حضرت مریم (علیها السلام)
مقدمه
حضرت مریم، مادر حضرت عیسی، دختر عمران، از نوادههای حضرت سلیمان بود. مادرش حنه نام داشت. مریم مقدس از کودکی در معبد بیت المقدس به خدمتگزاری و عبادت مشغول بود و تحت سرپرستی شوهر خالهاش زکریای پیامبر به سر میبرد.
مریم، پاک و اهل عبادت بود. وقتی بزرگ شد، بی آنکه ازدواج کرده باشد، در محراب عبادتش بود که توسط جبرئیل، از روح الهی در او دمیده شد و باردار گشت و پس از مدتی عیسی (ع) را به دنیا آورد. مریم یکی از چهار زن برگزیده عالم خلقت است و یکی از چهار بانویی است که هنگام تولد حضرت زهرا از حضرت خدیجه، به کمک خدیجه آمدند.
حضرت مریم مورد احترام مسلمانان و مسیحیان است. قرآن کریم، در آیات متعدد، مریم دختر عمران را ستوده و از او به پاکی و ایمان و عبادت و قداست یاد کرده است[۱].
مریم نام نوزدهمین سوره از قرآن کریم است که در آیات آن به گوشههایی از زندگانی او اشاره شده است[۲].
عمران (پدر مریم) از فرزندان سلیمان بن داود و از بزرگان و رؤسای بنیاسرائیل بود و حتی در حدیثی است که وی یکی از پیغمبران بوده و به سوی قوم خود مبعوث گشته است. درباره پدر عمران اختلاف است: برخی او را فرزند ماثان دانسته و عدهای نیز نام پدرش را اشهم یا یاشهم ذکر کردهاند. همسر عمران - که طبق مشهور نامش حنّه بوده است[۳]- سالها در آرزوی داشتن فرزندی به سر میبرد و اندک اندک از آن مأیوس شده بود تا یک روز که در زیر درختی نشسته بود پرندهای را دید که با منقار خود به جوجهاش غذا میدهد. این منظره حنّه را دوباره به یاد فرزند انداخت و با حسرت و اندوه به درگاه خدای تعالی دعا کرد که خداوند این آرزویش را برآورد و فرزندی به او عنایت کند و به دنبال آن دعا، نذر کرد که اگر صاحب فرزندی شد، او را به خدمتکاری بیتالمقدس بگمارد[۴]. خدای تعالی دعای حنّه را مستجاب فرمود و به شوهرش عمران وحی کرد که ما به تو فرزندی مبارک خواهیم داد که بیماران مبتلای به مرض خوره و پیسی را شفا بخشد و مردگان را به اذن خدا زنده کند و او را پیامبری برای بنیاسرائیل قرار خواهیم داد. عمران این مژده را به حنّه داد و طولی نکشید که حنّة در خود احساس آبستنی کرد و آرزوی دیدار فرزند، فروغی در چشمان او دمید و شادی و سرور زندگی آنها را فرا گرفت.
