صراط مستقیم
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صراط مستقیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژه شناسی لغوی
- "صراط" در لغت به معنای راه راست و "مستقیم" اسم فاعل استقامت، به معنای راست و درست و پایداری است که هیچ گونه کژی در آن نباشد. استقامت طریق، آن است که راست و بر خط مستوی باشد و طریق حق را به آن تشبیه کردهاند[۱] بنابراین صراط مستقیم یعنی راه روشـن و راست که همه را در برمیگیرد و دارای روندگان بسیاری است.[۲]
مقدمه
- راه راست. در چندین آیه، خداوند از "صراط مستقیم" و صراط خدا یاد کرده و مردم را به پیمودن آن فراخوانده است.[۳] همچنین در آیاتی "سبیل اللّه" و "سبیلی" آمده است.
مفهوم اینها یعنی دین خدا، آیین حق، اسلام، خداشناسی، توحید. ولی در روایات متعددی، سبیل خدا و صراط مستقیم، پیامبر و امامت ائمه و امامان اهل بیت معرفی شده و بخصوص منظور از آن، امیر مؤمنان(ع) دانسته شده است. امام صادق(ع) در ذیل آیۀ ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ میفرماید: "هو أمیر المؤمنین علیه السّلام و معرفته"[۴] و امام سجاد(ع) میفرماید: {{عربی|"}نحن أبواب اللّه و نحن الصّراط المستقیم"}[۵] و امام باقر(ع) فرمود: "علیّ بن ابی طالب و الأئمّة من ولد فاطمة"[۶] از میان راههای گوناگون عملی و تفکرات رنگارنگ فلسفی و کلامی، صراط مستقیم علی(ع) حق است و راست و بیانحراف و نجاتبخش. در دعای ندبه نیز از امام زمان(ع) به عنوان فرزند نبأ عظیم و صراط مستقیم یاد شده است (یابن النّبأ العظیم، یابن الصّراط المستقیم) . راه علی و ائمه، راه درست و حق است و پیروان را به رضای خدا و به بهشت میرساند. راههای دیگر همه بیراهه است. صراط مستقیم، از افراط و تفریط هم دور است و بر محور حق است و چون از طریق حق عبور میکند، به خاطر خطرها، لغزشها و سقوطها دشوار است و باریک و پرگزند و نیاز به نور معرفت دارد، تا انسان را از روی جهنّم شهوات و شبهات و تمایلات نفسانی بگذراند. در کلام امام سجاد(ع) است: صراط در دنیا آن است که از غلوّ و از تقصیر دور باشد، یعنی بدون افراط و تفریط. در آخرت نیز، صراط راه مؤمنان به سوی بهشت است. امام صادق(ع) نیز فرموده است: صراط، طریقی است به سوی شناخت خدا، و دو صراط است: یکی در دنیا، دیگری در آخرت. صراط دنیا همان امام است که اطاعتش واجب است و هرکس او را شناخته، از وی پیروی کند، از صراطی که پل جهنّم در آخرت است، خواهد گذشت و کسی که در دنیا امام مفترض الطّاعه را نشناسد، در آخرت قدمش میلغزد و در آتش دوزخ سرنگون میشود.[۷] با این تحلیل، تفاوت عبور مردم از صراط نیز بستگی به تفاوتشان در امامشناسی و پیروی آنان از أئمه دارد. در نتیجه، مخالفان با امام معصوم، هرگز نمیتوانند از آن عبور بکنند. از صراط مستقیم، به صراط اقوم و صراط سویّ هم تعبیر شده است[۸].
چیستی صراط مستقیم
- صراط مستقیم در آموزههای قرآنی اصطلاحی خاص با معنا و مفهومی ویژه است، بار مفهومی خاصی را با خود به دوش دارد و به عبارتی همه آیات قرآنی تبیینگر مفهومی است که قرآن از صراط مستقیم اراده کرده است؛ زیرا خداوند پس از فرمان هبوط به حضرت آدم (ع) (ع) و حوا به آنان گوشزد میکند به سبب ترک اولی ایشان و خوردن از میوه درخت ممنوع میبایست از آن بیرون روند و در زمین تا زمانی خاص مستقر گردند تا این که از سوی خداوند برای ایشان دستور هدایتی فروآید و آنان را با آموزههای دستوری و راهنمایی خاص خود در مسیر قرار دهد و دوباره خود را در مسیر و راه انسانیت قرار دهند که راه خلافت الهی و ولایت بر همه هستی است ازاین روست که همه کتب آسمانی و آیات وحیانی در حکم بیان راهی است که آنان را از جایگاه هبوطی برانگیزاند و راه را از چاه بنمایاند. بنابراین آنچه در آیات کتاب مقدس قرآن و آموزههای وحیانی آن آمده، همانند دیگر کتب آسمانی تبیین کننده و تشریح گر راه مستقیمی است که انسان میبایست آن را طی نماید. از این روست که میتوان گفت اکثر آیات قرآنی تفسیر و تشریح و تبیین کننده اصطلاح قرآنی صراط مستقیم است. باتوجه به این نکته، اگر در تفاسیر روایی در بیان و یا از باب ذکر مصداق و تطبیق و تاویل سخن از این به میان میآید که نحن الصراط المستقیم و یا الصراط هو صراط الولایه و مانند آن در حقیقت بیانگر نمادهای عینی از این واقعیت و حقیقت است که همه قرآن و یا همه اسوههای قرآنی چون پیامبراکرم(ص) و معصومان دیگر (ع) تفسیر صراط مستقیم میباشند. [۹]
صراط، سبیل و طریق
- در قرآن کریم از سه واژۀ صراط، سبیل و طریق استفاده شده است که به نوعی با همدیگر مترادف، اما در واقع تفاوت هایی دارند، مانند:
- یکی از تفاوتهای صراط با طریق و سبیل، در مفرد بودن و یکتایی در معنای صراط است، برخلاف دو واژۀ دیگر که هر دو جمع بسته میشوند و به راههای مختلف و بسیار اطلاق میشود. [۱۰]
- تفاوت دیگر در مادی بودن سبیل و معنوی بودن صراط است و نیز گفته شده سبیل برای خیر و شر هر دو به کار رفته، در حالی که صراط فقط برای امور خیر استعمال شده است (البته در قرآن کریم برای جحیم نیز واژۀ صراط استفاده شده است: ﴿مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴾[۱۱].) تفاوت دیگر اینکه سبیل، متعدد و صراط، واحد است [۱۲][۱۳]
- بر خلاف "سبیل" و جمع آن "سبل"، جمع واژه "طریق" در قرآن کریم (الطرق) ذکر نشده است، اما واژه "طریق" به معنای راه و گاهی هم مترادف با "صراط" با واژه "مستقیم" یاد شده است، چنان که میفرماید: ﴿قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۱۴]
راه شناخت صراط مستقیم
- برای شناخت راه راست و صراط مستقیم از دو روش میتوان بهره گرفت: نخست از ویژگیهایی که خداوند در قرآن برای آن بیان داشته است سود جست و یا از کسانی که در این راه هستند و به عنوان سالکان و روندگان آن معرفی شدهاند استفاده کرد. قرآن از هر دو روش نظری و عینی برای بیان راه راست سود جسته است. در این جا نخست ویژگیهای نظری بیان و سپس به بیان سالکان و شاخصههای راه یافته گان پرداخته میشود.
