عصمت پیامبر
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عصمت پیامبر (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- آیا ممکن نیست پیامبر واقعی از روی خطا پیام الهی را وارونه دریافت و ابلاغ کند یا تحت تأثیر هواهای نفسانی واقع شود؟ پیامآور الهی باید از مصونیت کافی نسبت به انتقال پیام الهی، برخوردار باشد[۱].
- در خصوص عصمت پیامبران، از دیرباز مباحث بسیاری در بین متفکران و متدینان مطرح شده است که در اینجا تنها میتوان به چند مبحث مقدماتی در این زمینه اشاره کرد[۲].
- بیشک سرآغاز اندیشه عصمت در میان مسلمانان قرآن بوده و از صدر اسلام پدید آمده است. خداوند در مورد برخی از انسانها از زبان شیطان چنین بیان کرده: ﴿﴿فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ﴾﴾[۳].
تعریف عصمت
- "عصمت" در لغت به معنای بازداشتن، حفظ کردن و نگهداشتن است[۴] مقصود از "عصمت" این است که پیامبران باید در مقابل گناه و خطا مصون و بیمه باشند. امام صادق (ع)، معصوم را اینچنین تعریف میفرمایند: "الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿﴿وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيم﴾﴾ "[۵]. [۶] معصوم کسی است که به کمک خداوند، خود را از همه حرامها، بازمیدارد؛ خداوند متعال [در همین خصوص] میفرماید: "هر کس به خداوند چنگ زند، بهیقین به راه مستقیم هدایت میگردد".
- در لغت، به معنی "امساک"، حفظ و منع است از ریشه "عصم" یعنی خداوند بنده خویش را از هر ناگواری که موجب هلاکت است و بر او وارد شود نگه میدارد.اعتصام نیز به معنی تمسک نمودن به چیزی است[۷].
- قوه یا ملکهای از سوی خداوند ست که مانع از صدور خطا و گناه میشود. علم کامل، شرط لازمِ تحقق عصمت است تا پیامبر با بیان امری باطل و خلاف حقیقت موجب انحراف مردم نشود. پیامبر باید از ارادهای قوی برخوردار باشد تا در انتقال پیام الهی تحت تأثیر هوای نفس و شیطان قرار نگیرد. با توجه به این تحلیل از عصمت، معصوم بودن با اختیار انسان منافاتی ندارد[۸].
رابطه میان موهبتی بودن عصمت و عدل الهی
- چرا عصمت در انحصار گروه اندکی قرار دارد؟ اگر به ما نیز چنین علم و ارادهای داده بودند، ما هم عصمت داشتیم[۹].
ضرورت عصمت
معنا ندارد که خدای حکیم راه سعادت و هدایت انسانها را در اختیار کسی قرار دهد که اطمینانی به او نباشد و اگر چنین باشد، هر ارسال پیامبر و هم ابلاغ راه سعادت از سوی خدای متعال، نقض غرض و مایه انحراف انسانها خواهد بود[۱۰].
اقسام عصمت
- عصمت از ارتکاب گناه
- عصمت از خطا و فراموشی در دریافت و ابلاغ وحی
- عصمت از خطا و اجرای احکام الهی و امور فردی و اجتماعی[۱۱].
حدود و قلمرو عصمت پیامبران
- در پاسخ به این سؤال که انبیا خدا در چه زمینههایی معصوم هستند، باید گفت: بهحکم عقل، در همه زمینههایی که به مأموریت الهی آنان ارتباط پیدا میکند، اعم از زندگی شخصی، دریافت وحی، حفظ وحی، ابلاغ وحی، تبیین وحی و عمل به وحی، معصوم هستند. در هیچکدام از این قلمروها کاری که گناه یا خطا و اشتباه باشد چه بزرگ باشد و چه کوچک، از آنان سر نمیزند. حضرت باقر (ع) این اعتقاد ضروری را بدین گونه تبیین میفرمایند: "إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يُذْنِبُونَ وَ لَا يَزِيغُونَ وَ لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً".[۱۲] انبیا گناه نمیکنند؛ زیر آنها پاکشدگان و معصومند، گناه نمیکنند و راه کج نمیروند و مرتکب هیچ گناهی، چه صغیره و چه کبیره نمیشوند.
- با توجه به حکمت الهی، پیامبر باید از هرگونه خطا و گناه در امور مربوط به هدایت "دریافت، راه هدایت، ابلاغ و تبیین راه هدایت" معصوم باشد. اولاً و الا نقض غرض خواهد بود و به جای هدایت، گمراهی حاصل میشود. در ضرورت عصمت، فرقی میان معارفی که عین کلام الهی است و معارفی که کلام خود پیامبر است، وجود ندارد. آنچه بر اساس مبانی فلسفی، اهمیت دارد ضرورت رسیدن معارف فرا بشری از راهی مطمئن به انسان است[۱۳].
عمدهترین آرا در باب حدود و ثغور عصمت انبیا
- ارتکاب گناهان کبیره از سوی پیامبران، قبل از بعثت آنان، ممکن است.
