استقامت در قرآن
معناشناسی
این واژه از ریشه "ق و م" است و برای آن معانی مختلفی مانند اعتدال[۱]، ثبات و مداومت[۲]، استمرار[۳]، پایداری، ایستادن، درست شدن و قیمت نهادن[۴] را بازگو کردهاند و معنای اعتدال شهرت بیشتری دارد[۵]. برخی گفتهاند: استقامت همان اقامه است؛ ولی اضافه شدن دو حرف "س" و "ت" معنای آن را تأکید میکند[۶].
در معنایی جامع میتوان گفت نظر به اینکه اصل واحد در این ماده، مفهومی است در برابر قعود و معنای اصلی آن به پاداشتن و فعلیت عمل است، استقامت با توجه به معنایطلبی باب استفعال، به معنای طلب قیام است و استمرار و استدامت و مانند آن از لوازم معنای اصلی بهشمار میآید[۷].[۸]
استقامت در قرآن
استقامت در مفهوم قرآنی آن اصطلاحی برای پایداری در دین و مسیر حق در برابر کژیهاست[۹].
اهل معرفت تعابیری چون "اهل استقامت" و "منزل استقامت" را که مرحلهای از مراحل سلوک الی اللّه است بهکار میبرند[۱۰].
در نظر عارفان، استقامت برزخی است بین پرتگاههای مخوف عالم تفرق و سدرةالمنتهای عالم جمع و روحی است که احوال سالکان بدان زنده و باقی است[۱۱].
واژه استقامت بهصورت مصدری در قرآن نیامده است؛ اما صورتهای فعلی و اسم فاعلی آن ۴۷ بار به کار رفته است: در ۹ آیه، مشتقات فعلی استقامت ۱۰ بار به صورتهای "استقم"﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۱۲]؛ ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۱۳]، "استقیما"﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۴]، "استقیموا"﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ﴾[۱۵] برای امر به استقامت، و به گونه "یستقیم"﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾[۱۶] و "استقاموا" ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾[۱۷]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا...﴾[۱۸]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۹]؛ ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا﴾[۲۰] برای بیان آثار استقامت، استعمال شده است.
در ۳۷ آیه دیگر نیز واژه "مستقیم" که اسم فاعل مصدر استقامت است کاربرد دارد؛ از جمله در ﴿إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[۲۱]؛ ﴿عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۲] و ﴿وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[۲۳].
بیشتر مباحث قرآنی استقامت مربوط به ۹ آیهای است که متضمن مشتقات فعلی استقامت است. در این آیات جز آیه ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۲۴] که به موضوع استقامت در عهد و پیمان پرداخته سایر آیات، استقامت را در مورد توحید و سیر به سوی خدا مطرح کرده است[۲۵].
آیات استقامت به ترتیب مصحف
آیات استقامت در ضمن نُه آیه در هشت سوره قرآن مجید آمده است که به ترتیب مصحفیشان عبارتاند از:
- ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۲۶].
- ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۷].
- ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۲۸].
- ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾[۲۹].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾[۳۰].
- ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۳۱].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۳۲].
- ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾[۳۳].
- ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾[۳۴].[۳۵]
استقامت در تفسیر
همانگونه که واژهپژوهان برای استقامت چندین معنا برشمردهاند مفسران نیز در معنا و تفسیر آن معانی اعتدال، و دوری از افراط و تفریط[۳۶]، ثبات و دوام[۳۷]، و طلب قیام[۳۸] را بازگو کردهاند.
تفسیر استقامت به طلب قیام به این صورت است که انسان در حال قیام و ایستادن در متعادلترین حالت و مسلط بر تواناییها و کارهای خود است و این تسلط انسان را به شخصیت و شأن انسانی خود میرساند تا بتواند کارهای مناسب با استعداد انسانی خود را انجام دهد. به این جهت، از متعادلترین حالت هر چیز بهگونهای که امکان نمایان شدن همه آثار و تواناییهای آن وجود داشته باشد، بهصورت استعاره با واژه "قیام" یاد میشود، بنابراین، قیام عمود، این است که بهصورت طولی برافراشته گردد و قیام عدل به گسترش عدالت در زمین است.
استقامت نیز چون مصدر باب استفعال است و معنای طلب دارد به معنای طلب قیام و استدعای ظهور همه آثار و منافع است. نمایان شدن همه ویژگیها و آثار هر پدیدهای نیز به حسب توانایی و شخصیت ذاتی آن گوناگون است؛ بهطور مثال، استقامت طریق عبارت است از برخورداری آن از هر چیزی که برای "راه" لازم است؛ مانند: همواری، وضوح و به گمراهی نینداختن رهرو، و استقامت انسان در امری آن است که شخص قیام به آن امر و اصلاح آن را از خود طلب کند، بهگونهای که کامل شود و فساد و نقص در آن راه نیابد، بنابراین، معنای استقامت در هر آیهای با توجه به زمینهای که استقامت در آن مطرح شده، متفاوت است؛ مانند قیام به حق توحید در عبودیت: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾[۳۹]، و ثبات بر ربوبیت حق در همه شئون زندگی و محافظت بر توحید در همه امور باطنی و ظاهری: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾[۴۰] و قیام به وظایف دینی: ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا﴾[۴۱][۴۲] و شاید به همین جهت مفسران، تفسیرهای گوناگونی از استقامت در آیات مربوط ارائه کردهاند[۴۳].
براساس این تفسیر، استقامت مفهومی جامعتر از آنچه دیگر مفسران در معنای آن گفتهاند دارد، زیرا چیزی را برپا داشتن بهگونهای که همه آثار آن ظاهر گردد مستلزم اعتدال، صبر و ثبات در آن است، ازاینرو هر یک از این تعریفها را میتوان تعریف به لازم استقامت و آنها را به لحاظ مفهومی، مستقل از استقامت دانست، زیرا صبر در لغت به معنای حبس نفس و بردباری در ناملایمات است و جنبه سلبی در آن لحاظ شده است، برخلاف استقامت که ویژگی اثباتی و ایجابی دارد و همچنین الزاماً در ناملایمات به کار گرفته نمیشود. شاید بتوان گفت با توجه به موارد کاربرد استقامت و صبر در قرآن، استقامت به معنای پافشاری و پایداری در اصل دین و ارزشهای دینی و عدم انحراف از راه حق به بیراهههای کفر و شرک و نفاق است که بیشتر بعد فکری و عقیدتی در آن لحاظ شده است و صبر به معنای شکیبایی در برابر سختیهای اطاعت و دشواریهای مصائب و عدم تمکین در برابر طغیان شهوات است که بیشتر در مقام عمل متصور است[۴۴]، افزون بر این، کاربرد استقامت و صبر در روایات[۴۵] بهصورت قسیم یکدیگر و بهصورت دو مفهوم جدا از هم، بر استقلال مفهومی هریک دلالت دارد. اعتدال هم در لغت به معنای مراعات تساوی و حد وسط بین دو چیز[۴۶] و ثبات به معنای دوام شئ است[۴۷].
برخی گفتهاند: ثبات ویژه امور مادی و استقامت مربوط به امور معنوی است[۴۸]. ویژگیهای معنایی واژه استقامت به همراه مفهوم قرآنی آنکه از زمینه طرح استقامت در آیات شکل میگیرد، پیوستگی این مفهوم را با مجموعهای گسترده از آیات و مفاهیم قرآن نشان میدهد، زیرا تحقق استقامت در هر زمینهای، افزون بر همراهی بااعتدال و صبر و ثبات، پرهیز از هرگونه زیغ، ضلل، عوج، الحاد، فسق و فساد را میطلبد، ازاینرو مفسران "عدل"﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ...﴾[۴۹] و "حنف"﴿إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۵۰] را به استقامت معنا کردهاند[۵۱] و برخی، صبر و ثبات را در آیات، مرادف استقامت دانستهاند[۵۲] و زیغ[۵۳]، فساد[۵۴]، فسق[۵۵]، عوج و الحاد[۵۶] را به خروج از استقامت تعریف کردهاند. مفهوم قرآنی استقامت نیز بدان سبب که همه آیات (جز یک آیه) در یک نگاه کلی استقامت را در زمینه "توحید و باور به ربوبیت خداوند و سیر به سوی او بر اساس این باور"، مطرح کرده و میتوان از آن به "استقامت در دین" تعبیر کرد، با مفاهیمی چون صراط مستقیم، هدایت، عبودیت، ایمان، عمل صالح، تقوا و هرآنچه لازمه دینداری است، پیوند دارد، زیرا استقامت در این مفهوم پس از پذیرش دین مطرح میشود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾[۵۷]، ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۵۸] و استقامت به کمال رساندن مؤلفههای لازم دینداری چون هدایت، ایمان، عبودیت، تقوا و عمل صالح است؛ اما برای روشن شدن پیوند این مفهوم با موضوع "صراط مستقیم" باید توجه داشت که انسانها همگی در مسیری به سوی خداوند در تکاپو و حرکتاند: ﴿يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ﴾[۵۹]، ﴿وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۶۰] و این سیر و حرکت نیز در یکی از سه راه نعمت یافتگان: ﴿أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾[۶۱]، غضب شدگان: ﴿ْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾[۶۲] و گمراهان: ﴿الضَّالِّينَ﴾[۶۳] واقع میگردد[۶۴]. چون راه بندگان نعمت یافته خدا همان "صراط مستقیم" است که به سبب هدایت الهی حاصل میشود: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ﴾[۶۵] و صراط مستقیم نیز چیزی جز بندگی خدا و دین نیست: ﴿اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴾[۶۶]، ﴿هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا﴾[۶۷] و استقامتکنندگان نیز بخشی از جامعه انسانیاند که بر مدار باور و راه توحیدی که همان عبودیت و دین حق است در حرکتاند، میتوان گفت صراط مستقیم راه اهل استقامت است که خداوند آنان را بندگان نعمت یافته شناسانده است: ﴿الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ﴾[۶۸]، بنابراین، شناخت ویژگیهای صراط مستقیم و رهروان آن﴿وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۶۹]؛ ﴿عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۷۰]؛ ﴿وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۷۱] ما را به شناخت اهل استقامت میرساند، ازاینرو پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان که بندگان نعمت یافته خدایند اهل استقامتاند و هرکس پیرو خدا و رسول او باشد با آنان همراه میگردد و از استقامتکنندگان به شمار میآید: ﴿مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ﴾[۷۲][۷۳]. این ویژگیهای مفهومی و گستردگی ارتباط با مفاهیمی بنیادین چون هدایت و عبودیت، استقامت را در تعالیم قرآن و روایات دینی در جایگاه ویژهای نشانده است، چنانکه در قرآن دو بار به پیامبر اسلام فرمان به استقامت داده شده است: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۷۴] و در ادامه یکی از این دو خطاب پیروان پیامبر نیز به استقامت مکلف شدهاند: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾[۷۵].
