نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۰۲ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
بخل، ملکهای است که آدمی را از استفاده شایسته از آنچه که خداوند به او عطا نموده، باز میدارد. در اینجا، منظور از "استفاده شایسته"، استفاده در مواردی است که حضرت حق بدان راضی بوده، آن موارد شامل اسراف و تبذیر نگردد.
این ملکه، از نظر معنی برعکس سخاء و بخشش میباشد؛ و همچون بخشش هرچند در مورد مال و ثروت مشهور شده، امّا تنها مخصوص به اموال نمیباشد. بلکه ثروت و علاوه بر آن تمامی آنچه خداوند به انسان بخشیده است- همچون دانش، قدرت، آبرو و... - را شامل میشود[۱].
این چند آیه، در شمار آیاتی است که به مذمّت این رذیلت اخلاقی پرداخته است؛ و پژوهشگران میتوانند با جستجوی در قرآن کریم، به تعداد بیشتری از این آیات دست یابند.
این آیات، نخست اشاره مینماید که این رذیلت بهسختی در میان مردمان شائع است، و بسیاری از آنان به آن مبتلا میباشند: ﴿وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ﴾[۲۰][۲۱].
اشاره میفرماید که آن رذیلت، گاه میتواند انسان را به کفرمبتلا ساخته او را از اسلام دور سازد: ﴿فَلَمَّا آتَاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَتَوَلَّوْا وَهُمْ مُعْرِضُونَ﴾[۲۲]. مشهور در میان مفسّران چنان است که این آیه، درباره ثعلبه بن حاطب - که پیش از این به تفصیل حکایت او را بازگفتیم - نازل شده است؛ چه او با استنکاف از پرداخت زکات، نسبت به حقوقواجبمالی خود بخل ورزید، و زکات را همچون جزیهای دانست که از اهل کتاب ستانده میشود. حضرت حق نیز پس از این آیه این چنین در حق او سخن راند: ﴿فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِي قُلُوبِهِمْ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ﴾[۲۳].پیامبر اکرم (ص) نیز چون این سخن را از او شنیدند، با حسرت بر عاقبت نافرجام او فرمودند: "وای بر ثعلبه! وای بر ثعلبه!" [۲۴]. این آیات، همچون آیاتی است که درباره قارون نازل شده است؛ چه هر چند حضرت موسی (ع) در پرداخت زکاتقارون تسهیل فرمود، امّا او باز هم از پرداخت آن سر باز زد. گفتهاند که قارون نه تنها از پرداخت زکات سرپیچید، که بر آن شد که با نسبت دادن تهمتزنا به آن پیامبر عظیمالشّأن الهی، او را از طلب زکات بازدارد!. خداوند امّا آن تهمت را از پیامبر خود برطرف، و قارون را در میان قوم رسوا فرمود: ﴿إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ * قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي ... * فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ﴾[۲۵][۲۶][۲۷].
قرآن کریم اشاره میفرماید که بُخل، باعث بروز دشمنی و کینه در جان بخیلان میشود، تا آنجا که آنان به دشمنی با خداوند منّان نیز میپردازند. به این چند آیه بنگرید: ﴿وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ﴾[۲۸]؛ ﴿وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ﴾[۲۹]؛ ﴿وَيَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ﴾[۳۰].
آنگاه اشاره میفرماید که بخل، گوئی دست انسان را میبندد و او را از انجام مخارج واجبش نیز باز میدارد. این رذیلت اندک اندک در نفسانسان مستحکم میشود، تا آنگاه که او را از پرداخت مخارج خود، خانواده، و نزدیکانش نیز محروم میسازد. تلختر آنکه چون این رذیلت در جانآدمی نشست، چنان او را در چنگال خود میگیرد، که هرچند از ثروت کافی برخوردار باشد، امّا از پرداخت مخارج خانوادهنیازمند خود نیز ابا میکند!؛ تاریخ حرکات بسیاری از این بخیلان را به عنوان عبرت برای ما باز نموده است: ﴿وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ﴾[۳۱].
اشاره میفرماید که بخیلان هرگز به رستگاری نخواهند رسید. قرآن کریم این مطلب را مکرراً گوشزد فرموده است: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا وَأَنْفِقُوا خَيْرًا لِأَنْفُسِكُمْ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۳۲][۳۳].
آنگاه میافزاید که بخیل نه تنها خود بخل میورزد، که دیگران را نیز به بخلورزی دعوت مینماید؛ از این رو در شمار آمران به منکر و ناهیان از معروف قرار میگیرد!: ﴿الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ﴾[۳۴].