- ارتکاب گناهان صغیرهای که سبب نفرت مردم نشود از سوی پیامبران، ممکن است چه قبل و چه بعد بعثت.
- صدور گناه کبیره قبل از بعثت ممکن است و همچنین ارتکاب غیرعمدی گناه صغیرهای که نشانه پستی فاعل آن نباشد پس از بعثت.
- متکلمان امامیه به عصمت مطلق، برای انبیا اعتقاد دارند.
- مطلق یعنی از ابتدای تولد تا پایان عمر از هر نوع گناهی معصومند و در ترک گناه هم، مجبور و بیاختیار نیستند، زیرا پیامبر نیز مکلف است و از شرایط تکلیف داشتن اختیار و قدرت انجام و ترک عمل است[۱۴].
- مطلق یعنی اعم از کبیره و صغیره، عمدی و سهوی، چه قبل از نبوت یا امامت و چه بعد از آن[۱۵].
- الف. عصمت از شرک و کفر: دراینباره مذاهب و متکلمان اسلامی اختلافی ندارند اما ازارقه خوارج، ارتکاب گناه را بر پیامبران جایز دانستهاند و از طرفی، انجام گناه را موجب کفر انگاشتهاند، ولی لازمه این عقیده، کفر اعتقادی نیست و چون "شیعیان" تقیه را جایز دانستهاند لذا به ایشان نسبت دادهاند که معتقدند که شرک انبیا هستند در صورتی که شیعه اظهار کفر انبیا را از روی تقیه باطل میداند زیرا لازمه آن مخفی ماندن دین است[۱۶].
- ب. عصمت از گناه: درباره عصمت از گناه کبیره و کذب و تحریف، بهصورت عمدی، پس از نبوت، اختلافی وجود ندارد. اما عصمت پیامبران از گناهان کبیره بهصورت سهوی، پس از نبوت مورد قبل متکلمان امامیه، معتزله از محققان اشعری است. و محققان از معتزله و اشاعره، عصمت از گناهان صغیره را حتی بهصورت سهوی، پس از نبوت، لازم میدانند و چنین استدلال کردهاند: اولاً: در حقیقتِ گناه صغیره و کبیره اختلاف است. ثانیاً: سلف به تمام اعمال پیامبر احتجاج مینمودند. برخی از اشاعره و معتزله عصمت از گناه را قبل نبوت خواه عمدی باشد یا سهوی، کبیره باشد یا صغیره، لازم ندانستهاند. عدهای گفتند: پیامبران از هر چیزی که نفرتآور باشد، معصومند حتی اگر از افعال آنان نباشد مثل تبهکاری پدر و مادرشان. این دیدگاه با دیدگاه شیعه، در باب عصمت پیامبران الهی، هماهنگ است[۱۷].
- اما برخی دیگر، عصمت را فقط در هنگام تبیین و ابلاغ وحی بر مردم منحصر کردهاند، یعنی در مقام دعوت مردم به رسالت، صادق باشد و چه به عمد و چه به سهو و چه از روی نسیان، دروغ نگوید، اما در سائر موارد احوال لازم نیست، معصوم باشد، بلکه صدور خطا و گناه بر او جایز است. پیامبران از سهو و نسیان نیز معصومند و حدیثی که میگوید پیامبر در نمازش سهو نموده و بعد دو سجده به جا آورد، اولاً ضعف سندی و اضطراب متنی دارد ثانیاً، این روایت با ظاهر قرآن و روایات متعددی که بر مصون بودن پیامبر از سهو و نسیان دلالت دارند، ناسازگار است. ثالثاً، این روایت با دلایل عقلی مبنی بر عصمت پیامبران، تعارض دارد[۱۸].
- ج. عصمت در تلقی، حفظ و ابلاغ وحی: پیامبران در گرفتن وحی، دچار خطا نمیشوند چون دریافت وحی، حضوری است[۱۹].
- این عصمت نیز مورد اتفاق مذاهب اسلامی است و این مرتبه از عصمت به گفته متکلمان مقتضای معجزه است زیرا مقتضای معجزه راستگو بودن پیامبر در این مدعاست که از جانب خداوند مأمور به ابلاغ احکام الهی است[۲۰].
- خطای پیامبر در دریافت و یا ابلاغ وحی سبب ناتمام ماندن رسالت او میگردد غرض بعثت نقض میشود، همچنین نبی خدا، اعتبار خود را در سایر موارد از دست میدهد زیرا از آن پس مردم در هر چه که او بهعنوان وحی عرضه میکند، احتمال خطا خواهند داد: ﴿﴿وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحى﴾﴾. از برخی آیات دیگر به دست میآید که خداوند نگهبانی را میگمارد تا از اصالت وحی حفاظت کنند: ﴿﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا﴾﴾ [۲۱]. از صدور وحی تا رسیدن آن به پیامبر ﴿﴿وَمِنْ خَلْفِهِ﴾﴾ و در مرحله ابلاغ وحی از سوی پیامبر به مردم ﴿﴿مِن بَيْنِ يَدَيْهِ﴾﴾ [۲۲].
