آداب جهاد در معارف و سیره نبوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

توصیه‌های پیامبر(ص) در هنگام اعزام نیرو

رسول خدا(ص) در زمان اعزام یک فرمانده برای عملیات در منطقه‌ای خاص، اول توصیه‌های لازم را به وی می‌کرد که مبادا به مردم ستم کند و بی‌جهت افراد را بکشد یا دست به کارهای غیرمنطقی و مخالف با ارزش‌های دینی بزند. ابوحمزه ثمالی از امام صادق(ع) نقل می‌کند که روش رسول خدا(ص) این‌گونه بود که هرگاه تصمیم داشت گروهی را اعزام کند، آنان را می‌خواست و در برابر خود می‌نشاند، سپس این‌گونه به آنان توصیه می‌کرد: «سِيرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَقْتُلُوا شَيْخاً فَانِياً وَ لَا صَبِيّاً وَ لَا امْرَأَةً وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَيْهَا»[۱]: «به نام خدا، برای خدا و در راه خدا و برابر با مذهب رسول خدا(ص) سیر و حرکت کنید. غلول و خیانت نکنید، دشمنانتان را مثله نکنید (اعضای آنان را قطعه‌قطعه ننمایید) و نیرنگ نکنید و مردان پیر و کودک و زنی را نکشید و درختی را قطع نکنید مگر اینکه مجبور شوید». در روایت مسعدة بن صدقه امام صادق(ع) می‌فرماید: وقتی رسول خدا(ص) گروهی را اعزام می‌نمود، اول نکاتی را به فرمانده توصیه می‌کرد و او را نسبت به خودش و جمع همراه وی، به تقوای الهی توصیه می‌کرد[۲]؛ سپس به جمع افراد اعزامی این‌گونه می‌فرمود: جهاد کنید برای خدا و در راه خدا بجنگید با کسی که به خدا کافر است و فریب ندهید، خیانت نکنید، مثله ننمایید و بچه و نه کسی را که در جای بلندی گرفتار شده است نکشید، و نخل‌ها را به آتش نکشید و کسی را در آب غرق نکنید و درخت‌های میوه را قطع نکنید و زراعت‌ها را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمی‌‌دانید شاید به آن نیازمند شوید و حیواناتی را که دارای گوشت حلال هستند نکشید، مگر در موردی که چاره‌ای از خوردن آنها نیست[۳].

مشابه این توصیه‌ها در روایتی دیگر که محمد بن حمران و جمیل بن دراج از امام صادق(ع) نقل کرده‌اند، آمده است[۴]. این نکته‌ها دستورهای بسیار مهمی است؛ سفارش‌هایی دربارۀ افراد ضعیف حاضر در جنگ و افرادی که کاری با جنگ ندارند، دقت در تعهدها و اینکه افراد را با فریب از پای در نیاورند، توجه به اینکه درباره غنایم خیانت نکنند و به کشته‌شدگان بی‌‌‌احترامی ننمایند و اعضای آنان را قطع نکنند؛ سفارش‌هایی دربارۀ حیوانات، محیط زیست و حفظ درخت‌ها و زراعت‌ها و اینکه دقت کافی در این مسائل داشته باشند. علامه مجلسی در شرح این حدیث می‌نویسد: بخشی از آنچه نهی شده راجع به درختان، در صورتی است که ضرورتی پیش نیاید و در صورت ضرورت اشکال ندارد، آن گونه که رسول خدا(ص) دربارۀ نخل‌های بنی‌‌‌‌‌‌‌نضیر انجام داد[۵]. این نکته در خبر دیگری از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: «وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَرَةً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَيْهَا»[۶]: و درختی را قطع نکنید مگر اینکه مجبور به قطع آن شوید». امیرالمؤمنین(ع) نیز توصیه‌های مشابهی دارد. در بخشی از آن توصیه‌ها به مجاهدان صحنه نبرد چنین می‌خوانیم: کشته‌ای را مُثله نکنید و هرگاه به اقامتگاه مردان قومی رسیدید، پنهان‌ها را آشکار نکنید و وارد خانه‌ای نشوید و چیزی از اموال آنان را نگیرید، مگر آنچه در میان لشکرشان بیابید و زنان را با آزار تحریک نکنید، گرچه به ناموس شما بی‌حرمتی کنند و فرماندهان و شایستگان شما را فحش دهند؛ زیرا آنان دارای قوا و روح و عقل ضعیفی هستند و ما به‌تحقیق مأمور شده‌ایم از آنان دست بداریم درحالی‌که مشرک بودند[۷].

