تفسیر نقلی
مقدمه
تفسیر نقلی، به دو شعبه تفسیر قرآن به قرآن، و تفسیر قرآن به سنت منشعب میشود. در روش تفسیر قرآن به قرآن، آیات قرآن با استفاده از آیات دیگر تفسیر و تبیین میگردد. این روش مبتنی بر سخنانی از امیر المؤمنین (ع) است که فرمودند: «يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ»[۱]، «أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً»[۲].
حضرت امام در این روش، به دو گونه عمل کرده است: گاه برای فهم کلام الهی از آیه دیگر استفاده میکند؛ مثلاً در تبیین مراد آیه ﴿أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا﴾[۳] به آیات ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ﴾[۴] استشهاد کرده و آلودگی به موانع دنیوی را مانع تدبر در قرآن و فهم آن میشمارند یعنی قفل قلبها، معلول محبتهای دنیوی است که نتیجه آن عدم طهارت و محرومیت از تماس معرفتی با قرآن و درک حقایق آن است. گاهی نیز استفاده از آیات دیگر، برای شناخت موضوع و استفاه از آیه برای فهم پیام کلی آن است. مثلاً ایشان در تفسیر آیه ﴿سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾[۵] دلالت آیه را تسبیح حقیقی همه موجودات میداند و در این زمینه به آیه هجدهم سوره حج[۶] استناد میکند و این آیه را دلیل واقعی بودن تسبیح کائنات میداند. یعنی اگر برخی آیه نخست سوره حدید را به تسبیح تکوینی تأویل برند، دیگر این آیه را نمیتوانند تأویل برند؛ زیرا آیه به صراحت و با کلمه ﴿كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ﴾ در کنار تسبیح آسمان و زمین و... سخن میگوید[۷]. بنابراین در مواضع پرشماری آیات، معنای آیات دیگر را روشن کرده و مفسر را از تکلفات بیمورد و افتادن در دام تأویل بدون مجوز، در امان نگاه میدارند.
اما روش تفسیر قرآن به سنت، بر این اساس شکل یافته که سنت و روایات نبوی (ص) و اهل بیت (ع) یکی از منابع فهم دین و تفسیر قرآن کریم است. از دیدگاه امام، پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) مخاطبان حقیقی قرآن بوده و کسانی هستند که به تمام معنا، به حقایق و معارف قرآن آگاهاند؛ لذا تفسیر و تبیین ایشان، بیان حقیقت مراد و مقصود قرآن است[۸]. انسانهای عادی پردهای از پردههای کتاب خدا را میفهمند اما دستیابی به عمق آن محتاج به تفسیر اهل عصمت (ع) است، که به سرچشمه تعلیمات پیامبر گرامی (ص) راه دارند[۹].
عبارت حضرت امام این معنا را القا میکند که دیگران هم فهمی از آیات و معارف قرآن دارند؛ اما فهم عموم مردم با فهم اهل بیت (ع) در عمق و دستیابی به لایههای عمیق و حقایق برتری از قرآن است؛ بنابراین یکی از نیازهای مفسران برای دستیابی به معارف عمیقتر قرآن، مراجعه به اهل بیت (ع) و به عبارت دیگر، تفسیر قرآن به سنت میباشد[۱۰].[۱۱]
تفسیر نقلی
تفسیر قرآن با خبر، که به «تفسیر مأثور» شهرت دارد، در میان مفسران اجماعی است؛ حتی کسانی، یگانه روش صحیح تفسیر قرآن را تفسیر مأثور دانستهاند. اینان بر این باورند که کتاب خدا، جز از طریق اهل عصمت قابل فهم نیست[۱۲]. صاحب الحدائق الناظره، ضمن نقل نظر قائلان به امکان فهم قرآن با استفاده از روایت و مخالفان آن، میگوید: «اخبار منع دلالت میکند که فهم قرآن، مخصوص به امامان(ع) است»[۱۳]. طرفداران این نظریه، به روایاتی نظیر «إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ»[۱۴] استناد میکنند. ثقة الاسلام کلینی در الکافی بابی را به همین موضوع اختصاص داده است[۱۵]. شیخ طوسی نیز با تمسک به حدیث ثقلین گفته است: «تفسیر قرآن جز با خبر صحیح نبوی، درست نیست»[۱۶].