- د. عصمت از سهو و خطا: مصونیت از خطا و سهو و نسیان در انجام تکالیف دینی و در تمام اعمال فردی و اجتماعی، نوع دیگری از عصمت است؛ زیرا وصول به اهداف بعثت مقتضی وثاقت کامل پیامبر در میان مردم است و از دست رفتن اعتبار او در یک حوزه، به سلب اعتبار در حوزههای دیگر میانجامد. برخی آیات قرآنی شواهدی بر وجود این نوع عصمت در پیامبران ارائه دهند: ﴿﴿وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ أَن يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاُّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِن شَيْءٍ وَأَنزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا﴾﴾ [۲۳] [۲۴].
- هـ. عصمت در موارد دیگر:
لزوم اعتقاد به عصمت پیامبران
- بدون شک پیامبر قبل از هر چیز باید اعتماد عموم را جلب کند، بهطوریکه در گفته او احتمال دروغ و اشتباه ندهند؛ در غیر این صورت، مقامِ رهبری او متزلزل خواهد شد. اگر پیامبران معصوم نباشند، بهانهجویان به عذر اینکه آنها اشتباه میکنند، از آنان روی برمیتابند و حقیقتطلبان نیز به خاطر تزلزل نسبت به محتوای دعوت آنها، از پذیرفتن دعوتشان خودداری خواهند کرد و یا لااقل نمیتوانند با دلگرمی آن را پذیرا شوند. این دلیل که میتوان آن را "دلیل اعتماد" نام نهاد، یکی از مهمترین دلایل عقلی عصمت انبیا است.
- چگونه ممکن است خداوند فرمان دهد که از انسانی بیقید و شرط اطاعت شود، در حالی که این انسان ممکن است خطا کند و یا مرتکب گناهی گردد. اگر اطاعت کنند که پیروی از خطا و گناه است و اگر نکنند، جایگاه رهبری او متزلزل میگردد، بهویژه آنکه مقام رهبری پیامبران با دیگران کاملاً متفاوت است؛ زیرا مردم تمام اعتقاد و برنامه خود را از آنها میگیرند[۲۶]. در روایتی از امیرالمؤمنین (ع)، به همین نکته اساسی بهعنوان دلیلی بر معصوم بودن پیامبران اشاره شده است: "لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِقِ لَا يَنْبَغِي لِلْمَخْلُوقِ أَنْ يَكُونَ حُبُّهُ لِمَعْصِيَةِ اللَّهِ فَلَا طَاعَةَ فِي مَعْصِيَتِهِ وَ لَا طَاعَةَ لِمَنْ عَصَى اللَّهَ إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا يَأْمُرُ بِمَعْصِيَتِه"[۲۷].
- در راه معصیت خدا از هیچ مخلوقی نباید اطاعت کرد، از کسی که معصیت خداوند را میکند اصلاً نمیتوان اطاعت نمود. اطاعت فقط برای خداوند، رسولش و اولی الامر میباشد. خداوند دستور فرموده است که فقط از دستورات رسول اطاعت شود؛ زیرا وی معصوم و پاکشده است و به معصیت خداوند دستور نمیدهد.
- خداوند متعال نیز در قرآن کریم به اسوه بودن پیامبر مکرم اسلام (ص) اشاره میکند که بیانگر عصمت آن حضرت است: ﴿﴿لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾﴾.[۲۸] قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکوست.
- چگونه میتوان کسی را اسوه گرفت که یا سابقه تاریک و شرکآلود و همراه با پلیدی و گناه داشته باشد، یا اینکه به اعمال خلاف مبادرت نماید؟ و چگونه ممکن است که خداوند به اسوه قرار دادن چنین کسی فرمان دهد؟[۲۹]
دلایل عصمت پیامبر
منشأ عصمت پیامبران
- مصونیت پیامبران خدا از کجا سرچشمه گرفته است؟ پاسخ اجمالی آن است که معصوم، دارای ملکه نفسانی نیرومندی است که در سختترین شرایط هم او را از ارتکاب گناه بازمیدارد؛ ملکهای که از آگاهی کامل و دائم به زشتی گناه و اراده قوی بر مهار کردن تمایلات نفسانی، حاصل میگردد. از اینجا روشن میگردد که عصمت قبل از هر چیز به خود بازمیگردد، ولی چنین ملکهای چون با عنایت خاص الهی تحقق مییابد گاه فاعلیت آن، به خدای متعال نیز نسبت داده میشود. وگرنه، چنان نیست که خدای متعال، انسان معصوم را جبراً از گناه بازدارد و اختیار را از او سلب کند. البته عصمت به معنای دیگری نیز به پروردگار نسبت داده میشود و آن اینکه او مصونیت آنان را تضمین کرده است[۳۰].