شناخت نظری
- از مهمترین ویژگیهای راه راست آن است که خداوند، آنرا راهی بر میشمارد که میبایست انسان در آن مسیر قرار گیرد و به دعوت خداوند لبیک گوید. خداوند در آیه ۱۵۳ سوره انعام و نیز ۷۳ سوره مؤمنون مردمان را دعوت کرده است که در این مسیر قرار گیرند. از نظر قرآن راهی است که میتواند انسان مستقر در زمین را به جایگاه واقعی و اصلی او به عنوان خلافت الهی بازگرداند و از نعمتهای خاص خداوند برخوردار نماید.[۱۵] کسانی که در این راه قرار میگیرند نه تنها از ضلالت و گمراهی و اغوای ابلیس و شیاطین در امان میمانند[۱۶]بلکه به عنوان اسوهها و الگوهای الهی مطرح و معرفی میشوند. [۱۷] خداوند در آیات ۳۲ تا ۳۶ سوره مریم، کسانی را که در مسیر صراط مستقیم حرکت میکنند انسانهای سعادتمند و خوشبختی معرفی میکند که به آرامش و آسایش واقعی رسیدهاند.[۱۸]
- از ویژگیهای انحصاری صراط مستقیم که در آیات ۵۲ و ۵۳ سوره شوری بدان اشاره شده این است که این راه، آدمی را به الله که هدف نهایی است میرساند و از هرگونه دوری باز میدارد. در حقیقت راهی است که میتوان آن را صددرصد درست و راست ارزیابی کرد، که هر کس در آن قرار گیرد به الله میرساند. از خصوصیات این راه آن است که راهی طبیعی و مطابق با فطرت بشری است و انسانها به طور طبیعی و فطری همان راه را انتخاب میکنند مگر آنکه طبیعت و فطرت آنان آسیب دیده باشد و یا تحت وسوسهها و القائات شیطانی و ابلیسی قرار گرفته باشند. راه راست راه خداوند است که در آن هیچ گونه کژی و انحرافی یافت نمیشود و آدمی را به سوی بدیها و زشتیها و نابهنجاریها نمیخواند.[۱۹]
- کسانی که در راه راست قرار میگیرند دارای همه خصوصیات بلند اخلاقی و هنجاری هستند و رفتارها و گفتارهای ایشان براساس و پایه اصول عقلانی و عقلایی و شرعی است و از نابهنجاریها و زشتیها و پلیدیها پرهیز میکنند. از این روست که آنان آینه تمام نمای اخلاق و قانون هستند.[۲۰]
شناخت از روی مصادیق
- قرآن کریم دارای دو مرتبه است؛ مرتبه اول حقیقت آن است و مرتبه دوم ظاهر آیات. ظاهر قرآن همان است که قرائت میشود و معنای ظاهری و سطحی آن درک میشود. اما حقیقت قرآن، تنها برای کسی که تقوا داشته باشد، آشکار است، چنانکه مرتبه درک حقیقت قرآن تنها از آن اولیاء و پیامبران و راهیافتگان به مقام وحی است. از امام صادق (ع) روایت است که فرمودند: «نحن الراسخون فی العلم و نحن نعلم تأویله»؛ ما هستیم که راسخین در علم میباشیم و ما هستیم که تأویل قرآن را میدانیم.
- ائمه اطهار(ع) علم به حقایق قرآن دارند و در روایات بسیاری وارد شده که قرآن درباره آنها و دشمنانشان و فرائض و سنن نازل شده است، اصبغ بن نباته نقل میکند که شنیدم امیرالمؤمنین علی (ع) فرمود: «نزل القرآن أثلاثا: ثلث فینا و فی عدونا و ثلث سنن و امثال و ثلث فرائض و احکام» قرآن بر سه بخش نازل شده است یک بخش از آن درباره ما و درباره دشمن ماست، و یک بخش دیگر در سنّت و مثالهاست، و بخش سوم در واجبات و احکام است.
- منظور امام در این روایت، تأویلات قرآن در خصوص ایشان و اهل بیت (ع) و دشمنان آن حضرت و اهل بیت که در حقیقت دشمنان خداوند و رسول (ص) اویند، میباشد. و این معانی حتما به طریق تأویل و پی بردن به حقایق قرآن به دست میآید. و غالبا این تأویلات از سوی خود اهل بیت وارد شده است.
- یکی از این مباحث که تأویلات آن از سوی اهل بیت (ع) در قالب روایات مختلفی وارد شده، بحث "صراط مستقیم" در قرآن است که به طریق تأویل، حقیقت آن توسط پیامبر و ائمه اطهار به کرات بیان شده است. از جمله از پیامبر اکرم (ص) نقل است که در روز عید غدیر فرمود: «مَعاشِرَ النّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ»[۲۱]. ای مردم، من صراط الله المستقیم هستم که شما به پیروی از آن امر شدهاید و پس از من، علی صراط مستقیم و سپس ذریه او، امامانی که به حق هدایت میکنند. همچنین از امام صادق (ع) نقل است که فرمود: «الصراط المستقیم امیرالمؤمنین علی»[۲۲]. و از امام زینالعابدین نیز روایت شده که فرمود: «نحن ابواب اللّه و نحن الصراط المستقیم»
- اما علت این تأویل چیست؟ خدای سبحان در سورۀ انعام، صراط مستقیم را دین قیّمی میداند که خود ایستاده و پیروانش را به ایستادگی فرامیخواند: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِّلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۲۳]. و چون برجستهترین روش را ابراهیم خلیل نشان داده، قرآن کریم دین را به روش او نسبت میدهد و چون صراط مستقیم دین الهی است، و پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) بیانکننده دین و قرآن ممثل و ناطق هستند، از این رو، صراط مستقیم بر پیامبر اکرم (ص) و امام تطبیق شده است[۲۴]. و همانطور که گفته شد، صراط مستقیم بزرگراه آشکار و نزدیکترین راه به سوی خداوند است و اگر بر امام تطبیق شده، برای آن است که هرکس به دنبال این قرآن ناطق و ممثل حرکت کند، با سلامتی به مقصدش میرسد[۲۵]
معانی صراط مستقیم در تفاسیر قرآن کریم
- در تفاسیر قرآن کریم معانی بسیاری برای واژه صراط و صراط مستقیم ذکر شده است که همه آنها در سه عنوان زیر دسته بندی میشود:
۱)خدا و کتاب خدا: در برخی از تفاسیر به توحید، خداوند و طاعت او صراط مستقیم اطلاق شده است، مانند: ﴿وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ﴾[۲۶]؛
۲)راه حق و دین الهی: از دین نیز به صراط مستقیم یاد شده است: ﴿يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۲۷]
۳)نبوت و امامت: در بعضی از تفاسیر نیز به پیامبر اکرم (ص)، ائمه (ع) به طور عموم و امیرالمؤمنین علی (ع) به طور خاص اشاره شده است که اغلب این تفاسیر شیعی هستند؛ به عنوان مثال در مجمع البیان فی التفسیر القرآن ذیل آیه ۵ سوره مبارکه فاتحة الکتاب، پیامبر (ص) و ائمه (ع) جانشین او، صراط مستقیم یاد شده است: "اله النبی (ص) و الأئمه القائمون مقامه[۲۸]
راه دست یابی به صراط مستقیم