تفسیر مأثور، از صدر اسلام و به خصوص از دوران تدوین تفسیر، متداولترین روش در تفسیر قرآن کریم بوده است. در این روش قرآن با استفاده از کلام رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) و صحابه و حتی تابعان[۱۷] تفسیر میشود. پارهای، تفسیر مأثور را هرگونه نقل، اعم از خود قرآن، سنت و قول صحابه دانستهاند[۱۸]. هر نوع نقل رسیده از صدر اسلام، اعم از قول معصوم(ع)، قول لغوی و یا مورخ را که حوادث مربوط به آیات را بازگو کرده و آنها را با ذکر شواهد و قرائن توضیح میدهد، میتوان تفسیر مأثور دانست. در عین حال، صاحبنظران درباره این موضوع که تفسیر مأثور، خود از چه روشی برای فهم کلام خدا بهره میبرد، کمتر دقت و گفتوگو کردهاند. گویا این موضوع برای مفسران به قدری قطعی و روشن بوده است که نیازی به دقت در آن احساس نکردهاند و اگر روایتی تفسیری را از شرایط لازم برخوردار میدیدند، آن را پذیرفته و به اقتضای مفاد آن، آیه و یا آیاتی را تفسیر میکردند.
قبول کلام معصوم(ع) در تفسیر، همانند معارف دینی دیگر، برخاسته از تعبد دینی است؛ همین تعبد است که پذیرش سخن معصومین(ع) را آسان کرده است؛ اگرچه دلیل آن، روشن و مبرهن نباشد. این واقعیت در سخنان نقل شده از رسول خدا(ص)، عموماً و در روایات منقول از امام علی(ع) در تفسیر بعضی از آیات، خصوصاً، کاملاً مشهود است. به این نمونهها توجه کنید:
- پیامبر اکرم(ص) ﴿الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ﴾[۱۹] را به یهود و ﴿الضَّالِّينَ﴾[۲۰] را به نصارا تفسیر کرده است[۲۱]؛
- ﴿وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى﴾[۲۲] را نماز عصر دانسته است[۲۳]؛
- ﴿أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾[۲۴] را به تیراندازی تفسیر کرده است[۲۵]؛
- ﴿يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ﴾[۲۶] را به روز قربانی[۲۷] و ﴿كَلِمَةَ التَّقْوَى﴾[۲۸] را به کلمه ﴿لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ﴾[۲۹][۳۰] تفسیر کرده است؛
- درباره ﴿لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا﴾[۳۱] فرموده است: «رؤیای صادق است که شخص صالح میبیند و یا دربارۀ او دیده میشود»[۳۲].
- در تفسیر ﴿مَقَامًا مَحْمُودًا﴾[۳۳] فرموده است: «مقامی است که با آن امت، شفاعت میشود»[۳۴].
دقت در این نقلها نشان میدهد که این تفاسیر، مبتنی بر لغت، شأن نزول و وجوه و احتمالات و... نیست. پشتوانه پذیرش چنین تفسیرهایی، پذیرش پیامبر(ص) به عنوان مبین آیات الهی و تعبد به قول آن حضرت است. آنچه سخنان پیامبر(ص) را در تبیین کلام الهی حجت کرده، این است که خداوند وی را به شرح کتاب خود فرمان داده است[۳۵]. همچنین سرمنشأ سخنان پیامبر(ص) علم اعطایی خدا است و در نتیجه، از جایگاهی ممتاز و معتبر برخوردار است. امیر مؤمنان(ع) و عترت پیامبر(ص) نیز چنیناند. امام به دلیل حضور دائمی در کنار پیامبر(ص) به یقین، شایستهترین کس برای نقل سخنان و تعالیم پیامبر(ص) از جمله در موضوع قرآن است[۳۶]. علی(ع) تفسیر آیات بسیاری را از رسول خدا(ص) نقل کرده و یا به کلمات آن حضرت در تفسیر استناد جُسته است. نمونههایی از آن سخنان را میآوریم:
- امیر مؤمنان(ع) نقل کرده است که گروهی از مؤمنان به پیامبر(ص) گفتند: «اگر بتوانی کسانی را به مسلمان شدن وادار کنی، بر شمار مسلمانان افزوده میشود و توانمان افزایش مییابد». پیامبر(ص) فرمود: «من چیزی را که درباره آن فرمانی به من نرسیده است، به خدا نسبت نمیدهم. من از کسانی نیستم که چیزی را به خود نسبت بدهم که دارای آن نیستم». آنگاه خداوند این آیه را در تأیید کلام پیامبر(ص) نازل کرد: ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۳۷]. سپس پیامبر فرمود: «اگر با آنان چنین کنم، استحقاق ثواب و مدحی نخواهند داشت، ولی من از شما میخواهم که آزادانه و بدون اجبار ایمان بیاورید»[۳۸].