- البته هنوز هم این پرسش باقی است که نقش خداوند در شکلگیری عصمت به چه معناست. عصمت تا آنجا که فعل خداوند متعال است، چگونگی آن برای بشر قابلدرک نیست، اما بر اساس آموزههای وحیانی، بعضی از ابزارها و زمینههایی که توسط خداوند، بهعنوان مقدمات تحقق عصمت فراهم میگردد، عبارتاند از:
- علم و معرفت و تأیید و توفیق الهی: برای نداشتن هرگونه لغزشی در مسائل علمی و داشتن آمادگی پاسخ به هر پرسشی که لازمه نبوت و رسالت است، خداوند پیامبرانش را از دانش و حکمت سرشار کرده و در پاسخدهی به سؤالات گوناگون مورد تأیید و پشتیبانی غیبی قرار میدهد. در درس پیشین، در بحث لزوم علم الهی برای انبیا، حدیثی از حضرت رضا (ع) نقل شد که در اینجا نیز با تکیه بر بحث عصمت، به آن اشاره میشود: "إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ فَهُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ مِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلِ وَ الْعِثَارِ يَخُصُّهُ اللَّهُ بِذَلِكَ لِيَكُونَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِه"[۳۱]. هنگامیکه خداوند عزوجل بندهای را برای اصلاح امور بندگانش انتخاب میکند، سینهاش را برای آن کار میگشاید، و علم را به وی الهام میکند که از آن پس، در پاسخ سؤالات درنماند و در این مسیر از راه درست منحرف نشود. لذا وی معصوم، و از جانب خداوند تأیید و توفیق مییابد، و از همه خطاها، لغزشها و واماندگیها در امان خواهد بود. خداوند وی را به این موارد اختصاص داده است تا حجت بر بندگانش باشد.
- امداد موجودات آسمانی و فرشتگان الهی: دیگر عامل بازدارنده پیامبران از خطا، یک عامل غیبی است. خداوند فرستادگان خود را با قدرت و نیرویی مجهز کرده که نمیگذارد آنان به خطا و اشتباه بیفتند و این لطف الهی در حق آنان برای این است که اعتماد مردم را به خود جلب کنند و در نتیجه، هدایت مردم که برای آن هدف برانگیخته شدهاند عملی گردد[۳۲]. ازجمله، خداوند متعال برخی از فرشتگان الهی را جهت تأمین زمینههای عصمت انبیا مأمور میسازد. امام باقر (ع) در مورد این فرشتگان میفرمایند: "يُوَكِّلُ اللَّهُ تَعَالَى بِأَنْبِيَائِهِ مَلَائِكَةً يُحْصُونَ أَعْمَالَهُمْ وَ يُؤَدُّونَ إِلَيْهِمْ تَبْلِيغَهُمُ الرِّسَالَةَ وَ وَكَّلَ بِمُحَمَّدٍ مَلَكاً عَظِيماً مُنْذُ فُصِلَ عَنِ الرَّضَاعِ يُرْشِدُهُ إِلَى الْخَيْرَاتِ وَ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ يَصُدُّهُ عَنِ الشَّرِّ وَ مَسَاوِي الْأَخْلَاق"[۳۳]. خداوند متعال بر انبیا، فرشتگانی را موکل میسازد که به اعمال ایشان آگاهی داشته و موارد تبلیغ رسالت را برای ایشان بیان میکنند. خداوند فرشته عظیمی را از بعد از دوران شیرخوارگی بر رسول خدا (ص) موکل کرد تا او را بهسوی امور نیکو و مکرمتهای اخلاقی ارشاد نماید و وی را او امور شر و نقیصههای اخلاقی بازدارد [۳۴]. در تاریخ زندگانی رسول خدا (ص) آمده است: در سن هفتسالگی، من در ساختن خانهای کمک میکردم. خاک را در دامن خویش ریختم تا آن را بردارم، اما ممکن بود عورت من آشکار شود. لذا صدایی از بالای سرم شنیدم که گفت: دامن خود را رها کن. کسی را ندیدم، اما دامن خویش را رها کرده، بازگشتم[۳۵]. بنابراین در مواردی که امکان دارد پیامبران الهی، اشتباه یا خطایی انجام دهند که از حوزه اختیار ایشان خارج است، فرشتگان الهی به کمک ایشان آمده، از بروز خطا جلوگیری میکنند.
- تصرف تکوینی خداوند: خداوند متعال گاهی به تصرف خویش در تکوین، پیامبرش را از گناه یا خطا بازمیدارد. امیرالمؤمنین (ع) از رسول خدا (ص) نقل میکنند که فرمود: "من پیش از بعثت هرگز با اهل جاهلیت در کارهایی که انجام میدادند، همراهی نکردم. یک شب قصد کردم که به بازی ایشان بنگرم که ناگاه حقتعالی خواب را بر من چیره ساخت و لذا بههیچوجه لهو و لعب ایشان را ندیده و نشنیدم. پس دانستم که خداوند از این کار راضی نیست و ازاینرو هرگز به اعمال ایشان نگاه نکردم"[۳۶].