- پرسش این است که چگونه میتوان به راه راست دست یافت و در مسیر کمالی آن قرار گرفت؟ برخی از کارها و امور در شناخت راه مستقیم یاریگر انسان می باشد، از جمله این که راهی راه راست است که براساس فطرت و طبیعت سالم بشری باشد. از این رو هر امری که برخلاف حکم عقل و سیره عقلا و خردمندان و با اصول اخلاقی در تضاد باشد و در موارد مشکوک برخلاف راه شریعت دانسته شده است میبایست پرهیز کرد و آن را راهی بیرون از راه راست ارزیابی نمود. به این معنا هدایت یافتگان کسانی هستند که به آنان نعمتهایی خاص چون عقل و حکمت و رشد داده شده است و حق را از باطل و کارهای درست را از نادرست میشناسند و بر صداقت و راستی هستند و اعمال صالح انجام میدهند به گونهای که این کارها جزو سیره و منش آنان شده است. به نعمتهایی که به آنان داده شده است شکر میگزارند و آن را به درستی و در جای خود مصرف میکنند و شاکر واقعی نعمت میباشند. بنابراین هرگز از ولایت و اطاعت خدا و رسول و معصوم که خلیفه الهی است بیرون نمیروند و نعمت را کفران نمیکنند و مورد غضب الهی قرار نمیگیرند و یا سخن و آرا و انظار خود را بر حکم الهی مقدم نمیدارند که گمراه و ضال شوند و از مسیر کمالی خارج گردند. آنان کسانی هستند که از خداوند میخواهند تا اراده آنان را برای قرار گرفتن در مسیر تقویت کند.[۲۹] اهل اطاعت[۳۰] اعتصام به خدا[۳۱] امداد از خدا[۳۲] در مسیر راهنمایی پیامبران[۳۳] انجام تکالیف الهی[۳۴] حق گرایی[۳۵] شکرگزاری[۳۶] قرآن[۳۷] هجرت[۳۸] و دیگر امور نیک و پسندیده هستند. این همان راهی است که انسان میتواند با قرار گرفتن در آن خود را به خدا برساند و اهل تقرب و کمال مطلق و نوعی ولایت و خلافت گردد.[۳۹]
جایگاه عقل در رسیدن به قله تکامل
- میتوان گفت: جالبترین تعبیر و جامعترین سخن در تبیین نقش عقل در پیمودن صراط مستقیم الهی و رسیدن به قلّۀ کمالات انسانی، سخنی است که در نهج البلاغه از امام علی(ع) نقل شده که در توصیف سالک به سوی خدای سبحان میفرماید: "قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ، وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لَامِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ، وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ، وَ تَدَافَعَتْهُ الْأَبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلَامَةِ، وَ دَارِ الْإِقَامَةِ، وَ ثَبَتَتْ رِجْلَاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الْأَمْنِ وَ الرَّاحَةِ، بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ"[۴۰] بر پایه این سخن، زنده شدن نیروی عقل در وجود انسان، محرّک اصلیِ سالک در پیمودن صراط مستقیم الهی و رسیدن به قلّۀ کمالات انسانی است و به هر اندازه که عقل در جان انسان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانی و شیطانی در او ضعیف میشود، تا آن جا که کاملاً از بین میرود و زمینهای برای انجام کارهای ناشایست در وجود انسان، باقی نمیماند. در این حال، عقل از حیات کامل برخوردار میگردد و زمام انسان را در سیر و سلوک، کاملاً به دست میگیرد، و او را از ابواب و منازل سلوک، عبور میدهد تا به سرمنزل مقصود -که درگاهِ سلامت است- و خانۀ اقامت -که قلّه تکامل است-، برسد: ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلامِ عِندَ رَبِّهِمْ﴾[۴۱].[۴۲]؛ ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ﴾[۴۳].[۴۴]
چکیده سخن دربارۀ انطباق برنامههای انبیای راستین با موازین عقلی و علمی این است که: همه آیات و روایاتی که دربارۀ ارزش خرد وارد شده، و مردم را به خردورزی در همه امور دعوت کردهاند،[۴۵] و همه آیات و روایاتی که درباره ارزش دانش است و مردم را به تحصیل علم و معرفت ترغیب نمودهاند،[۴۶] و همه آیات و روایاتی که آسیب خرد، و موانع معرفت را بیان نمودهاند[۴۷]، همگی دلیل روشنی بر عقلانی بودن برنامههای دینی و انطباق آنها با موازین عقلی و علمی است و از این زاویه، تفسیر و تبیین، یکی از ویژگیهای صراط مستقیم الهی، بلکه اصلیترین ویژگی آن است. نکتهای که در پایان این بحث باید به آن توجّه داشت، این است که انطباق برنامههای انبیا با موازین عقلی، بدین معنا نیست که عقل میتواند راز همه دستور العملهای الهی را کشف کند؛ زیرا این کار به دلیل احاطه نداشتن عقل به همه مصالح و مفاسد، خارج از توان آن است، بلکه مقصود، آن است که در دستور العملهای انبیا، چیزی که ضدّ عقل باشد، وجود ندارد و بر این اساس، گزارشهای آنان را که عقل صد در صد نادرست تشخیص میدهد، منسوب به معتبر نیست و نمیتواند مبنای عمل قرار گیرد.[۴۸]
پیامدهای هماهنگی صراط مستقیم با حق
- از منظر قرآن، مطابقت کامل صراط مستقیم زندگی با حق، دو نشانۀ مهم دارد:
- ایمان انسانهای بینا: انسان، به طور فطری حقبین[۴۹]، حقطلب و حقپذیر است.[۵۰] تنها کسانی حق را نمیبینند و با آن مخالفت میورزند که آلودگیهای اخلاقی و عملی، دیدۀ عقل و قلب آنها را کور، و گوشِ دل آنها را کر، کرده باشد. مطابقت کامل برنامهای که پیامبر خدا(ص)، از جانب او برای زندگی انسان آورده است با حق، ایجاب میکند افرادی که فطرت پاک آنها آلوده نشده و حواسّ باطنی آنها سالم است، حق بودن آن را تشخیص دهند و به آن ایمان بیاورند: ﴿أَفَمَن يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾[۵۱] این تعبیر لطیف و زیبا، بیانگر این واقعیت است که حقّانیت برنامههایی که پیامبر(ص) از جانب خداوند سبحان آورده، به قدری روشن است که امکان ندارد چشم دلِ کسی بینا باشد و آن را تشخیص ندهد و یا نپذیرد. این معنا با تعبیرهای دیگر، در آیات متعدّدی[۵۲] دیده میشود، مانند: ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۵۳]
- جهانی شدن اسلام با پیشرفت علم و آگاهی: دومین نشانۀ مطابقت کامل صراط مستقیم زندگی با حق، این است که هر چه علم و آگاهی جامعۀ بشر بیشتر شود، گرایش به اسلام، بیشتر میشود. آیاتی که پیشبینی کردهاند دین اسلام در آینده بر همۀ ادیان غلبه میکند و جهان را فرا خواهد گرفت. به این معنا اشاره دارند، مانند: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۵۴] و هنگامی که جامعۀ بشر با ظهور امام مهدی(ع) در قلّۀ علم و آگاهی قرار گرفت، این وعدۀ الهی تحقّق خواهد یافت. چنان که در روایتی از امام حسین(ع) آمده: "مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً؛ أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)، وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ، يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها، وَ يُظْهِرُ بِهِ دِيْنَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ"[۵۵][۵۶]
ویژگیهای صراط مستقیم
۱. مطابقت با موازین عقلی و عملی: اصلیترین ویژگیهای صراط مستقیم الهی، هماهنگی با عقل، علم و حکمت است. به سخن دیگر، راهی که انبیا برای رسیدن به کمالات انسانی ارائه کردهاند و برنامههایی که انبیا از جانب خداوند سبحان برای زندگی فردی و اجتماعی انسان آوردهاند، منطبق با موازین عقلی و علمی است و از این رو، قرآن کریم، تصریح میفرماید که دانشمندان، آنچه بر پیامبر(ص) نازل شده را حقّ و درست میدانند: ﴿وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۵۷] و در آیۀ دیگر آمده: ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۵۸] نکته قابل تأمّل این که در این دو آیه، انطباق آوردههای اعتقادی، اخلاقی و عملی پیامبر(ص) از جانب خداوند سبحان، با موازین عقلی و علمی به گونهای دقیق و زیبا، با هدایت به صراط مستقیم الهی پیوند خورده است. (...)