- امام نقل کرده است که روزی جمعی از یاران پیامبر(ص) در مسجد آن حضرت بودند. عبدالله بن امعبد آیاتی از سوره ابراهیم را تلاوت کرد تا به آیه ﴿وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ﴾[۳۹] رسید؛ پیامبر(ص) فرمود: «مراد از ایام الله، نعمتهای خدا است»[۴۰].
- از علی(ع) سؤال شد: «مراد از ﴿سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا﴾[۴۱] چیست؟» پاسخ داد: «پیامبر(ص) فرمود: مراد، محبت در دلهای مؤمنان و فرشتگان مقرّب است. ای علی، خدا به مؤمن سه چیز عطا کرده است، محبت، حلاوت و مهابت در دلهای صالحان»[۴۲].
- علی(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده است که منظور خداوند از آیه ﴿هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ﴾[۴۳] این است که پاداش کسی که به او نعمت توحید دادم، جز بهشت نیست[۴۴].
- امام علی(ع) از رسول خدا(ص) پرسید: «در آیه ﴿لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِهَا غُرَفٌ﴾[۴۵] غرفهها برای چه ساخته شدهاند؟» پیامبر(ص) پاسخ داد: «خداوند، آنها رابا دُر و یاقوت و زبرجد برای اولیای خودساخته است. سقفهای آن از طلا است که نقرهکاری شده است. هر غرفه هزار در از طلا دارد و بر هر در فرشتهای است و در آنها فرشها (متکاها)یی گسترده است»[۴۶].
- امام علی(ع) فرموده است: «آیا شما را آگاه کنم از آیهای در کتاب خدا که پیامبر(ص) ما را از آن آگاه کرد؟ پیامبر خدا(ص) آیه ﴿وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ﴾[۴۷] را تلاوت کرد و آنگاه فرمود: یا علی آن را برای تو تفسیر میکنم. بیماری، عقوبت و بلایای دنیایی دستآورد خود شما است. خداوند، کریمتر از آن است که عقوبتی که آن را در دنیا از شما برداشته در آخرت بازگرداند. خداوند حلیمتر از آن است که پس از عفو، عقوبت کند»[۴۸].
- امام علی(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده است که منظور از آیه ﴿فِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ﴾[۴۹] «باران» است[۵۰].
- مطابق نقل علی(ع)، پیامبر(ص) خطاب به او فرموده است: «آیا سخن خدا را شنیدهای: ﴿أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ﴾[۵۱]؛ همانا آنان، تو و شیعیان تو هستند. وعدهگاه من و شما در کنار حوض کوثر است»[۵۲].
- علی(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده است که منظور از غیر الارض در آیه ﴿يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ﴾[۵۳] زمینی سفید است که در آن گناهی رخ نمیدهد و خونی ریخته نمیشود[۵۴].
- علی(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده است که منظور از آیه ﴿وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ﴾[۵۵] گفتن «لا اله الا الله، الله اكبر، سبحان الله الحمد لله لا حول و لا قوة الا بالله» است[۵۶].
- علی(ع) از پیامبر(ص) نقل میکند که منظور از کنز (گنج) در آیه ﴿وَكَانَ تَحْتَهُ كَنْزٌ﴾[۵۷] ذکری مخصوص است که در لوحی نوشته شده است: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ...»[۵۸].
