امام]] سخن گفته‌اند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۶۹؛ تحف العقول، ص۴۵۰.</ref>. وی [[روایات]] و مسائلی را از امام جواد{{ع}} نقل می‌کند<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ جامع الرواة، ج۲، ص۳۴۶؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۷۲.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} پیرامون [[حکمت]] [[معجزات انبیا]] چون [[معجزه]] [[عصای موسی]]{{ع}}، [[شفای بیماران]] به دست [[عیسی]]{{ع}} و [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} از امام سؤال می‌کند و امام رضا{{ع}} هر کدام از این [[معجزات]] را متناسب [[زمان]] و شرایط [[مردم]] آن [[روز]] بیان می‌فرماید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹.</ref>.
آثار وی عبارت‌اند از: [[اصلاح]] المنطق الاضداد الالفاظ الاصوات المقصور و الممدود المذکر و المؤنث الوحش (الوحوش) النبات (الشجر و النبات) الامثال القلب و الابدال البحث الزبرج الاجناس الفرق السرج و اللجام فَعَلَ واَفْعَلَ الحشرات الابل النوادر معانی الشعر سرقات الشعراء و ما اتفقوا (تواردوا) علیه المثنی و المبنی و المکنی الایام و اللیالی ما جاء فی الشعر و ما حرّف عن جهته<ref> الفهرست (الندیم) ۷۹.</ref> ما اتفق لفظه واختلف معانه الطیر (منطق الطیر) الارضین والجبال والاودیه التوسعه الفصیح شرح الوسط<ref>کشف الظنون ۱/۵۰۷ و ۲/۱۲۷۲ و ۲۰۰۹.</ref> الانواء الانساب شرح اشعار [[عمرو بن ربیعه]] ابونواس و [[شعر]] فنال کلابی<ref>هدیة العارفین ۲/۵۳۶.</ref> البیان<ref> الذریعه ۳/۱۷۱.</ref> شرح [[دیوان]] [[عروة بن ورد]] حطیئه خنساء مزرّد و [[قیس بن خطیم]] الدعاء الانواع التصغیر [[خلق]] الانسان و معانی الابیات<ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی ۳/۶۹۸.</ref> و شرح و جمع آوری اشعار دیوان‌های امرءالقیس، [[زهیر]]، [[نابغه]] ذبیانی، اعشی، [[ابوداود]]، [[بشر بن ابی حازم]]، [[اوس بن حجر]]، [[علقمة]] الفحل، [[طرفه]]، عنتره، [[عمرو بن کلثوم]]، [[حارث بن حلزه]]، [[فرزدق]]، اخطل، [[جریر]]، [[عامر بن طفیل]]، سلیک بن سلکه، جامع بن مرحبه، عمرو بن احمر و [[حسان بن ثابت]]<ref> رجال النجاشی ۲/۴۲۶.</ref>.<ref>جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref>
 
[[یعقوب بن اسحاق]] از اصمعی، [[ابوعبیده فراء]] و [[ابوزید]] [[روایت]] می‌کرد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، ج۲، ص۳۵۳.</ref> و افرادی چون [[ابوالبشر بندنیجی]]، [[ابوشعیب حرانی]]، [[ابوعکرمه ضبی]]، [[ابوسعید]] سکری و دیگران از وی [[علم]] آموخته‌اند<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۸؛ فوات الوفیات، ج۴، ص۳۳۶؛ تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۱.</ref>. کسانی همچون [[احمد بن فرج مقری]]، [[محمد بن عجلان]] اخباری، [[میمون]] بن [[هارون]] کاتب و دیگران از او روایت کرده‌اند<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ نقد الرجال، ج۵، ص۹۴.</ref>.