۲. مطابقت کامل با حق: برجستهترین ویژگی صراط مستقیم (که حاکی از هماهنگی آن با موازین عقلی و علمی است) مطابقت کامل آن با حقّ است؛ یعنی راه درست زندگی، راهی است که کمترین انحرافی از حق ندارد. به عبارت دیگر، برنامهای که برای زندگی انسان ارائه میشود. به هر میزان که از حق فاصله داشته باشد، به همان اندازه مورد پذیرش عقل و علم نیست. بر این اساس، همه آیاتی که آنچه را بر پیامبر(ص) نازل شده، حق توصیف کردهاند، اشاره به این خصوصیت صراط مستقیم دارند، مانند: ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا﴾[۵۹] این آیۀ شریف، همه برنامههایی را که پیامبر(ص) از جانب خداوند سبحان برای هدایت انسان آورده، راه حق و درست زندگی معرّفی مینماید و به جهانیان اعلام میکند هر کس این راه را انتخاب کند، از برکات آن، بهرهمند میشود و هر کس بیراهه را انتخاب نماید، زیانهای گمراهی نصیب او خواهد شد. این معنا در آیات متعدّدی با تعبیرهای مختلف، دیده میشود[۶۰]، مانند: ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّكُمْ فَمَن شَاء فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْيَكْفُرْ﴾[۶۱] در این جا، این نکته نیز قابل توجّه است که کتابی که میخواهد راه درست زندگی را پیشِ روی جهانیان قرار دهد، باید از هر گونه تحریف و راهیابی باطل به آن، مصونیت داشته باشد: ﴿لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾ [۶۲]
۳. اعتدال: سومین خصوصیت صراط مستقیم، اعتدال و میانهروی است؛ یعنی: راه درست زندگی، برنامهای معتدل، مناسب، به دور از افراط و تفریط است و پاسخگوی همه نیازهای مادّی، معنوی، دنیوی و اُخروی انسان در همه زمینههاست و چنین برنامهای، طبعاً مطابق حق و منطبق با موازین عقلی و علمی است. در روایتی آمده که امام علی(ع) در تبیین ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ میفرماید: " فَأَمَّا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ فِي الدُّنْيَا فَهُوَ مَا قَصُرَ عَنِ الْغُلُوِّ، وَ ارْتَفَعَ عَنِ التَّقْصِيرِ، وَ اسْتَقَامَ فَلَمْ يَعْدِلْ إِلَى شَيْءٍ مِنَ الْبَاطِلِ"[۶۳] و در روایتی دیگر از ایشان آمده: "الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ، وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ، عَلَيْهَا بَاقِي الْكِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ، وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ، وَ إِلَيْهَا مَصِيرُ الْعَاقِبَةِ"[۶۴] بر این پایه، جامعهای که در زندگی از برنامهای معتدل و به دور از افراط و تفریط پیروی میکند، از منظر قرآن کریم، امّت وسط نامیده شده: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾[۶۵] در این آیه، هدایت جامعۀ اسلامی به اعتدال و دوری از افراط و تفریط، به هدایت آنها در موضوع تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه، تشبیه شده و هر دو مورد از مصادیق هدایت الهی به صراط مستقیم شمرده شده است. در آیۀ قبل از آن در پاسخ به اعتراض کسانی است که میگویند: چرا قبلۀ مسلمانان از بیت المقدس به کعبه تغییر یافته، آمده: ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾[۶۶] و در ادامه میفرماید: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا﴾. کلمۀ «كذلک (همچنین)»، در تشبیه چیزی به چیز دیگر به کار میرود. ظاهراً در این جا مقصود این است: همان طور که به زودی قبله را تغییر میدهیم تا به سوى صراط مستقیم هدایت کنیم، همچنین شما را امّتی میانه قرار دادیم. "وسط" به معنای چیزی است که میانۀ دو چیز قرار گرفته باشد، نه جزو آن طرف باشد و نه جزو این طرف. امّت اسلامی نسبت به جوامعی که طرفدار مادّیت محض و یا معنویت محضاند، جامعۀ میانه محسوب میشود[۶۷]؛ بلکه به طور کلّی، پیروان راستین اسلام، کسانی هستند که در عقیده و اخلاق و عمل، نه تندرو هستند و نه کندرو، نه افراط میکنند و نه تفریط؛ بلکه در همه زمینهها بر صراط مستقیم حقّ و اعتدال، حرکت مینمایند. در روایتی از پیامبر خدا(ص) در تفسیر آیۀ یاد شده آمده: الوسط، العدل.[۶۸] وسط یعنی میانه [و به دور از افراط و تفریط] [۶۹] چنین امّتی میتواند جامعۀ معیار در جهان باشد و بدین سان، قرآن، مسلمانان راستین را گواهانِ جهانیان نامیده است: ﴿لِتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ﴾. بدیهی است همه مدّعیان اسلام، مصداق این آیۀ شریف نیستند؛ بلکه همان طور که اشاره شد، تنها پیروان واقعی اسلام، شاهد و الگوی کمالات انسانی هستند و بیتردید، سرآمدِ آنها اهل بیت(ع) هستند. از این رو، از امام باقر(ع) نقل شده که در تبیین آیۀ یاد شده میفرماید: "إِلَيْنَا يَرْجِعُ الْغَالِي وَ بِنَا يَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ"[۷۰] همچنین در روایتی از امام صادق(ع) آمده: "نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوُسْطَى، وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَجُهُ فِي أَرْضِهِ"[۷۱] و نیز از امام علی(ع) نقل شده که فرمود: "نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ، وَ حُجَّتُهُ فِي أَرْضِهِ، وَ نَحْنُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ -جلّ اسمه-: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا"[۷۲] همان طور که اشاره شد، این روایات در صدد محدود کردن مفهوم وسیع آیه نیستند؛ بلکه مقصود، بیان مصداقهای کامل امّت نمونه و ارائۀ الگوهایی هستند که در صف مقدّم قرار دارند و دیگران را به صراط مستقیم الهی دعوت مینمایند و از انحراف به چپ و راست، برحذر میدارند؛ چنان که در نهج البلاغه در توصیف اهل ذکر از امام على(ع) نقل شده که فرمود: "بِمَنْزِلَةِ الْأَدِلَّةِ فِي الْفَلَوَاتِ، مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَيْهِ طَرِيقَهُ وَ بَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ، وَ مَنْ أَخَذَ يَمِيناً وَ شِمَالًا ذَمُّوا إِلَيْهِ الطَّرِيقَ وَ حَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَكَةِ"[۷۳] بر این اساس، پیامبر خدا(ص) و اهل بیت(ع) آن بزرگوار در همه امور، میانهروی را رعایت میکردند و دیگران را نیز به اعتدال و دوری از افراط و تفریط، دعوت مینمودند. امام علی(ع) در توصیف زندگی پیامبر(ص) میفرماید: "سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ"[۷۴] با توجّه به خطری که از ناحیۀ افراط و تفریط، جامعه اسلامی را تهدید میکرد، بر پایۀ روایات متعدّدی پیامبر خدا(ص) تأکید میفرمود که مسلمانان باید در همۀ امور، میانهروی و اعتدال را رعایت کنند و از تندروی و کندروی اجتناب نمایند. از جمله در روایتی از ایشان آمده: "أَلَا إِنَّ لِكُلِّ عِبَادَةٍ شِرَّةً ثُمَّ تَصِيرُ إِلَى فَتْرَةٍ، فَمَنْ صَارَتْ شِرَّةُ عِبَادَتِهِ إِلَى سُنَّتِي فَقَدِ اهْتَدَى، وَ مَنْ خَالَفَ سُنَّتِي فَقَدْ ضَلَّ وَ كَانَ عَمَلُهُ فِي تَبَابٍ، أَمَا إِنِّي أُصَلِّي وَ أَنَامُ وَ أَصُومُ وَ أُفْطِرُ وَ أَضْحَكُ وَ أَبْكِي، فَمَنْ رَغِبَ عَنْ مِنْهَاجِي وَ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي"[۷۵] همچنین در دعایی که برای امام عصر(ع) از امام رضا(ع) تقل شده، میخوانیم: "اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِنَا عَلَى يَدَيْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِيقَةَ الْوُسْطَى الَّتِي يَرْجِعُ إِلَيْهَا الْغَالِي وَ يَلْحَقُ بِهَا التَّالِي"[۷۶] بنابراین، یکی از سیاستهای اصولی مهدوی و یکی از ویژگیهای برجستۀ جامعه آرمانی اسلام که به وسیلۀ امام مهدی(ع) تحقّق خواهد یافت، اعتدال و میانهروی در همۀ زمینههای مدیریت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است.
