خردگرایی
گسترش خردگرایی و پیراستن اندیشهها از موهومها و خرافهها
بارور ساختن عقل انسانی به عنوان رسول باطنی و زدودن خرافهها و موهومها از اندیشهاش، زمینهساز تعالی معنوی اوست. زندگی پیامبر اعظم(ص) سرشار از وقایعی است که بیان گر حقیقتگرایی آن حضرت و ارزش و اهمیت آن در آموزههای وحیانی اسلام است. نقل است وقتی یکی از فرزندان رسول خدا(ص) به نام ابراهیم، در هجده ماهگی از دنیا رفت، حضرت بسیار اندوهگین شد و به شدت گریست و فرمود: «دل در سوز و گداز است و چشم اشکبار. فرزندم! ما از دوری تو محزون و غمگینیم، ولی چه کنیم که رضای الهی به این امر تعلق گرفته است و من برخلاف رضای او چیزی نمیخواهم». مسلمانان با دیدن اندوه و گریه پیامبر خدا، بسیار ناراحت و اندوهگین شدند. از قضا در آن روز خورشید گرفت. با این اتفاق، مسلمانان گفتند که آسمان نیز از این سوگ تیره و تار شد و این پندار در میان مردم، زبان به زبان گشت. هر چند رسول اکرم(ص) میتوانست از این پندار مردم به سود خود و به منظور جلب افراد جامعه بهره برد، با شنیدن این سخن به سرعت به بالای منبر رفت و فرمود: «خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی، از جمله نشانههای قدرت الهی است و این حادثه با مرگ فرزند من ارتباطی ندارد»[۱]. و اینگونه آن حضرت با گسترش خرافه و توهم در میان مردم مبارزه کرد.
همچنین نقل است در دوران کودکی رسول اکرم(ص)، روزی آن حضرت خواست همراه کودکان حلیمه سعدیه، دایه خویش، به چراگاه برود. حلیمه پس از اینکه موهای آن حضرت را شانه و وی را معطر و مرتب کرد، خواست به گردن او حرزی به عنوان محافظ بیندازد، ولی آن حضرت نپذیرفت و فرمود: «مادرجان! دست نگه دار! آرام باش. این چیست؟ من خدایی دارم که مرا حفظ میکند، نه این حرز»[۲]. به طور کلی، دین با خرافهپرستی و توهمگرایی در ستیز است. تاریخ ادیان و زندگینامه پیامبران، بیانگر مبارزه آنان با انواع خرافهها است.
رسول اکرم(ص) در جامعهای به پیامبری برانگیخته شد که انواع گوناگون خرافهپرستی در آن رواج داشت. خداوند در قرآن، در این باره میفرماید: پیامبر خدا اندیشهها و باورهای نادرست را که مانند غل و زنجیر، مردم را از تحرک و فعالیت درست بازمی داشت، از میان برداشت[۳]. امیر بیان، حضرت علی(ع) نیز در این باره میفرماید: ... قرنها بر این منوال گذشت... تا آنکه خدای سبحان محمد را برانگیخت.... در آن روز که او برانگیخته شد، مردم زمین، ملتهایی پراکنده بودند و هواهای گوناگون و اندیشههای پریشان داشتند. خدا را به آفریدههای او همانند میکردند یا در نام او الحاد میورزیدند و با این نام غیر او را در نظر میگرفتند...[۴].
امیرمؤمنان، علی(ع) در کلام زیبای دیگری میفرماید: من گواهی میدهم که محمد(ص)، بنده و فرستاده خداست. پروردگار، او را با دینی جهانی... و فرمانی آشکار به رسالت برانگیخت تا شبههها را از میان بردارد و با دلیلهای روشن سخن گوید.... در آن هنگام که او برانگیخته شد، امور زندگیدست خوش حوادث گوناگون و پراکنده بود...، راه هدایت، پنهان و کوری و گمراهی، فراگیر بود،... مردمان به یاری شیطان مشغول و همه فرمان بردار شیطان شده و پیروی او را در پیش گرفته بودند و از آبشخور او استفاده میکردند.... بدینسان آنها سرگردان، حیران، نادان و نابسامان به سر میبردند...؛ در سرزمینی که دانشمند آن لگام بر دهان داشت و نادان آن عزیز و گرامی میزیست[۵].
گسترش خرافهها و سنّتهای نادرست، بدعت شمرده میشود؛ زیرا با روح دین در تضاد است. بنابراین، کسانی که این خرافهها را گسترش میدهند و برای نهادینه کردن آن میکوشند، شیطان صفت و ملعونند. پیامبر گرامی اسلام در این باره میفرماید: آنان که بدعتها و سنّتهای خرافی را گسترش میدهند، عذاب آن دامنگیر خودشان میشود و گناه هر کس که به آنها عمل میکند، بر گردن آنهاست[۶].
از دیدگاه اسلام، شانس و اقبال، روزهای هفته، سالها، ستارگان، خورشید و ماه هیچ دخالت و اثری در سرنوشت انسان ندارند و تعیین کننده خوشبختی یا بدبختی وی نیستند، بلکه سرنوشت و تقدیر آنها به دست خدای حکیم و بر اساس حکمت بالغه او رقم خورده[۷] و رفتارهای اختیاری خودشان نیز در این رابطه مؤثر است. بنابراین، فال بد زدن به برخی انسانها یا چیزها، شیوه و اندیشهای نادرست و نابخردانه است.