 
تعداد تألیفات ابن‌سکیت قابل توجه بوده، چنان که [[ذهبی]] تألیفات او را بالغ بر بیست اثر شمرده است<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۱۲۸۹.</ref>: [[اصلاح]] المنطق، در لغت<ref>مشیخة القزوینی، ص۴۸۴؛ العبر، ج۱، ص۳۴۹.</ref> که [[ابوالعباس]] [[محمد بن یزید]] مبرد آن را [[بهترین]] کتاب در [[بغداد]] دانسته است<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹.</ref>؛ کتاب القلب و الابدال<ref>من ذخائر ابن‌مالک، ج۱، ص۳۱۳.</ref>، کتاب الألفاظ؛ کتاب الزبرج؛ کتاب البحث؛ کتاب المقصور و الممدود؛ کتاب المذکر و المؤنث؛ کتاب الأجناس؛ کتاب الفرق؛ کتاب السرج و اللجام؛ کتاب فعل و أفعل؛ کتاب الحشرات؛ کتاب الأصوات؛ کتاب الأضداد؛ کتاب الشجر و النبات؛ کتاب الوحوش؛ کتاب الابل؛ کتاب النوادر؛ کتاب معانی الشعر الکبیر؛ کتاب معانی الشعر الصغیر؛ کتاب سرقات الشعراء و ما اتفقوا علیه؛ کتاب ما جاء فی الشعر و ما حرف عن جهته<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۱- ۶۲.</ref>؛ کتاب ما اتفق لفظه و ما اختلف معناه؛ کتاب الطیر؛ کتاب الارضین و الجبال و الاودیة؛ و [[کتابی]] در تجمیع [[شعر]] شعرایی چون [[امرؤ القیس]]، [[زهیر]]، [[نابغه]]، اعشی، [[ابوداود]]، [[فرزدق]]...<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹-۴۵۰؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۷۲، ۵۲۴؛ ج۲، ص۱۷۳- ۱۷۴، ۲۱۴، ۲۹۱، ۳۴۶؛ ج۳، ص۱۷۱؛ ج۴، ص۳۵۰؛ ج۷، ص۲۳، ۳۶؛ ج۱۰، ص۱۸۵؛ مجمع الرجال، ج۶، ص۲۷۳.</ref>.
 
وی که [[تشیع]] خویش را ابراز می‌کرد، سرانجام به همین سبب به دست [[متوکل]] به [[شهادت]] رسید<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ کتاب الرجال، ابن‌داود، ص۳۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۳، ص۵۱۱.</ref>. روزی [[خلیفه عباسی]] از او درباره [[برتری]] [[فرزندان]] خویش بر [[حسنین]]{{عم}} سؤال کرد و ابن‌سکیت در جواب، بدون توجه به فرزندان [[متوکل]]، به ذکر [[فضائل]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} پرداخت. بر اساس [[نقلی]] دیگر، وی جواب داد: [[قنبر]]، [[غلام]] [[حضرت علی]]{{ع}}، از آن دو [[برتر]] است. متوکل از این پاسخ وی [[خشمگین]] شد و او را به طرز فجیعی به [[قتل]] رساند<ref>تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۲۱۹؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۷۱.</ref>.
همچنین بنا به نقل دیگری از [[ابوشعیب عبدالله بن حسن حرانی]] (که بنا به نقل خود از [[سال ۲۲۵ق]] تا [[زمان]] مرگش در محضر او بوده است)<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۱.</ref>، متوکل از ابن‌سکیت خواست تا مردی قرشی را [[دشنام]] دهد، اما ابن‌سکیت از این کار خودداری کرد، ولی مرد قرشی به گفته متوکل عمل کرد و ابن‌سکیت را دشنام داد. در مقابل، ابن‌سکیت نیز از متوکل خواست تا او را دشنام دهد، ولی متوکل با دیدن [[سرپیچی]] از [[دستور]] خویش در ابتدا، وی را [[مجازات]] کرد که به کشته شدن ابن‌سکیت انجامید<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۲؛ نزهة الأنباء، ص۱۴۰؛ الفلاکة و المفلوکون، ص۱۰۴.</ref>. اما خویی نقل اول را در کشته شدن وی صحیح می‌داند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۳۹.</ref>.
