نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۹ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۱۰ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
آیا علم غیبمعصوم(ع) مطلق است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم غیب معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین وکیلی در مقاله «علم غیب امام» در این باره گفته است:
در این آیه هم علم غیب نفی شده و هم بر آن به نفی تالی استدلال شده و استدلال آن، هم نفی علم استقلالی را در بر میگیرد و هم نفی علم غیراستقلالی را؛ چون این تالی که برای شرط بیان میشود، اعم است از اینکه حضرت علم غیب را استقلالی بدانند یا غیر استقلالی. انسان اگر علم غیب غیر استقلالی هم داشته باشد ﴿لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ﴾ تحقق پیدا میکند. با اینکه لو شرطیه در مقام قیاس استثنائی به رفع تالی است. میفرماید که من علم غیب ندارم و چون علم غیب ندارم استکثار خیر ندارم و از اینکه مصداق ﴿مَسَّنِيَ السُّوءُ﴾ میشوم باید بفهمید فاقد علم غیبم. یعنی مسلما رسول خدا (ص) در زندگی و حیات عادیشان مانند انسانهای عادی در معرض سوء و خیر بودند و نسبت به تقدیرات الهی در حالت خوف و رجا قرار داشتند. وقتی میخواستند سفری بروند یا کاری را انجام دهند نمیدانستند در سفر خطری هست یا نیست و به خدا استعاذه میکردند، وقتی دشمنی حمله میکرد و خطری برای حضرت اتفاق میافتاد یا حضرت مریض میشدند، حالت خوف و رجاء در حضرت مشهود بود. در سیره هم مکرراً نقل شده و صریح آیات قرآن نیز همین است. صاحبان نگاه افراطی میگویند تمام آنچه در سیره آمده و در روایات نقل شده، همه یا تقیه یا تظاهر است. ائمه(ع) همه چیز را میدانستند ولی چون افراد کشش و فهم آن را نداشتند در ظاهر خود را جاهل نشان میدادند و همیشه تظاهر به جهل میکردند و آیات قرآن نیز باید همگی تأویل شود. ولی این روش برای فهم معارف صحیح نیست. درست نیست که انسان چون نمیتواند دو دسته روایت متواتر را با هم جمع کند یکدسته را کلا تأویل نموده و حمل بر تظاهر کند. شأن امام از چنین نسبتهایی شریفتر است و دلالت قرآن کریم و سیره و روایات بر عدم علم غیب مطلق امام قطعی است و نمیتوان از آن دست برداشت».[۲].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
۱. حجت الاسلام و المسلمین برنجکار؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر برنجکار در «دومین دوره مدرسه تابستانی کلام امامیه» در اینباره گفته است:
«اگر منظور از علم غیب علمی باشد که انسانهای عادی به طور عادی نمیدانند، بله این علم غیب را امام داراست لکن ما انسانها این علم غیب را بی نهایت میبینیم حال آنکه بی نهایت نیست. اما معانی دیگری هم برای علم غیب هست که امام وا جد آنها نیست:
علومی که واجدیت آنها محال است مثل علم به ذات الهی و احاطه مخلوق بر خالق.
علومی که غیب مطلقاند، یعنی از ذات خدا خارج نشده و تقدیر نشدهاند و امام عقلا بدان دسترسی ندارد.
علومی که خلق عادی ندارند ولی یا یا خدا آنها را مخفی کرده از امام مخفی است و و یا جز علوم بدائیاند یعنی علم اتفاقات پس از بدا»[۳].
«سید مرتضی در گفتار خود ضمن انکار علم فراگیر و مطلق امام نسبت به همه امور و علوم غیبی، این علم را تبعی و منوط به تعلیم الهی دانسته است. به عنوان نمونه در جایی میگوید: « أن الذی یجب أن یعلمه علوم الدین والشریعه. فأما الغائبات، أو الکائنات الماضیات والمستقبلات، فإن علم بإعلام الله تعالی شیئا فجائز، وإلا فذلک غیر واجب»[۴]. از گفتار ابوالفتح محمد بن علی کراجکی درباره گستره علم امام بر میآید که وی نیز آگاهی امام از علوم غیبی را تبعی و با تعلیم الهی میداند: «از اعتقادات شیعه این است که ... خدا برای اثبات امامت آنها معجزاتی به دست آنها ظاهر ساخته و آنان را بر بسیاری از غیبها و موضوعات و حوادث آینده آگاه نموده است»[۵].
«از مباحث مهم در ارتباط با منابع و قلمرو علوم معصومان(ع) این است که آیا علم غیبمعصومان(ع) مطلق است یا مشروط و به سخن دیگر اینکه آیا معصومان(ع) همیشه به همه امور علم دارند که در این صورت فرق علم معصومان(ع) با خداوند در این خواهد بود که علم خداوند ذاتی است و علم آنها غیر ذاتی و یا اینکه علم غیبمعصومان(ع) بستگی دارد به اراده آنان و مصلحت خداوند، در این مورد دو دیدگاه عمده وجود دارد:
قائلین به این دیدگاه معتقدند که آگاهی معصوم به غیب به خواست و اراده آنان وابسته میباشد، و عمده دلیل آنها روایاتی به این مضمون است که میفرمایند: «إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»[۸]. و از سویی معصومان در مقامی هستند که خواست آنها با اراده خداوند یکی میباشد و جز آنچه او میخواهد آنها نمیخواهند همچنان که معصوم(ع) میفرماید:«إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَيْئاً شَاءُوهُ»[۹]. این دیدگاه از سوی برخی نظر مشهور شیعه دانسته شده است. با توجه به این دیدگاه معصومان در هر زمان بر هر چیز علم غیب ندارند بلکه آنها میتوانند در هر لحظه که اراده کنند، علم حاصل نمایند»[۱۰].
«کسانی که از علم فعلی و مطلق معصومان جانبداری میکنند، بر این باورند که بندگان برگزیده الهی، همواره از همه امور مربوط به حال، گذشته و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نمیماند.[۱۱] از نظر این گروه، احادیث فراوانی که بخشی از آنها گفتهاند، تنها بر اساس این دیدگاه معنایی روشن مییابند. این حقیقت، که امیرمؤمنان(ع) دارای علم الکتاب است و مطالب تورات و انجیل را به خوبی میداند و از حوادث گذشته و آینده آگاه است و اسرار نهفته آدمیان را آشکار میسازد و با هر کس به زبان خودش سخن میگوید و حتی معنای نغمه پرندگان و دیگر حیوانات را نیز درمییابد، معنایی جز این ندارد که هیچ راز ناگشودهای برای او باقی نمانده است. بر این اساس، مقصود روایاتی که آگاهی امام را وابسته به خواست او میدانند،[۱۲] نه این است که امام گاهی از اوقات نمیخواهد و در نتیجه نمیداند بلکه این خواستن و دانستن همیشگی است[۱۳]»[۱۴].
↑آن چیزی که لازم است امام(ع) نسبت به آن آگاه باشد علوم دینی و تشریعی می باشد. اما اطلاع و آگاهی از امور غیبی، یا موجودات گذشته و آینده ضرورتی ندارد. البته اگر خداوند متعال ایشان را نسبت به آنها مطلع سازد امری ممکن و جائز است.