از موسی و هارون (ع) نیز استقامت خواسته شده است: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۷۶].
افزون بر این موارد در قرآن آثاری چند برای استقامت بازگو شده که نشان اهمیت آن است. در روایات دینی هم دعوت به استقامت جایگاه گستردهای دارد[۷۷].
در بزرگی و دشواری استقامت از پیامبر اسلام روایت شده است که خطاب ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾[۷۸] آن حضرت را پیر کرده است[۷۹]. این سخن پیامبر را میتوان بر اثر دشواری امر استقامت برای پیروان آن حضرت دانست، زیرا در آیه ﴿ فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلا تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَقُلْ آمَنتُ بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۸۰] پیامبر به تنهایی دعوت به استقامت شده است و چنین سخنی از آن حضرت روایت نشده است[۸۱].
موارد استقامت
یک آیه از ۹ آیهای که مشخصاً به موضوع استقامت پرداخته استقامت را در زمینه عهد و پیمان مطرح کرده است: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾[۸۲] و سایر آیات مربوط به استقامت در زمینه توحید و ایمان به ربوبیت و الوهیت خدا و سیر به سوی او (استقامت در دین) است. در یک آیه از این آیات ذکر بودن قرآن برای کسانی مفید دانسته شده که میخواهند اهل استقامت در حق[۸۳] باشند: ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾[۸۴]. سایر آیات در یک تقسیم کلی یا فرمان استقامت داده﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۸۵]؛ ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾[۸۶]؛ ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾[۸۷] یا از آثار استقامت سخن گفته است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۸۸]؛ ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاء غَدَقًا﴾[۸۹].
مخاطب یک آیه از ۴ آیهای که فرمان استقامت داده همه انسانها هستند. این آیه با بیان وحدانیت خدای سبحان خواهان استقامت بندگان در مسیر حرکت به سوی خداست: ﴿أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾[۹۰]؛ اما سه آیه دیگر مشخصا بعضی از پیامبران را مخاطب قرار داده است. در دو آیه از پیامبر اسلام خواسته شده است همانگونه که به او فرمان داده شده، استقامت ورزد﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۹۱]؛ ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ...﴾[۹۲]. ظاهر این آیات به روشنی خواهان استقامت بر مدار فرمانهای خداوند است؛ اما مفسران مراد از فرمانها را در این آیات متفاوت بیان کردهاند؛ بعضی این فرمانها را چیزی غیر از قرآن میدانند که در این آیات خداوند پیامبر را مأمور اجرای آن کرده است[۹۳]؛ اما مفسرانی دیگر استقامت را ناظر به دستورهای قرآن میدانند که پیش از نزول این آیات بر پیامبر فرود آمده است[۹۴].
موسی و هارون (ع) دیگر پیامبران الهیاند که در قرآن مأمور به استقامت شدهاند: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۹۵]. با توجه به عبارت ﴿لَا تَتَّبِعَانِّ﴾ که در ادامه آیه، موسی و هارون را از پیروی راه نادانان بر حذر میدارد میتوان گفت که مراد، استقامت بر پیروی از راه خداست. برخی مقصود از آن را استقامت در دعا دانستهاند [۹۶]. بعضی از مفسران با توجه به اینکه مخاطب سه آیه اخیر پیامبران الهی هستند و یکی از مهمترین دستورهای خداوند برای آنان به انجام رساندن رسالت و ابلاغ پیام خداست، استقامت را، استقامت در تبلیغ دین و پیامبری هم میدانند[۹۷].
در میان دستهای دیگر از آیات که آثار استقامت را در اندیشه و حرکت توحیدی بیان میکند دو آیهای که استقامت در اعتقاد به ربوبیت الهی را مطرح میکند از شهرت بیشتری برخوردار است: ﴿الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾[۹۸] برخی، از کلمه ﴿ثُمَّ﴾ که برای تراخی است استفاده کردهاند که باید در حال و آینده استقامت داشت و با استقامت از دنیا رفت[۹۹].
آیه دیگر نیز استقامت در راه حق[۱۰۰]، ایمان[۱۰۱]، و اسلام[۱۰۲] را مطرح کرده است: ﴿وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾[۱۰۳]. در روایاتی مقصود از آیات فوق، استقامت بر ولایت اهل بیت (ع) دانسته شده[۱۰۴]، چنانکه صراط مستقیم نیز اهل بیت (ع) هستند[۱۰۵].
آیات دیگری نیز بهصورت غیر مستقیم به استقامت در اموری مانند جهاد پرداخته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[۱۰۶].[۱۰۷]
آثار و موانع استقامت
در قرآن آثاری چند برای استقامت بازگو شده که بخشی از آن، پاداش اهل استقامت در دنیا و پارهای دیگر پاداش استقامت در آخرت است؛ اما ویژگی بهرهمندی از ولایت الهی، در دنیا و آخرت شامل بندگان با استقامت میگردد: ﴿الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ... نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾[۱۰۸]. میتوان عبارت: ﴿نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ﴾ را از جانب ملائکه دانست؛ اما چون فرشتگان واسطه رحمت خداوند بوده، از خود ولایتی ندارند، این عبارت به ولایت الهی تفسیر میشود[۱۰۹].
اهل استقامت، از رهگذر بهرهای که از ولایت الهی و نزول فرشتگان بشارت دهنده دارند، از چنبره ترس و اندوه آزادند: ﴿الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا... نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ﴾[۱۱۰].
اهل استقامت در دنیا از برکات خداوند بهرهمند میشوند: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾[۱۱۱]. عبارت: ﴿مَاءً غَدَقًا﴾ در این آیه که به آب فراوان[۱۱۲] معنا شده کنایه از وسعت و فراوانی روزی است[۱۱۳]. مشابه این تعبیر کنایی درباره اهل کتاب نیز آمده است: ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ﴾[۱۱۴][۱۱۵]. برخی نیز: ﴿مَاءً غَدَقًا﴾ را به هدایت[۱۱۶] و علم کثیر[۱۱۷] تفسیر کردهاند.
در آخرت هم زندگی جاودانه در بهشت موعودی که همه چیز در آن فراهم است، فرجام نیکوی بندگانی است که بر ربوبیت خداوند استقامت میورزند: ﴿...وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ لَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ﴾[۱۱۸]،: ﴿أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۱۱۹][۱۲۰].
استقامتورزی برای مؤمنان، به سبب عوامل بازدارندهای در بیرون و درون وجود آدمی، همواره با موانع و دشواریهایی همراه است که با توجه به مفهوم استقامت، هر کوتاهی و نقصی در عبودیت خدا را، میتوان مانع استقامت تلقی کرد، ازاینرو در بعضی از آیات مرتبط با استقامت به چند عامل کلی اشاره شده است. این موانع عبارت است از: فراموشی یاد خدا: ﴿وَمَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذَابًا صَعَدًا﴾ [۱۲۱][۱۲۲]، پیروی از هوا و هوس: ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ...﴾[۱۲۳][۱۲۴]، پیروی از راه نادانان: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۱۲۵][۱۲۶]، ممانعت شیطان از حرکت انسان در صراط مستقیم: ﴿قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۱۲۷][۱۲۸]، اختلاف و تنازع: ﴿وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ﴾[۱۲۹] و دنیاطلبی: ﴿وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۳۰].[۱۳۱]
استقامت در تفاسیر
شیخ طوسی در تبیان فی قوله: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾، فرموده: تا آنجا که آنان نسبت به عهد و پیمان شما استمرار دارند، شما هم بر عهد و پیمان خود نسبت به آنها استمرار داشته باشید[۱۳۲].