زان پس، بیان میفرماید که بخیل از زندگیسختی بهرهمند است؛ او در دنیا به سختی گذران مینماید، تا به آخرت وارد شود که بر او سختتر از دنیا خواهد بود: ﴿فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى﴾[۳۵].
قرآن کریم، بخیل را منافق خوانده است؛ چه بخل او را به نفاق نیز رهنمون میشود: ﴿لْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ﴾[۳۶].
بخیل پیوسته از فقر در هراس است، و از تهی بودن دست خود هراسناک؛ این ترس او را به انجام گناهان وامی دارد، تا آنجا که دست به انجام گناهان کبیره میبرد: ﴿الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ﴾[۳۷]؛ ﴿قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ﴾[۳۸][۳۹].
بخیل نه تنها خود را از دنیا باز میدارد، که خویشتن را از بهشت نیز محروم میسازد؛ چراکه او بهواسطه مالدوستیِ خود با دست خود ثروتش را از بین میبرد، از این رو نه در دنیا به استفاده از آن میپردازد، و نه در آخرت از آن بهرهمند میگردد: ﴿يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ﴾[۴۰]. بخل نیز همچون ربا، ثروتانسان را نابود و او را از آن محروم میسازد: ﴿وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ﴾[۴۱].
بخیلثروت خود را مخفی میکند و از شهرهشدن به آن در میان مردمان خودداری میکند، تا مبادا نیازمندان دستی به سوی او دراز کنند، و او به کمک آنان بشتابد: ﴿ِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ﴾[۴۲]
قرآن کریم نشان میدهد که بخیلان در قیامت رسوا شده بیآبرو میگردند؛ چه چون بخیل به قیامت وارد شود، بخل همچون بندی بر گردن او بسته شده او را به سوی جهنّم میبرد، گنجدوستیِ او اکنون ماری است که چون طناب، او را به سوی غضب الهیراهنمایی میکند!: ﴿سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ﴾[۴۳]؛ ﴿يَوْمَ يُحْمَى عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ﴾[۴۴][۴۵].
مرتبه شدید این رذیلت، آن است که آدمی از پرداخت حقوق شرعی واجب خود - همچون زکات، خمس و مخارج لازم دیگر - دست کشد. از این رو است که به دفعات در روایات سخن از آن آمده است، که بخیلِ کامل کسی است که از پرداخت آنچه خداوند بر او واجب فرموده است، بازماند: [۵۴۰] « عَنْ الکَاظِمِ (ع) قَالَ: الْبَخِيلُ مَنْ بَخِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِ»[۴۶]؛
مرتبه میانه این رذیلت اخلاقی، ترک مخارج مستحبّی، میهمانیهای مستحبّی، و هزینههای عادّی غیر واجب است. هرچند انجام ندادن این امور حرام شمرده نمیشود، امّا همه سخن در آن است که این مرتبه سرانجام صاحب خود را به مراتب پستتر رهنمون شده، او را به محرّمات الهی گرفتار میسازد.
گذشته از این، خودِ این مرتبه نیز نزد خداوند مبغوض بوده، آدمی را از درگاه او دور میسازد؛ چه- همانگونه که پیش از این اشاره کردیم- بخل همه رذائل اخلاقی را در خود داشته آدمی را اندک اندک به یکایک آنها آلوده میسازد[۴۸].
مرتبه ضعیف
مرتبه ضعیف آن نیز، ترک ایثار میباشد. ایثار به معنای آن است که آدمی دیگران را بر آنچه در دست دارد، مقدّم بر خویشتن نماید. ایثار کیمیائی است که در میان انسانها به سختی یافته میشود؛ از همین رو است که آدمی آن را عزیز داشته عقل نیز در مواردی بر نیکوئی آن تأکید مینماید.
مردی که به هنگام فقرهمسر خویش را در برآوردن حوائج مادّی برخود مقدّم میدارد، به عملی مستحب دست زده، که عقل و شرع آن را تحسین میکند؛ و آن کس که به هنگام وجوبجهاد و حمله دشمنان بر مسلمین، به میدان جهاد میشتابد و جان خویش را برای حفظ اسلام برکف مینهد، به عملی واجب روی آورده که عقل و شرع آن را واجب میدانند[۴۹].
بخل در مال خویش، در این شمار است. بخیلان، مال خویش را نه در راه خدا، نه برای دوستان و آشنایان، و نه حتّی برای خانواده خویشتن نیز خرج نمیکنند. طُرفه آن که برخی از اینان، حتّی خویشتن را نیز از سفره ثروت خود بیبهره مینهند و حدّ واجب انفاقات مالی درباره خود را نیز رعایت نمینمایند!.