پیامبر اکرم(ص) همواره پیروان خود را از فال بد زدن باز میداشت و به کسانی که با دیدن برخی چیزها یا روبه رو شدن با برخی موقعیتها و حوادث فال بد میزدند، میفرمود: بگویید خدایا! خیر و نیکی جز از جانب تو نیست و بدی و نادرستی را کسی جز تو نمیتواند دور کند. در حوزه فرمان روایی ات هیچ نیرو و توانی جز نیروی لایزال تو وجود ندارد[۸].
پیامبر خدا به کسانی که به کوهها، ساعتها، روزها و شبها یا دنیا ناسزا میگفتند، میفرماید: به کوهها، زمان، شبها و روزها ناسزا نگویید و این پدیدهها را سبب خوشبختی یا بدبختی خود ندانید که اشتباه است[۹]. به روزگار ناسزا مگویید، همانا خدا مدبّر روزگار است[۱۰].... درباره دنیا بدگویی نکنید؛ زیرا دنیا مرکبی نیک برای مؤمن است که به کمک آن به نیکی دست یافته و از بدی رهایی مییابد[۱۱].
بر اساس آموزههای الهی پیامبر اعظم(ص)، سرنوشت هر فرد و جامعهای تغییرپذیر و وابسته به اختیار و انتخاب آگاهانه یا غیرآگاهانه خود اوست، چنانکه خداوند در کتاب آسمانیاش میفرماید: «خداوند سرنوشت جامعهای را تغییر نمیدهد مگر آنکه مردم آن جامعه، خود، شرایط را تغییر دهند»[۱۲]. بنابراین، در پیشانی هیچ فردی از آغاز تولد، فقر یا ثروت و نیکبختی یا بدبختی وی نوشته نشده است.
رسول خدا(ص) همواره پیروانش را از تقلید از سنّتهای جاهلی و پیروی از آداب و رسوم نادرست پیشینیان مانند قربانی کردن برای محفوظ ماندن از بلا و شر موجودات غیبی مانند جن، عقیده به اقبال و شانس و پذیرفتن پیشگوییهای کاهنان و فالگیران باز میداشت. در این باره روایتهای بسیاری از آن حضرت نقل شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نقل است در زمان پیامبر خدا برخی مردم پس از خرید خانهای نو یا به آب رسیدن قنات و چاهی که حفاری میکردند و رخ دادن حوادث خوبی مانند آن، حیوانی را برای خوشیُمنی و در امان ماندن از شر نیروهای غیبی (مانند جن) ذبح میکردند. پیامبر اکرم(ص) این شیوه را سنّتی ناروا و بیاثر میدانست و مردم را از این کار باز میداشت[۱۳]. آن حضرت در کلامی گهربار میفرماید: «هرکس نزد کاهنی برود و پیش گوییهای او را باور کند، از آنچه خدا بر پیامبرش نازل کرده، بیزاری جسته است»[۱۴]. و در سخن دیگری از آن حضرت آمده است: «سه چیز از کارهای جاهلیت است که مردم تا قیامت به آن پای بندند.... یکی از آنها نوحه سرایی بر مردگان است»[۱۵].[۱۶].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی، ص۱۳۶.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۵، ص۳۹۲.
- ↑ ﴿وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ﴾ «و بار (تکلیف)های گران و بندهایی را که بر آنها (بسته) بود از آنان برمیدارد» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
- ↑ محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۲، ص۳۶ و ۳۷.
- ↑ محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۲، ص۳۷-۳۹.
- ↑ محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج۱، ص۳۸۰.
- ↑ نک: ﴿وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا﴾ «و شب و روز را دو نشانه قرار دادیم آنگاه نشانه شب را زدودیم و نشانه روز را روشنی بخش آوردیم تا بخششی از پروردگارتان بجویید و شمارگان سالها و حساب را بدانید و هر چیز را نیک روشن داشتهایم» سوره اسراء، آیه ۱۲؛ ﴿وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾ «و شب و روز و خورشید و ماه را رام شما گردانید و ستارگان رامشدگانی به فرمان اویند، به راستی در آن برای گروهی که خرد میورزند نشانههایی است» سوره نحل، آیه ۱۲.
- ↑ محمدرضا حکیمی، الحیاة، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۶، ص۲.
- ↑ محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج۴، ص۳۶۲.
- ↑ محمد محمدی ریشهری، میزان الحکمه، ج۳، ص۲۹۱.
- ↑ ﴿لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ﴾ «او را از پیش رو و پشت سر فرشتگانی پیگیرند که به فرمان خداوند، نگهبان ویاند. بیگمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمیکند (و از آنان نمیستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند و چون خداوند برای گروهی بلایی بخواهد بازگشتی ندارد و آنان را در برابر وی سروری نیست» سوره رعد، آیه ۱۱.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۸۱.
- ↑ حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۱۱۲.
- ↑ حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ج۱۳، ص۹۳.
- ↑ صمیمی، سید رشید، اصول و شاخصههای تمدن نبوی، ص ۴۳.