۴. وُسعت: چهارمین ویژگیِ صراط مستقیم، وُسعت و گستردگی آن است. دو آیه از آیات قرآن و روایات فراوانی از اهل بیت(ع) بر این ویژگی دلالت دارند. در ادامۀ تشریح وضو و غسل برای نماز و جایگزینی تیمّم به جای آنها، آمده است: ﴿مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُم مِّنْ حَرَجٍ﴾[۷۷] همچنین در پایان سورۀ حج، پس از طرح پنج دستور العمل، این ویژگی مهمّ صراط مستقیم، مورد تأکید قرار گرفته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ * وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ﴾[۷۸] قرآن کریم در آیات یاد شده، پنج برنامه از برنامههایی را که اسلام برای تکامل انسان ضروری میداند، ارائه میدهد که از مراحل سادۀ عبودیت، آغاز و به بالاترین مراتب آن، ختم میگردد. ابتدا سخن از رکوع و خم شدن در برابر آفریدگار هستی است، سپس سجود و به خاک افتادن در برابر او. پس از آن، عبادت خداوند سبحان به طور عام، مطرح میشود و در مرحلۀ چهارم، مطلق کارهای نیک، مورد تأکید قرار میگیرد و در آخرین مرحله، از اهل ایمان میخواهد که در راه به انجام رساندن اوامر الهی، همه توان خود را به کار گیرند و آن گونه که شایستۀ مجاهدت در راه خداست، خالصانه تلاش کنند و از آن جا که ممکن است تصوّر شود اجرای این دستور العملها برای انسان توانفرساست، به چند نکتۀ مهم اشاره فرموده است. "او شما را برگزید،" اشاره به نکتۀ نخست است. یعنی برنامههای پنجگانۀ یاد شده، اختصاص به برگزیدگان خداوند سبحان دارد و شما نیز چون برگزیدۀ الهی هستید، لازم است این دستور العملها را در زندگی اجرا کنید: و جملۀ "در دین [اسلام] بر شما تنگی و دشواری ننهاد"، به نکتۀ دوم اشاره دارد؛ یعنی اجرای این برنامهها برای شما توانفرسا نیست. کلمۀ «حَرَج» در این دو آیه به معنای ضیق و تنگناست. در روایتی از امام باقر(ع) نیز، در تبیین آیۀ تخست، "حَرَج" به "ضیق" تفسیر شده است [۷۹]. بر اساس این دو آیه، در مقرّرات الهی و برنامههای دینی، دستور العملی که مسلمانان را در تنگنا قرار دهد، وجود ندارد و به عبارت دیگر، صراط مستقیم الهی، ضیق و تنگنا نیست؛ بلکه وسیع و باز است، چنان که در روایتی از پیامبر خدا(ص) نقل شده است: "الصراط المستقيم أوسع ممّا بين السّماء وَ الأرض"[۸۰] مقصود از تنگ نبودن راه دین و وسیع بودن صراط مستقیم، این است که اجرای مقرّرات دینی در زندگی، دشوار نیست؛ بلکه به دلیل هماهنگی دستور العملهای دینی با فطرت، انجام دادن آن، سهل و آسان است. این معنا در روایات فراوانی مورد تبیین و تأکید قرار گرفته است؛ مانند آنچه از پیامبر(ص) نقل شده که فرمود: "إنّ اللّه فرّض فرائض وَ سنّ سنناً ... وَ شرّع الإسلام و جعله سهلاً و سمحاً واسعاً، و لم يجعله ضيقاً"[۸۱] در روایتی دیگر از امام علی(ع) آمده: "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ"[۸۲] همچنین از ایشان در تفسیر "بسم الله الرحمن الرحیم" نقل شده که میفرماید: "الرَّحْمَن الَّذِي يَرْحَمُ بِبَسْطِ الرِّزْقِ عَلَيْنَا، الرَّحِيمِ بِنَا فِي أَدْيَانِنَا وَ دُنْيَانَا وَ آخِرَتِنَا، خَفَّفَ عَلَيْنَا الدِّينَ وَ جَعَلَهُ سَهْلًا خَفِيفاً"[۸۳]
بر این اساس، اطاعت از خداوند سبحان و اجتناب از گناهان، برای کسانی که فطرت پاک انسانی آنان آلوده نشده، آسان است. از امیر مؤمنان(ع) روایت است که فرمود: "اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّيْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ، وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَكُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّكُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَكُمْ سُبُلَ الطَّاعَة"[۸۴] گفتنی است آسان بودن انجام دادن برنامههای دینی، پیوند نزدیکی با سومین ویژگی صراط مستقیم، یعنی اعتدال دارد؛ بلکه میتوان گفت: آسان بودن دین، یکی از نشانههای معتدل بودن آن است. از این رو، در روایات اهل بیت(ع)، سختگیری بر خود در انجام دادن عبادات و برنامههای دینی، با تعبیرهای گوناگون، مذموم و محکوم شمرده شده است. در روایتی از پیامبر(ص) آمده: "بعثت بالحنيفيّة السّمحة، و من خالف سنّتي فليس منّي"[۸۵] در نقل دیگری آمده: "بُعِثْتُ إِلَيْكُمْ بِالْحَنَفِيَّةِ السَّمْحَةِ السَّهْلَةِ الْبَيْضَاءِ"[۸۶] یکی از یاران پیامبر خدا(ص) به نام عثمان بن مظعون، روزها روزه میگرفت و شبها را به عبادت میگذراند و از این رو، توجّهی به زندگی زناشویی و مسائل خانوادگی نداشت. روایت شده که همسرش موضوع را با پیامبر(ص) در میان گذاشت. پیامبر(ص) پس از شنیدن شکایت وی با خشم نزد عثمان آمد و دید مشغول نماز خواندن است. وی با دیدن پیامبر(ص) نماز خود را سلام داد. پیامبر(ص) خطاب به او فرمود: "يَا عُثْمَانُ! لَمْ يُرْسِلْنِي اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّةِ، وَ لَكِنْ بَعَثَنِي بِالْحَنِيفِيَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ، أَصُومُ وَ أُصَلِّي، وَ أَلْمِسُ أَهْلِي، فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِي فَلْيَسْتَنَّ بِسُنَّتِي، وَ مِنْ سُنَّتِيَ النِّكَاحُ"[۸۷] در روایتی دیگر از ایشان آمده که فرمود: "إيّاكم و التّعمق في الدّين، فإنّ اللَّه تعالى قد جعله سهلا، فخذوا منه ما تطيقون، فإنّ اللَّه يحبّ ما دام من عمل صالح، و إن كان يسيرا"[۸۸]
نتیجه آن که راه مستقیم الهی، گشاده، گسترده و مطابق با تواناییهای انسان باایمان است و اسلام به عنوان برنامۀ پیمودن این راه، هیچ تنگنایی را برای بشر، ایجاد ننموده و مقرّرات آن به دلیل هماهنگی با فطرت، سهل و سبکبار است. کسانی که بر اساس ندای فطرت خود و اطاعت از خدای رحمان، معقولانه و خالصانه پا به این راه مینهند و از وسوسه و اغوای شیطان دوری میکنند و در انجام دادن عبادات و برنامههای دینی بر خود سخت نمیگیرند. از سنّت پیامآور این دین پیروی نموده، به مسیر سعادت ابدی و صراط مستقیم، گام نهادهاند.
۵. وضوح و روشنی پنجمین ویژگی صراط مستقیم، وضوح و روشنی است. همه آیاتی که دلالت دارند که دین ریشه در فطرت آدمی دارد، گواه این مدّعاست. مانند: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۸۹] نیازی به توضیح نیست که معارف فطری، بدیهی و روشن است. بنابر این، ادلّۀ فطری بودن دین، دلیل وضوح و روشنی صراط مستقیم نیز هست. همچنین، همه آیاتی که دلالت دارند خداوند منّان، به روشنی برنامهها و مقرّرات دینی را بیان کرده، گواه دیگری بر وضوح و روشنی صراط مستقیم است؛ مانند: ﴿لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ﴾[۹۰] و امّا روایاتی که حاکی از روشن بودن صراط مستقیم است، چند دستهاند:
- ارائۀ راه روشن توسّط خداوند سبحان: دستۀ اوّل، روایاتی است که دلالت دارند خداوند سبحان به روشنی راه حق و صراط مستقیم زندگی را به مردم ارائه کرده است؛ مانند آنچه از امام على(ع) نقل شده که فرمود: "عِبَادَ اللَّهِ! اللَّهَ اللَّهَ فِي أَعَزِّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكُمْ وَ أَحَبِّهَا إِلَيْكُمْ؛ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ أَوْضَحَ لَكُمْ سَبِيلَ الْحَقِّ وَ أَنَارَ طُرُقَهُ، فَشِقْوَةٌ لَازِمَةٌ، أَوْ سَعَادَةٌ دَائِمَةٌ"[۹۱] گفتنی است که روشنگری خداوند متعال، گاه از طریق فطرت است و گاه از طریق انبیا و اوصیای آنهاست. چنان که در روایتی از امام صادق(ع) آمده: "إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْضَحَ بِأَئِمَّةِ الْهُدَى مِنْ أَهْلِ بَيْتِ نَبِيِّنَا عَنْ دِينِهِ، وَ أَبْلَجَ بِهِمْ عَنْ سَبِيلِ مِنْهَاجِهِ"[۹۲]
- روشنترین راه زندگی: دستۀ دوم روایاتی است که تصریح میکنند راهی که اسلام به جامعه معرّفی کرده، روشنترین راه زندگی است؛ مانند آنچه از امام على(ع) نقل شده که فرمود: "إِنَّ اللَّهَ -تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- شَرَعَ الْإِسْلَامَ وَ سَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ ... فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَ أَوْضَحُ الْوَلَائِجِ"[۹۳]
- تجسّم راه روشن: دستۀ سوم، روایاتی است که اهل بیت(ع) را، راه روشن و صراط مستقیم نامیدهاند؛ مانند روایتی که در آن، پیامبر(ص) خطاب به امیر مؤمنان(ع) میفرماید: "أَنْتَ الطَّرِيقُ الْوَاضِحُ، وَ أَنْتَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ"[۹۴] همچنین در زیارت جامعه مروی از امام هادی(ع) در توصیف اهل بیت(ع) آمده: "أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ"[۹۵] و نیز در روایت دیگر از امام باقر(ع) نقل شده: "هُمُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ، هُمُ السَّبِيلُ الْأَقْوَمُ"[۹۶] در این گونه روایات، اهل بیت(ع) به دلیل این که تجسّم راه روشن هدایت و الگوی عینی برنامههای مترقی اسلام هستند، راه راست و طریق واضح نامیده شدهاند.
