اثبات نبوت با معجزه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

یکی از راه‌های اثبات حقّ، ظهور معجزه به‌دست پیامبران بوده است که نوع مردم، نبوت پیامبران را از این طریق می‌شناختند. همه پیامبران در اینکه از طریق اعجاز رسالت خود را اثبات می‌کردند، مشترک بودند؛ امّا معجزه هر پیغمبری متناسب با موقعیت و علوم رایج زمان خود بوده است. در زمان حضرت موسی (ع) سحر رواج داشت[۱]؛ بدین سبب معجزه اصلی او عصا و ید بیضا بود: ﴿اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ[۲]؛ ﴿وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ[۳]. در پی ارائه این معجزه از سوی حضرت موسی (ع)[۴]، ساحران به حضرت موسی (ع) ایمان آوردند: ﴿قَالُواْ آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ[۵].

در زمان حضرت عیسی علم پزشکی[۶] رونق داشت؛ بر این اساس، معجزه حضرت شفا دادن امراض صعب‌العلاج و بینا کردن کور مادرزاد و زنده کردن مردگان بود: ﴿أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ[۷] و نیز آیه‌ ۱۱۰ سوره مائده قریب به این مضمون است.

در زمان پیامبر اکرم (ص) در جزیره العرب مسأله فصاحت و بلاغت رونق بیش‌تری داشت؛ بدین‌سبب معجزه اصلی و جاوید پیامبر اکرم (ص) قرآن کریم است که در فصاحت و بلاغت در تمام زمان‌ها سرآمد است[۸]. معجزات برخی پیامبران نیز دلیل خاصّی داشته است؛ مانند معجزه پدیدار‌شدن ناقه از دل کوه به‌وسیله حضرت صالح که در‌پی درخواست قوم وی صورت پذیرفته است[۹] ﴿وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ[۱۰][۱۱].

همراهی معجزه با ادعای پیامبری

معجزات پیامبران، نشانه صدق ادّعای ایشان است. از این‌روی، زمانی امر خارق‌العاده‌ای "معجزه" نامیده می‌شود که علاوه بر استناد به اذن خاص الهی، به عنوان دلیلی بر پیامبری پیامبران پدید آید و با اندکی تعمیم در مفهوم آن، شامل امور خارق‌العاده‌ای نیز می‌شود که به‌ عنوان دلیل بر صدق ادّعای امامت، انجام یابد. بدین ترتیب، اصطلاح "کرامت" اختصاص می‌یابد به سایر خارق‌العاده‌های الهی که از اولیاء خدا صادر می‌شود، در برابر خوارق عادتی که مستند به نیروهای نفسانی و شیطانی است مانند سحر و کهانت و اعمال مرتاضان، اینگونه اعمال، هم قابل تعلیم و تعلّم است و هم به‌وسیله نیروی قوی‌تری مغلوب می‌گردد و معمولاً الهی نبودنِ آنها را می‌توان از راه فساد عقاید و اخلاقِ صاحبانشان نیز شناخت[۱۲]. نکته‌ای که باید به آن توجه کرد این است که آنچه را معجزات انبیاء (ع) مستقیماً اثبات می‌کند صدق ایشان در ادعای نبوت است و اما صحّت محتوای رسالت، و لزوم اطاعت از فرمان‌هایی که ابلاغ می‌کنند مع الواسطه و به‌طور غیرمستقیم، ثابت می‌شود. و به دیگر سخن: نبوت انبیا (ع) با دلیل عقلی، و اعتبار محتوای پیام‌هایشان با دلیل تعبّدی، اثبات می‌گردد[۱۳].

دیدگاه ابن قبه رازی درباره معجزه

ابن قبه رازی با دلیل و برهان خواندن معجزه و بر نبوت[۱۴]، برای آن شرایط دیگری نیز مطرح می‌کند. وی معتقد است معجزه امری است که یکی از لوازم و ضروریات آن اصلحیت است؛ اظهار معجزه اگر اصلح نباشد، چه بسا موجب کفر دیگران و همچنین متهم شدن معجزه‌آور به سحر و شعبده شود[۱۵]. بر این اساس می‌گوید انبیا در مواقع خاص اقامه معجزه می‌کردند و هر روز و هر ساعتی و برای هر کسی که تصمیم بر ایمان داشت، دست به معجزه نمی‌زدند، بلکه هر زمان صلاح می‌دانستند و در شرایطی خاص، معجزه روی می‌داد[۱۶]. ابن قبه رازی وجود این شرط را زمینه دستور معجزه از طرف خداوند متعال به معجزه‌آور می‌داند[۱۷].