فی قوله: ﴿فَاسْتَقِيمَا﴾ هم فرموده: امر است از جانب حق تعالی به آن دو نفر؛ یعنی موسی و هارون (ع)، به این که در دعوتشان بر اساس آنچه خدای متعال به آنان امر فرموده، در برابر فرعون و قوم فرعون پایداری و استقامت کنند[۱۳۳].
نیز فی قوله: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، فرموده: امر است از جانب حق تعالی به خود پیامبر (ص) و به امت او به این که همانگونه که خدای متعال به آنان و همچنین به کسانی که به سوی خدا و پیامبر او بازگشتهاند، امر فرموده، ثابتقدم باشند و پایداری کنند، و در معنای قوله: ﴿لَا تَطْغَوْا﴾، فرموده: در استقامت و پایداری، طغیان نکنید، پس از حد آن، از آنچه به شما امر شده، چه در وجه وجوب و چه در وجه استحباب، (فراتر نرفته و) زیادهروی نکنید[۱۳۴].
همین طور فی قوله: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾، فرموده: در طاعت و خلوص عبادت نسبت به او بر وجه واحدی که مقتضای حکمت است، استمرار داشته باشید[۱۳۵].
فی قوله: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ هم فرموده: بر آنچه بدان ربوبیت را توجیه میکنید، استمرار داشته باشید، و گفتهاند: بر طاعت خدای متعال استمرار داشته و پایداری کنید[۱۳۶].
همچنین فی قوله: ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ﴾، فرموده: یعنی فالی ذلک فادع؛ هم چنان که فرموده: ﴿بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا﴾[۱۳۷][۱۳۸].
نیز فی قوله: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، فرموده: یعنی بر آن (اعتقاد قلبی به ربنا الله) استمرار داشته و از آن عدول نکنند[۱۳۹].
فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾ هم فرموده: آن بر دو امر است:
- یعنی اگر بر راه هدایت استقامت کنند، به دلالت آیه ۶۹ سوره مائده: ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۱۴۰]، و آیه ۹۶ سوره اعراف: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا﴾[۱۴۱].
- یعنی اگر به طریقه کفر، استمرار و پایدرای کنند، به دلالت آیه ۳۳ زخرف: ﴿وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ﴾[۱۴۲].
و معنای آیه به گفته اکثر مفسران این است که اگر عقلا بر راه هدایت پایداری کرده و بر آن استمرار داشته باشند و به موجب آن عمل نمایند، جزای آنان را به سیرابی بسیار خواهیم داد[۱۴۳].
طبرسی در مجمعالبیان فی قوله: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾، فرموده: فما استقاموا لكم على العهد: مادامی که با شما بر طریق راست و مستقیمی باقی هستند، پس شما هم با آنان این چنین باشید[۱۴۴].
نیز فی قوله: ﴿فَاسْتَقِيمَا﴾، فرموده: یعنی بر آنچه به شما دو نفر، موسی و هارون (ع)، امر شده است (در مأموریت دعوت مردم به ایمان به خدای متعال و انذاز آنان نسبت به عذاب الهی)، ثابت و پا بر جا باشید[۱۴۵].
همین طور فی قوله: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، فرموده: ای محمد (ص)! بر وعظ، انذار، تمسّک به اطاعت، امر نمودن و دعوت بدان، پایدار و ثابتقدم باش (و استقامت، عبارت است از انجام مأمور به و نهی از منهی عنه) همچنانکه در قرآن به آن مأمور شدهای[۱۴۶].
نیز فی قوله: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾، فرموده: از راه او منحرف نشوید؛ با طاعت به سوی او توجّه نمایید، هم چنانکه گفته میشود: استقم إلی منزلک: راست و مستقیم به سوی خانهات روانه شو؛ بدین معنا که از جهت آن، به سمت دیگر آن عدول ننما[۱۴۷].
فی قوله: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ هم فرموده: بر اینکه خدای متعال، پروردگار آنان، یکتا است، استمرار داشته و هیچ چیزی را برای او شریک قرار ندادهاند، و گفتهاند: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ در افعالشان است؛ هم چنان که ﴿اسْتَقَامُوا﴾ در گفتارشان است، و گفته اند: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ بر توجیه ربوبیتی که نسبت به عبادت او دارند[۱۴۸].
و از انس روایت شده که پیامبر (ص) این آیه را بر ما قرائت فرمود، پس از آن گفت: «قد قالها ناس ثم کفر اکثرهم، فمن قالها حتی یموت، فهو ممن استقام علیها»: مردم آن را گفتند و سپس اکثر آنان از آن روی گردانیدند، پس هر کس آن را بگوید تا هنگامی که بمیرد، پس او از کسانی خواهد بود که بر آن استقامت ورزیده است[۱۴۹].
نیز فی قوله تعالی: ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ هم فرموده: بر امر خدای تعالی ثابت باش و به آن تمسّک کن و به موجب آن عمل نما، و گفتهاند: بر تبلیغ رسالت پایدار و با استقامت باش[۱۵۰].
همچنین فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾، فرموده: یعنی اگر انسان و جنّ بر راه ایمان استقامت و پایداری ورزند، و گفتهاند: در آیه، مشرکین مکّه اراده شدهاند؛ یعنی اگر ایمان آورند و بر هدایت استقامت و پایداری کنند، برای آنان آب فراوانی را از آسمان میبارانیم، و گفتهاند: اگر ایمان آوردند و استقامت و پایداری ورزند، در دنیا بر آنان وسعت میدهیم. ماء غدق را مثل زده؛ زیرا آن همهاش خیر کلی بوده و روزی در مطر است[۱۵۱].
فی قوله: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾ هم فرموده: بر امر خدای متعال و بر طاعت او، راست و مستقیم باشد. خدای سبحان ابتدا آن را به طور عموم برای جمیع خلق ذکر فرمود و پس از آن، مستقیم را خاصّ نمود؛ زیرا منفعت به آنان بر میگردد، همچنانکه فرمود: ﴿إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ﴾[۱۵۲].[۱۵۳]
زمخشری در تفسیر کشاف فی قوله تعالی: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾، فرموده: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ﴾: پس مادامی که بر عهد شما، بر راه راست و مستقیماند، ﴿فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾: پس شما هم مثل آنان بر راه راست و مستقیم باشید[۱۵۴].
نیز فی قوله: ﴿فَاسْتَقِيمَا﴾، فرموده: پس بر آنچه که شما دو نفر (موسی و هارون) بر آن متفقید، دعوتتان، ثابت و استوار، و در الزام حجت، برتر باشید[۱۵۵].
فی قوله: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، هم فرموده: پس بر طریق راست و مستقیم، ثابت و استوار باش، مانند آن طریق راست و مستقیمی که بر جدیت و تلاش به حق بدون عدول از آن مأموری، و از جعفر صادق (ع) است که فی قوله: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ را فرموده: «افتقر الی الله بصحة العزم»: با صحّت عزم، استغنای به خداوند یاب[۱۵۶].
همچنین فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾، فرموده: پابرجا و استوار نسبت به توحید و خلوص عبادت او باشید، بدون اینکه به راست یا به چپ بروید، و بدون توجه به آنچه شیطان با اتخاذ دوستان و شفیعان برای شما میآراید[۱۵۷].
نیز فی قوله تعالی: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، فرموده: ﴿ثُمَّ﴾، برای دوری استقامت از اقرار، در مرتبت، و فضیلتش نسبت به آن است؛ زیرا استقامت برایش شأن و مرتبت، همهاش، است، مانند آن، قوله تعالی: ﴿...إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا﴾[۱۵۸]، است، و معنای آن چنین است: سپس بر اقرار و مقتضیات آن، ثابت و پابرجا ماندند[۱۵۹]. فی قوله تعالی: ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ هم فرموده: بر آن و بر دعوت به آن؛ همانگونه که خدا تو را به آن امر فرموده، پابرجا و استوار باش[۱۶۰].
همینطور فی قوله تعالی: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾، فرموده: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا﴾: ﴿أَنْ﴾، مخففه از ثقیله است و معنای آیه چنین میشود که: و به من وحی شده در شأن و حدیث اینکه: اگر جنیان بر روش مثل من، ثابت و پابرجا بودند؛ یعنی اگر پدر آنان جانّ بر آنچه بر آن بود از عبادت خدا و طاعت او، ثابت بود و از سجود به آدم تکبر نمیکرد و کافر نمیشد و فرزند او پیرو اسلام بود، بر آنان انعام میکردیم و روزی آنان را وسیع مینمودیم، و ماء غدق به فتح دال و به کسر آن ذکر شده و آن به معنای بسیار است، و به هر دو قرائت شده؛ زیرا آن (آب گوارا) اصل معاش و وسعت روزی است[۱۶۱].
فی قوله تعالی: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، فرموده: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ﴾، بدل است از ﴿لِلْعَالَمِينَ﴾ (که ذیل آیه قبل آمده)، و البته، بدل از آنان است؛ زیرا آنان که در دخول به اسلام، پایداری و مقاومت کردند، همانها با ذکر منتفع میگردند. پس مثل این است که جز آنان، دیگران پند نگرفتهاند، گرچه همگی موعظه میشدهاند[۱۶۲].
