بحث:ولایت
مقدمه
ولایت در لغت به معانی گوناگونی به کار رفته است؛ از جمله: داشتن حقّ سرپرستی، اولویّت در تصرّف، حکومت، به دست گرفتن کاری، فرماندهی داشتن، دوستیکردن، یاری دادن، همبستگی و معانی دیگری. آنچه در کاربردهای مرتبط با امامت و حاکمیت معمولاً از آن اراده میشود، نسبت به کسی یا چیزی و نوعی حقّ حاکمیّت و ادارۀ امور است. صاحب این حق را "ولیّ" و "مولی" گویند و طبق این تعریف، لزوم اطاعت از حرفها و اوامر صاحب ولایت نیز روشن است. انواع ولایتها عبارت است از: ولای محبت و قرابت، ولای امامت، ولای زعامت و ولای تصرّف[۱][۲].
معنای اصطلاحی
مراد از «امامت» و «ولایت»، «ولایت امر» است؛ به این معنا که اینکه فرمان دست چه کسی باید باشد؛ بازگشت همۀ نزاعها، چه داخل و چه بیرون از جامعه اسلامی، به این است که چه کسی دستور بدهد. در عصر ما نیز، هر کدام از طاغوتها و سردمداران استکبار جهانی ادعا میکند که باید فرمان دست من باشد و اگر ملتی یا کشوری بیابد که روزبهروز مقتدرتر میشود، درصدد شکستن و بهزانودرآوردن آن برمیآید تا خود را ابرقدرت جلوه دهد. اساس جنگها و کشمکشهای این مستکبران با رقبای خود در دنیا همین است که زیر بار فرمان آنان نمیروند. بنابراین، نزاع و دعوا بر سر همان چیزی است که در منابع دینی اسلام از آن به «ولایت امر» تعبیر شده است. «امامت» همان «ولایت امر» است؛ یعنی چه کسی باید صاحب دستور باشد[۳].
با توجه به معنای واژههای امام و ولی، ارتباط معنایی تنگاتنگ و بسیار نزدیک این دو واژه آشکار میشود؛ و در پرتو همین ارتباط تنگاتنگ معنایی است که در اصطلاح نیز این دو به طور مترادف به کار رفتهاند.
بر این اساس، واژه مولی در روایت مشهور و متواتر نبوی (ص) در غدیر خم: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ» که اعلام رسمی نصب حضرت علی (ع) به امامت و جانشینی بلافصل رسول خدا (ص) از سوی خداست، از ریشه «ولی» و به معنای سرپرستی است.
پانویس
- ↑ برای توضیح بیشتر، ر. ک: «ولاءها و ولایتها» از شهید مطهری
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ اراکی، محسن، درس اول «امامت در اندیشه اسلامی»