حنّه طبق مژده عمران، پیش خود فکر میکرد که این فرزند پسری خواهد بود و خوشحال بود که نذرش هم درباره او مناسب است و پس از تولد او را به خدمت معبد و متولیان بیتالمقدس میسپارد و به همین امید شب و روز خود را پشت سر میگذاشت. در خلال این ماجرا - پیش از این که نوزاد به دنیا آید - مرگ عمران فرا رسید و روزگار شادی حنّه را به اندوه مبدل ساخت و او را با مصیبت از دست دادن شوهر رو به رو کرد و دیگر کسی آن شادی را در چهره حنه مشاهده نمیکرد. دوران آبستنی به پایان رسید و کودک به دنیا آمد، اما بر خلاف انتظار حنه، نوزادش دختر بود. این هم اندوه دیگری بود که بر قلب مادر داغ دیده وارد شد؛ زیرا او نذر کرده بود فرزندش را به خدمت معبد بسپارد و دختر شایسته این کار نبود. از سوی دیگر، خداوند به عمران وعده کرده بود که فرزندی بدو عنایت خواهد کرد که به مقام پیغمبری برسد و معجزاتی از وی بروز کند. از این رو، چنان که خدای تعالی در قرآن حکایت فرموده است، از روی حسرت و اندوه رو به درگاه خدای تعالی کرده و عرض کرد: «پروردگارا! من او را دختر زاییدم.».. ولی باز هم نومید نشد و تصمیم گرفت او را به معبد ببرد و به بزرگان معبد بسپارد، به همین مناسبت نامی مناسب هم برای او انتخاب کرد و او را «مریم» نامید که به معنای زن عبادتکار و خدمتکار معبد است. از آن سو از وعدهای هم که پرودرگار متعال به شوهرش عمران داده بود مأیوس نشد و پیش خود فکر کرد اگر آن رسول و پیغمبری که خدا وعده کرده بود از من به دنیا نیامده است، بعدها از همین دختر به دنیا خواهد آمد، از این رو درباره مریم و فرزندانی که از نسل او پدید خواهد آمد، دعا کرد و گفت: من او و فرزندانش را از شر شیطان رجیم به تو میسپارم.
خدای سبحان دعای حنّه را مستجاب کرد و تقدیمیاش را پذیرفت و مریم را تحت حمایت و تربیت خویش قرار داد، و در سوره آل عمران به دنبال دعای مادر مریم میفرماید: ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾[۵]. حنّه پس از نامگذاری مریم و دعایی که درباره او کرد، دل به وعده الهی و حفظ و حراست او محکم ساخت و نوزاد را در پارچهای پیچید و به بیتالمقدس برد و به بزرگان سپرد.[۶]
حضرت مریم
مادر مریم به هنگام تولد فرزندش مشاهده کرد که فرزند او دختر است، در این موقع نگران شد که با این وضع چه کند؟ زیرا خدمتکاران بیتالمقدس، از میان پسران انتخاب میشدند و سابقه نداشت دختری به این عنوان انتخاب گردد. قرآن، چگونگی حال مادر مریم را پس از تولد فرزند، شرح میدهد که او با ناراحتی، اظهار داشت خداوندا، من این فرزند را دختر آوردم و تو میدانی که پسر و دختر برای هدفی که من نذر کردهام همانند نیستند، دختر نمیتواند، آن وظائف را چنانکه پسر انجام میدهد، انجام دهد. اما قرآن میگوید: «خداوند مریم را به خوبی پذیرفت و او را همچون گیاه ارزنده و نیکویی پرورش داد»[۷]. مادر مریم، باور نمیکرد که دختری به عنوان خدمتگزار خانه خدا، بیت المقدس پذیرفته شود، و لذا آرزو داشت، فرزندی که در رحم دارد پسر باشد؛ زیرا سابقه نداشت که دختری برای این کار انتخاب گردد، اما خداوند این دختر پاک را (برای نخستین بار) برای این خدمت روحانی و معنوی، پذیرفت. بعضی از مفسران گفتهاند: نشانه پذیرش او این بود که هیچگاه مریم، در دوران خدمتگزاری بیت المقدس، عادت ماهیانه نمیدید تا مجبور نگردد از این مرکز روحانی دور شود و ممکن است قبولی این نذر و پذیرش مریم به صورت الهام به مادرش اعلام شده باشد. قرآن میگوید: خداوند، زکریا را به عنوان کفالت مریم انتخاب کرد؛ زیرا چنانکه در تاریخ آمده است، پدر مریم «عمران» قبل از تولد او چشم از جهان فرو بست. نامگذاری مریم به این نام، به وسیله مادرش به هنگام وضع حمل انجام شد، و باید توجه داشت که «مریم» در لغت آنها به معنی «زن عبادت کار» بوده است، و این نهایت عشق و علاقه این مادر پاک را برای وقف کردن فرزندش در مسیر بندگی خدا، نشان میدهد، و لذا به دنبال این نامگذاری، از خدا خواست که این نوزاد و فرزندانی را که در آینده از او بوجود میآیند، از وسوسههای شیطانی برکنار و در پناه لطف خود قرار دهد.[۸]