- پدران و مادران صالح انبیای الهی: بیتردید پاکی و طهارت جسمی و روحی پدر و مادر نقشی اساسی در اعتقادات، اعمال و رفتار فرزندان دارد[۳۷]. لذا خداوند متعال، همه انبیا را در همه نسلها از طریق پدران و مادران صالح به این عالم آورده است، پس هیچگاه کارهای ناشایست جاهلی، دامن هیچیک از اجداد ایشان را آلوده نساخته است. حضرت صادق (ع) در حدیث زیر به این عنایت ویژه الهی و حکمت آن، اشاره نموده، میفرمایند: "ما اینگونه اعتقاد داریم که زمین از حجت خالی نمیماند و همه حجتها از نسل انبیا میباشند. خداوند هرگز پیامبری را جز از نسل انبیا مبعوث نکرده است، به این دلیل که خداوند برای فرزندان آدم راهی روشن را گشود و از حضرت آدم (ع) نسل طاهر و پاکی را خارج کرده است که انبیا و رسولان الهی از آن نسل میباشند ... کسی که نگهبان علم الهی و امین بر غیب خداست، و خداوند اسرارش را نزد او به ودیعه نهاده و حجت حق بر خلق، و بیانگر آیات الهی میباشد، جز این صفت را نمیتواند داشته باشد ... خداوند عزوجل از فرزندان حضرت آدم (ع) انسانهایی را برگزید، ولادت آنها را پاک قرارداد، و بدنهایشان را پاکیزه گردانید. ایشان را در صلبهای مردان و رحمهای زنان محافظت نمود و از آنها انبیا و رسولان الهی را بیرون آورد. پس آنها پاکیزهترین شاخههای حضرت آدم میباشند"[۳۸].
عصمت پیامبران از نگاه قرآن و روایات
- بندگان مخلَص خداوند کاملاً از قلمرو اضلال شیطان خارجاند: ﴿﴿قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ﴾﴾ [۳۹] از طرفی، پیامبران الهی از زمره بندگان مخلَصاند "به فتح لام".﴿﴿إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ﴾﴾ [۴۰]
- پیامبران الهی مشمول هدایت خاص الهی بودهاند. ﴿﴿وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ * ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾﴾ [۴۱]. در جای دیگر، به این حقیقت اشاره میکند که مشمولان هدایت خاص الهی هیچگاه در معرض گمراهی و ضلالت قرار نمیگیرند: ﴿﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ * وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ﴾﴾ [۴۲]. ازآنجاکه ارتکاب گناه از مصادیق مسلم گمراهی است، این آیات نیز بیانگر عصمت پیامبران است.
- خداوند در پاسخ به درخواست ابراهیم (ع) فرمود: ﴿﴿لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمينَ﴾﴾. ازآنجاکه پیامبری، یکی از مناصب الهی است، و واژه ظلم شامل هرگونه انحراف فکری و انحراف عملی میشود. پس اهل گناه لایق منصب الهی نبوت نیستند.
- یکی از اهداف بعثت پیامبران آن است که مردم از آنان پیروی کنند: ﴿﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا﴾﴾ [۴۳]. این اطاعت مطلق، شامل پیروی از اعمال پیامبر نیز میشود و اگر او مرتکب گناه شود، لازم میآید که خداوند به انجام معصیت فرمان داده باشد. امام صادق (ع): "الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿﴿وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾﴾". امیرمؤمنان علی (ع): "وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِه"[۴۴].
- دلایل اثبات عصمت، عصمت پیامبران در قبل از بعثت را نیز در برمیگیرد.
- ملکه عصمت، زمینهای در انسان ایجاد میکند تا انسان با اراده و اختیارش بتواند به انجام واجبات و ترک محرمات بپردازد. آیه ۸۸ انعام ﴿﴿ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُواْ لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ﴾﴾ و ۷۶ مائده ﴿﴿قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾﴾، دلالت دارد که خطا در اعتقاد و تبلیغ و عمل از سوی پیامبران امکان دارد یعنی مجبور بر ترک گناه نیستند اما همانند پزشکی هستند که در اثر آگاهی و با اختیار خودش لب به سیگار نمیزند. پس مقام و منزلت عصمت با تکلیف مولوی و ارشادی نیز منافاتی ندارد.
- آیاتی مثل ﴿﴿وَ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍ﴾﴾ دال بر عصمت پیامبران الهی است زیرا ایشان در هدایت الهی قرار دارند و آیاتی که بیقید و شرط به اطاعت از پیامبران الهی دعوت میکند نیز همین است مثل: ﴿﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ﴾﴾. آیات اخلاص پیامبران نیز بر عصمت آنها دلالت میکنند: ﴿﴿... لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ * إِلاَّ ... الْمُخْلَصينَ﴾﴾.