 
بعد از کشته شدن ابن‌سکیت، متوکل ده هزار [[درهم]] به عنوان دیه به [[خانواده]] [[یعقوب]] پرداخت که برخی با استناد به این مطلب، کشتن ابن‌سکیت را جزو برنامه‌های از پیش طراحی شده متوکل دانسته‌اند<ref>نزهة الألباء، ص۱۴۰.</ref>.
درباره سال [[وفات]] وی [[اختلافات]] بسیار در منابع وجود دارد که آن را بین سال‌های ۲۴۳، ۲۴۵، ۲۴۴، ۲۴۶ ق و در سن ۸۵ سالگی دانسته‌اند<ref>تاریخ أبی الفداء، ج۲، ص۴۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۱۵۹؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۵۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۱؛ البدایة و النهایة، ج۱۰، ص۳۸۱.</ref>.<ref>.منابع: أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، محمد بن احمد مقدسی (قرن ۴ق)، قاهره، مکتبة مدبولی، سوم، ۱۴۱۱ق؛ الأعلام، خیر الدین بن محمود معروف به زرکلی (۱۳۹۶ق)، بیروت، دار العلم للملایین، هشتم، ۱۹۸۹م، أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۶ق؛ إنباه الرواة علی أنباه النحاة، علی بن یوسف قفطی (۶۲۶ق)، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، بیروت، المکتبة العصریة، اول، ۱۴۲۴ق، البدایة و النهایة، اسماعیل بن عمر معروف به ابن کثیر (۷۷۴ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۰۸ق؛ البلدان، احمد بن محمد معروف به ابن فقیه همدانی (۳۶۵ق)، تحقیق: یوسف هادی، بیروت، عالم الکتب، اول، ۱۴۱۶ق؛ تاج العروس من جواهر القاموس، سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ ابن الوردی، عمر بن مظفر معروف به ابن وردی (۷۴۹ق)، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ تاریخ أبی الفداء (المختصر فی أخبار البشر)، اسماعیل بن علی ابوالفداء (۷۳۲ق)، بیروت، دار المعرفة، بی تا: تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، محمد بن احمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تصحیح: بشار عواد معروف، بیروت، دار الغرب الإسلامی، اول، ۱۴۲۴ق؛ تاریخ العلماء النحویین من البصریین و الکوفیین و غیرهم، مفضل بن محمد تنوخی معری (۴۴۲ق)، تحقیق: عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، هجر، دوم، ۱۴۱۲ق؛ تاریخ بغداد أو مدینة السلام، احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی (۴۶۳ق)، تحقیق: مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ تاریخ مدینة دمشق، علی بن حسن معروف به ابن عساکر (۵۷۱ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۵ق؛ تحف العقول عن آل الرسول ایة حسن بن علی معروف به این شعبه حرانی (قرن ۴ق)، تحقیق و تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، دوم، ۱۴۰۴ق؛ تهذیب اللغة، محمد بن احمد از هری (۳۷۰ق)، تعلیق: عمر سلامی - عبدالکریم حامد، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۱ق، جامع الرواة و إزاحة الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، محمد بن علی اردبیلی (۱۱۰۱ق)، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۳ق؛ خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال (رجال العلامة الحلی)، حسن بن یوسف معروف به علامه حلی (۷۲۶ق)، تحقیق: سید محمدصادق بحر العلوم، قم، مکتبة الرضی، دوم، تا ۱۴۰۲ق، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، محمد محسن بن علی منزوی معروف به آقابزرگ تهرانی (۱۳۸۹ق)، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق؛ رجال النجاشی، احمد بن علی معروف به نجاشی (۴۵۰ق)، تحقیق: سید موسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، ششم، ۱۳۶۵ش؛ روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمد تقی بن مقصودعلی مجلسی (۱۰۷۰ق)، تحقیق: حسین موسوی کرمانی - علی پناه اشتهاردی، قم، بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور، دوم، ۱۴۰۶ق؛ شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، عبد الحی بن احمد حنبلی دمشقی (۱۰۸۹ق)، تحقیق: عبد القادر ارناؤوط - محمود ارناؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، ۱۴۰۶ق؛ صورة الأرض، محمد بن حوقل نصیبی (قرن ۴ق)، بیروت، دار صادر، ۱۹۳۸م، طبقات النسابین، بکر بن عبدالله (۱۴۲۹ق)، ریاض، دار الرشد، اول، ۱۴۰۷ق؛ العبر فی خبر من غبر، محمد بن أحمد معروف به ذهبی (۷۴۸ق)، تحقیق: محمد سعید بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی تا، عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ فائق المقال فی الحدیث و الرجال، احمد بن عبدالرضا بصری (۱۰۸۵ق)، تحقیق: غلام حسین قیصریه‌ها، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۲ق، الفلاکة و المفلوکون، احمد بن علی دلجی (۸۳۸ق)، مصر، مطبعة الشعب، بیتا؛ فوات الوفیات و الذیل علیها، محمد بن شاکر کتبی (۷۶۴ق)، تحقیق و تصحیح: احسان عباس، بیروت، دار صادر، اول، ۱۹۷۴م؛ الفهرست، محمد بن اسحاق معروف به ابن ندیم (۳۸۵ق)، تحقیق و نشر: رضا تجدد، تهران، اول، ۱۳۹۱ق، الکامل فی التاریخ، علی بن محمد شیبانی معروف به ابن اثیر جزری (۶۳۰ق)، تحقیق: عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دار الکتاب العربی، اول، ۱۴۱۷ق، کتاب الرجال، حسن بن علی معروف به ابن داود حلی (۷۴۰ق)، تهران، دانشگاه تهران، اول، ۱۳۴۲ش، مجمع البحرین، فخرالدین بن محمدعلی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، المکتبة المرتضویة، دوم، ۱۳۶۲ش؛ مجمع الرجال، عنایت الله بن علی قهپایی (۹۹۳ق)، تحقیق: ضیاء الدین علامه، قم، اسماعیلیان، ۱۳۶۴ ش؛ مرآة الجنان و عبر الیقظان، عبدالله بن اسعد یافعی یمنی (۷۶۸ق)، بیروت، دارالکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، عبدالرحمن بن ابی بکر معروف به جلال الدین سیوطی (۹۱۱ق)، تحقیق: فؤاد علی منصور، بیروت، دار الکتب، اول، ۱۴۱۸ق؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، علی بن محمد نمازی شاهرودی (۱۴۰۵ق)، تهران، شفق - حیدری، اول، ۱۴۱۵ق؛ مشیخة القزوینی، عمر بن علی قزوینی (۷۵۰ق)، تحقیق: عامر حسن صبری، اول، دار البشائر الإسلامیة، ۱۴۲۶ق؛ معجم الأدباء، یاقوت بن عبدالله رومی حموی (۶۲۶ق)، بیروت، دار الفکر، سوم، ۱۴۰۰ق؛ معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواة، سیدابوالقاسم بن علی اکبر موسوی خویی (۱۴۱۳ق)، قم، مرکز نشر الثقافة الإسلامیة، پنجم، ۱۴۱۳ق؛ مفردات ألفاظ القرآن، حسین بن محمد معروف به راغب اصفهانی (۵۰۲ق)، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، دمشق - بیروت، دار القلم - الدار الشامیة، اول، ۱۴۱۲ق، المفید من معجم رجال