قرعه برای نگهداری مریم
مادر مریم پس از وضع حمل، نوزاد خود را در پارچهای پیچید، و به معبد آورد و به دانشمندان و بزرگان بنیاسرائیل خطاب کرد که این نوزاد برای خدمت خانه خدا نذر شده است، سرپرستی او را بر عهده بگیرید، از آنجا که مریم از خانوادهای بزرگ (خانواده عمران) بود دانشمندان و عابدان بنیاسرائیل برای سرپرستی او بر یکدیگر سبقت میجستند، و لذا تصمیم بر قرعه گرفتند، به کنار نهری آمدند و قلمها و چوبهایی که بهوسیله آن قرعه میزدند حاضر کردند، و نام هر یک بر یکی از قلمها نوشته شد، هر قلمی در آب فرو میرفت برندۀ قرعه نبود، تنها قلمی که روی آب باقی میماند برندۀ قرعه محسوب میشد، قلمی که نام «زکریا» بر آن بود در اعماق آب فرو رفت و سپس روی آب آمد و سرپرستی «زکریا» نسبت به مریم مسلّم شد، و در واقع از همه سزاوارتر بود زیرا هم پیامبر خدا بود و هم همسر خالۀ مریم. قرآن با اشاره به این داستان میگوید «در آن هنگام که آنها قلمهای خود را برای تعیین سرپرستی مریم در آب میافکندند حاضر نبودی. و همچنین به هنگام کشمکش و گفتگوی آنها بر سر کفالت مریم حضو نداشتی و اینها فقط از طریق وحی بر تو نازل شده است[۹].[۱۰]
سرپرستی مریم با زکریا
مریم، تحت سرپرستی زکریا بزرگ شد و آنچنان غرق عبادت و بندگی خدا بود که به گفتۀ ابن عباس، هنگامی که نه ساله شد، روزها را روزه میگرفت و شبها را به عبادت میپرداخت و آنچنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار، پیش رفت که از احبار و دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت و هنگامی که زکریا در کنار محراب او قرار میگرفت و برای دیدار او میآمد، غذاهای مخصوصی کنار محراب او مشاهده میکرد که از آن به تعجب میافتاد، روزی از او پرسید: «این غذا را از کجا آوردی». مریم در جواب گفت: «این از طرف خدا است و او است که هر کس را بخواهد، بیحساب روزی میدهد»[۱۱]. اما این غذا چه نوع غذایی بوده و از کجا برای مریم آمده، در قرآن شرح داده نشده است ولی از روایات متعددی استفاده میشود که آن یک نوع میوه بهشتی بوده که در غیر فصل، در کنار محراب مریم به فرمان پروردگار، حاضر میشده است و این موضوع جای تعجب نیست که خدا از بنده پرهیزکارش این چنین پذیرایی کند!. از جمله از امام باقر(ع) نقل شده که: «روزی پیامبر(ص) به خانه فاطمۀ زهرا(س) آمد، در حالی که چند روز در خانه او غذای قابل توجهی دیده نمیشد، ناگاه غذای فراوان مخصوصی نزد او مشاهده کرد و از او پرسید این غذا از کجا است؟ فاطمه(س) عرض کرد: از نزد خدا است؛ زیرا هر کس را بخواهد بدون حساب روزی میبخشد، پیامبر(ص) فرمود: این جریان همانند جریان زکریا است که در کنار محراب مریم آمد و غذای مخصوصی در آنجا دید و از او پرسید ای مریم، این غذا از کجا است، او گفت: از ناحیه خدا است».[۱۲]
سخن گفتن فرشتگان با مریم
یکی از ویژگیهای این بانوی بزرگ این بود که فرشتگان با مریم سخن میگفتند و این حاکی از بلندی مقام مریم است. «فرشتگان به او بشارت دادند که ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برتری داده است»[۱۳]. یعنی بر اثر تقوی و پرهیزکاری و ایمان و عبادت از برگزیدگان خدا و پاکان شد، او برگزیده شد که پیامبری همچون عیسی از وی بوجود آید. جملۀ اول تنها اشاره به صفات عالی انسانی مریم میکند، و به عنوان انسان برگزیده از او نام میبرد، و در جمله دوم اشاره به برتری او بر همه زنان معاصر زمان خود میکند. این سخن قرآن گواه بر این است که مریم بزرگترین شخصیت زن در جهان خود بوده است[۱۴]. فرشتگان به دنبال بشارت دادن به مریم دربارۀ برگزیده شدن از طرف خداوند، به او گفتند: «اکنون در برابر پروردگار خضوع کن، و سجده و رکوع بجا بیاور»[۱۵] و این در حقیقت شکرانهای در برابر آن نعمت بزرگ بود.[۱۶]
منابع
پانویس
- ↑ از جمله: آل عمران ۴۵، ۴۲، ۳۷؛ مریم ۱۸ تا ۳۲؛ مؤمنون ۵۰ و تحریم ۱۲.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۰۷.