- روایات فراوانی بر عصمت پیامبران دلالت دارند: امام باقر فرمود: "إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَا يُذْنِبُونَ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ ... لَا يَرْتَكِبُونَ ذَنْباً صَغِيراً وَ لَا كَبِيراً".
- برخی آیات قرآن که خطا و اشتباه را بر پیامبران ممکن دانسته در مقام تربیت امت و شناخت آنها نسبت به وظیفه و تکلیفشان است. مثل آیه ۱۴۰ سوره انبیا: ؟؟؟؟ [۴۵].
آیا برخی پیامبران مرتکب معصیت شدهاند؟
منتقدان با شبهههای مختلف درصدد تضعیف شخصیت پیامبران برآمدهاند:
- نسبت گناه حضرت آدم(ع)؛
- نسبت گناه حضرت ابراهیم(ع)؛
- نسبت گناه حضرت یونس(ع)؛
- نسبت گناه حضرت یوسف(ع)؛
- نسبت گناه حضرت موسی(ع)؛
- نسبت گناه حضرت سلیمان(ع)؛
- نسبت گناه حضرت داوود(ع)؛
- نسبت گناه حضرت ایوب(ع)؛
- نسبت گناه پیامبر خاتم (ص).
گونههای عصمت پیامبران
پیامبران سه نوع عصمت دارند:
- عصمت در تلقی وحی: یعنی خود پیامبر باید وحی را بدون خطا اخذ کند و این مربوط به قوای ادراکی پیامبر است که وحی را درست بفهمد.
- عصمت در تبلیغ که به زبان پیامبر مربوط است و باید وحی را درست به دیگران انتقال داد. این دو مرحله از عصمت، به خود وحی مربوط میشود.
- عصمت از معصیت که پیکره وحی نیست و از دایره بحث ما خارج است. و پیامبر باید از گناه در فعل و گفتار معصوم باشد؛ زیرا مردم سخن او را نخواهند پذیرفت.
در بُعد علمی، بر پیامبران لازم است که:
- معارف را بهطور صحیح دریافت کنند.
- خوب ضبط نمایند.
- بدون کم و زیاد کنند[۴۶].
عصمت مطلقه پیامبران
- ﴿﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ﴾﴾[۴۷]انبیا (ع) در هدایتشان احتیاج به دیگران ندارند، بلکه سایر بشر هستند که احتیاج به پیروی از انبیا (ع) اسلام دارند. ﴿﴿مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ ﴾﴾[۴۸] در این آیه خداوند دسترسی گمراهکنندگان را به هدایت یافتگان نفی کرده است یعنی در اینگونه افراد هیچ نوعی گمراهی راه ندارد حتی گناه[۴۹].
- ﴿﴿وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا﴾﴾[۵۰] این آیه با کمک آیات دیگر، دلالت بر عصمت مطلقه انبیا دارد؛ زیرا خداوند فرموده کسانی که از خدا و رسول او اطاعات کنند با کسانی همنشین خواهند شد که خداوند به آنها نعمت داده است و در سوره حمد فرموده کسانی را که ما به آنها نعمت دادهایم گمراه نیستند؛ بلکه در صراط مستقیم باشند. پس انبیا همیشه در صراط مستقیم هستند و هیچ نوع گمراهی در آنها وجود ندارد[۵۱].
- ﴿﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاؤُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا﴾﴾[۵۲] معنای آیه مستلزم آن است که آنچه را رسول با گفتار و عمل ابزار تبلیغ خود از مردم میخواهد، در حقیقت خداوند متعال نیز همان را از مردم خواسته است. لذا اگر فرض شود که امکان خطای رسول در گفتار یا در عمل یا در فهم وحی وجود دارد لازم میآید که خداوند پیروی از آن خطا را از مردم خواسته باشد[۵۳].
- ﴿﴿رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾﴾[۵۴] از ظاهر آیه استفاده میشود که خداوند متعال میخواهد با ارسال پیامبران عنصری برای بشر باقی نماند و تنها راه همین باشد[۵۵].
- اگر انبیا مرتکب خطای عمدی یا سهوی در قول و فعل شوند مردم میتوانند حجت بیاورند که ما تقصیر نداشتیم، زیرا پیامبرت را مشاهده کردیم که همین عمل را او نیز مرتکب میشد یا دستور میداد و این نقض غرض و مخالف حکمت الهی است[۵۶].
عصمت در مرحله تلقی و ابلاغ وحی
﴿﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى﴾﴾[۵۷] آیه ﴿﴿وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ﴾﴾[۵۸] به وحی مستقیم دلالت دارد و در "لدی الله" نه جایی برای سهو و نسیان است و نه جایی برای نفوذ شیطان راندهشده و اگر با واسطه جبرئیل وحی را دریافت کند باز با امانت و سلامت است زیرا در صورت فراموشی یا جابجایی امین نخواهد بود . بنابر آیه ﴿﴿كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴾﴾[۵۹] خداوند انبیا (ع) را برای هدایت بشر بهسوی عقاید حقه و اعمال حق مبعوث فرموده. از طرفی خداوند هر چیزی را، از همان طریقی میخواهد که به هدف برسد. ﴿﴿لّا يَضِلُّ رَبِّي وَلا يَنسَى﴾﴾[۶۰]. از سوی دیگر زمام تمام خلقت به دست اوست. یکی از اموری که خداوند متعال اراده کرده رساندن دین بدون خطا توسط انبیا(ع) است. ﴿﴿وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ﴾﴾[۶۱]، ﴿﴿إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ﴾﴾[۶۲][۶۳].