- امام نقل میکند که از پیامبر(ص) شنیدم که درباره ﴿وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ﴾[۵۹] فرمود: «قانع» کسی است که در دخلش قناعت میکند و «معتر» فقیری است که از اظهار نیاز و تکدی پرهیز کند[۶۰].[۶۱]
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸.
- ↑ «آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.
- ↑ «که این قرآنی ارجمند است * در نوشتهای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.
- ↑ «آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را به پاکی میستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.
- ↑ ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ﴾ «آیا درنیافتهای که هر کس در آسمانها و هر کس در زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان و بسیاری از مردم به خداوند سجده میبرند؟ و بر بسیاری (با خودداری از سجده) عذاب سزاوار گشته است؛ و کسی را که خداوند خوار دارد هیچ کس گرامی نخواهد داشت؛ بیگمان خداوند آنچه بخواهد انجام میدهد» سوره حج، آیه ۱۸.
- ↑ شرح چهل حدیث، ص۶۵۴.
- ↑ شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴.
- ↑ تفسیر سوره حمد، ص۹۳.
- ↑ تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام خمینی، ص۲۵۹ - ۲۶۶.
- ↑ پناهی آزاد، حسن، مقاله «منطق فهم اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۱۰۳.
- ↑ ر.ک: بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهره، ج۱، ص۲۷.
- ↑ بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة فی احکام العترة الطاهره، ج۱، ص۳۵.
- ↑ الروضة من الکافی، ص۳۱۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۹ و ۴۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۲۸.
- ↑ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴. از راغب اصفهانی نیز نقل شده است که برخی تفسیر قرآن را بر همه هر چند عالم ادیب و فقیه و نحودان و... باشد، روا نمیدانند؛ جز با اخبار رسیده از پیامبر(ص). (ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۵).
- ↑ زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۱۶.
- ↑ زرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۱۴.
- ↑ «راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ «راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۷.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱، ص۱۱۰-۱۱۴؛ سیوطی، الدر المنثور، ج۱، ص۶۴۲.
- ↑ «بر نمازها به ویژه نماز میانه پایبند باشید و برای خداوند فروتنانه (به نماز و دعا) بایستید» سوره بقره، آیه ۲۳۸.
- ↑ جامع البیان، ج۲، ص۵۷۱ - ۵۷۳؛ الدر المنثور، ج۱، ص۷۲۴.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد؛ و آنچه در راه خداوند ببخشید، به شما تمام باز خواهند داد و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ صحیح مسلم، ج۳، ص۱۵۲۲؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۴۴-۴۵؛ جامع البیان، ج۶، ص۳۷۴ - ۳۷۵؛ الدر المنثور، ج۴، ص۸۳.
- ↑ «و (این) اعلامی از سوی خداوند و پیامبر او در روز حجّ اکبر به مردم است که خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند پس اگر توبه کنید برای شما بهتر است و اگر روی بگردانید بدانید که شما خداوند را به ستوه نمیتوانید آورد و کافران را به عذابی دردناک نوید ده!» سوره توبه، آیه ۳.
- ↑ جامع البیان، ج۶، ص۳۱۵-۳۱۶؛ الدر المنثور، ج۴، ص۱۲۷.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «آنان چنان بودند که چون به آنها میگفتند: هیچ خدایی جز خداوند نیست، سرکشی میورزیدند» سوره صافات، آیه ۳۵.
- ↑ جامع البیان، ج۱۱، ص۳۶۴؛ ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۲۱۲.
- ↑ «در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است» سوره یونس، آیه ۶۴.
- ↑ ابن ماجه، سنن، ج۲، ص۱۲۸۳، ح۳۸۹۸؛ جامع البیان، ج۶، ص۵۷۷؛ دارمی، سنن، ج۲، ص۱۲۳؛ الدر المنثور، ج۴، ص۳۷۴.
- ↑ «و پارهای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
- ↑ جامع البیان، ج۸، ص۱۳۳؛ تفسیر القرآن العظیم، ج۳، ص۶۶؛ الدر المنثور، ج۵، ص۳۲۴.
