گریه در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۳۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

شبهه وهابیان در گریه بر مصیبت معصومان (ع)

وهابیان ادعا می‌کنند: شیعیان، ملت اشک و گریه‌اند. در فراق از دست رفتگان خویش می‌گریند درحالی‌که در حدیث آمده است: «إِنَّ الْمَيِّتَ لَيُعَذَّبُ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ‌»؛ «شخص مرده به سبب گریه نزدیکانش عذاب می‌شود»[۱].

پاسخ

برای پاسخ، به چند نکته اشاره می‌شود:

نکته نخست: گریه بر فقدان عزیزان از مظاهر رحمت الهی است که خداوند آن را در سرشت انسان‌ها قرار داده است؛ از این رو، گریه در مصیبت‌ها باعث تخلیه روانی انسان شده، عقده درونی را خالی می‌سازد و از انفجار آدمی جلوگیری می‌کند. گریه، روح را سبک می‌سازد و تحمل مصیبت را بر انسان آسان می‌کند.

کسانی که درون ریز هستند و در مقابل‌فشار مصیبت، از گریه خودداری می‌کنند، در معرض آسیب‌های سنگینی قرار دارند. آنان از عمر کمتری برخوردارند. براساس نقل ابوداود و ابن‌ماجه، هنگامی که پیامبر اکرم(ص) در مرگ یکی از دخترانش گریست، عباده بن صامت از علت آن پرسید، پیامبراکرم(ص) فرمود: «گریه، رحمتی است که خداوند در نهاد فرزندان آدم قرار داده است، خداوند فقط بر بندگان عطوف خود رحم خواهد کرد»[۲].

قرآن نیز به نوعی، بر اصل گریه انسان در فقدان عزیزانش صحه گذاشته است. قرآن کریم درباره تعدادی از قوم بنی‌اسرائیل که با نفرین حضرت موسی(ع) به هلاکت رسیدند، می‌فرماید: ﴿فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالْأَرْضُ[۳]. از این آیه استفاده می‌شود که اصل گریستن بر اموات، امر مجاز و طبیعی است؛ ولی اینها چون هلاک شدند، لیاقت و شأنیت این را از دست دادند.

نکته دوم: کسی که با تمسک به یک یا بخشی از روایات، حکم به غیرمشروع بودن گریستن می‌کند، باید توجه داشته باشد که اگر بنا شد حکمی صادر شود، لازم است تمام روایات آن باب، تجمیع گردد و در صورت تعارض، بین روایات متعارض جمع گردد؛ در غیر این صورت نمی‌توان به راحتی، حکم شرعی را استنباط کرد. اگر فرضا چنین روایتی آمده باشد که «إِنَّ الْمَيِّتَ لَيُعَذَّبُ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ‌»؛ میت به گریه بستگانش عذاب می‌شود» باید بقیه روایات باب را نیز مورد ملاحظه و مداقه قرار داد.

با گذر اجمالی در منابع روایی، به ده‌ها حدیث دیگر برخورد می‌کنیم که به روشنی گویای این حقیقت است که پیامبر(ص) و یارانش بر مردگان می‌گریستند، حتی دیگران را بدین عمل ترغیب می‌کردند. در ادامه به چند نمونه اشاره می‌شود:

  1. گریه پیامبر(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم: برابر گزارش‌های تاریخی آن حضرت در مرگ ابراهیم گریست و هنگامی که از آن حضرت درباره گریه بر فرزندش سؤال شد فرمود: «چشم گریان است و قلب سوزان؛ ولی چیزی را که موجب خشم خدا باشد نمی‌گویم»[۴].
  2. گریه پیامبر(ص) برای حمزه سیدالشهداء: رسول‌خدا(ص) وقتی که حمزه به شهادت رسید گریست. همچنین هنگامی‌که بدن آن جناب را مثله شده در میدان دید، با صدای بلند گریه سر داد[۵].
  3. تشویق پیامبر(ص) برای گریستن بر حمزه سیدالشهداء: احمد بن حنبل نقل می‌کند هنگامی که پیامبر(ص) از جنگ احد برمی‌گشت، مشاهده کرد زنان انصار برای شوهران‌شان که به شهادت رسیدند، گریه می‌کنند، حضرت فرمود: «لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ‌»؛ «اما عمویم حمزه، گریه کننده‌ای ندارد». آن‌گاه پیامبر خوابید، وقتی بیدار شد دید زنان برای حمزه گریه می‌کنند[۶].
  4. گریه پیامبر(ص) برای وفات فاطمه بنت اسد - مادر امیرمؤمنان علی(ع) -: پیامبر(ص) بر جنازه وی نماز خواند و خاک قبرش را به خود مالید و گریست[۷].
  5. گریه پیامبر(ص) بر مادرش: پیامبر(ص) قبر مادرش آمنه را زیارت کرد و در آنجا گریست، کسانی که در اطراف بودند نیز با گریه حضرت گریستند[۸].
  6. گریه پیامبر(ص) بر بسیاری از اصحاب و یارانش، از جمله: گریه‌اش بر عثمان بن مظعون[۹] و سعد بن ربیع[۱۰].
  7. امیرمؤمنان علی(ع) پس از شنیدن خبر شهادت مالک اشتر فرمود: «سزاوار است که گریه‌کنندگان بر مثل مالک اشتر گریه کنند»[۱۱].

حال سؤال این است آیا از نگاه وهابیان، پیامبر(ص) نمی‌دانست که گریه او، باعث عذاب این عزیزان از دست رفته می‌شود؟!

نکته سوم: اما حدیث «إِنَّ الْمَيِّتَ لَيُعَذَّبُ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ‌» از جهات گوناگون دارای اشکال است:

۱. اگر معنای روایت این باشد که بستگان گریه می‌کنند ولی عذابش متوجه میت می‌شود، این چگونه با عدالت خداوند سازگار است؟ چگونه ممکن است خطا از طرف شخصی باشد ولی عذابش مال شخصی دیگر؟! چنین چیزی به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. ﴿أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ[۱۲]. گذشته از این چنین برداشتی از روایت با آیاتی چون: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[۱۳]، سازگار نیست.

۲. اگر معنای حدیث، همان باشد که وهابیان تصور می‌کنند، این حدیث در تعارض با روایاتی است که بیانگر گریه پیامبر(ص) بر اموات بوده است. چگونه می‌شود پیامبر(ص) از یک طرف چنین حدیثی را بفرماید و از طرف دیگر خود برای اموات گریه کند؟!

۳. از احادیث باب استفاده می‌شود که حدیث فوق به صورت تقطیع شده نقل شده است و الا اصل حدیث چنین است: ابن‌عباس می‌گوید: هنگامی‌که عمر درگذشت، آن حدیث را نزد عایشه نقل کردند، عایشه گفت: خدا عمر را رحمت کند، به خدا سوگند! پیامبر(ص) چنین سخنی نفرمود، بلکه فرمود: خداوند عذاب کافر را به خاطر گریه بستگانش بر وی زیاد می‌کند، برای شما همین کافی است که قرآن فرمود: ﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى[۱۴]؛ ابن‌عمر که در آنجا حضور داشت، چیزی نگفت[۱۵].

در روایتی دیگر از عایشه نقل شده است که به وی گفتند: ابن عمر از رسول‌خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «إِنَّ الْمَيِّتَ لَيُعَذَّبُ بِبُكَاءِ أَهْلِهِ‌»، عایشه گفت: خدا ابوعبدالرحمان را ببخشاید، او دروغ نگفته؛ ولی فراموش کرده یا اشتباه کرده است، در اصل رسول خدا از کنار قبر زنی یهودی می‌گذشت، مشاهده کرد که بستگانش برای او می‌گریند. حضرت فرمود: «آنها برای میت گریه می‌کنند، درحالی‌که میت در قبرش [به خاطر اعمال خودش] به عذاب افتاده است»[۱۶].