ملا محسن فیض کاشانی فی قوله تعالی: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا﴾، در تفسیر صافی فرموده: امر آنان را منتظر باشید، اگر آن مشرکان بر عهد خود استمرار داشته و ثابت و استوار بودند، پس شما هم بر وفایتان ثابت و پابرجا باشید، و ﴿كَيْفَ﴾ که در آیه بعد تکرار گردیده، به سبب بعید بودن آن مشرکان است نسبت به استواری آنان در امر عهد و پیمانی که بستهاند[۱۶۳].
فی قوله: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا﴾ هم فرموده: دعای موسی و هارون، و گفتهاند: موسی دعا مینمود و هارون آمین میگفت، پس هر دوی آنان را «دعا کننده» خطاب فرمود، و در کتاب کافی از پیامبر (ص) آمده است که موسی دعا میفرمود و هارون آمین و ملایکه آمین میگفتند. (پس) خدای متعال فرمود: ﴿قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا﴾، «وَ مَنْ غَزَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اسْتُجِيبَ لَهُ كَمَا اسْتُجِيبَ لَكُمَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ»: دعوت شما دو نفر اجابت شد، و هر کس در راه خدای تعالی جهاد کند، دعای او به اجابت میرسد؛ همچنانکه برای شما دو نفر در روز قیامت به اجابت میرسد، و در کافی و تفسیر عیاشی از امام صادق (ع) نقل است که: بین قول خدای تعالی: ﴿قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا﴾، و بین اخذ فرعون، چهل سال فاصله افتاد[۱۶۴].
همینطور فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِيمَا﴾، فرموده: بر آنچه شما دو نفر، موسی و هارون (ع)، بدان مأمور هستید، در دعوت نمودن به حق به همراه حجت و دلیل، با ثبات و استوار باشید و نسبت به آن تعجیل نکنید که آنچه مطلوب شماست، انجام شدنی است، اما در وقت و زمان خودش[۱۶۵].
نیز فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، فرموده: بر جاده حق پابرجا باش بدون این که از آن عدول نمایی و آن، شامل عقاید و اعمال است، ﴿وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾: کسانی که از کفر توبه نموده و با تو ایمان آوردند. از ابن عباس نقل شده که چون این آیه بر پیامبر (ص) نازل گردید، بر آن حضرت بسیار مشقّتبار مینمود و لذا فرمود: «شَيَّبَتْنِي هُودُ وَ الْوَاقِعَةُ وَ اخواتها»[۱۶۶]. فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ﴾ هم فرمود: در عمل و افعالتان پایدار و ثابت قدم باشید، در حالی که به سوی او توجه دارید و از آنچه شما پیش از این بر آن بودید، طلب آمرزش کنید[۱۶۷].
همچنین فی قوله تعالی: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، فرموده: بر مقتضای آن، ثابت و استوار بودند، و قمی هم فرموده: بر ولایت علی، امیر مؤمنان (ع)، پابرجا و استوار بودند[۱۶۸].
همین طور فی قوله: ﴿قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، فرموده: بین آن توحیدی که خلاصه علم است و استقامت در اموری که منتهی به عمل میشود، ﴿ثُمَّ ﴾ برای دلالت بر تأخر رتبه عمل و متوقف بودن ارزش آن بر توحید است. قمی فرموده: ﴿اسْتَقَامُوا﴾، بر ولایت علی، امیرمؤمنان (ع)، دلالت میکند [۱۶۹].
علامه طباطبایی، در تفسیر المیزان فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِيمَا﴾، فرموده: استقامت، عبارت است از ثابت بودن در امر، و آن درباره آن دو برادر (موسی و هارون (ع)) است و (معنای این در آیه) عبارت است از ثابت بودن بر دعوت به سوی خدای متعال و بر احیای کلمه حق[۱۷۰].
فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾ هم فرموده: بر دین، ثابت و پابرجا باش، در حالی که حق آن را ادا مینمایی، مطابق آنچه تو نسبت به آن. امر به استقامت شدهای، و مراد از ﴿فَاسْتَقِمْ﴾ الخ، امر به آشکار نمودن ثبات و پایداری در عبودیت و لزوم قیام به حق آن است. پس از آن، نهی از تعدی در این استقامت و نهی از استکبار از خضوع برای خداوند متعال و خروج از آن به زندگی عبودیت است که فرمود: ﴿وَلَا تَطْغَوْا﴾[۱۷۱].
نیز فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ﴾، فرموده: چون به جز خدای یکتا که هیچ شریکی برای او نیست، خدایی نیست، (پس) به سوی توحیدش و نفی شرکا از او آراسته شوید و نسبت به آنچه از شرک و گناه از شما گذشته است، استغفار و طلب آمرزش کنید[۱۷۲].
همچنین فی قوله تعالی: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، فرموده: پس مراد از آن، لزوم بودن در وسط و میان راه است بدون انحراف و تمایلی، و ثابت بودن بر قولی که آن را گفتهاند: ﴿فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا﴾ و ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾[۱۷۳].
همین طور فی قوله تعالی: ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ﴾، فرموده: لام در ﴿فَلِذَلِكَ﴾، برای تعلیل است، و گفتهاند که لام به معنای «الی» است؛ یعنی به آنچه از دین برای شما تشریع گردید، پس به آن دعوت کن و نسبت به آن، در راه و روشی مستقیم، استوار و پابرجا باش[۱۷۴].
فی قوله تعالی: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ هم فرموده: مراد از استقامت آنان، ثبات و پایداری ایشان است بر آنچه بدان شهادت دادهاند بدون انحراف و کجی و با التزام آنان به لوازم عملی آن[۱۷۵].
نیز فی قوله تعالی: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾، فرموده: ﴿أَنْ﴾مخففه از ثقیله است و مراد به ﴿الطَّرِيقَةِ﴾، طریقه اسلام (ایمان) میباشد، و استقامت و پایداری بر آنچه است که ایمان به خدا اقتضای آن را دارد و لازمه آن است، و معنای آیه چنین میشود. این که اگر جن و انس بر طریقه اسلام (ایمان) برای خدا پایداری و استقامت کنند، روزی بسیاری را روزی آنان میکنیم تا ایشان را در روزیشان بیازماییم. پس این آیه هم معنا با آیه: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنْ كَذَّبُوا﴾[۱۷۶]، است[۱۷۷].
همچنین فی قوله تعالی: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، فرموده: مشروط به این است که استقامت بر حق را بخواهند، و آن، عبارت است از تلبّس به پایداری و ثبات بر عبودیت و طاعت[۱۷۸].[۱۷۹]
استقامت در تفاسیر روایی
سید هاشم بحرانی در تفسیر برهان فی قوله تعالی: «﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾، میفرماید: راه فرعون و یاران فرعون را متابعت نکنید[۱۸۰]. و فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾، فرموده: علی بن ابراهیم گفته: قال تعالی لنبیه: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ﴾[۱۸۱].
فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ﴾ هم فرمود: «ای اجیبوه». : اجابت کنید او را[۱۸۲].
همچنین فی قوله تعالی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، فرموده: محمد بن یعقوب با اسنادش تا محمد بن مسلم، و او چنین گوید که: از ابیعبدالله، امام صادق (ع) درباره قول الله عزوجل: ﴿الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ سؤال نمودم. امام صادق (ع) فرمود: «اسْتَقَامُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ»؛ ﴿تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾[۱۸۳].
نیز محمد بن عباس با اسنادش تا ابیجارود، و او از ابیجعفر، امام باقر (ع)، نقل میکند که ایشان فی قوله: ﴿الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾، گفته است: {{متن حدیث|اسْتَكْمَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) ثُمَّ اسْتَقَامُوا عَلَيْهَا ﴿تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ﴾يَوْمَ الْقِيَامَةِ ﴿تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾ فَأُولَئِكَ هُمْ الَّذِينَ إِذَا فَزِعُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حِينَ يُبْعَثُونَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ وَ يَقُولُونَ لَهُمْ لَا تَخَافُوا وَ لَا تَحْزَنُوا نَحْنُ الَّذِينَ كُنَّا مَعَكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لَا نُفَارِقُكُمْ حَتَّى تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ ﴿وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾: آن بزرگوار میفرمود: در پی کامل کردن طاعت خدای متعال و طاعت پیامبر او (ص) و ولایت آل محمد (ص) باشید: ﴿ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ﴾ الخ. پس آنان کسانی هستند که چون روز قیامت به هنگام برانگیخته شدن، بیتابی کنند، ملایکه آنان را ملاقات نموده و به آنان گویند: نترسید و اندوهگین مباشید ما (که) در زندگانی دنیا با شما بودیم، از شما جدا نمیشویم تا آنکه شما در بهشت داخل گردید، ﴿وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾: و مژده باد شما را به بهشتی که به شما وعده داده میشد[۱۸۴].
