قسمتکننده بهشت و جهنم
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل قسمتکننده بهشت و جهنم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
قسیم الجنه و النار از لقبهای معروف علی(ع) است، یعنی تقسیمکنندۀ بهشت و جهنم. در این مورد حدیثهای بسیاری است و آن حضرت با این وصف، مشهور بوده است و معنای آن، تأثیر محبت و ولایت علی در بهشتی شدن مردم در روز قیامت است، چون آن حضرت، حق است و معتقدان به ولایت او به بهشت خواهند رفت و مخالفان و منکرانش اهل دوزخاند. روایات متعددی با این عنوان نقل شده که حبّ او ایمان است و بغض او کفر، و همین، مرز بهشتیان و دوزخیان را ترسیم میکند. روزی مأمون از امام رضا(ع) پرسید: معنای اینکه جدّت امیر مؤمنان، قسیم بهشت و دوزخ است چیست؟ فکرم بسیار به این نکته مشغول است. حضرت فرمود: این روایت را که از پیامبر خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: "حبّ علیّ إیمان و بغضه کفر" شنیدهای؟ گفت! آری. حضرت رضا(ع) فرمود: وقتی تقسیم شدن بهشت و جهنم بر مبنای دوستی و دشمنی با علی باشد، پس او تقسیمکنندۀ بهشت و جهنم است: فقسمة الجنّة و النّار إذا کانت علی حبّه و بغضه فهو قسیم الجنّة و النّار[۱] خود آن حضرت هم فرموده است: أنا قسیم النّار. ابن اثیر در معنای آن گفته است: مقصود حضرت آن است که مردم دو قسماند، گروهی با من هستند، پس آنان برحق و هدایتند، گروهی بر ضدّ منند، آنان گمراهند، پس نیمی از آنان با من در بهشتند و نیم دیگر بر ضدّ من و در آتش.[۲][۳].
مقدمه
- بهشت و جهنم از حقایق انکارناشدنی در سرای دیگر است که نیکوکاران وارد بهشت، و گنهکاران وارد جهنم میشوند. در روایاتی آمده که امام اميرالمؤمنین(ع) قسمتکننده بهشت و جهنم است. این مقام، در نگاه نخست، مقامی ویژه برای آن حضرت (و نه دیگر امامان(ع)) بهشمار میآید؛ اما چنانکه خواهد آمد، ارتباطی تنگاتنگ با منصب امامت دارد. شمار روایات یادشده چنان فراوان است که تردیدی در صدور این مضمون از معصوم(ع) باقی نمیماند.[۴] ضمن آنکه در برخی منابع اهل سنت نیز چنین روایاتی به چشم میخورد. دراینباره عبدالله بن عمر از رسول گرامی اسلام(ص) نقل میکند که خطاب به امام على(ع) فرمودند: "فَأَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ أَنْتَ قَسِيمُ النَّارِ".[۵] امام صادق(ع) نیز در روایتی صحیح نقل کردند که امیرالمؤمنين(ع) بسیار این مضمون را بیان میفرمود.[۶] امام باقر(ع) نیز از امام علی(ع) نقل کرده که ایشان افزون بر تکرار مضمون پیشین، تأکید کردند که دوستان خود را وارد بهشت، و دشمنان خود را وارد جهنم میکنند.[۷] افزون بر آن، برخی عالمان اهل سنت نیز سخن رسول گرامی اسلام(ص) خطاب به امام علی(ع) را دراینباره نقل کردهاند.[۸][۹]
- درباره روایات یادشده سه مسئله طرحشدنی است:
- آیا میتوان به معنای ظاهری این روایات ملتزم شد؟ به دیگر سخن، آیا به معنای حقیقی کلمه، ایشان به مردم فرمان میدهد که مثلاً فلانی به بهشت رود و دیگری به جهنم؟ یا آنکه مقصودْ چیزی دیگر است. برخی عالمان سنیمذهب با مناقشه در ظاهر روایت، آن را با دیگر آیات قرآنی که خداوند را حسابرس اعمال بندگان و مسئول اصلی ورود به بهشت و جهنم میدانند، در تعارض دانستهاند؛ ازاینرو، روایت یادشده را چنین معنا کردهاند که آنان که با آن حضرت بوده، هدایت شده، در بهشت با وی هستند و گروهی نیز که بر ضد ایشان هستند، گمراه شده، در جهنم خواهند بود.[۱۰] از برخی روایات استفاده میشود که معصومان(ع) گاه به تناسب ظرفیت وجودی افراد، تبیینهایی مانند آنچه بیان شد، مطرح کردهاند؛ چنانکه اباصلت هروی نقل کرده که وقتی مأمون عباسی از امام رضا(ع) درباره مفهوم یادشده پرسید، امام(ع) چنین پاسخ دادند که مگر اینگونه نیست که شما از پدرانتان، و ایشان از حضرت رسول(ص) نقل کردهاید که "حُبُّ عَلِيٍّ إِيمَانٌ وَ بُغْضُهُ كُفْرٌ"؟ مأمون پاسخ مثبت داد. امام(ع) نیز فرمودند: "پس اگر تقسیم بهشت و جهنم براساس حب و بغض علی(ع) است، پس او قسمتکننده بهشت و جهنم است".[۱۱] براساس تبیین یادشده، چنین نیست که امام علی(ع) حقیقتاً قسمتکننده زبانیِ بهشت و جهنم باشد؛ بلکه چنین فرایندی براساس ملاکهایی است که برای ورود به بهشت و جهنم براساس حب و بغض نسبت به ایشان صورت میگیرد. به دیگر سخن، او قسمتکننده تکوینی بهشت و دوزخ است. با وجود این، تصریح دیگر روایات غیر از این معنایی است که از سوی امام رضا(ع) خطاب به مأمون عباسی بیان شد. جالب آنکه در ادامه روایت اباصلت آمده است که وقتی امام رضا(ع) از مجلس مأمون خارج شدند، اباصلت پاسخ امام(ع) را تحسین کرد. اما عالم آلمحمد(ص) به وی خاطرنشان ساختند که این سخن تنها براساس درک و فهم مأمون بوده، وگرنه پدران ایشان از رسول خدا(ص) نقل کردهاند که فرمود: "ای علی، تو در قیامت، بهشت را تقسیم میکنی و به جهنم میگویی که این فرد برای من و این فرد برای توست".[۱۲][۱۳]
- آیا روایات یادشده برگرفته از اندیشه غالیان نیست؟ برخی عالمان اهل سنت با نقل روایتی از یک طريق خاص و با تضعیف راویان یا غالی خواندن آنها، قسمتکننده بهشت و جهنم بودن امام علی(ع) را زیر سؤال بردهاند. برای نمونه، ذهبی (۷۴۸ق) روایت موردنظر را از طریق عباية بن ربعی و موسی بن طریف از امام على(ع) نقل کرده، هردو را از غالیان میپندارد. آنگاه از سليمان بن مهران اعمش نیز که این روایت را از طریق آنها نقل کرده، این سخن را بازگو میکند که به خدا سوگند، این حدیث را نقل نکردم؛ مگر برای مسخره کردن.[۱۴] ابن کثیر (۷۷۴ق)، دیگر عالم معاصر با ذهبی نیز با نقل همین طریق، موسی بن طريف و عباية بن ربعی را تضعیف، و سخن سليمان بن مهران اعمش را نیز بازگو کرده است.