- توصیه به انتخاب راه روشن: دستۀ چهارم، روایاتی است که به مسلمانان توصیه میکنند در زندگی، راه روشنی را که خداوند سبحان به آنها ارائه کرده است، انتخاب کنند؛ مانند آنچه در نهج البلاغه آمده: "رَحِمَ اللَّهُ امْرَأ رَكِبَ الطَّرِيقَةَ الْغَرَّاءَ وَ لَزِمَ الْمَحَجَّةَ الْبَيْضَاء"[۹۷]
- فواید انتخاب راه روشن و خطر انحراف از آن: دستۀ پنجم از روایات، آثار و برکات انتخاب راه روشن را بیان کردهاند و نسبت به خطر انحراف از آن، هشدار دادهاند. از امام علی(ع) در این باره نقل شده که فرمود: "أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ سَلَكَ الطَّرِيقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ، وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِي التِّيهِ"[۹۸] این سخن، اشاره به این معناست که هر کس در زندگی، راه روشنی را که انبیای الهی ارائه کردهاند، انتخاب کند، به مقصد میرسد و کامیاب میگردد، و اگر کسی راه دیگری را در پیش گیرد، در بیابان افکار و عقاید باطل و منحرف، سرگردان خواهد شد. و نیز خطاب به کمیل میفرماید: "يَا كُمَيْلُ! إِنَّهُ مُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ، فَاحْذَرْ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُسْتَوْدَعِينَ، وَ إِنَّمَا يَسْتَحِقُّ أَنْ يَكُونَ مُسْتَقَرّاً إِذَا لَزِمْتَ الْجَادَّةَ الْوَاضِحَةَ الَّتِي لَا تُخْرِجُكَ إِلَى عِوَجٍ وَ لَا تُزِيلُكَ عَنْ مَنْهَجٍ"[۹۹] مفاد این کلام نورانی، این است که شرط پایداری ایمان، حرکت در راه روشنی است که اهل بیت(ع) ارائه کردهاند و انحراف از این راه، خطر ناپایداری ایمان را در پی خواهد داشت. و در سخنی دیگر از ایشان آمده: "اعْمَلُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ عَلَى أَعْلَامٍ بَيِّنَةٍ؛ فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُوا إِلى دارِ السَّلامِ"[۱۰۰] بر پایه این سخن، انتخاب راه روشن زندگی، انسان را به سرای سلامت مطلق -که همان بهشت جاوید است- میرساند و انحراف از این راه، موجب وارد شدن به دوزخ میگردد.
- مقدمۀ تشخیص راه روشن: آخرین نکته این که وضوح و روشنی صراط مستقیم، بدین معنا نیست که همه کس میتواند آن را تشخیص دهد. بر اساس مفاد شماری از آیات قرآن و روایات اهل بیت(ع)، تشخیص صراط مستقیم، نیازمند تحقّق دو مقدمه است:
- زدودن حجابهای معرفت (...)
- تلاش (...)
۶. وحدت: ششمین ویژگی صراط مستقیم، وحدت است. این ویژگی بدین معناست که شاهراه رسیدن به مقصد اعلای انسانیت، یکی بیشتر نیست و از این رو، پلورالیسم یا تکثرگرایی دینی از نظر قرآن، مردود است.
- تعدّد ناپذیری راه راست: نخستین دلیل وحدت صراط مستقیم، این است که اصولاً راه مستقیم مقصد، بر خلاف راههای غیر مستقیم که میتواند متعدّد باشد، تعدّدناپذیر است. در روایتی آمده که پیامبر خدا(ص) برای تبیین این معنا، خطّ مستقیمی کشید و فرمود: "هذا سبيل الله مستقيماً"[۱۰۱] سپس در سمت راست و چپ آن، خطوطی را رسم کرد و فرمود: "وَ هذهِ السُّبُلُ لَيسَ مِنها سَبيلٌ إلّا علَيهِ شَيطانٌ يدعو إلَيه"[۱۰۲] سپس، آیه ۱۵۳ سوره انعام را قرائت فرمود: ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ﴾[۱۰۳] پیش از این توضیح دادیم راه راستی که انسان را به مقصد اعلای انسانیت میرساند، عبادت خدا و اطاعت اوامر اوست و علّت نامگذاری اموری مانند پیشوایان دین، اسلام، کتاب خدا، و راه معرفت و محبّت خدا، به صراط مستقیم، آن است که بدون آنها نمیتوان به عبادت و اطاعت خدا دست یافت. بنابراین، انسان برای رسیدن به مقصد آفرینش خود، راهی جز اطاعت و بندگی خداوند سبحان ندارد، و عبادت خدا، چیزی نیست که هر کس به دلخواه آن را تفسیر کند. در روایتی از امام صادق(ع) هنگامی که خداوند سبحان به شیطان دستور داد که به آدم(ع) سجده کند، شیطان به خدا پیشنهاد داد: "يَا رَبِّ وَ عِزَّتِكَ إِنْ أَعْفَيْتَنِي مِنَ السُّجُودِ لآِدَمَ لَأَعْبُدَنَّكَ عِبَادَةً مَا عَبَدَكَ أَحَدٌ قَطُّ مِثْلَهَا" امّا خداوند متعال، این پیشنهاد را نپذیرفت و فرمود: "إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أُطَاعَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ"[۱۰۴] بنابراین، اساس طرح تکثّرگرایی دینی، نه تنها بیمعناست؛ بلکه وسوسهای شیطانی برای گمراه کردن مردم و باز داشتن آنها از حرکت در صراط مستقیم الهی است.
- وحدت راه اصلی و تعدّد راههای فرعی: راه خدا در قرآن کریم با دو تعبیر، بیان شده است: یکی صراط مستقیم و دیگری سبیل الله. نکته قابل توجّه، این است که صراط مستقیم و یا صراط الله در قرآن به صورت جمع نیامده؛ ولی سبیل الله به صورت جمع آمده. مانند "سبلنا" (عنکبوت: ۶۹)، و "سبل ربک" (نحل: ۶۹). این تفاوت تعبیر، میتواند اشاره به این معنا باشد که صراط مستقیم، یعنی راه اصلی و شاهراه رسیدن به آرمانهای الهی است و لذا نمیتواند متعدّد باشد؛ ولی سبیل، راه فرعی است که میتواند بلکه باید متعدّد باشد، مشروط به این که به راه اصلی منتهی گردد. راه اصلی که شاهراه وصول به کامیایی مطلق است، دین خدا، یعنی اسلام است که در همه دورانها مردم را به اطاعت از خداوند سبحان، دعوت مینماید و راههای فرعی شریعتهای مختلف و برنامههای گوناگون آنها، برای زندگی انسان است. (...)[۱۰۵]
مصادیق صراط مستقیم
صراط مستقيم و نعمت الهى
صراط مستقيم و شيطان
صراط مستقيم و هدايت
عوامل و اسباب هدايت به صراط مستقيم
نخست: ایمان به خداوند
دوم: ایمان به معاد
سوم: اطاعت از خداوند و رسول و اولی الامر
چهارم: اعتصام و تمسك جستن به حق
پنجم: كسب خشنودى خداوند
ششم: توجه به آيات خداوند
هفتم: عبادت خداوند
هشتم: تسليم در برابر اجراى تكاليف سخت
نهم: شاکر بودن در برابر نعمات خداوند
رابطۀ صراط مستقیم و غضب الهی
منابع
- صدر هاشمی، لیلا، صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت
- مالمیر، محمد ابراهیم و ترکاشوند، مریم، تأملی بر صراط مستقیم
- قاسمی پرشکوه، سعید و خوانینزاده، محمد حسین، صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی
- کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم
- محمدی ریشهری، محمد، ویژگیهای صراط مستقیم در قرآن
- محدثی، جواد، فرهنگ غدیر
جستارهای وابسته
منبعشناسی صراط مستقیم
پانویس
- ↑ مفردات فی غریب القرآن ۴۰۷.