باز محمد بن عباس با اسنادش تا ابابصیر، و او میگوید: از ابیجعفر، امام باقر (ع)، درباره قول خدای عزوجل: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «و هو و الله ما انتم علیه»، ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾: ابابصیر میگوید: سؤال کردم چه زمانی ملایکه با این مژده بر آنان نازل میگردند که:﴿أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾: نترسید و اندوهگین مباشید و بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده میشد؛ ما دوستان شما در زندگی دنیا و در آخرت هستیم! پس آن بزرگوار فرمود: «عِنْدَ الْمَوْتِ وَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ»: به هنگام مردن و در روز قیامت[۱۸۵].
طبرسی در قوله: ﴿تَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ﴾، از ابیعبدالله، امام صادق (ع)، نقل کند که: زمان نازل شدن ملایکه بر آنان، «عِنْدَ الْمَوْتِ»؛ یعنی هنگام مردن، است، و او گوید که از محمد بن فضیل روایت شده که او گفته است: از ابیالحسن، امام رضا (ع)، درباره استقامت، سؤال نمودم، پس حضرت گفت: «هِيَ وَ اللَّهِ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ»[۱۸۶].
فی قوله: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ إلی آخر الایه، فرموده: علی بن ابراهیم فرمود: استقاموا علی ولایة علی امیرالمؤمنین (ع)[۱۸۷].
فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾ هم فرموده: محمد بن یعقوب با اسنادش تا یونس بن یعقوب، و او هم از کسی که برایش بیان نموده، از ابیجعفر، امام باقر (ع)، فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾، روایت کند که آن حضرت فرمود: «لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ، و الطَّرِيقَةُ هِيَ و لَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) وَ الْأَوْصِيَاءِ (ع)» [۱۸۸].
نیز از محمد بن عباس با اسنادش تا ابابصیر نقل کرده است که او چنین گفته: از حضرت ابیعبدالله، امام صادق (ع)، فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾، سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «يَعْنِي لَأَمْدَدْنَاهُمْ عِلْماً كَيْ يَتَعَلَّمُونَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ (ع)»: آنان را مدد مینماییم تا از ائمه (ع) علم و دانش بیاموزند[۱۸۹].
باز محمد بن عباس با اسنادش تا برید عجلی نقل کند که او گفته: از اباعبدالله، امام صادق (ع)، درباره قول خدای عزو جل: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾، سؤال نمودم، آن بزرگوار چنین پاسخ داد: «لَأَذَقْنَاهُمْ عِلْماً كَثِيراً يَتَعَلَّمُونَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ (ع)»: به آنان علم بسیاری را میچشانیم، علمی که آن را از ائمه (ع) میآموزند[۱۹۰].
فی قوله: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾ هم فرموده: علی بن ابراهیم با اسنادش تا ابا بصیر، و او گوید که درباره سخن خدای عزوجل: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، از ابیعبدالله، امام صادق (ع)، سؤال نمودم. آن بزرگوار فرمود: «فِي طَاعَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ»[۱۹۱].
ابنجمعه عروسی در تفسیر نورالثقلین فی قوله: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ﴾، فرموده: در اصول کافی، احمد بن مهران از عبد العظیم بن عبدالله حسنی با اسنادش تا یونس بن یعقوب، و او هم از کسی که این روایت را از ابیجعفر، امام باقر (ع)، فی قوله تعالی: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾، به او یادآور شد که آن بزرگوار فرموده: «﴿لَوِ اسْتَقَامُوا﴾ عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِي أَمْرِهِمْ وَ نَهْيِهِمْ، ﴿لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ وَ ﴿الطَّرِيقَةِ﴾ هِيَ الْإِيمَانُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ»[۱۹۲]. نیز فی قوله: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، فرموده: در تفسیر علی ابن ابراهیم درباره ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، فرموده: «فِي طَاعَةِ عَلِيٍّ(ع) وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ»[۱۹۳].
ابوالحسن عاملی، در مقدمه تفسیر مرآةالانوار و مشکوةالاسرار، فرموده: در اخبار، استقامت و آنچه در معنای استقامت است، به استقرار بر ولایت و امامت ائمه و ثابت بودن بر طاعت آنان، تأویل شده است.
نیز در تفسیر قمی از امام صادق (ع) فی قوله: ﴿فَادْعُ وَاسْتَقِمْ﴾، نقل کرده است که حضرت فرمود: «الى ولاية علي و على ولايته»، و درباره معنای قوله: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾ هم آورده که حضرت گفت: «فِي طَاعَةِ عَلِيٍّ(ع) وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ»؛ همچنین درباره معنای قوله: ﴿قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا...﴾ هم از آن حضرت نقل کرده است که ایشان گفته: «اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ»، و در تفسیر عیاشی و غیره، از آن بزرگوار درباره این آیه آمده است که فرمود: «اسْتَكْمَلُوا طَاعَةَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ وَلَايَةَ آلِ مُحَمَّدٍ (ص) ثُمَّ اسْتَقَامُوا عَلَيْهَا»، و در روایت دیگری هم از ایشان آمده: «اسْتَقَامُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ...»، و غیر آنها از اخبار بسیارند[۱۹۴].
شیخ جلالالدین، عبدالرحمن سیوطی در تفسیر درالمنثور فی قوله تعالی: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا﴾، آورده که ابنجریر و ابنمنذر از ابنعباس اخراج نمودند که او گفت: فاستقیما فامضیا لامری و هی الاستقامة[۱۹۵].
نیز فی قوله تعالی: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، آورده که ابوالشیخ درباره آن از سفیان اخراج نمود که او گفت: استقم علی القرآن[۱۹۶].
فی قوله تعالی: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾ هم آورده که احمد، عبد بن حمید، دارمی، بخاری در تاریخش، مسلم، ترمذی، نسائی، ابنماجه و ابنحبان از سفیان ثقفی اخراج نمودند که مردی گفت: ای پیامبر خدا! مرا به دستوری در اسلام امر بکن که درباره آن از احدی بعد از شما سؤال نکنم. آن حضرت فرمود: «قُلْ آمَنْتُ بِاللَّهِ ثُمَ اسْتَقِمْ». گفتم: چگونه پرهیزگاری کنم؟ پس آن حضرت به زبانش اشاره نمود[۱۹۷].
همچنین فی قوله تعالی: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، آورده که: عبد بن حمید، ابنجریر، ابن ابی حاتم از سلیمان بن موسی اخراج نمودند که او گفت: همین که قوله: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾، نازل گردید، ابوجهل گفت: امر ما را به خودمان وانهاده است، اگر خواستیم پایداری و مقاومت میکنیم، و اگر خواستیم پایداری و مقاومت نمیکنیم، پس خدا نازل فرمود: ﴿وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۹۸].[۱۹۹].[۲۰۰]
تدبر در آیات استقامت
﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[۲۰۱].[۲۰۲]
تنوع معنا و مفهوم استقامت به ترتیب آیات مصحف
در این جا آیات نهگانه استقامت را که غالب آنها در مکه نازل شده است، به ترتیب مصحفیشان تنظیم نموده و سپس مفهوم استقامت را در هر آیه به طور جداگانه و با توجه به مفردات آیه، بررسی و تدبر مینماییم.
معنا و مفهوم اوّل استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری در استمرار عهد مسلمین است در مقابل دسته خاصی از مشرکین، مادامی که آن مشرکین به عهدشان وفادار باشند: «﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ﴾[۲۰۳].
و عهد همه مشرکین مورد وثوق نیست: ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ﴾[۲۰۴][۲۰۵]. و البته خدای تعالی متقین را دوست دارد: ﴿إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۲۰۶].[۲۰۷].[۲۰۸]
معنا و مفهوم دوم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری در استمرار اشاعه توحید در برابر شرک مشرکان و طغیان کافران و متابعت نکردن از راه ناآگاهان در این راه است: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۰۹].[۲۱۰].
شرح مختصر آن این است که موسی و برادرش، هارون (ع)، بعد از آنکه مأمور به هدایت فرعون شدند، نه سخن نرم و لیّن آنان، و نه معجزات و آیات الهیشان، هیچیک کمترین تأثیری در فرعون نبخشید و فرعون به استکبار و استعلای خود ادامه داد: ﴿اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى﴾[۲۱۱]، ﴿ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ * إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ﴾[۲۱۲].
فرعون در برابر هدایت موسی و برادرش، هارون (ع)، و معجزاتشان، استعلا نشان داد و خود را پروردگار اعلی دانست: ﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾[۲۱۳].
فرعون که در برابر هدایت موسی و برادرش، هارون (ع)، به گمراه کردن از راه حق میپرداخت، موسی (ع) محو اموال و عذاب او را از پروردگار متعال خواستار شده و بنا بر روایات و تفاسیر، برادرش، هارون (ع)، برای اجابت دعای او آمین میگفت: ﴿وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ﴾[۲۱۴].