بخل به نسبت به اموال دیگران است. اینگونه بخیلان، مردمان را نیز به بخل سفارش میکنند!؛ بنابراین، همانگونه که نسبت به مالی که خداوند در دست او نهاده بخل میورزند، نسبت به مالی که او - جلَّ وعلا! - به دیگران بخشیده است نیز، بخل میبرند. اینان نه به نیکوکاری خود راضی میشوند، و نه به نیکوکاری دیگران!: ﴿الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ﴾[۵۰]. کلمه "شُح"، اشاره به همین مرتبه دارد، که به سختی نیز در میان مردمان شایع است.
بخیل از آنکه دیگری دارائی خود را برای خود خرج کند نیز ناراحت شده، بر آن بخل میورزد. او چون کسی را بیند که برای خود و خانوادهاش هزینهای صرف مینماید، ناراحت شده قلبش به اندوه فرو میرود، او را از این کار باز میدارد و به سختگیری در مصارف زندگی امر مینماید. اینان را در اصطلاح "لئیم / پست" میخوانند[۵۱].
بر این اساس، میتوان گفت که "بخیل"، "شحیح" و "لئیم"، سه لفظی هستند که بر یک معنا دلالت مینمایند، امّا مراتب مختلف آن را نشان میدهند:
همانگونه که "سخاء"، "جود" و "کرَم" نیز از حالتی اینگونه برخوردارند؛ و آنچه این سه را از یکدیگر متمایز میسازد، شدّت و ضعف آنهاست؛ چه "سَخی" کسی است که بخشش دادههای الهی را نیکو میشمارد؛ "جواد" امّا کسی است که از ثروت خود دیگران را نیز بهرهمند میسازد، و دیگران را نیز به آن فرا میخواند؛ و "کریم" کسی است که از ثروت خود دیگران را بهرهمند ساخته، همواره طالب ثروتمندی آنان است. او آنچه را برای خود شایسته میداند، برای دیگران نیز شایسته میشمارد؛ و هر آنچه را برای خود ناروا میداند، برای آنان نیز ناروا میشمارد. بنابراین، "بخیل" ضدّ "سخی"؛ "شحیح" ضدّ "جواد"؛ و "لئیم" ضدّ "کریم" خواهد بود[۵۲].
برخی از مردمان، بر پرداخت حقوقواجبمالی خود -همچون خمس و زکات - بخل میورزند، امّا در پرداخت هزینههای استحبابی - همچون برپائیِ مجالس روضه سیّد شهداء الأوَّلین والآخرین حضرت اباعبداللّه الحسین (ع) - کریم بوده سخت گرمپوئی مینمایند. اینان در حالی که حقّحضرت حق را نپرداختهاند، به تهیّه جهیزیّه برای دختران مستمند میپردازند، و سرپناهی برای نیازمندان تهیه میکنند! روش اینان، بدون تردید فروافتادن در دام شیطان و توری است که او برای ایشان پهن نموده؛ چه اگر واجبِ انسان ترک شد، مستحبّات او را هیچ قیمتی نیست؛ و اگر غضب الهی بر کسی استقرار یافت، اینگونه از مستحبّات نمیتواند او را از حیطه غضب او جلَّ و علا! ۔ خارج سازد؛ حضرت حق خود در این رابطه میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ﴾[۵۳]. بر این اساس، میتوان گفت که بخیلترین بخیلان، کسی است که حقوقواجبمالی خویش را ترک کند؛ و نادانسته به شرک خفی دچار شده به انجام مستحبّات بپردازد[۵۴].
↑«و (هنگام بخشش) نه دست خود را فرو بند و نه یکسره بگشای که نکوهیده دریغ خورده فرو مانی» سوره اسراء، آیه ۲۹.
↑«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری میکنند و نه تنگ میگیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
↑«چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمیگزینند هر چند خود» سوره حشر، آیه ۹.
↑«آنان را که زر و سیم را میانبارند و آن را در راه خداوند نمیبخشند به عذابی دردناک نوید ده! * روزی که آن را در آتش دوزخ بگدازند و با آن بر پیشانی و پهلو و پشت آنان داغ نهند (و به ایشان گویند:) این همان چیزی است که برای خود میانباشتید اکنون آنچه را میانباشتید بچشید!» سوره توبه، آیه ۳۴-۳۵.
↑«و آنان که در آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است تنگچشمی میورزند گمان نبرند که این (کار) برای آنها نیک است بلکه برای آنان بد است؛ به زودی در رستخیز آنچه تنگچشمی کردهاند چون طوقی گردنگیرشان میگردد» سوره آل عمران، آیه ۱۸۰.
