شجاعت در لغت
تعریف لغوی
معنای شجاعت (courage) در لغتنامه دهخدا چنین آمده است: «دلیر شدن در کارزار، صفتی است از صفات اربعه جملیه که حد وسط است بین تهور و جبن. دلاوری، دل داری، دلیری. ملاصدرا در تعریف شجاعت گوید: «شجاعت خلقی است که افعال میان تهور و جبن دو طرف افراط و تفریط آنند و از رذائلند. خواجه طوسی گوید: شجاعت آن است که نفس غضبی، نفس ناطقه را انقیاد نماید تا در امور هولناک مضطرب نشود و اقدام بر حسب رأی او کند تا هم فعلی که کند جمیل شود و هم صبری که نماید محمود باشد و بالاخره حد اعتدال غضب را شجاعت گویند و طرف افراط را تهور و طرف نقصان را جبن گویند».
در اخلاق ناصری آمده است: «حکمای قدیم از قبیل فیثاغورس و سقراط و افلاطون برای سعادت و برای فضلیت چهار مرحله مقرر داشتهاند که یکی از آنها شجاعت است»[۱].
در تعریف اصطلاحی شجاعت گفتهاند: «شجاعت از معانی قائم به نفس است، و به رجال و ابطال و قهرمانانی که در معرکههای جنگ و تحولات خطیر زندگی توانستهاند خود را در شکم حوادث برند، و با همه مشکلات دست به گریبان شوند و بر آن فائق گردند، شجاع گفتهاند»[۲].
معنای شهامت (bravary) در لغتنامه دهخدا چنین آمده است: «شیردلی، شجاعت، دلیری، جرئت، توانایی، نوع هفتم از انواع تحت جنس شجاعت، شهامت است و آن عبارت است از حریص بودن بر افتنای امور عظام از جهت توقع ذکر جمیل»[۳]. در تعریف اصطلاحی شهامت گفتهاند: «شهامت از معانی قائم به فکر است که انسان بتواند حقایق و اداراکات را بدون ترس و جین بیان کند، از هیچ مقام و هیچ موقعیت و هیچ تهدید و وعده و وعیدی نهراسد و گفتنیها را بگوید»[۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۹، ص۱۲۴۹۲.
- ↑ عماد الدین حسین اصفهانی، تاریخ زندگانی امام حسین(ع)، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۹، ص۱۲۸۶۶.
- ↑ تاریخ زندگی امام حسین(ع)، ج۱، ص۱۶۷.
- ↑ کلهر، محمد علی، مقاله «شجاعت و شهامت امام حسین» فرهنگ عاشورایی ج۱ ص ۶۳.