نتیجه آنکه، از این روایات استفاده می‌شود که منظور از روایت این است که میت به خاطر اعمال خودش عذاب می‌شود نه به خاطر گریه بستگانش؛ بنابراین، این روایت ارتباطی با مدّعای وهابیان در منع از گریستن بر اموات ندارد.

۴. به فرض اگر چنین حدیثی با همین متن رسیده باشد، احتمالات دیگری در توجیه این حدیث قابل طرح است، از جمله: منظور از عذاب شدن میت به خاطر گریه بستگانش، این است که میت با شنیدن صدای گریه بستگان، ناراحت می‌شود، در واقع از باب دلسوزی بر بازماندگانش ناراحت می‌شود نه آن‌که توسط فرشتگان عذاب، مورد اذیت قرار می‌گیرد.

گریه بر اموات، امری طبیعی است و در نهاد آدمی قرار دارد. در شرع مقدس‌اسلام نیز هیچ‌گونه منعی بر آن نرسیده است، بلکه به عکس پیامبر(ص) شخصا در مرگ تعدادی از بستگان و اصحابش گریست[۱۷].

منابع

پانویس

  1. صحیح البخاری، ج‌۲، ص۸۰؛ صحیح مسلم، ج‌۳، ص۴۱.
  2. سنن ابی داود، ج۲، ص۶۴.
  3. «آنگاه، نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین و نه مهلت یافتند» سوره دخان، آیه ۲۹.
  4. صحیح البخاری، ج‌۲، ص۸۵: «عن أنس مالك قال: دخلنا مع رسول الله(ص) على أبي سيف القين و كان ظئرا لإبراهيم فأخذ رسول الله(ص) إبراهيم فقبله وشمه، ثم دخلنا عليه بعد ذلك و إبراهيم يجود بنفسه فجعلت عينا رسول الله تذرفان، فقال له عبد الرحمان بن عوف: وأنت يا رسول الله؟! فقال: يا ابن عوف! إنها رحمة، ثم أتبعها بأخرى فقال(ص): إن العين تدمع والقلب يحزن ولا نقول إلا ما يرضي ربنا وإنا بفراقك يا إبراهيم لمحزونون».
  5. المغازی، ج۱، ص۲۹۰؛ انساب الأشراف، ج۴، ص۲۸۷؛ امتاع الأسماع، ج۱، ص۱۶۸.
  6. الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۴.
  7. تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۵۷۴؛ ذخائر العقبی، ص۵۶.
  8. المصنف، ج۳، ص۵۷۲؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۳۶.
  9. سنن الترمذی، ج‌۲، ص۲۲۹؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۶۱.
  10. المغازی، ج۱، ص۳۳۰؛ إمتاع الأسماع، ج‌۱۳، ص۲۶۹.
  11. سیر أعلام النبلاء، ج۴، ص۳۴.
  12. «این برای کارهایی است که کرده‌اید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.
  13. «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمی‌کند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گردا» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
  14. «بگو: آیا جز خداوند پروردگاری بجویم حال آنکه او پروردگار هر چیز است و هیچ کس کاری (زشت) جز به زیان خویش نمی‌کند و هیچ باربرداری بار (گناه) دیگری را بر نمی‌دارد سپس بازگشتتان به سوی پروردگارتان است آنگاه شما را به آنچه در آن اختلاف می‌ورزیدید آگاه می‌گردا» سوره انعام، آیه ۱۶۴.
  15. صحیح مسلم، ج۳، ص۴۴؛ المصنف، ج۳، ص۵۵۵.
  16. صحیح مسلم، ج۳، ص۴۵؛ سنن الترمذی، ج۲، ص۲۳۶. در صحیح مسلم آمده است: «عن هشام بن عروة عن أبيه قال: ذكر عند عايشة قول ابن عمر: الميت يعذب ببكاء أهله عليه، فقالت: رحم الله أبا عبد الرحمان، سمع شيئا فلم يحفظه إنما مرت على رسول الله(ص) جنازة يهودي وهم يبكون عليه، فقال: أنتم تبكون وإنه ليعذب».
  17. رستم‌نژاد، مهدی، پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه، ص ۵۶۱.