- ↑ در حدیثی نام مادر مریم مرتا یا مرثاد ذکر شده و برخی احتمال دادهاند که آن لقب حنه بوده است. اصول کافی، ج۱، ص۴۷۹ - ۴۸۰.
- ↑ برخی از مفسران احتمال دادهاند که حنه این نذر را پس از وفات عمران و در دوران حاملگی کرد؛ زیرا با وجود عمران، حنه استقلال و اختیاری نداشت که بدون نظر عمران او را نذر معبد کند. مجمع البیان، ج۲، ص۴۳۴ - ۴۳۷.
- ↑ «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی میرفت کنار او، رزقی مییافت و میپرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او میگفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بیحساب (و شمار) روزی میدهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
- ↑ رسولی محلاتی، سید هاشم، تاریخ انبیاء ص۵۷۷.
- ↑ ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾ «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی میرفت کنار او، رزقی مییافت و میپرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او میگفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بیحساب (و شمار) روزی میدهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۴۲۴.
- ↑ ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ﴾ «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم و تو هنگامی که آنان تیرچههای (قرعه) خود را (در آب) میافکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه میورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۴۲۵.
- ↑ ﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾ «پس خداوند آن (دختر) را به نیکی پذیرفت و به نیکی (پروراند و) برآورد و زکریّا را سرپرست او کرد و هرگاه زکریّا در محراب (عبادت) نزد وی میرفت کنار او، رزقی مییافت و میپرسید: ای مریم! این از کجا برای تو آمده است؟ و او میگفت: از نزد خداوند؛ (آری) خداوند به هر که بخواهد بیحساب (و شمار) روزی میدهد» سوره آل عمران، آیه ۳۷.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۴۲۶.
- ↑ ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ﴾ «و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.
- ↑ این موضوع با آنچه درباره بانوی اسلام فاطمه(س) رسیده است که او برترین بانوی جهان است منافات ندارد؛ زیرا در روایات متعدد این مضمون آمده که از پیغمبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) نقل شده: «اما مریم بانوی زنان زمان خود بود اما فاطمه بانوی همۀ بانوان جهان از اولین و آخرین است». کلمه «زنان جهان» نیز هیچگونه منافات با این سخن ندارد؛ زیرا این کلمه در قرآن و عبارات معمولی به معنی مردمی که در یک عصر و زمان زندگی میکنند آمده است، چنانکه درباره بنیاسرائیل میخوانیم: «و من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم» بدیهی است منظور برتری مؤمنان بنیاسرائیل بر مردم عصر خود بوده است.
- ↑ ﴿يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴾ «ای مریم! پروردگارت را به فروتنی فرمان بر و سجده کن و با نمازگزاران نماز بگزار» سوره آل عمران، آیه ۴۳.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، قصههای قرآن ص ۴۲۶.