الحدیث، محمد جواهری (معاصر)، قم، نشر محلاتی، دوم، ۱۴۲۴ق؛ من ذخائر ابن مالک فی اللغة، محمد بن عبدالله طائی جیانی (۶۷۲ق)، تحقیق: محمد مهدی عبد الحی عمار، مدینه، الجامعة الإسلامیة، ۱۴۱۸-۱۴۱۹ق؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تحقیق: محمد عبد القادر عطا - مصطفی عبدالقادر، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۲ق؛ النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، یوسف بن تغری بردی (۸۷۴ق)، قاهره، وزارة الثقافة و الإرشاد القومی، اول، ۱۳۹۲ق؛ نزهة الألباء فی طبقات الأدباء، عبدالرحمن بن محمد انصاری معروف به ابن انباری (۵۷۷ق)، تحقیق: ابراهیم سامرائی، اردن، مکتبة المنار، سوم، ۱۴۰۵ق؛ نقد الرجال، سید مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (۱۰۱۵ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت ال لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۸ق؛ وسائل الشیعة (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة)، محمد بن حسن معروف به حر عاملی (۱۱۰۴ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت علیها لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۰۹ق؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، احمد بن محمد برمکی اربلی معروف به ابن خلکان (۶۸۱ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۰م.</ref>.<ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
# [[پرونده: 1100514.jpg|22px]] [[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه امام رضا ج۱''']]
# [[پرونده: IM009687.jpg|22px]] جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{اصحاب امام رضا}}


[[رده:ابن سکیت]]
[[رده:ابن سکیت]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:راویان امام رضا]]

نسخهٔ ‏۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۰

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ابویوسف یعقوب بن اسحاق اهوازی بغدادی، مشهور به ابن سکیت اهل دورق، روستایی در اهواز بود. پدرش اسحاق که سکیت لقب داشت، مردی صالح و از علمای نحو و لغت و شعر عرب به شمار می‌‌رفت و او خود از علمای بغداد و از جمله کسانی بود که از کوفیون کسب علم کرده بودند، از این رو به نحو اهل کوفه آشنا بود و در علوم قرآن و شعر مهارت داشت.[۱] ابن سکیت در حدیث نیز دستی داشت و از امام جواد(ع) روایات و مسائلی را نقل کرده است.[۲] مرحوم صدوق او را راوی امام رضا(ع) نیز دانسته است،[۳] اما به نظر می‌‌رسد مقصود از ابوالحسن در آن روایت امام هادی(ع) است و کلمه رضا به اشتباه بر آن افزوده شده است، چون نجاشی می‌‌گوید: ابن سکیت از خواص اصحاب امام محمد تقی و امام علی النقی(ع) بود[۴] و کلینی همان روایت را بدون قید «الرضا» نقل کرده است.[۵] ابن سکیت را متبحر در انواع علوم دانسته و گفته‌اند که فصیحان عرب را ملاقات کرد و از آنان دانش آموخت و آنچه از آنان شنیده بود در کتاب‌هایش نوشت، ضمن اینکه از دیانت و عفاف بالایی برخوردار بود.[۶] استادان او ابوعمرو شیبانی، فراء نحوی، ابن اعرابی و اثرم، و شاگردان و راویان او میمون بن هارون کاتب، محمد بن عجلان اخباری، محمد بن فرج مقرئی، ابوسعید سکری و ابوعکرمه ضُبّی[۷] بودند.