امیرالمؤمنین(ع) به سخنی که می‌گفت عمل می‌کرد. در پایان جنگ جمل هنگامی که حضرت به منزل عایشه می‌رفت، وقتی جمعی از زنان بصره حضرت را دیدند ندا سر دادند: ای کشنده دوستان؛ حضرت به سخن آنان اعتنا نکرد و به جایی رفت که عایشه در آنجا بود[۸]. صفیه، دختر حارث ثقفی زن عبدالله بن خلف خزاعی، بعد از جنگ جمل وقتی چشمش به حضرت افتاد فریاد زد: ای کسی که دوستان را می‌کشی و جماعت را متفرق می‌کنی؛ حضرت فرمود: من تو را سرزنش نمی‌‌کنم اگر با من دشمنی کنی؛ زیرا جدت را در روز جنگ بدر کشتم و عمویت را روز احد و الان همسرت را و اگر من کشندۀ دوستان بودم، کسانی را که در این خانه‌ها پناه گرفته‌اند، می‌کشتم. خانه را تفتیش کردند؛ مروان و عبدالله بن زبیر در آن بودند[۹].[۱۰].

منابع

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۷؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۳۸.
  2. «أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي خَاصَّةِ نَفْسِهِ ثُمَّ فِي أَصْحَابِهِ عَامَّةً».
  3. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۲۹؛ ج۹، ص۴۱۳ (چ دارالحدیث)؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۳۸: «اغْزُ بِسْمِ اللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَاتِلُوا مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَغُلُّوا وَ تُمَثِّلُوا وَ لَا تَقْتُلُوا وَلِيداً وَ لَا مُتَبَتِّلًا فِي شَاهِقٍ وَ لَا تُحْرِقُوا النَّخْلَ وَ لَا تُغْرِقُوهُ بِالْمَاءِ وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَرَةً مُثْمِرَةً وَ لَا تُحْرِقُوا زَرْعاً لِأَنَّكُمْ لَا تَدْرُونَ لَعَلَّكُمْ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ وَ لَا تَعْقِرُوا مِنَ الْبَهَائِمِ مِمَّا يُؤْكَلُ لَحْمُهُ إِلَّا مَا لَا بُدَّ لَكُمْ مِنْ أَكْلِهِ».
  4. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۳۰؛ احمد بن محمد برقی، المحاسن، ج۲، ص۳۵۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۳۹.
  5. محمدباقر مجلسی، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج‌۹، ص‌۳۶۶.
  6. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۳۰.
  7. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۳۹: «وَ لَا تُمَثِّلُوا بِقَتِيلٍ وَ إِذَا وَصَلْتُمْ إِلَى رِجَالِ الْقَوْمِ فَلَا تَهْتِكُوا سِتْراً وَ لَا تَدْخُلُوا دَاراً وَ لَا تَأْخُذُوا شَيْئاً مِنْ أَمْوَالِهِمْ إِلَّا مَا وَجَدْتُمْ فِي عَسْكَرِهِمْ وَ لَا تُهَيِّجُوا امْرَأَةً بِأَذًى وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ وَ صُلَحَاءَكُمْ فَإِنَّهُنَّ ضِعَافُ الْقُوَى وَ الْأَنْفُسِ وَ الْعُقُولِ وَ قَدْ كُنَّا نُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ وَ هُنَّ مُشْرِكَاتٌ».
  8. فرات بن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ص۱۱۱؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۲، ص۲۷۲.
  9. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج۲، ص۲۶۲؛ ابن‌أبی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۰۵؛ شیخ مفید، الإختصاص، ص۳۶۷؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۴۱، ص۳۱۰.
  10. ذاکری، علی اکبر، سیره نظامی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۵۲