آزادی تکوینی به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۱:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آزادی تکوینی به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلیآزادی تکوینی

آزادی تکوینی به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد حسن قدردان قراملکی

حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمد حسن قدردان قراملکی در کتاب «آزادی در فقه و حدود آن» در این‌باره گفته‌ است:

«آزادی گاهی مقابل جبر است و مقصود از آن اینکه انسان فاعلی آزاد و مختار است و کس یا شیئی او را مجبور به اعمالش نمی‌کند؛ به عبارت دیگر، انسان از جهت خلقت و تکوین، موجودی آزاد است[۱].

این تعریف از آزادی، "آزادی تکوینی" یا "آزادی فلسفی - کلامی" است که در فلسفه و کلام به کار می‌رود؛ اما در این که آیا انسان حقیقتاً فاعل آزاد و مختار است، بین فلاسفه و متکلمان اختلاف نظر وجود دارد و در سده‌های اخیر از موضوعات پیچیده و جنجالی در غرب بوده است، به طوری که عالمان تجربی مانند فیزیک‌دانان و روان‌شناسان را نیز به چالش فراخوانده است»[۲]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حجت الاسلام و المسلمین سیدباقری؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب‌های «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» و «عدالت سیاسی در قرآن کریم»در این‌باره گفته‌ است:
  • «در آزادی تکوینی که به آن آزادی فلسفی نیز می‌گویند، بحث از آزادبودن آدمی در اصل خلقت و آفرینش است. آزادی تکوینی به این معناست که انسان در انجام هیچ کاری بی‌اختیار و ناچار نیست؛ انتخاب راه و عقیده، اجبارپذیر نیست[۳] و اینکه نوع انسان، بنده هیچ کس غیر از خداوند نیست، انسان در سرشت و بنیادش، آزاد آفریده شده است، انسان در فطرت خویش، دارای آزادی و حق انتخاب است و چیزی بر او تحمیل نمی‌شود. این امر در قرآن کریم نیز تصریح شده است، خداوند می‌فرماید: ﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ[۴]»[۵]
  • «آزادی تکوینی به این معناست که در نظام آفرینش، انتخاب راه و عقیده، اجبارپذیر نیست و اصولاً دین، مجموعه‌ای از اعتقادات ویژه است که هرگز نمی‌توان آنها را بر کسی تحمیل کرد و اگر اصول و مبادی دیانت برای کسی حاصل نشود، دین نیز به قلمروی جانش پای نمی‌نهد، اما از آزادی تکوینی نمی‌توان چنین برداشت کرد که انسان، در مرحله انتخاب عقیده، مجاز و محق است که به هر سو، میل کند و خداوند هم به این انتخاب مطلقاً ارج می‌نهد. روشن است که هرگز خداوند، انسان را در میان بهره‌برداری از “گل و آتش” یا عسل و سَم”، آزاد نمی‌پسندد. در انتخاب حق و باطل، انسان نه تنها باید حق را برگزیند، بلکه باید با نیرویی مثال‌زدنی از آن پاسداری کند. اگر کسی پس از جست‌و‌جوی کامل و از سر میل و اراده، باطل را برگزیند و از پذیرش حق، سر باز زند، در ردیف کسانی است که پیامبر(ص) و امامان(ع) فرمان جهاد با وی را صادر می‌کنند و بی‌تردید این گونه افراد در عذاب دوزخ، جاودانه‌اند و از آن رهایی ندارند. اندیشه نادرست برابر است با سم کشنده و پیداست که خداوند، انسان را آزاد نمی‌پسندد تا سم را برگزیند و خود و دیگران را هلاک سازد”[۶]. این مبنا و برداشت در مقابل اندیشه جبرانگاری است. این بیان، به درستی به ما آگاهی می‌بخشد که انسان مجبور نیست؛ پس فهم این برداشت، به ما یاری می‌دهد تا در مسائل مهم دیگر، دیدگاهی درست برگیریم و حوزه تشریع و تکوین را با هم خلط نکنیم؛ زیرا در معنی تشریعی، انسان آزاد نیست که هر کاری انجام دهد و باطل را انتخاب کند»[۷]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. در فلسفه و کلام برای آزادی فلسفی تعاریف مختلفی ارائه شده است که این جا تنها به عناوین آن بسنده می‌کنیم:
    1. استقلال و عدم اجبار خارجی؛
    2. خودانگیختگی؛
    3. خود مجبورسازی؛
    4. ضرورت دینی؛
    5. ارادی بودن؛
    6. فقدان مانع؛
    7. قوه و قدرت؛
    8. صدفه و علت‌ناگرایی؛ و پیش‌ناپذیر،
    9. علم و رضایت کامل،
    10. حکم عقل و روح؛
    11. تحاد مجبر و مجبور. (برای توضیح بیشتر، ر.ک: محمد حسن قدردان قراملکی، انسان و اختیار).
  2. قدردان قراملکی، محمد حسن، آزادی در فقه و حدود آن، ص ۲۳.
  3. عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۵.
  4. «و بگو که این (قرآن) راستین و از سوی پروردگار شماست، هر که خواهد ایمان آورد و هر که خواهد کفر پیشه کند» سوره کهف، آیه ۲۹.
  5. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم ص ۴۱.
  6. عبدالله جوادی آملی، فلسفه حقوق بشر، ص۱۹۰.
  7. سیدباقری، سید کاظم، عدالت سیاسی در قرآن کریم، ص ۸۱.