علمای شیعه و اهل سنت او را موثق، راستگو و غیر قابل طعن می‌‌دانند.[۸] با آنکه قتل او به سبب تشیع بود،[۹] ذهبی او را تجلیل نموده و اشعارش را نیکو، کتاب‌هایش را سودمند و به خصوص کتاب منطق او را گرانسنگ و قابل تقدیر معرفی کرده است.[۱۰] از مبرّد نحوی هم نقل شده که در میان بغدادی‌ها کتابی همچون منطق ابن سکیت نیست.[۱۱]

ابن سکیت و پدرش معلم بودند و در بغداد تعلیم و تربیت کودکان را برعهده داشتند، به همین سبب امیر محمد بن عبدالله بن طاهر و سپس خلیفه متوکل عباسی آموزش و پرورش فرزندان خود را به او واگذاشتند و دستمزد خوبی به او می‌‌دادند، [۱۲] اما زمانی متوکل از او پرسید: فرزندان من پیش تو محبوب ترند یا حسن و حسین(ع)؟ ابن سکیت از دو فرزند خلیفه بد گفت و خوبی‌های حسنین(ع) را برشمرد و بلافاصله متوکل دستور داد که شکم او را دریدند.[۱۳] به قولی هم گفت: قنبر خادم علی(ع) از تو و دو فرزندت بهتر است. آن گاه دستور داد تا زبانش را از پشت سر بیرون کشیدند.[۱۴] قتل این عالم شیعی را به سال ۲۴۳، ۲۴۴ و ۲۴۶ هـ در ۵۸ سالگی نوشته‌اند.[۱۵] بر این اساس، می‌‌توان سال ولادت وی را دهه هشتاد قرن دوم گمانه زد. ابن سکیت کتاب‌های زیادی تدوین کرد که بسیاری از آنها امروزه در دست است و کتاب‌هایی را نیز به او منسوب دانسته‌اند.[۱۶]

آثار وی عبارت‌اند از: اصلاح المنطق الاضداد الالفاظ الاصوات المقصور و الممدود المذکر و المؤنث الوحش (الوحوش) النبات (الشجر و النبات) الامثال القلب و الابدال البحث الزبرج الاجناس الفرق السرج و اللجام فَعَلَ واَفْعَلَ الحشرات الابل النوادر معانی الشعر سرقات الشعراء و ما اتفقوا (تواردوا) علیه المثنی و المبنی و المکنی الایام و اللیالی ما جاء فی الشعر و ما حرّف عن جهته[۱۷] ما اتفق لفظه واختلف معانه الطیر (منطق الطیر) الارضین والجبال والاودیه التوسعه الفصیح شرح الوسط[۱۸] الانواء الانساب شرح اشعار عمرو بن ربیعه ابونواس و شعر فنال کلابی[۱۹] البیان[۲۰] شرح دیوان عروة بن ورد حطیئه خنساء مزرّد و قیس بن خطیم الدعاء الانواع التصغیر خلق الانسان و معانی الابیات[۲۱] و شرح و جمع آوری اشعار دیوان‌های امرءالقیس، زهیر، نابغه ذبیانی، اعشی، ابوداود، بشر بن ابی حازم، اوس بن حجر، علقمة الفحل، طرفه، عنتره، عمرو بن کلثوم، حارث بن حلزه، فرزدق، اخطل، جریر، عامر بن طفیل، سلیک بن سلکه، جامع بن مرحبه، عمرو بن احمر و حسان بن ثابت[۲۲].[۲۳]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. الفهرست (الندیم) ۷۹.
  2. رجال النجاشی ۲/۴۲۵.
  3. عیون اخبار الرضا(ع) ۲/۷۹.
  4. رجال النجاشی ۲/۴۲۵.
  5. الکافی ۱/۲۴.
  6. الفهرست (الندیم) ۷۹.
  7. معجم الادباء ۲۰/۵۰.
  8. رجال النجاشی ۲/۴۲۵.
  9. تاریخ مدینة دمشق ۷۴/۱۵۰.
  10. سیر اعلام النبلاء ۱۲/۱۶.
  11. تاریخ بغداد ۱۴/۲۷۴.
  12. تاریخ مدینة دمشق ۷۴/۱۵۱.
  13. وفیات الاعیان ۶/۳۹۶.
  14. بغیة الوعاة ۲/۳۴۹.
  15. تاریخ بغداد ۱۴/۲۷۴.
  16. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ۳/۶۹۸.
  17. الفهرست (الندیم) ۷۹.
  18. کشف الظنون ۱/۵۰۷ و ۲/۱۲۷۲ و ۲۰۰۹.
  19. هدیة العارفین ۲/۵۳۶.
  20. الذریعه ۳/۱۷۱.
  21. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ۳/۶۹۸.
  22. رجال النجاشی ۲/۴۲۶.
  23. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص ۸۵۷.