حق تعالی در پاسخ به این دعا، مژده اجابت خواسته موسی و هارون (ع) را نوید داد و آنان را به استقامت در استمرار مأموریتشان که همان اشاعه توحید بود، امر کرد، و از آنان خواست که از نادانان و ناآگاهان پیروی نکنند: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۱۵].[۲۱۶]
معنا و مفهوم سوم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، ثبات قدم و استواری در استمرار بر انجام مأموریت الهی مطابق با مأمور به، هماهنگی با همراهان، عدم تجاوز از راه مستقیم و بی توجّهی به تمایلات ستمکاران است: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ﴾[۲۱۷].[۲۱۸]
معنا و مفهوم چهارم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، اراده مستقیم شدن مشرکان در اعتقاد به یکتایی خدای متعال است؛ چرا که او خدای آنان هم است و برای همین به انسانی همچون پیامبر (ص) وحی میفرستد تا به آنان بگوید: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾[۲۱۹].
البته، اراده مستقیم شدن مشرکان در اعتقاد به خدای یکتا، ملازم با استغفار از اعتقاد به شرک گذشته ایشان به پیشگاه خدای واحد تعالی خواهد بود: ﴿فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾[۲۲۰].
معنا و مفهوم پنجم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، استواری و ثباتقدم برای استمرار داشتن در قول به ربوبیتالله است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا﴾.
البته، کسانی که در قول به ربوبیتالله استوارند و بر این استواری، استمرار دارند، ملایکه با این پیام بر آنان وارد میشوند: نترسید و غمگین نباشید و مژده باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده شده است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾[۲۲۱].[۲۲۲]
معنا و مفهوم ششم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، ثبات قدم و استواری ویژه پیامبر (ص) است در استمرار انجام مأموریت الهی مطابق با مأمور به: ﴿وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ﴾، و لازم است که این استواری و ثبات قدم با اموری هماهنگ باشد:
- دعوت نمودن انسانها به سوی آیین واحد الهی و رهانیدن آنان از اختلافات: ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ﴾.
- عدم متابعت از هواها و هوسهای نفسانی ایشان: ﴿وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾.
- سخن به اینکه اولا، به هر کتابی که از سوی خدا نازل شده است، ایمان دارم: ﴿وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ﴾، و ثانیاً، به اینکه مأمور به اجرای عدالت در میان شما هستم: ﴿وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ﴾، و ثالثاً، به این که خدای واحد تعالی «اللّه»، پروردگار ما و شماست: ﴿اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ﴾، و رابعاً، به این که اعمال ما برای ما، و اعمال شما برای شماست (هر که مسئول رفتار خویش است): ﴿لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ﴾، و خامساً، به اینکه خصومتی و جدالی بین ما و شما نیست: ﴿لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ﴾، و سادساً هم به این که خدای متعال ما را به اتفاق مؤمنان، با شما کافران در قیامت جمع میکند و بازگشت (همگی) به سوی اوست: ﴿اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۲۲۳].
معنا و مفهوم هفتم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت پایداری و ثبات در استمرار به قول به ربوبیت الله است، و البته، کسانی که قایل به ربوبیت الله باشند و بر این قول استقامت کنند، نه خوفی بر آنان هست و نه محزون خواهند بود: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۲۲۴].[۲۲۵]
معنا و مفهوم هشتم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، پایداری و ثبات در استمرار دادن به طریق اسلام و ایمان است، و البته، آنان که در استمرار بر طریق اسلام و ایمان، ثابت و استوار باشند، از مایههای حیات حقیقی که همان علم ائمه معصومین (ع) است، به طور کثیر و فراوان، سیراب خواهند شد: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾ حضرت صادق (ع) هم در این باره فرموده: «﴿لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾ يَعْنِي لَأَمْدَدْنَاهُمْ عِلْماً كَيْ يَتَعَلَّمُونَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ (ع)»[۲۲۶].[۲۲۷]
معنا و مفهوم نهم استقامت
یکی از معانی و مفاهیم استقامت، ثبات در استمرار درخواست هدایت به صراط مستقیم از خدای متعال است: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾[۲۲۸]، ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۲۲۹]، ﴿فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۳۰]، ﴿وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۳۱]، ﴿لَقَدْ أَنْزَلْنَا آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۳۲].[۲۳۳]
تدبر در آیات استقامت به ترتیب نزول آن
واژه استقامت در مجموع نه آیه در قرآن کریم آمده است که در هشت سوره با الفاظ پنجگانه: ﴿يَسْتَقِيمَ﴾، یک بار، ﴿اسْتَقَامُوا﴾، چهار بار، ﴿اسْتَقِيمَا﴾، یک بار، ﴿اسْتَقِمْ﴾ دو بار، و ﴿اسْتَقِيمُوا﴾، دو بار، ذکر شده است. الفاظ مذکور در هفت سوره از سورههای مکی، و در یک سوره از سورههای مدنی آمده است. در این جا ابتدا آیات را به ترتیب نزول تنظیم، و پس از آن، آنها را مورد بررسی و تدبر قرار میدهیم[۲۳۴].
تنظیم آیات استقامت به ترتیب نزول آن
- ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾[۲۳۵].
- ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾[۲۳۶].
- ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۲۳۷].
- ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۲۳۸].
- ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾[۲۳۹].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾[۲۴۰].
- ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۲۴۱].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۲۴۲].
- ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾[۲۴۳].[۲۴۴]
تدبر در آیات استقامت و بررسی آنها به ترتیب نزولشان
حصول استقامت امری است از جانب خدای متعال، و فعلیت آن، در طاعت خداوند و در اعتقاد به ربوبیت الله و توحید الله میباشد. استقامت کنندگان در دنیا، از نعمت امنیت بدنی و روانی و از مایههای حیات حقیقی بهرهمندند و در آخرت هم بهشت موعود به آنان بشارت داده شده است:
- حصول استقامت بنا بر مشیت الهی و از جانب خدای تعالی است؛ زیرا اولین آیه استقامت که در مکه نازل شده است، دلالت دارد بر اینکه حصول استقامت بنا بر مشیت الهی است، و لفظ.﴿مِنْ﴾در.﴿مِنْكُمْ﴾، دلالت دارد بر اینکه مشیت الهی در حصول استقامت در انسانها، همه آنان را شامل نمیشود، بلکه این تنها بعضی از انسانها هستند که مشمول این نعمتاند: ﴿لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ﴾. و این که چه انسانهایی مشمول مشیت الهیاند یا اینکه کدامیک از این نعمت محرومند، با تدبر در آخرین آیه؛ یعنی آیه هفتم سوره توبه که در مدینه نازل شده است، به دست میآید که: اولاً: مادامی که مشرکان بر عقیده شرک خود باقیاند، نمیتوانند بر عهد خویش پایبند باشند و به عبارتی استقامت ورزند: ﴿كَيْفَ يَكُونُ لِلْمُشْرِكِينَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ﴾. و ثانیاً: عهد مشرکان وقتی معتبر است که آنان بتوانند به عهدشان پایبند بوده و در آن استقامت ورزند و در این صورت است که میتوان به آن اطمینان داشت؛ مثل اینکه عقد بر آن عهد در جایی باشد که دلالت و نشانهای بر توحید الله وجود دارد: ﴿إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِيمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ﴾.
- استقامت، در طاعت خدای متعال بوده و در فعلیت آن باید از پیروی راه ناآگاهان، سرکشی از طاعت الهی و پیروی از امیال بر حذر بود. در آیه ۸۹ سوره یونس، بعد از امر به استقامت، خطاب به موسی و هارون (ع)، آنان را در برابر استعلا و استکبار فرعون و فرعونیان، از متابعت راه ناآگاهان و نادانان نهی مینماید: ﴿قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾. در آیه ۱۱۲ سوره هود، بعد از امر به استقامت مطابق با مأمور به، خطاب به پیامبر (ص) و یاران او با لفظ ﴿لَا تَطْغَوْا﴾ که خطاب عامی است، نهی از سرکشی در مأمور به، طاعت الهی، مینماید: ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾. در آیه ۱۵ سوره شوری هم بعد از امر به دعوت و استقامت بر طبق مأمور به، خطاب به پیامبر (ص)، آن حضرت را از پیروی امیال آنان بر حذر میدارد: ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ﴾.
- استقامت در اعتقاد به ربوبیت الله، سلامت از خوف، رهایی از حزن و مژده بهشت موعود را در بر خواهد داشت. قرآن کریم در دو آیه از آیات استقامت با تأکید ﴿إِنَّ﴾، به کسانی که بگویند: پروردگار ما، اللّه است و پس از آن، استقامت ورزند، خبر سلامت از خوف و رهایی از حزن را داده است. در یک آیه از این دو آیه، با نزول ملایکه بر استقامتکنندگان، آنان را از خوف و حزن بر حذر داشته و به بهشت موعود بشارت میدهد: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾. و در آیه دیگر هم، از عدم خوف و بیحزنی آنان خبر میدهد: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾.
- استقامت در راه اسلام، کثرت بهرهمندی از مایههای حیات را در بر خواهد داشت. قرآن کریم خبر میدهد که اگر استقامت بر راه اسلام و ایمان باشد، استقامتکنندگان از مایههای حیات حقیقی که در روایات به علم ائمه معصومین (ع) تفسیر شده، به حد وفور سیراب خواهند شد: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾.
- امر به مستقیم شدن مشرکان به جانب توحید الله، مقارن با امر به استغفار از گذشتهای که توأم با مشرک بودن آنان بوده، گشته است: ﴿قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ وَوَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ﴾[۲۴۵].