[۱۵] در پاسخ به این سخن باید گفت: اگر ایراد ایشان، سندی است، باید دانست بر فرض که سند یادشده، ضعیف باشد، روایاتی از این دست، تنها از یک طريق نقل نشده است تا از راه خدشه در یک طریق، اصل مضمون آن انکار شود. ضمن آنکه افراد در سند یادشده، دستکم در متون رجالی شیعه، غالی بهشمار نرفتهاند. اگر ایراد ایشان، محتوایی است، بدین معنا که اساساً اصل چنین مضمونی پذیرفتنی نبوده، با توحید سازگار نیست یا آنکه غلو بهشمار میرود، در پاسخ باید گفت: اصل اینکه انسان کامل و معصومی مانند امیرمؤمنان(ع) به اذن و دستور پروردگار، قسمتکننده دوزخ و بهشت باشد، عقلاً منعی نداشته، با توحید نیز در تعارض نیست؛ چنانکه برخی فرشتگان را نیز مسئول جهنم میدانیم[۱۶] و اساساً آنگاه که امام را معصوم میخوانیم، بدین معناست که ارادههای او نیز الهی بوده، و ازاینرو کار خدا را آنگونه که خدا میخواهد، انجام میدهد.[۱۷]
- رابطه این شأن با مقام امامت چیست؟ در اینجا دو فرضیه وجود دارد نخست آنکه گفته شود این شأنی خاص برای شخص امام علی(ع) است که خداوند متعال از فضل خویش به ایشان داده؛ و دوم آنکه این مقام، لازمه امامت ایشان است. ناگفته پیداست که خداوند متعال میتواند به بنده برگزیده خود مقامی را ببخشد؛ بیآنکه این مقام، لازمه مسئولیت خاص او باشد؛ بلکه تنها و تنها این مقام به منزله پاداشی در مقابل زهد و تقوای خاص او باشد. فرض اول از دو فرض یادشده، ناظر به چنین تبیینی است. اینک باید دانست که اگر چنین جایگاهی برای امام علی(ع) وجود دارد، آیا صرفاً به خاطر پاداش کارهای نیک اوست یا آنکه این جایگاه، برگرفته از منصب امامت اوست. آنچه فرضیه نخست را تقویت میکند، آن است که این مقام، تنها به امام علی(ع) داده شده و در روایات، از دیگر امامان(ع) به عنوان قسمتکنندگان بهشت و جهنم یاد نشده است؛ درحالیکه اگر این مقام برگرفته از مقام امامت بود، باید تمام امامان(ع) (یعنی امام بما هو امام) چنین شأنی را داشته باشند. تأمل در روایات، مؤيد فرضیه دوم است. برای نمونه، مفضل بن عمر در روایتی - که البته صحت آن مورد تردید است.[۱۸] - از امام صادق(ع) نقل میکند که فرمودند: آنچه را على(ع) آورده است، میگیرم و از آنچه نهی کرده است، اجتناب میکنم... امیرالمؤمنين(ع) دری به سوی خدا بود که جز از آن در به سوی خدا نمیتوان آمد، و راهی به سوی خدا بود که رونده به غیر این راه هلاک میشود و این امر، درباره امامان هدایتگر، یکی پس از دیگری جاری است. خداوند آنها را اركان زمین قرار داد تا اهلش را حفظ کند و حجت بالغه قرار داد بر هر کسی که روی زمین و زیر آن است، و امیرالمؤمنین(ع) فراوان میفرمود: "أَنَا قَسِيمُ اللَّهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ"».[۱۹][۲۰]
- در این روایت، از حجت بودن، باب خدا بودن و راه به سوی خدا بودن امام علی(ع) و دیگر امامان سخن به میان آمده و تأکید شده است که اگر کسی از راهی جز راه ایشان به سوی خدا برود، نابود خواهد شد و تنها در به سوی خدا، امامان(ع) هستند. به دیگر بیان، کسی که از راه ایشان بخواهد به خدا برسد، سرنوشت او ورود در بهشت برین است و در غیر این صورت، جایگاهی جز دوزخ نخواهد داشت و آنگاه آموزه قسمتکننده بودن حضرت علی(ع) مطرح شده است. سیاق روایت این فرضیه را تقویت میکند که اگر امام علی(ع) قسمتکننده بهشت و جهنم است، به دلیل حجت بودن، باب بودن و سبیل بودن اوست؛ عواملی که جزء جداییناپذیر منصب امامت بوده، در دیگر امامان نیز وجود دارد؛ ازاینرو، این مقام برگرفته از مقام امامت است. در روایت دیگری (که به لحاظ سندی و دلالی در حد تأیید، کارساز است) عبدالله بن عمر از رسول خدا(ص) نقل میکند که ایشان ضمن تشریح برخی وقایع روز قیامت، خطاب به امام علی(ع) بیان کردند که در آن روز منادی میپرسد که خلیفه پیامبر اکرم(ص) کجاست؟ آنگاه منادی ندا میدهد: "...ای علی، کسی که تو را دوست داشت، وارد بهشت کن و کسی را که با تو دشمنی کرد، وارد جهنم کن. پس تو تقسیمکننده بهشت و جهنم هستی".[۲۱] در این روایت نیز شأن قسمتکننده بهشت و جهنم به اعتبار خليفه پیامبر بودن به على(ع) داده شده است. روشن است که تمام امامان(ع) خلفای آن حضرت هستند، پس شاید بتوان گفت که همه امامان(ع) این نشان را دارند. البته نگارنده در پی آن نیست تا اثبات کند این مقام برای تمام امامان(ع) است؛ بلکه در پی تبیین رابطه مقام امامت و شأن قسمتکننده بهشت و جهنم است و روشن است که منافاتی ندارد شأنی از باب مقام امامت باشد، اما یک امام به عنوان نماد آن مقام، شأن يادشده را داشته باشد. به هر روی، اگر فرضيه اول ثابت شود، نمیتوان این شان را شأن منصب امامت دانست، و اگر فرضیه دوم پذیرفته شود، این شأن به عنوان یکی از شئون اخروی امام(ع) بهشمار میرود.[۲۲]
- شیخ مفید، شیخ طوسی و عبدالجلیل قزوینی به این شأن اشاره کردهاند. شیخ مفید بر اساس روایات، امیرالمؤمنین(ع) را قسمتکننده بهشت و جهنم میداند.[۲۳] شیخ طوسی نیز در روایاتی، امام علی(ع) را قسمتکننده بهشت و جهنم معرفی کرده است.[۲۴] مرحوم قزوینی درباره شئون امام در قیامت تنها به همین شأن -آن هم برای امام علی(ع)- اشاره کرده است. وی روایت معروفی را میپذیرد که بر اساس آن، امام علی(ع) قسمتکننده بهشت و جهنم است. قزوینی شبههای را از سوی اهل سنت علیه شیعه اینگونه مطرح میکند که شیعه مفوّضه است؛ زیرا ایشان معتقدند خداوند امر تقسیم بهشت و جهنم را به علی(ع) واگذار کرده است. وی به صورت نقضی پاسخ میدهد که به اجماع امت، خداوند کار تقسیم ارزاق بندگان، ثبت اعمال ایشان و شمارش قطرات باران را به فرشتگان داده است دنیا نیز برخی فرشتگان را مأمور دوزخ و بهشت ساخته است. شریعت و کتاب آسمانی را نیز به پیامبران و اولیا واگذار کرده، کار قبض جان انسانها را بر عزرائیل نهاده است. خلاصه آنکه تفویض برخی امور به برخی فرشتگان یا پیامبران، مورد تأیید قرآن و اجماع امت است. قزوینی در مقام اثبات نیز، روایت بیانگر شأن یادشده برای امام علی(ع) را میان تمام محدثان شناختهشده میداند. وی این شأن را موجب شراکت امام علی(ع) با خداوند نمیداند.[۲۵][۲۶]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ بحار الأنوار، ج ۳۹ ص ۱۹۳ ح ۳
- ↑ نهایه، ج ۳ ص ۲۵۳(به نقل از بحار الأنوار). احادیث این بحث را در بحار الأنوار، ج ۳۹ ص ۱۹۳(باب انّه قسیم الجنة و النار) نگاه کنید، نیز امالی مفید، ص ۳۲۸
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص:۴۸۷.
