بحث:استقامت در قرآن
در معنای استقامت
راغب در مفردات فرموده: به راهی که بر خط راست است، استقامت گفته میشود. راه حق به این چنین راهی تشبیه شده است، مانند: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۱]، ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا﴾[۲]، ﴿إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۳]. لازمه آن، استقامت انسان بر راه و روش مستقیم است؛ مانند قوله: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾[۴]، و قوله: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۵]، و قوله: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾[۶][۷]. فخرالدین هم در این باره در مجمعالبحرین فرموده: و استقامت، اعتدال در امر است.﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾: در توجّه نمودن بدون الهه، و قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾؛ یعنی بر طاعت، و گفته اند: چیزی را با او شریک قرار نداند[۸]. مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن فرموده: استقامت، باب استفعال است و دلالت میکند بر طلب قیام در امر، خواه ارادی باشد و خواه طبیعی و یا عملی، مانند: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ﴾، که طلب قیام را اراده میکنند، و نیز اراده میکنند که آن امر و به فعلیت درآمدنش، دوام یابد و نفس خود را بر آن امر، در عمل، در قول توحید و در عهد، منصوب نمایند، و طلب طبیعی هم چنان است که در: ﴿الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾ آمده است[۹].
همچنین شیخ طوسی در تبیان، و طبرسی در مجمعالبیان، در معنای استقامت در آیه: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، فرمودهاند: و استقامت استمرار داشتن در جهت واحد است و این که نه به سمت راست عدول کند، و نه به سمت چپ[۱۰]. باز شیخ طوسی در تبیان فرموده: استقامت استمرار بر جهت صواب است و هر وقت استمرار بر وجه خطا باشد، استقامت نامیده نمیشود[۱۱]. نیز او فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾، فرموده: استقامت بر طریق حق که عقل به آن دعوت میکند، طاعت خدای متعال است[۱۲].
همین طور فی قوله: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، فرموده: برای امر خدای متعال، وعظ استمرار و پایداری داشته باشند. علامه طباطبایی در المیزان فرموده: استقامت، طلب قیام شیء و درخواست ظهور و آشکار شدن همه آثار و منافع آن است. پس استقامت راه، متّصف نمودن آن است به آنچه از راه قصد میشود، مانند: مستقیم بودن، واضح و آشکار بودن. و عدم تمایل و انحراف و استقامت انسان در امر، به این است که از نفس خودش قیام آن و اصلاحش را طلب نماید، به گونهای که با فساد و نقصی مواجه نشود و به طور کامل و تمام حاصل گردد؛ قال الله تعالی: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾؛ یعنی حق توحید او جلّ و علا را به جا میآورند[۱۳].[۱۴]
صراط المستقیم
در تحقیقی که در معنای استقامت انجام شد، ارتباط تطبیقی استقامت و «صراط مستقیم» حاصل میگردد. لذا با استناد به آیات ۱۲۵، ۱۲۶، ۱۵۱، ۱۵۲، ۱۵۳ سوره مبارکه انعام به تحقیق درباره مفهوم صراط مستقیم میپردازیم تا معنای استقامت بیشتر مفهوم گردد: قوله تعالی: ﴿مَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ﴾[۱۵]؛ یعنی هر که را خدای متعال اراده هدایت او کند، سینه او را برای قبول اسلام گشاده مینماید. و قوله تعالی: ﴿وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا﴾[۱۶]: بنابراین مفهوم صراط مستقیم، شرح صدر پیدا نمودن برای قبول اسلام است[۱۷].
شرح صدر چیست؟ و علامت آن کدام است؟
هنگامی که آیه: ﴿أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ﴾[۱۸]، نازل شد، از پیامبر (ص) سؤال کردند، شرح صدر چیست؟ پیامبر (ص) فرمود: «نُورٌ يَقْذِفُهُ اللَّهُ فِي قَلْبِ مَنْ يَشَاءُ فینشرح له صدره و ینفخ»: نوری است که خدای متعال در دل هر کس که بخواهد افکنده و در پرتو آن، سینه او وسیع و گشاده میشود (دارای آن چنان روح بزرگی میگردد که برای پذیرش هر مسأله و واقعهای، هر چند در کیفیت، عجیب، و در کمیت، بزرگ و عظیم باشد، آمادگی مییابد). و نیز از پیامبر (ص) سؤال شد که داشتن شرح صدر، آیا علامت و نشانهای هم دارد که با آن شناخته شود؟ آن حضرت فرمود: «نَعَمْ، الْإِنَابَةُ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ، وَ التَّجَافِي عَنْ دَارِ الْغُرُورِ، وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ ِ قَبْلَ نُزُولِ الْمَوْتِ»: آری، توجه داشتن به سرای جاویدان (آخرت)، و مهیای رها شدن از سرای فریب (دنیا)، و با عمل صالح و ایمان آماده مرگ بودن، پیش از این که فرا رسد[۱۹].[۲۰]
پانویس
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
- ↑ «به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ مفردات، ص۴۱۸.
- ↑ مجمع البحرین، ص۱۴۵.
- ↑ التحقیق، ج۹، ص۳۴۳.
- ↑ تبیان، ج۶، ص۷۷؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۳.
- ↑ تبیان، ج۵، ص۱۷۶.
- ↑ تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.
- ↑ المیزان، ج۴، ص۳۶۳.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۲.
- ↑ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.
- ↑ «و این راه راست پروردگار توست» سوره انعام، آیه ۱۲۶.
- ↑ عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.
- ↑ «آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۴۷.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۴.