استقامت پیامبر اسلام در آیات
منظور استقامت و ایستادگیهای پیامبر در طول دعوت است که خداوند بارها فرمان به آن میدهد و یکی از علل موفقیت وی در به انجام رسیدن اهداف رسالت است که قرآن در آیات فراوان با آن اشاره کرده است:
- ﴿فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴾[۲۴۶]
- ﴿فَلِذَلِكَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَقُلْ آمَنْتُ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ كِتَابٍ وَأُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ اللَّهُ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ لَا حُجَّةَ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ اللَّهُ يَجْمَعُ بَيْنَنَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ﴾[۲۴۷]. نکته: پیامبر همراه مؤمنین، مأمور به استقامت در امر توحید و دعوت به آن است. در این حرکت جمعی او و همراهان باید مواظب باشند که دچار تجاوز و طغیان نشوند و از هواها و تمایلات انسانها پیروی نکنند و اساس حرکت و مأموریت، دعوت به توحید، کتاب خدا و عدالت و عدم تخطی از احکام است، که استقامت میطلبد و پیامبر به چنین استقامتی مأمور است و همچنین مؤمنان پیرو پیامبر[۲۴۸]
- ﴿إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴾[۲۴۹]
- ﴿عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۵۰]
- ﴿قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ﴾[۲۵۱].
در این دو آیه نیز خداوند استقامت و پایداری محمد (ص) را تأیید کرده است و به او دستور داده که به مخالفان بگو شما در جایگاه خود باشید و من هم در جایگاه خودم که توحید است، با استقامت عمل میکنم و شما در آینده نتیجه را خواهید دید[۲۵۲].
منابع
پانویس
- ↑ تاج العروس، ج۱۷، ص۵۹۲؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۵۶۶.
- ↑ النهایه، ج۴، ص۱۲۵.
- ↑ الفروق اللغویه، ص۵۱؛ ترتیب العین، ص۶۹۴.
- ↑ لغتنامه، ج۶، ص۲۱۸۱؛ فرهنگ فارسی، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۱۷؛ المعجم الوسیط، ص۷۶۸؛ الصحاح، ج۵، ص۲۰۱۷.
- ↑ غرائبالتفسیر، ج۱، ص۴۳۵؛ رحمة منالرحمن، ج۱، ص۲۶۵.
- ↑ التحقیق، ج۹، ص۳۴۱؛ المیزان، ج۱۱، ص۴۷-۴۸.
- ↑ رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص 146.
- ↑ التحریر والتنویر، ج۱۱، ص۲۸۲.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج۲، ص۲۱۷؛ منازلالسائرین، ص۴۲؛ مدارجالسالکین، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ منازل السائرین، ص۴۲.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
- ↑ «پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید» سوره توبه، آیه ۷
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید...» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «بیگمان خداوند، پروردگار من و شماست؛ او را بپرستید، این، راهی است راست» سوره آل عمران، آیه ۵۱.
- ↑ «بر راهی راست» سوره یس، آیه ۴.
- ↑ «و از من پیروی کنید! این راهی است راست» سوره زخرف، آیه ۶۱.
- ↑ «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص 146-147.
- ↑ «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۱.
- ↑ روحالمعانی، مج ۷، ج۱۲، ص۲۲۷؛ التحریر والتنویر، ج۶، ص۲۳۷.
- ↑ جامع البیان، مج ۷، ج۱۱، ص۲۰۹؛ مجمع البیان، ج۹، ص۳۸؛ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۶.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۴۷.
- ↑ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار!» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۴۷-۴۸.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۶؛ ج۱۷، ص۳۸۹؛ ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ مجمع البحرین، ج۲، ص۵۷۷؛ بصائر ذوی التمییز، ج۳، ص۳۷۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.
- ↑ لسان العرب، ج۹، ص۸۳؛ القاموس المحیط، ج۲، ص۱۳۶۱؛ تاج العروس، ج۱۵، ص۱۴۷، «عدل».
- ↑ التحقیق، ج۲، ص۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، مج ۴، ج۸، ص۲۴۰.
- ↑ «ای مؤمنان! چون مرگ یکی از شما در رسد گواه گرفتن میان شما هنگام وصیت، (گواهی) دو (مرد) دادگر از شما (مسلمانان) است» سوره مائده، آیه ۱۰۶.
- ↑ «من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.
- ↑ المیزان، ج۶، ص۱۹۶؛ ج۷، ص۱۹۱؛ غریبالقرآن، ص۳۸۸.
- ↑ نمونه، ج۳، ص۱۲۲؛ ج۴، ص۲۳۴؛ راهنما، ج۶، ص۱۹۲، ص۱۹۶.
- ↑ المیزان، ج۳، ص۲۳.
- ↑ مفردات، ص۶۳۶، «فسد».
- ↑ تاج العروس، ج۱۳، ص۴۰۱ ۴۰۲، «فسق».
- ↑ مجمع البیان، ج۶، ص۶۹۳.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند». سوره فصلت، آیه ۳۰؛ سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «ای انسان! بیگمان تو به سوی پروردگارت سخت کوشندهای، پس به لقای او خواهی رسید» سوره انشقاق، آیه ۶.
- ↑ «و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست» سوره تغابن، آیه ۳.
- ↑ «راه آنان که به نعمت پروردهای» سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ «راه آنان که بر ایشان خشم آوردهای» سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ «آنان که گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۲۸-۲۹.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۶-۷.
- ↑ «مرا بپرستید که این راهی است راست؟» سوره یس، آیه ۶۱.
- ↑ «بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای راه آنان که به نعمت پروردهای» سوره فاتحه، آیه ۶-۷.
- ↑ «و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم» سوره انعام، آیه ۸۷
- ↑ «بر راه راست» سوره یس، آیه ۴
- ↑ «و هر دو را به راه راست رهنمون شدیم» سوره صافات، آیه ۱۱۸.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ المیزان، ج۱، ص۳۱-۳۲.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۴۰۴؛ معجم الفاظ غررالحکم، ص۹۵۱.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۴؛ تفسیر قرطبی، مج ۵، ج۹، ص۷۱.
- ↑ پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شما، هیچ چالشی میان ما و شما نیست، خداوند میان ما را جمع میگرداند و بازگشت (هر چیز) به سوی اوست؛ سوره شورای، آیه۱۵.
- ↑ رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص 147-150.
- ↑ «پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۲۲۰.
- ↑ «این (قرآن) جز یادکردی برای جهانیان نیست برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره یوسف، آیه ۱۰۴.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند)» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ روح المعانی، مج ۷، ج۱۲، ص۲۲۷.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۴۸.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ تفسیر قرطبی، مج ۴، ج۸، ص۲۴۰.
- ↑ کشفالاسرار، ج۴، ص۲۰۹، ۴۵۲؛ مجمعالبیان، ج۵، ص۳۰۴؛ تفسیر قرطبی، مج ۴، ج۸، ص۲۴۰.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند». سوره فصلت، آیه ۳۰؛ سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ لطائف الاشارات، ج۲، ص۳۲۷.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۴، ج۲۹، ص۱۴۱؛ روض الجنان، ج۱۹، ص۴۵۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹.
- ↑ روح المعانی، مج ۱۶، ج۲۹، ص۱۵۵؛ فتح القدیر، ج۵، ص۳۰۸؛ المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ «اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند...» سوره جن، آیه ۱۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۶، ص۱۴۸؛ ج۲۴، ص۲۴ ۲۹.
- ↑ نورالثقلین، ج۱، ص۲۰ ۲۱.
- ↑ «ای مؤمنان! چون با دستهای (از دشمن) رویاروی شدید استوار باشید و خداوند را بسیار یاد کنید باشد که رستگار گردید» سوره انفال، آیه ۴۵.
- ↑ رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص 150-151.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند... ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم» سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۳۹۰.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید... ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم» سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹؛ المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج۶، ص۱۱۶؛ الدرالمنثور، ج۸، ص۳۰۵؛ المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند» سوره مائده، آیه ۶۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج۶، ص۱۱۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۲۹.
- ↑ «...و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد! ...در آنجا هر چه دلتان بخواهد هست و هر چه درخواست کنید دارید» سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ «آنان بهشتیاند» سوره احقاف، آیه ۱۴.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۹۶.
- ↑ «و هر کس از یاد پروردگارش روی گرداند او را به عذابی بسیار دشوار گمارد» سوره جن، آیه ۱۷.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن...» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ الکشاف، ج۴، ص۲۱۶.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۳۶۶.
- ↑ «گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان مینشینم» سوره اعراف، آیه ۱۶.
- ↑ الکشاف، ج۲، ص۹۱.
- ↑ «و از خداوند و پیامبرش فرمانبرداری کنید و در هم نیفتید که سست شوید و شکوهتان از میان برود و شکیبا باشید که خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۴۶.