- ﴿﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا لِيَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَدًا ﴾﴾[۶۴]. خداوند احدی را بر غیب خود مسلط نمیکند، مگر رسولی را که پسندیده باشد. سلوک رصد در پیشرو و پشتسر برای حفظ وحی است، از ناحیه شیطآنها، ازجمله (لیعلم أن قد ابلغوا رسالت ربهم). میفهمیم که رسول طوری وحی الهی را دریافت میکند که در گرفتنش اشتباه و فراموشی رخ نمیدهد و شیطان در دل دست نمیاندازد.
- علامه طباطبائی: اما مصونیت وحی از خطا و نسیان، از هنگام صدور تا وقتی که به رسول خدا برسد مجموع دو جمله ﴿﴿مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا﴾﴾ خواهد بود اگر مرجع ضمیر "غیب" باشد.
- ﴿﴿وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا ﴾﴾[۶۵]. این آیه دلالت میکند بر اینکه وحی از هنگام شروع نزول تا هنگامیکه پیامبر آن را به دست مردم ابلاغ میکند مصون میباشد. حتی سهو و نسیان[۶۶].
مصونیت پیامبران از فراموشی وحی
- فراموش کردن احکام الهی از جانب انبیا (ع) باعث گمراهی دیگران و احتجاج ایشان به آن عمل میگردد. جمله (لیعلم ان قد ابلغوا رسلت ربهم) میفهماند که رسول بهگونهای وحی الهی را دریافت و ابلاغ میکند که اشتباه و فراموشی در آن رخ نمیدهد. اگر رسول در گرفتن وحی، حفظ وحی و تبلیغ آن مصونیت نداشته باشد. غرض خداوند یعنی ابلاغ رسالت حاصل نمیشود و برای حصول این غرض راهی غیر از رصد کردن بهوسیله ملائکه ذکر نکرده. و جمله (احاط بما لدیهم) این دلالت را تأیید میکند. یکی از مراحل مصونیت، حفظ وحی از خطا و نسیان است با بیکموکاست و کاست به دست مردم برسد.
- در آیه ﴿﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ﴾﴾[۶۷] منظور اطاعت بیقید و شرط است. و این خود دلیل است بر اینکه رسول به هیچچیزی که مخالف با حکم خداوند باشد، امر و نهی نمیکند؛ وگرنه این تناقض از ناحیه خداوند متعال است.
- از طرفی خداوند وجوب اطاعت از رسول را در کنار وجوب از اطاعت خودش بیان کرده است و عطف کردن دو جمله در کنار هم بدون قید، این معنا را میرساند که حکم آنها یکی است؛ یعنی همانگونه که اطاعت از خداوند در تمام اوامر و نواهیاش واجب است، اطاعت از انبیا نیز واجب است و این دال بر عصمت ایشان است.
- علامه عسکری: (عصمت در تبلیغ مورد اتفاق همه است و لازمه آن عصمت انبیا (ع) در دریافت و حفظ وحی است.) آیاتی که عصمت پیامبران در گرفتن و حفظ وحی و تبلیغ آن میدارند:﴿﴿لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾﴾[۶۸]، ﴿﴿قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاء نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى﴾﴾[۶۹]. بر اساس این آیات پیامبر در آنچه که مربوط به تبلیغ وحی و احکام الهی است، دچار خطا و نسیان و سهو نمیشود؛ زیرا خداوند متعال از تمام جهات از آن حراست میکند. تا به دست مردم برسد[۷۰].
منابع
جستارهای وابسته
- عصمت مطلق
- عصمت نسبی
- عصمت از خطا
- عصمت از گناه
- عصمت در احکام
- عصمت در اعتقاد
- عصمت در افعال
- عصمت در تبلیغ
- عصمت علمی
- عصمت عملی
- عصمت امرای امام
- عصمت انبیا
- عصمت اهل اجماع
- عصمت اهل بیت
- عصمت اولوالامر
- عصمت غیر انبیا
- عصمت ملائکه
- عصمت نواب امام
- آیات عصمت
- اسباب عصمت
- اعتراف معصومین به گناه
- انسان معصوم
- زمان عصمت
- علم به مثالب معاصی
- علم به مناقب طاعات
- مقام عصمت
- وجوب عصمت
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۷.
- ↑ معارف و عقاید، ص ۱۹۵-۲۰۲.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
- ↑ تاج العروس، ج ۱۷، ص ۴۸۱ و ۴۸۲.