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ از جمله: آل عمران ۱۰۱، نساء ۶۷ و ۶۸، انعام ۸۷ و ۱۵۳، حج ۵۴، ابراهیم ۲، مؤمنون ۷۳
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲
- ↑ بحار الأنوار، ج ۲۴ ص ۱۲
- ↑ همان، ص ۱۶. روایات این موضوع را در «بحار الأنوار» ، ج ۲۴ ص ۹ به بعد (انّهم علیهم السّلام السبیل و الصراط و شیعتهم المستقیمون علیها) و «معانی الأخبار» ، ص ۳۲ مطالعه کنید.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۳۲
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۶۲.
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۱.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، چاپ پنجم، قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ج ۱: ۴۵.
- ↑ و به سوی راه دوزخ هدایتشان کنید؛ صافات/۲۳.
- ↑ ر.ک؛ بستانی و کرئی: معنا، ویژگیها و مفاهیم صراط مستقیم در قرآن کریم تفسیر و مفاهیم. شماره ۶۷.
- ↑ قاسمی پرشکوه، سعید و خوانینزاده، محمد حسین؛ صراط مستقیم در تفاسیر قرآن و آثار ابن عربی صفحه ۲۸ و ۲۹.
- ↑ گفتند: ای قوم ما؛ ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانههای کتابهای پیش از آن، که به سوی حق و راه راست هدایت میکند؛ أحقاف /۳۰.
- ↑ حمد آیه ۶
- ↑ حجر آیات ۳۹ و ۴۱
- ↑ حمد آیات ۵ تا ۷ و نیز انعام آیات ۸۷ و ۸۹
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ انعام آیات ۱۵۱ تا ۱۵۳ و هود آیه ۵۶ و آیات دیگر
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۲.
- ↑ البرهان فی تفسیرالقرآن،ج ۲،ص ۲۳۵.
- ↑ معانی الأخبار ۳۲.
- ↑ انعام ۱۶۱.
- ↑ ر.ک: تفسیر تسنیم، ۴۶۷/۱.
- ↑ صراط مستقیم از دیدگاه کتاب و سنت صفحه ۵۴.
- ↑ یس/۶۱.
- ↑ بقره ۱۴۲.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن با مقدمه محمدجواد بلاغی، چاپ سوم. تهران: انتشارات ناصرخسرو ج ۱: ۱۰۴.
- ↑ تکویر آیه ۲۷و۲۸
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ آل عمران آیه ۱۰۱
- ↑ حمد آیه 5و ۶
- ↑ بقره آیه ۲۱۳
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ نحل آیه ۱۲۰ و ۱۲۱
- ↑ نحل آیه ۱۲۱
- ↑ مائده آیه ۱۵ و ۱۶
- ↑ نساء آیه ۶۶ و ۶۸
- ↑ کمالی، ابوالفضل، صراط مستقیم صفحه ۴.
- ↑ «[سالک،] خردش را زنده گردانید و نفسش را میرانید تا پیکر ستبرش لاغر شد و دلِ سختش به لطافت گرایید. فروغی سخت روشن، بر او تابید و راهش را روشن ساخت و او را به راه راست، روان داشت، درها او را به آستانِ سلامت و سرای اقامت راندند و به سبب آرامشی که در بدنش پدید آمده بود، پاهایش در قرارگاه ایمنی و آسایش، استوار ماند؛ زیرا دل خود را به کار وا داشت و پروردگارش را خشنود ساخت.» سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۰؛ مجلسی، ۱۴۰۳، ج۶۹، ص۳۱۶.
- ↑ انعام: ۱۲۷.
- ↑ (برای آنها در بهشت، خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود).
- ↑ قمر: ۵۵.
- ↑ (در جایگاه صدق نزد خداوند مالک مقتدر).
- ↑ ر.ک: دانشنامۀ عقاید اسلامی: ج۱.
- ↑ همان، ج ۲.
- ↑ همان، ج ۱ و ۲.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، ویژگیهای صراط مستقیم در قرآن صفحه ۸.
- ↑ ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾(شمس: ۸)؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.
- ↑ ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾(روم: ۳۰) پس روی خود را متوجّه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را بر آن آفریده است.
- ↑ «آیا کسی که میداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، حقّ است، همانند کسی است که نابیناست؟! تنها صاحبان اندیشه متذکر میشوند.» رعد: ۱۹.
- ↑ ر.ک: سبأ: ۶/ قصص: ۵۳ / احقاف: ۳۰
- ↑ «و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این (قرآن)، حقّ است از سوی پروردگارت، و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانی را که ایمان آوردند، به سوی صراط مستقیم، هدایت میکند.» حج: ۵۴.
- ↑ «او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همۀ آیینها غالب گردانَد، هر چند مشرکان، کراهت داشته باشند!» صف: ۹.
- ↑ «دوازده هدایتیافته، از ما هستند. نخستینِ آنان، امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب است و آخرینشان نُهمین فرزند از نسل من است که حق را بر پا میدارد. خدا، زمین را پس از مردنش، به وسیله او زنده میکند و دین حق را به وسیله او بر همه دینها غلبه میدهد، هر چند مشرکان را ناخوش آید.» صدوق، ۱۴۰۵، ص۳۱۷؛ الطبرسی، ۱۴۱۷ ق، الحلّى، ۱۴۰۸ ق، ص۷۱.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، ویژگیهای صراط مستقیم در قرآن صفحه ۱۰ و ۱۱.
- ↑ «کسانی که به ایشان علم داده شده، آنچه را از سوی پروردگارت بر تو نازل شده، حق میدانند و به راه خداوند عزیز و حمید، هدایت میکند.» سبأ: ۶.
- ↑ «و [نیز] هدف این بود که آگاهان بدانند این، حقّی است از سوی پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد و خداوند، کسانی را که ایمان آوردهاند، به صراط مستقیم، هدایت میکند.» حج: ۵۴.
- ↑ «ای مردم! به یقین حق از سوی پروردگارتان آمد. پس هر که راه یابد، جز این نیست که به سود خویشتن، راه یافته است و هر کس گمراه شود. به زیان خود گمراه گردیده است.» یونس: ۱۰۸.
- ↑ ر.ک: رعد: ۱. نحل: ۱۰۲. فاطر: ۳۱، شورا: ۱۷
- ↑ «بگو: این، حقّ است از سوی پروردگارتان! هر کس میخواهد، ایمان بیاورد [و این حقیقت را پذیرا شود]، و هر کس میخواهد، کافر گردد.» کهف: ۲۹.
- ↑ «که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمیآید؛ چرا که از سوی خداوند حکیم و ستوده شده، نازل شده است.» فصّلت: ۴۲.
- ↑ «صراط مستقیم در دنیا، همان راهی است که از افراط و تفریط، دور است. راه میانه است و به سوی باطل، اندک انحرافی ندارد.» صدوق، ۱۳۶۱ ش، ص ۳۳.
- ↑ «راست و چپ، گمراهی است و راه وسط، همان راه اصلی است. کتاب خدا و سنّت پیامبر به آن راهنماست و رسیدن به سنّت و عاقبت نیکو، از این راه، میسّر است.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ ق، الخطبة ۱۶.
- ↑ «و همان گونه [که برای شما قبلۀ مستقل تعیین کردیم،] شما را امّتی میانه (میان افراط و تفریط) قرار دادیم، تا شما [در روز قیامت] بر مردم گواه باشید و این پیامبر هم بر شما گواه باشد.»بقره: ۱۴۳.
- ↑ «به زودی مردم کمخرد خواهند گفت: چه چیزی مسلمانان را از قبلهای که بر آن بودند (از بیت المقدس، به سوی کعبه) رویگردان کرد؟ بگو: مشرق و مغرب، از آنِ خداست. هر که را بخواهد به راه راست هدایت میکند.» بقره: ۱۴۲.
- ↑ تفسیر المیزان، ذیل آیۀ یاد شده
- ↑ البخاری، ۱۴۱۰، ج۵، ص ۱۵۱.
- ↑ ر.ک: خلیل الجر، ۱۳۷۵ ش، ج۲، ص ۲۱۷۹.
- ↑ «پیشتاخته، به سوی ما باز میگردد و بازمانده، به ما میپیوندد. » العیّاشی، ج ۱، ص ۶۳.
- ↑ «ماییم آن امّت میانه و ماییم گواهان خدا بر مردمان و حجّتهای او در زمین. » کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ «ماییم گواهان خدا بر آفریدگانش و حجّت او در زمینش، و ما همانانی هستیم که خداوند متعال فرموده است: «و این چنین، شما را امّتی میانه گردانیدیم». » حسکانی، ۱۴۱۰، ج۱، ص۱۱۹.