- ↑ «و به راستی خداوند به وعده خود وفا کرد که (در جنگ احد) به اذن وی آنان را از میان برداشتید؛ تا اینکه سست شدید و در کار (خود) به کشمکش افتادید و پس از آنکه آنچه را دوست میداشتید به شما نمایاند سرکشی کردید؛ برخی از شما این جهان را و برخی جهان واپسین را میخواستید؛ سپس شما را از (دنبال کردن) آنان روگردان کرد تا بیازمایدتان؛ و از شما در گذشت و خداوند به مؤمنان بخشش دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۲.
- ↑ رضوی، سید عباس و قدمی، غلام رضا، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۳، ص 151-153.
- ↑ تبیان، ج۵، ص۱۷۶.
- ↑ تبیان، ج۵، ص۴۲۴.
- ↑ تبیان، ج۶، ص۷۷.
- ↑ تبیان، ج۹، ص۱۰۶.
- ↑ تبیان، ج۹، ص۱۲۳.
- ↑ «زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است،» سوره زلزال، آیه ۵.
- ↑ تبیان، ج۹، ص۱۵۱.
- ↑ تبیان، ج۹، ص۲۷۴.
- ↑ «بیگمان (از) مؤمنان و یهودیان و صابئان و مسیحیان، کسانی که به خداوند و روز بازپسین ایمان آورند و کار شایسته کنند، نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره مائده، آیه ۶۹.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «و اگر نه این بود که مردم (در تمایل به کفر) امّتی واحد میشدند بیگمان برای خانههای کسانی که به (خداوند) بخشنده کفر میورزند بامهایی سیمین و نردبانهایی که از آنها فرا روند قرار میدادیم» سوره زخرف، آیه ۳۳.
- ↑ تبیان، ج۱۰، ص۱۵۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۱۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۱۹۶.
- ↑ مجمع البیان، ج۵، ص۳۰۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۵.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۱۷.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۱۷؛ المیزان، ج۱۷، ص۳۹۴.
- ↑ مجمع البیان، ج۹، ص۳۸.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۵۵۹.
- ↑ «تو تنها به آن کس میتوانی بیم دهی که از این قرآن پیروی میکند و از (خداوند) بخشنده در نهان بیم دارد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده» سوره یس، آیه ۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۷۸.
- ↑ کشاف، ج۲، ص۱۷۶.
- ↑ کشاف، ج۲، ص۲۵۱.
- ↑ کشاف، ج۲، ص۲۹۵.
- ↑ کشاف، ج۲، ص۴۴۳.
- ↑ «تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آوردهاند سپس تردید نورزیدهاند و با داراییها و جانهایشان در راه خداوند جهاد کردهاند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.
- ↑ کشاف، ج۴، ص۴۵۳.
- ↑ کشاف، ج۴، ص۴۶۴.
- ↑ کشاف، ج۴، ص۱۷۰.
- ↑ کشاف، ج۴، ص۲۳۶.
- ↑ صافی، ج۲، ص۳۲۳.
- ↑ صافی، ج۲، ص۴۱۵؛ برهان، ج۲، ص۱۹۵؛ نورالثقلین، ج۲، ص۳۱۶، حدیث ۱۱۷ و ۱۱۸.
- ↑ صافی، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ صافی، ج۲، ص۴۷۵.
- ↑ صافی، ج۴، ص۳۵۳.
- ↑ صافی، ج۴، ص۳۵۸.
- ↑ صافی، ج۵، ص۱۳.
- ↑ المیزان، ج۱۰، ص۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج۱۱، ص۴۹.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۳۶۱.
- ↑ المیزان، ج۱۷، ص۳۸۹.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۳۳.
- ↑ المیزان، ج۱۸، ص۱۹۶.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۴۶.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۲۲۰.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۴۶-۱۵۴.
- ↑ برهان، ص۴۶۳.
- ↑ برهان، ص۴۸۹.
- ↑ برهان، ص۹۵۸.
- ↑ برهان، ص۹۶۲، به نقل از اصول کافی، ص۲۲۰؛ نورالثقلین، ج۴، ص۵۴۶، حدیث ۳۷.
- ↑ برهان، ص۹۶۲.
- ↑ برهان، ص۹۶۳.
- ↑ برهان، ص۹۶۳.
- ↑ برهان، ص۱۰۰۵.
- ↑ برهان، ص۱۱۵۳.
- ↑ برهان، ص۱۱۵۳.
- ↑ برهان، ص۱۱۵۳.
- ↑ برهان، ص۱۱۷۶.
- ↑ نورالثقلین، ج۵، ص۴۳۸، حدیث ۳۲.
- ↑ نورالثقلین، ج۵، ص۵۱۹، حدیث ۲۹.
- ↑ مقدمه برهان، باب القاف، ص۱۸۷.
- ↑ درالمنثور، ج۳، ص۳۱۵.
- ↑ درالمنثور، ج۳، ص۳۵۱.
- ↑ درالمنثور، ج۳، ص۳۶۳.
- ↑ «و جز آنچه خواست خداوند پروردگار جهانیان است؛ نخواهید» سوره تکویر، آیه ۲۹.
- ↑ درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۴-۱۵۹.
- ↑ «(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.
- ↑ عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.
- ↑ «جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.
- ↑ «بیگمان خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ درالمنثور، ج۶، ص۳۲۲.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ درالمنثور، ج۶، ص۸۹.
- ↑ «به سوی فرعون بروید که او سرکشی کرده است * و با او به نرمی سخن گویید باشد که او پند گیرد یا بهراسد» سوره طه، آیه ۴۳-۴۴.
- ↑ «سپس موسی و برادرش هارون را با نشانههای خویش و برهانی آشکار فرستادیم * به سوی فرعون و سرکردگانش ولی گردنفرازی کردند و قومی برتری جوی بودند» سوره مؤمنون، آیه ۴۵-۴۶.
- ↑ «و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.
- ↑ «و موسی گفت: پروردگارا تو به فرعون و سرکردگانش آراستگی و داراییهایی در زندگانی دنیا بخشیدی که سرانجام (مردم را) از راه تو بیراه میگردانند؛ پروردگارا! داراییهایشان را نابود و دلهاشان را در بند کن چندان که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند» سوره یونس، آیه ۸۸.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۵۹.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام میدهید بیناست * و به ستمگران مگرایید که آتش (دوزخ) به شما رسد در حالی که شما را در برابر خداوند، سروری نباشد، آنگاه یاری نخواهید شد» سوره هود، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۰.
- ↑ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۰.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۱.
- ↑ عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۱.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۲.
- ↑ برهان، ص۱۱۵۳.
- ↑ عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۲.
- ↑ «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ «آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ «و خداوند به بهشت فرا میخواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد» سوره یونس، آیه ۲۵.
- ↑ «به راستی ما آیاتی روشنگر فرو فرستادهایم و خداوند هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد» سوره نور، آیه ۴۶.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۳.
- ↑ عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۳.
- ↑ «برای هر کس از شما که بخواهد راه راست در پیش گیرد» سوره تکویر، آیه ۲۸.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «فرمود: دعای شما پذیرفته شد پس پایداری ورزید و از روش کسانی که دانایی ندارند پیروی نکنید» سوره یونس، آیه ۸۹.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «بگو: من تنها بشری همانند شمایم، به من وحی میشود که خدای شما خدایی یگانه است پس به او رو آورید و از او آمرزش بخواهید و وای بر مشرکان!» سوره فصلت، آیه ۶.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ «آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره احقاف، آیه ۱۳.
- ↑ «چگونه مشرکان را نزد خداوند و پیامبرش پیمانی تواند بود؟ جز کسانی که با آنها در کنار مسجد الحرام پیمان بستهاید پس تا (در پیمان خود) با شما پایدارند شما نیز (بر پیمان) با آنان پایدار بمانید که خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره توبه، آیه ۷.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۳.
- ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۶۴.
- ↑ «پس چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و (نیز) آنکه همراه تو (به سوی خداوند) بازگشته است (پایداری کند) و سرکشی نورزید که او به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره هود، آیه ۱۱۲.
- ↑ «پس به همین (یگانگی مردم را) فرا خوان و چنان که فرمان یافتهای پایداری کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و بگو: به هر کتابی که خداوند فرو فرستاده است ایمان دارم و فرمان یافتهام که میان شما دادگری کنم، خداوند پروردگار ما و شماست، کردارهای ما از آن ما و کردا» سوره شوری، آیه ۱۵.
- ↑ اینکه پیامبرفرموده: سوره هود من را پیر کرد. مربوط به همین آیه استقامت است که بسیار مشکل است؛ مخصوصاً حفظ عدالت وطغیان نکردن. ر. ک: البرهان
- ↑ «اینها آیات خداوند است که آن را به درستی بر تو میخوانیم و همانا تو بیگمان از فرستادگانی» سوره بقره، آیه ۲۵۲.
- ↑ «و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکیهایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا مینهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست میدارد» سوره انعام، آیه ۳۹.
- ↑ «بگو ای قوم من! هر چه میتوانید کرد انجام دهید من نیز خواهم کرد، به زودی خواهید دانست که سرانجام (نیکوی) جهان واپسین از آن کیست؛ به راستی ستمگران رستگار نمیگردند» سوره انعام، آیه ۱۳۵.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۱۰۶.