علم معصوم به خدا
مقدمه
غیب بر دو قسم است: مطلق و نسبی؛ غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است؛ مانند ذات خداوند که معرفت کنه ذات او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است، گرچه برای خودش مشهود است: ﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ﴾[۱] و نه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: «يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ»[۲]، «يَا مَنْ لَا تُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ»[۳]؛ «لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ»[۴]. آری، مشاهده قلبی او به کمک نیروی ایمان که منافاتی با غیب بودن معلوم ندارد، ممکن است: «وَلَكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الاِيِمَانِ»[۵]. البته ذات اقدس الهی برای خودش مشهود است. از این جهت، غیب مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد[۶]. غیب مطلق، که حتی برای خودِ همان شیء نیز غیب باشد، هرگز وجود ندارد.
غیب نسبی آن است که در برخی مقاطع وجودی و یا برای برخی افراد غیب است؛ مانند اخبار گذشتگان: ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ﴾[۷] و یا قیامت و فرشتگان؛ زیرا قیامت مشهود برخی انسانهاست. فرشته نیز تمثّلش برای برخی انسانها ممکن است: ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا﴾[۸]. و مشاهدهاش میسور انبیا و اولیای الهی است. البته همگان، حتی کافران در حال احتضار و در برزخ و قیامت، بعضی از فرشتگان را مشاهده میکنند: ﴿يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ﴾[۹].
در برابر غیب مطلق و نِسبی، شهادت مطلق و نسبی است. شهادت مطلق، نظیر اصل واقعیت است که نسبت به هیچ موجودی غایب و محجوب نیست. اما موجودهای مادی محسوس، گرچه وجود آنها در نشئه شهادت قرار دارد، لکن چون برخی از موجودهای نشئه مزبور از برخی دیگر غایب است همه شهادتهای عالم حسّ از یک غیبِ نسبی برخوردار است. لازم است توجه شود که تقسیم موجود به غیب و شهادت، به لحاظ معرفت است، نه به لحاظ اصل ذات خود شیء؛ یعنی، نظیر تقسیم موجود به واجب و ممکن نیست، که امر عینی است، نه معرفتی؛ چون اگر معرفت اصلاً مطرح نباشد، تقسیم موجود به غیب و شهادت نیز روا نیست. البته ملزوم آن، یعنی تقسیم موجود به مجرّد و مادی، یک امر نفسی و عینی است، نه نِسبی و علمی، ولی لازمِ تجرّد و مادیّت که غیب و شهادت است، امری معرفتی و علمی است[۱۰].
منابع
پانویس
- ↑ چشمها او را در نمییابند؛ سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ ای کسی که فکرها و ذهنها توانایی در بر گرفتن آن را ندارند؛ مهج الدعوات، ص۱۵۴.
- ↑ ای کسی که فکرها و ذهنها توانایی احاطه کردن آن را ندارند؛ بحار الأنوار، ج۸۳، ص۳۳۵.
- ↑ نفوس دارای همتهای بلند توانایی درک او را ندارند، و تلاش و غور فطرتها توانایی دستیابی به او را ندارند؛ نهج البلاغه خطبه ۱.
- ↑ ولی دلها با حقیقت ایمان، توانایی درک کردن او را دارند؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴.
- ↑ این از خبرهای نهانی است که به تو وحی میکنیم؛ سوره آل عمران، آیه ۴۴.
- ↑ چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت؛ سوره مریم، آیه ۱۷.
- ↑ روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژدهای برای گناهکاران نخواهد بود؛ سوره فرقان، آیه ۲۲.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج ۲، ص۱۷۲.