مرجئه در فقه سیاسی
مقدمه
مرجئه، از "رجاء" به معنای تأخیر و امید به آینده است و در اصطلاح، نام فرقهای از مسلمانان که با افکار التقاطی خود میپنداشتند امور مشتبه و یا اموری که نمیتوان داوری صریحی درباره آنها کرد، بایستی به قیامت واگذار شود تا خداوند راجع به آن تصمیم بگیرد. در فلسفۀ پیدایش این گروه میتوان گفت جنگ جمل و صفین - از جنگهای زمان امام علی (ع) - تأثیر مهمی بر گرایشهای سیاسی و به دنبال آن مذهبی، از خود بر جای نهاد و در منازعه دو گروه شیعی و عثمانی، عدهای از صحابه و تابعین خود را از معرکه، کنار کشیده و اعتقاد داشتند که شناخت دقیق حق و باطل ممکن نیست و باید آن را به خدا واگذار کرد. از جملۀ این افراد "سعد بن ابی وقاص" - صحابی پیامبر (ص) - بود که میگفت هر دو گروه مسلمان هستند و او شمشیری در اختیار ندارد تا بتواند مسلم را از کافر بازشناسد[۱]. این گروه، در جنگ صفین پس از اجبار امام علی (ع) به پذیرش حکمیت، وی را مرتکب گناهی بزرگ دانسته و خواستار توبه آن حضرت شدند. مکتب اعتقادی مرجئه نظیر امیدوار بودن مرتکب کبیره به رحمت الهی در قیامت و جدایی عمل از ایمان، برای امویان - که از ارتکاب معاصی بزرگ پروایی نداشتند - پناهگاهی مطمئن بود. از اینرو، همواره از آن حمایت میکردند[۲]. مدّعای مبنای اعتقادی گروه مرجئه، برگرفته از آیه یکصد و ششم از سورۀ توبه است و به همین جهت، به "مرجئه" معروف شدند. ابوحنیفه نعمان بن ثابت - امام مذهب حنفیان - از مرجئه بود[۳][۴].
منابع
پانویس
- ↑ طبقات الکبری، ج۳، ص۱۴۴؛ انساب الاشراف، ج۲، ص۲۰۷؛ وقعة صفین، ص۵۵۱-۵۵۰. ر. ک: قاعدین.
- ↑ الملل و النحل، ج۱، ص۱۲۵؛ مروج الذهب، ج۲، ص۳۵۳.
- ↑ الوصیه، ص۷۸.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۶۵.