این بحث از مباحث پیرامونی معجزه است که آیا آورنده معجزه هرگاه اراده کرد و زمینه فراهم بود می‌تواند اظهار معجزه کند؟ یا اظهار معجزه فقط به دستور و اجازه خداوند متعال است و معجزه‌آور هیچ‌گونه نقشی ندارد؟ ابن قبه رازی بر این باور است که معجزه حَسَب دستور خاص خداوند است و هرگاه اراده الهی به آن تعلق گیرد، معجزه‌آور توانایی اظهار معجزه را خواهد داشت[۱۸].[۱۹]

معاجز پیامبر اسلام (ص) و قرآن

همه مسلمانان، از تمام فِرَق و گروه‌ها، معجزه انبیا به ویژه رسول خدا (ص) را پذیرفته‌اند. ابن قبه رازی با تأیید معاجز رسول خدا[۲۰] یادآور می‌شود که معجزات ایشان تنها با نقل اخبار صحیح مسلمانان اثبات می‌پذیرد، ولی برای اثبات معجزه بودن قرآن به نقل نیازی نیست و دلیل معجزه بودن آن خودش است[۲۱]، ضمن اینکه معتقد به عدم تحریف قرآن است[۲۲]. او اهل کتاب، مجوس، زنادقه و دهریه را از گروه‌هایی می‌داند که با تقل مسلمانان پیرامون معاجز رسول خدا مخالفت می‌کنند[۲۳].[۲۴]

دیدگاه ابن قبه رازی درباره شرط اعجاز پیامبر

ابن قبه رازی اصلحیت را شرط اعجاز رسول خدا (ص) می‌داند[۲۵] و اظهار معجزه ایشان را بنا بر دستور خدواند متعال و اراده او بیان می‌نماید[۲۶]. وی بر پایه همین دو اصل می‌گوید: خدای تعالی حکایت حال مشرکان نموده که از پیامبرش درخواست کردند به آسمان رود و پاره‌ای از آن را بر سرشان بیندازد یا آنکه کتابی برایشان فرو آورد تا کتاب را قرائت کنند و کارهای دیگری که آیات شریفه قرآن به آنها اشاره کرده است، اما آن حضرت چنان نکرد. مشرکان از پیامبر خدا درخواست کردند قصی بن کلاب[۲۷] را زنده کند یا آنکه کوه‌های تهامه را از ایشان دور گرداند، اما رسول خدا هیچ یک از خواسته‌های آنان را اجابت نکرد، اگرچه در مواقعی دیگر معجزاتی برای آنان اقامه فرمود[۲۸].[۲۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. روح‌المعانی، ج‌۳، ص‌۲۶۹.
  2. دست در گریبان خویش فرو بر (و برآور) تا سپید بی‌آسیب بیرون آید؛ سوره قصص، آیه ۳۲.
  3. و (ما) به موسی وحی کردیم که چوبدستت را بیفکن! که ناگهان، (اژدهایی شد و) هرچه ساخته بودند فرو می‌بلعید؛ سوره اعراف، آیه ۱۱۷.
  4. تفسیر مراغی، مج‌۳، ج‌۹، ص‌۳۱.
  5. گفتند به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۱.
  6. روح‌المعانی، ج‌۳، ص‌۲۶۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۲ ص‌۷۵۳.
  7. و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید؛ سوره آل عمران، آیه۴۹.
  8. روح‌المعانی، مج‌، ج‌۳، ص‌۲۶۹.
  9. المیزان، ج‌۱۰، ص‌۳۱۳.
  10. و ای قوم من! این شتر خداوند است؛ که برای شما نشانه‌ای است؛ او را وانهید تا در زمین خدا بچرد و آزاری به وی نرسانید که عذابی نزدیک، شما را فرا گیرد؛ سوره هود، آیه: ۶۴.
  11. .دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۲، ص ۲۰۴ - ۲۱۵
  12. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید
  13. محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید.
  14. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  15. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  16. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۳.
  17. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  18. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  19. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۳۴.
  20. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۳.
  21. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  22. سید مرتضی، جوابات المسائل الطرابلسیات، ص۲۰۷.
  23. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  24. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۳۴-۱۳۵.
  25. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  26. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  27. قصی بن کلاب از اجداد پیامبر بوده است: ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب. درباره او ر. ک: ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۶۶.
  28. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۳.
  29. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۳۵.