- ↑ «آنان به منزله راهنمایان در بیابانها هستند. هرکه راه درست را در پیش گیرد، او را به رفتن در آن راه، تشویق کرده، ستایش میکنند و نوید نجات به وی میدهند و هر که را به راست و چپ منحرف شود، از کجراههای که در پیش گرفته، نکوهش میکنند و او را از هلاکت، بر حذر میدارند.» سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۲۲۲.
- ↑ «رفتارش، میانهروی و اعتدال است و طریقهاش، راهنمایی و هدایت.» سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۹۴.
- ↑ «هان! هر عبادتی را جوش و خروشی است که سرانجام، فروکش میکند. پس هر کس جوش و خروش عبادتش به سنّت من آرام گیرد، هدایت شده است و هر که با سنّت من مخالفت ورزد، گمراه شده و عملش بر باد رفته است. بدانید که من نماز میخوانم و میخوابم، روزه میگیرم و افطار میکنم، و میخندم و میگریم. پس هر که از راه و سنّت من روی گردانَد، از من نیست. » کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص ۸۵.
- ↑ «بار خدایا! ما را به دست او، سالک طریق هدایت و شاهراه [رستگاری] و راه میانه که تندروندۀ پیشافتاده، بدان بر میگردد و واپس مانده، به آن ملحق میشود، قرار ده.» مجلسی، ۱۴۰۳، ج ۹۵، ص۳۳۲.
- ↑ «خداوند، نمیخواهد شما را در تنگنا قرار دهد.» مائده: ۶.
- ↑ «ای کسانی که ایمان آوردهاید، رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار خیر انجام دهید، باشد که رستگار شوید * و در راه خدا آن گونه که شایسته است، تلاش کنید، اوست که شما را [برای خود] برگزیده و در دین، شما را در تنگنا قرار نداده است. » حج: ۷۷ و ۷۸.
- ↑ کلینی، ۱۳۶۵ش، ج۳، ص۳۰، ح ۴
- ↑ «راه راست و درست، وسیعتر از فاصلۀ میان آسمان و زمین است.» شهردار بن شیرویه، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۱۹.
- ↑ «خداوند، فریضههایی را واجب کرد و سنّتهایی را پایه نهاد... و دین اسلام را تشریع کرد و آن را آسان و راحت و وسیع، و نه تنگ، قرار داد.» ابو یعلى الموصلی، ۱۴۰۸، ج ۳، ص ۵۰.
- ↑ «خداوند -تبارک و تعالی- اسلام را تشریع کرد و راههای آن را برای وارد شوندگان، آسان ساخت.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹؛ ر.ک: سید رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶.
- ↑ «بخشندهای که با گستردن روزی، بر ما رحم میکند، مهربان با ما در دین و دنیا و آخرتمان؛ او که دین را بر ما سبُک قرار داد و آن را سهل و آسان کرد.» محمدی ری شهری، ۱۳۸۸ش، ج۱۳، ص ۶۹.
- ↑ «از [نخستین پلّههای] نردبام شیطان، پروا کنید و هم از پرتگاههای تجاوز لقمههای حرام را به شکمتان در نیاورید که شما در پیشدید همان کسی هستید که نافرمانی را بر شما حرام کرده و راه اطاعتش را برایتان آسان ساخته است.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۱۵۱.
- ↑ «من با دینی حقگرا و راحت، برگزیده شدهام و هر که با سنّت و روش من مخالفت کند، از من نیست.» المتّقى الهندى، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ «من دینی حقگرا، راحت، آسان و روشن، برایتان آوردهام.» مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۵، ص۳۴۶.
- ↑ «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت نفرستاده؛ بلکه مرا با آیین یکتاپرستیِ سهل و سادهگیر، فرستاده است. من، هم روزه میگیرم و هم نماز میخوانم و هم با همسرم آمیزش میکنم. پس هر که آیین مرا دوست دارد، باید از سنّت من پیروی کند و از جملۀ سنّت من، نکاح کردن است.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۵، ص ۴۹۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص ۲۶۴.
- ↑ «از افراط و تندروی در دین بپرهیزید؛ زیرا خداوند آن را آسان قرار داده است. پس، از دین، آنچه توانش را دارید، برگیرید؛ که خداوند، کار خوب مستمر را، هر چند اندک باشد، دوست دارد.» على المتّقی الهندی، ۱۴۰۹ق، ح ۵۳۴۸.
- ↑ «پس روی خود را حقگرایانه، به سوی این دین فرا دار، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است.» روم: ۳۰.
- ↑ «در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است.» بقره: ۲۵۶.
- ↑ «ای بندگان خدا! از خدا بترسید و مراقب عزیزترین جانها و محبوبترین آنها نزد خود باشید؛ زیرا که خداوند، راه حق را برای شما آشکار ساخته و راههایش را روشن گردانیده است. از آن پس، یا بدبختیِ همیشگی [در انتظار شما] است و یا خوشبختی دائمی.» ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۳، ص ۲۹۱.
- ↑ «خداوند عز و جل با امامانِ هدایت که از خاندان پیامبر ما هستند، از دینش پرده برداشته و با آنها راه روشنش را آشکار نموده است.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۲۰۳؛ النعمانی، ۱۴۲۲، ص ۲۲۴، ح ۷؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۲۵، ص۱۵۰.
- ↑ «خداوند -تبارک و تعالی- شریعت اسلام را مقرّر داشت و آبشخورهایش را برای کسی که بخواهد بدان وارد شود، آسان و هموار ساخت. پس آن، روشنترین راه و آشکارترین دستگیره است.» کلینی، ۱۳۶۵ ش، ج۲، ص۴۹۱؛ سیّد رضی، ۱۳۹۵، الخطبة ۱۰۶؛ شیخ مفید، ۱۴۱۵ق، ص ۲۷۵.
- ↑ «تو راه روشنی و تو، راه راستی.» صدوق، ۱۴۱۷ق، ص۳۸۳؛ الطبری، ص۵۴؛ حسکانی، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص ۷۶.
- ↑ «شما راستترین راه هستید.» شیخ طوسی، ۱۴۰۱ق، ج۶، ص۹۷؛ صدوق، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص ۶۱۳.
- ↑ «آنان، راه راست هستند. آنان، راه استوارند. » حلّی، ۱۴۱۳ق، ص۳۱۹؛ فرات کوفی، ۱۴۱۰ق.
- ↑ «رحمت خدا بر مردی که راه آشکار، در پیش گرفت و در مسیری روشن، حرکت کرد.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، الخطبة ۷۶.
- ↑ «ای مردم! هر کس راه روشن را بپیماید، به آب میرسد (هدایت مییابد)، و هر کس بر خلاف آن ره سپارَد، در بیابان [گمراهی] میافتد.» سیّد رضی، ۱۳۹۵ق، خطبة ۲۰۱؛ ابراهیم بن محمد ثقفی، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص ۵۸۴؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج ۷۰، ص۱۰۷.
- ↑ «ای کمیل! [ایمان،] استوار و عاریتی دارد. پس هشدار که از عاریتداران نباشی. ایمان، آن گاه استوار میشود که پیوسته، راه روشن را بپویی؛ راهی که تو را به کژی نکشانَد و از راهت به در نبرد.» ابن شعبه الحرّانی، ۱۴۱۶ق، ص۱۷۴، ۱۳۸۳، ص۲۸؛ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۷۷، ص ۲۷۲.
- ↑ «خدایتان رحمت کند، بر طبق نشانههایی آشکار، عمل کنید؛ زیرا که راه روشن است و شما را به سرای سلامت، فرا میخواند.» محمدی ری شهری، ۱۳۸۵ش، ج۱۱، ص۱۹۵.
- ↑ این راه راست خداست.
- ↑ بر سر هر یک از این راهها، شیطانی است که به آن فرا میخواند.
- ↑ «این، راه مستقیم من است. از آن پیروی کنید و از راههای پراکنده [و انحرافی] پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد.» ابن حنبل، ۱۴۱۱ق، ج ۲، ص ۱۹۶؛ سیوطی، ۱۴۰۳ق، ج۳، ص۳۸۵.
- ↑ مجلسی، ۱۴۰۳ق، ج۶۳، ص۲۵۰.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، ویژگیهای صراط مستقیم در قرآن صفحه ۶ و ۲۸.