- ↑ نگارنده بیش از بیست روایت دراینباره یافته است (ر.ک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۱۴-۴۱۸؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۸۹؛ همو، الخصال، ج۲، ص۴۹۶؛ شیخ طوسی، الامالی، ص۳۶۸ و ۳۶۹.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۳۶۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۱۶. برای دیدن دیگر روایات در متون حدیثی شیعه، ر.ک: همان، ص۴۱۵-۴۱۷؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الخصال، ج۲، ص۴۹۶؛ همو، علل الشرایع، ج۱، ص۱۶۱-۱۶۴.
- ↑ "إِنَّكَ قَسِيمُ النَّارِ وَ إِنَّكَ تَقْرَعُ بَابَ الْجَنَّةِ وَ تَدْخُلُهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ" (ابن مغازلی شافعی، مناقب الامام علی بن ابی طالب(ع)، ص۱۰۷. نیز، ر.ک: موفق بن احمد خوارزمی، المناقب، ص۲۹۴؛ احمد بن علی بن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۳، ص۲۴۷).
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ مبارک بن محمد بن اثیر جزری، النهاية فی غريب الحدیث والاثر، ج۴، ص۶۱؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۱۵، ص۳۳۲.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۸۶.
- ↑ همان.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ محمد بن احمد ذهبی، میزان الاعتدال، ج۲، ص۳۸۷ و ج۴، ص۲۰۸.
- ↑ اسماعیل بن عمرو بن کثیر دمشقی، البداية والنهاية، ج۷، ص۳۵۵.
- ↑ ﴿﴿عَلَيْهَا مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾﴾ (تحریم، ۶).
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ تردید در سند این روایت از سه جهت است: نخست آنکه اولین نفر در سلسله سند، احمد بن مهران، فردی مجهول است. البته برخی مانند ابن غضائری و مرحوم خویی او را تضعیف کردهاند (احمد بن حسین بن غضائری، رجال ابن غضائری، ج۱، ص۶۹؛ سیدابوالقاسم موسوی خویی، معجم رجال الحديث، ج۲، ص۳۴۶). در سوی مقابل، برخی محققان، مانند وحید بهبهانی نیز او توثیق کردهاند (ر.ک: همو، معجم رجال الحديث، ج۲، ص۳۴۶، نیز، ر.ک: محمد بن اسماعیل حائری مازندرانی، متنهى المقال فی احوال الرجال، ج۱، ص۳۵۷). دوم آنکه محمد بن سنان از دیگر افراد در سلسله سند است و چنانکه پیشتر گذشت، درباره وثاقت یا عدم وثاقت او نیز سخن فراوان است (ر.ک: محمد علی مهدوی راد و امیر عطاء الله جباری، محمد بن سنان از ورای دیدگاهها، در: حديثپژوهی، ش۸، ص۳۷-۶۵). سوم آنکه مفضل بن عمر نیز در سلسله سند این روایت است که برخی رجالیون متقدم او را تضعیف کردهاند (ر.ک: احمد بن على نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۱۶؛ احمد بن حسین بن غضائری، رجال ابن غضائری، ج۶، ص۱۳۱). در سوی مقابل، برخی قدما او از یاران خاص امام صادق(ع) دانسته، توثیق کردهاند (شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۱۶). برخی رجالیون معاصر با تحقیقی گسترده درباره روایات مدحکننده و مذمتکننده مفضل، توثیق او را ترجیح دادهاند (سیدابوالقاسم موسوی خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۲۹۳-۳۰۴).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۶.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، الامالی، ص۳۶۱.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ همو، تفضیل امیرالمؤمنین(ع)، ص۲۹-۳۱.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج ۴، ص ۴۱۱.
- ↑ همان، ص ۵۸۸.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنتصفحه ۳۴۸.