↑«همان کسان که تنگچشمی میورزند و مردم را به تنگچشمی وا میدارند و آنچه را خداوند از بخشش خود به آنان داده است پنهان میکنند و برای کافران عذابی خوارساز آماده کردهایم» سوره نساء، آیه ۳۷.
↑«و از هر سوگندخواره فرومایهای فرمان مبر! * خردهگیری، پیشگامی در سخنچینی * بازدارنده خیری، تجاوزکاری، بزهکاری * درشتخویی، فراسوی آن: بیتباری *(که گناه میورزد) برای آنکه مال و پسرانی دارد، * چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * به زودی بینی او را به خاک میمالیم» سوره قلم، آیه ۱۰-۱۶.
↑«و جانها آز را در آستین دارند» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
↑«و از ایشان کسانی هستند که با خداوند پیمان بستند که اگر از بخشش خود به ما ارزانی دارد ما بیچون و چرا زکات خواهیم داد و بیگمان از شایستگان خواهیم بود * و چون (خداوند) از بخشش خود به آنان ارزانی داشت تنگچشمی ورزیدند و با رویگردانی بازگشتند * آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که میگفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دلهایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۵-۷۷.
↑«زندگانی این جهان تنها بازیچه و سرگرمی است و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید، (خداوند) پاداشهایتان را میدهد و داراییهایتان را از شما نمیخواهد * اگر آنها را از شما بخواهد و بر شما سخت بگیرد تنگچشمی میکنید و کینههای شما را آشکار میگرداند * هان! این شمایید که فرا خوانده میشوید تا در راه خداوند هزینه کنید، آنگاه برخی از شما تنگچشمی میورزند و هر که تنگچشمی بورزد به زیان خود تنگچشمی ورزیده است و خداوند بینیاز است و شما نیازمندید و اگر روی بگردانید گروهی دیگر را جانشین میگرداند سپس آنان» سوره محمد، آیه ۳۶-۳۸.
↑«همانان که تنگ چشمی میورزند و مردم را به تنگ چشمی فرمان میدهند و هر کس روی بگرداند، پس (بداند) بیگمان خداوند است که بینیاز و ستوده است» سوره حدید، آیه ۲۴.
↑«و اما آنکه تنگچشمی کند و بینیازی نشان دهد، * و وعده نیکوترین (بهشت) را دروغ شمرد، * زودا که او را در راه سختی قرار دهیم* و چون (در دوزخ) فرو افتد داراییش برای او سودی نخواهد داشت،» سوره لیل، آیه ۸-۱۱.
↑«بگو: اگر شما گنجینههای بخشایش پروردگارم را میداشتید باز از ترس از دست رفتن دارایی تنگچشمی پیشه میکردید و آدمی تنگچشم است» سوره اسراء، آیه ۱۰۰.
↑«ای مؤمنان! از دستاوردهای پاکیزه خود و آنچه ما از زمین برای شما بر میآوریم ببخشید ... * شیطان شما را از تنگدستی میهراساند و به کار زشت وا میدارد» سوره بقره، آیه ۲۶۷-۲۶۸.
↑«مردان و زنان منافق، همگون یکدیگرند که به کار ناپسند فرمان میدهند و از کار شایسته باز میدارند! و (در بخشش) ناخن خشکی میورزند، خداوند را فراموش کردهاند و خداوند نیز آنان را از یاد برده است، بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.
↑«و برخی از تازیان بیاباننشین آنچه هزینه میکنند غرامت میشمارند و برای شما انتظار پیشامدها را میکشند؛ پیشامدهای بد بر (خود) آنان باد» سوره توبه، آیه ۹۸.
↑«و در راه خداوند هزینه کنید و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید و نیکوکار باشید که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره بقره، آیه ۱۹۵.
↑«و چون (خداوند) از بخشش خود به آنان ارزانی داشت تنگچشمی ورزیدند و با رویگردانی بازگشتند» سوره توبه، آیه ۷۶.
↑«آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که میگفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دلهایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.
↑«بیگمان قارون از قوم موسی بود و در برابر آنان سرکشی کرد و ما بدو از گنجها چندان دادیم که (حمل) مخزن های آن بر گروه نیرومند هم گرانبار میآمد؛ هنگامی که قوم وی بدو گفتند: سرخوشی پیشه مکن که خداوند سرخوشان را دوست نمیدارد * (قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، * پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۷۶-۸۱.
↑«ای مؤمنان! صدقههای خود را با منّت نهادن و آزردن تباه نسازید، همچون کسی که از سر نمایش دادن به مردم، دارایی خود را میبخشد و به خداوند و روز واپسین ایمان ندارد» سوره بقره، آیه ۲۶۴.