- ↑ سوره آل عمران؛ آیه: ۱۰۲.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۱۳۲.
- ↑ کلام تطبیقی، ص ۸۷ و ۸۸.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۸.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۸.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۸.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۸۰.
- ↑ الخصال، ص ۳۹۹.
- ↑ انسانشناسی، ص ۱۲۹.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۳۰۶.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۱۳۹.
- ↑ کلام تطبیقی، ص ۹۴.
- ↑ کلام تطبیقی، ص ۹۵-۹۷.
- ↑ کلام نوین اسلامی، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.
- ↑ راه و راهنماشناسی، ص ۳۰۶.
- ↑ کلام تطبیقی، ص ۹۵.
- ↑ سوره جن؛ آیات: ۲۶ تا ۲۸.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.
- ↑ سوره نساء؛ آیه: ۱۱۳.
- ↑ آموزش کلام اسلامی، ج ۲، ص ۷۹ و ۸۰.
- ↑ کلام تطبیقی، ص ۹۷ و ۹۸.
- ↑ کشف المراد، ص ۳۴۹؛ پنجاه درس اصول عقاید، پیامبرشناسی، درس سوم.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص ۱۳۹.
- ↑ سوره احزاب؛ آیه: ۲۱.
- ↑ آموزش عقاید، ص ۱۹۱.
- ↑ آموزش عقاید، ص ۱۹۱.
- ↑ کافی، ج ۱، ص ۲۰۲ و ۲۰۳.
- ↑ اصول عقاید اسلامی، ص ۴۵.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۳۶۲.
- ↑ امیرالمؤمنین (ع) نیز میفرمایند "وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ" از زمانی که رسول خدا (ص) از شیر گرفته شد، خداوند بزرگترین فرشتگانش را همنشین او قرار داد تا شب و روز او را در مسیر کرامتها و محاسن اخلاقی جهان سوق دهد نهج البلاغه خطبه، ۱۹۲، ص ۳۰۰.
- ↑ حیاة القلوب، ج ۲، ص ۶۷.
- ↑ حیاة القلوب، ج ۲، ص ۶۷.
- ↑ کافی، ج ۵، ص ۵۶۲؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱۲، ص ۱۱۷.
- ↑ احتجاج، ج۲، ص ۳۳۷ و ۳۴۰.
- ↑ سوره ص؛ آیه: ۸۲ و ۸۳.
- ↑ سوره ص؛ آیه: ۴۶.
- ↑ سوره انعام؛ آیه: ۸۷ و ۸۸.
- ↑ سوره رمز؛ آیه: ۳۶ و ۳۷.
- ↑ سوره نساء؛ آیه: ۶۴.
- ↑ سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص ۷۶-۷۸.
- ↑ خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی، ص ۱۴۸-۱۵۳.
- ↑ احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۰۱-۲۰۳.
- ↑ آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست؛ سوره انعام، آیه:۹۰.
- ↑ هر که را خداوند راه نماید، رهیافته است؛ سوره کهف، آیه:۱۷.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۲۲-۲۲۳.
- ↑ و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند؛ سوره نساء، آیه:۶۹.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۲۳-۲۲۴.
- ↑ و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۶۴.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۲۴-۲۲۵.
- ↑ و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند و اگر آنان هنگامی که به خویش ستم روا داشتند نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر برای آنان آمرزش میخواست خداوند را توبهپذیر بخشاینده مییافتند؛ سوره نساء، آیه:۱۶۵.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۲۴-۲۲۵.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۲۴-۲۲۵.
- ↑ و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید.آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود؛ سوره نجم، آیه:۳ - ۴.
- ↑ و بیگمان قرآن را از نزد فرزانهای دانا به تو میآموزند؛ سوره نمل، آیه:۶.
- ↑ مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۱۳.
- ↑ نه بیراه میشود و نه فراموش میکند؛ سوره بقره، آیه:۲۱۳.
- ↑ و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد؛ سوره یوسف، آیه:۲۱.
- ↑ خداوند به خواست خویش، رسنده است؛ سوره طلاق، آیه:۳.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۲۸-۲۲۹.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند.جز فرستادهای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی میگمارد.تا معلوم دارد که رسالتهای پروردگارشان را رساندهاند؛ و (خداوند) آنچه را نزد آنهاست، از همه سو فرا میگیرد و شمار هر چیز را دارد؛ سوره جن، آیه: ۲۶- ۲۸.
- ↑ و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمیآییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست؛ سوره مریم، آیه:۶۴.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۳۰-۲۳۱.
- ↑ از خداوند فرمان برید و از پیامبر فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.
- ↑ در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است؛ سوره فصلت، آیه:۴۲.
- ↑ بگو: مرا نسزد که از پیش خود آن را دگرگون کنم. من جز از آنچه به من وحی میشود؛ سوره یونس، آیه:۱۵.
- ↑ ر.ک. احمدی، رحمتالله، پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبائی، ص ۲۳۴-۲۳۵.