- ↑ ﴿بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ﴾ «(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
- ↑ ﴿إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى﴾ «آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود» سوره نجم، آیه ۴.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۳۵؛ کنز الدقائق، ج۶، ص۱۱۲؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۶۵ - ۶۶؛ ر.ک: نور الثقلین، ج۴، ص۴۷۳ - ۴۷۴.
- ↑ «و به راستی موسی را با نشانههای خویش فرستادیم (و گفتیم) که قومت را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون بر و روزهای خداوند را به آنان گوشزد کن، بیگمان در آن نشانههایی برای هر شکیبای سپاسگزاری است» سوره ابراهیم، آیه ۵.
- ↑ طوسی، الامالی، مجلس ۱۷، ج۲، ص۱۵۰؛ البرهان، ج۲، ص۳۰۵؛ بحار الانوار، ج۶۷، ص۲۰؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۱۲ و ۱۹۶.
- ↑ «به زودی (خداوند) بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، (در دلها) مهری خواهد نهاد» سوره مریم، آیه ۹۶.
- ↑ اشعث کوفی، الجعفریات، ص۲۹۵؛ الدر المنثور، ج۵، ص۵۴۴؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۱۴۶.
- ↑ «آیا پاداش نیکی، جز نیکی است؟» سوره الرحمن، آیه ۶۰.
- ↑ صدوق، التوحید، ص۲۸؛ الجعفریات، ص۲۹۳؛ کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۸۷.
- ↑ «اما آنان که از پروردگارشان پروا کردند غرفههایی خواهند داشت که بر فراز آنها غرفههایی دیگر ساختهاند، از بن آنها جویبارها روان است؛ بنابر وعده خداوند، خداوند در وعده خلاف نمیورزد» سوره زمر، آیه ۲۰.
- ↑ الروضة من الکافی، ص۹۷؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص۲۴۶؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۱۷؛ نور الثقلین، ج۵، ص۲۱۷؛ کنز الدقائق، ج۲۱۱، ص۲۹۳.
- ↑ «و هر گزندی به شما برسد از کردار خود شماست و او از بسیاری (از گناهان شما نیز) در میگذرد» سوره شوری، آیه ۳۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۹ و ۱۰، ص۳۱؛ قبانچی، سیدحسن، مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۲۸؛ کنز الدقائق، ج۱۱، ص۵۲۷ - ۵۲۸؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۱، ص۸۵؛ الدر المنثور، ج۷، ص۳۵۴.
- ↑ «و روزی شما و آنچه به شما نوید میدهند در آسمان است» سوره ذاریات، آیه ۲۲.
- ↑ الدر المنثور، ج۶، ص۱۱۴؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۲۷۴
- ↑ «بیگمان آنانکه ایمان آوردهاند و کردارهایی شایسته کردهاند، بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.
- ↑ طوسی، الامالی، مجلس ۲۶، ص۶۷۱؛ کنز الدقائق، ج۱۴، ص۳۷۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۷۲۲؛ الدر المنثور، ج۸، ص۵۸۹.
- ↑ «روزی که (این) زمین زمینی دیگر گردد و آسمانها نیز و (همگان) نزد خداوند یگانه دادفرما پدیدار شوند» سوره ابراهیم، آیه ۴۸.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۵۷؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۱۱۸.
- ↑ «دارایی و پسران زیور زندگی دنیایند و کارهای ماندگار شایسته در نزد پروردگارت در پاداش و امید (به آینده) بهتر است» سوره کهف، آیه ۴۶.
- ↑ الدر المنثور، ج۵، ص۳۹۷؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ «و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد» سوره کهف، آیه ۸۲.
- ↑ بحار الانوار، ج۶۹، ص۴۶ و ج۷۱، ص۱۴۱؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۱۹۶؛ مسند الامام علی(ع)، ج۲، ص۱۳۵؛ الدر المنثور، ج۵، ص۴۲۱.
- ↑ «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستادهاند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدینگونه آنها را برای شما رام کردهایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
- ↑ الجعفریات، ص۲۹۴؛ مستدرک الوسائل، ج۱۰، ص۱۱۱؛ بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۸۷.
- ↑ مرادی، محمد، مقاله «روش تفسیر قرآن»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۲۵۶.