خطبه فدکیه در تاریخ اسلامی
دفاع امّ سلمه
پس از پایان خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) در مسجد و سخنان اهانتآمیز ابوبکر، وقتی خبر به امّ سلمه رسید، اظهار داشت: آیا در مورد شخصیت والایی چون فاطمه دخت نبیّ اکرم(ص) چنین سخنانی گفته میشود؟ به خدا سوگند! فاطمه حوریهای میان انسانها و نفسی برای جانهاست، وی پرورش یافته دامان انسانهای پاک و برجسته است، در دستان فرشتگان دست به دست گشته و در دامان زنانی پاکدامن نشو و نما کرده است و به بهترین وجهی بالندگی یافته و تربیت شده است. آیا مدّعی هستید که رسول خدا(ص) او را از میراث خویش محروم ساخته ولی به او اعلان نکرده است؟ در صورتیکه خداوند فرموده است و خویشان نزدیک خود رای از عذاب خدا بیم ده آیا رسول خدا(ص) او را بیم داده و وی، با فرمان رسول خدا مخالفت ورزیده است؟ با اینکه او بانوی بانوان، و مام پرفضیلت دو سالار جوانان بهشت و همتای حضرت مریم است. رسالتهای پروردگار، به وجود نازنین پدر بزرگوارش پایان پذیرفت. به خدا سوگند! رسول اکرم(ص) او را از سرما و گرما مراقبت میکرد، دست راستش را زیر سر فاطمه و دست چپ خود را پوشش او میساخت، هان! آهستهتر! رسول خدا(ص) در برابر دیدگان شما قرار دارد، شما بر خداوند وارد خواهید شد، وای بر شما، به زودی پی خواهید برد، زیان کار کیست؟. نقل شده: امّ سلمه بهجهت این حقگویی آن سال از دریافتی حقوق خود از بیت المال محروم شد[۱].[۲].
شکایت به علی
فاطمه زهرا(س) پس از پایان دادن سخنانش با مردم، نزد قبر مطهّر رسول خدا(ص) آمد و آنقدر گریست که لباسش از اشک دیدگان،تر شد و سپس به خانه بازگشت و امیرالمؤمنین علی(ع) در انتظار ورود و طلوع خورشید وجودش بسر میبرد، پس از آنکه آرامشی یافت خطاب به امیر مؤمنان عرضه داشت: ای پسر ابوطالب! مانند جنینی پردهنشین، پرده به خود پیچیدهای و بسان متّهمان، خانهنشین گشتهای. تو همان قهرمانی بودی که پیش از این، در میدانهای نبرد، دلاوران و جنگاوران را به کام مرگ میفرستادی، چه شد که مرغ پر شکسته و از کار افتادهای که قدرت پرواز نداشت، به تو چنین خیانت ورزید. اکنون پسر ابوقحافه، هدیه پدرم را از کفم ربوده و ذخیره کودکانم را از من گرفته است و آشکارا به ستیزهام برخاسته است او را در کلام با من، دشمنی سرسخت یافتم تا آنجا که فرزندان قیله (انصار) دست از یاریم برداشتند و مهاجران، پیوند خویشاوندیام را بریدند. مردم از من روی برتافتند و اکنون کسی نیست او را از اینکار باز دارد و از من حمایت و پشتیبانی کند، با خشم و غضب از خانه بیرون رفتم و با خواری و ذلّت بازگشتم تو نیز خود را در تنگنای خواری انداخته و نیروی خویش را به کار نمیبری، دشمنان گرگ سیرت را از هم میدریدی ولی اینک زمینگیر و خانهنشین شدهای، من از گفتن فرونگذاردم و از در باطل بیرون نرفتم ولی توان اجرای حکم حق را نداشتم.
کاش پیش از این مرده بودم و شاهد این خواری و ذلّت نبودم اینک عذرخواه من از تو، خدای من است چه در حق من کوتاهی کنی و یا حامی و پشتیبانم باشی. آه! که در هر طلوعی شیونی دارم تکیهگاهم از دنیا رخت بربست و بازوهایم در مصیبت او، سست شد. شکایت خویش را به پدرم و دادخواهیام را به پروردگار خود وامیگذارم. خدایا قدرت تو از همه فراتر و شمشیر عذاب و کیفرت برندهتر است.
آنگاه امیر المؤمنین(ع) لب به سخن گشود و فرمود: فاطمه جان! ویل و وای بر تو مباد، و ویژه دشمنانت باد، ای دخت برگزیده موجودات و ای یادگار نبوّت! بر من خشم مگیر. من در امور دینم سستی و کوتاهی نکردم و از مرز توانائیم پا فراتر ننهادم، اگر نظر به رزق و روزی و گذران زندگی داری، خداوند ضامن روزی تو و کفیل بر تو و پاینده است. و آنچه برایت مهیا شده برتر از چیزی است که از آن محروم گشتهای، بنابراین در راه خدا صبر و شکیبایی پیشه کن. و زهرا(س) فرمود: «حَسْبِيَ اللَّهُ»؛ خدا مرا کفایت میکند و سکوت کرد و آرامش یافت.[۳].
- ↑ دلائل الامامه طبری، ص۳۹.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۲۰۵.
- ↑ حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۲۰۶.