انفال در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۲:۲۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث انفال است. "انفال" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل انفال (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • انفال: غنیمت جنگی به اعتبار پیروزی در جنگ[۱]؛ اصل آن "نفل" که در زبان عبری به معنای "سقوط و هبوط" است[۲]. برخی گفته‌اند: "نفل" یعنی زیادت و فزونی[۳].
  • ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ[۴].
  • بنابر روایات، انفال اموالی است که از دارالحرب بدون جنگ گرفته می‌شود و نیز در سرزمینی که اهلش آن را ترک و از آن هجرت می‌کنند که "فی‌ء" نامیده می‌شود؛ همچنین میراث کسی که وارثی نداشته باشد، سرزمین و اموالی که پادشاهان به این و آن می‌بخشیدند (در صورتی که صاحب آن شناخته نشود) و بیشه زارها و جنگل‌ها و دره‌ها و سرزمین‌های موات که همه اینها از آنِ خدا و پیامبر(ص) و بعد از او برای کسی است که قائم‌ مقام اوست و او آن را در هر راه که مصلحت خویش و مصلحت مردمی که تحت تکفل او هستند، ببیند، مصرف خواهد کرد[۵].
  • انفال بر اموالی اطلاق می‌شود که مالک ندارند؛ مانند کوه‌ها، بستر رودخانه‌ها، شهرهای مخروبه، روستاهای اسکان بادیه‌نشین‌ها (که ترکشان کرده‌اند)، ارث بدون وارث و نظیر اینها که افزون بر مالکیت انسان‌ها هستند؛ به غنیمت جنگی نیز گفته می‌شود.
  • انفال بر اساس آیه شریفه ﴿يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ در مالکیت خداوند و رسول(ص) هستند[۶].
  • انفال از منابع مالی حکومت اسلامی پیامبر(ص) محسوب می‌شده و با توجه به توسعه‌ای که در انفال نسبت به معادن زیرزمینی، جنگل‌ها، مراتع و چراگاه‌های طبیعی و بیابان‌ها... وجود دارد، می‌توان از انفال به عنوان منابع ملی که امروزه تحت کنترل دولت‌ها هستند، نام برد[۷].

انفال در واژه‌نامه فقه سیاسی

انفال، از مادۀ "نفل" - به فتح تاء - به معنای زیادی هر چیز است[۸] و در اصطلاح به اموالی گفته می‌شد که از دارالحرب، بدون جنگ و درگیری به‌دست می‌آمد[۹]. امروزه، انفال در معنای وسیع‌تر، شامل تمامی اموالی است که مالک خصوصی نداشته و متعلق به خدا، پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) است. به عبارت دیگر، انفال متعلق به حکومت اسلامی می‌باشد تا در راستای منافع مسلمین مصرف گردد[۱۰]. در جنگ بدر، پیامبر(ص) به منظور تشویق رزمندگان اسلام، جوایزی تعیین نمود. این امر انگیزه‌ای شد تا جنگ‌جویان جوان، در یک مسابقۀ افتخارآمیز گوی سبقت از هم ربوده، به سوی هدف بشتابند. در این میان، سالخوردگان که زیر پرچم‌ها گرد آمده بودند، با پایان یافتن جنگ، خواهان سهمی از آن شدند. این درخواست با اعتراض جنگ‌جویان جوان، روبه‌رو گشت که آیه انفال در همین راستا نازل گردید و غنایم را متعلق به پیامبر(ص) دانست[۱۱]. پیامبر(ص) نیز آن را میان همه رزمندگان به طور مساوی تقسیم کرد. انفال، در فقه سیاسی شامل موارد ذیل است:

  1. زمین‌هایی که مالکانش آن را ترک گفته، و از آنجا رفته باشند؛
  2. زمین‌هایی که صاحبانشان با میل خود آن را به رئیس مسلمانان واگذار کرده‌اند، مانند سرزمین "فدک
  3. اراضی موات؛
  4. سواحل دریا؛
  5. کوه‌ها؛
  6. دره‌ها؛
  7. بیشه‌ها و جنگل‌ها؛
  8. اموالی که متعلّق به شاهان بوده و در جنگ‌ها به دست مسلمین فتح شده بود؛
  9. ثروت‌هایی که در اختیار پیشوایان دینی بوده تا در جهت رفع نیازهای جامعه اسلامی هزینه گردد؛
  10. غنایمی که در جنگ‌ها بدون اذن رهبر مسلمانان به‌دست آید؛
  11. معادن؛
  12. میراث بدون وارث[۱۲].

واژه انفال بر "فیء" نیز اطلاق می‌گردد[۱۳].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۸۲۰.
  2. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱۲، ص۲۱۰.
  3. سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج۷، ص۹۹.
  4. «از تو از انفال می‌پرسند بگو: انفال از آن خداوند و پیامبر است» سوره انفال، آیه ۱.
  5. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۴۸۵. جمال‌الدین مقداد بن عبدالله، کنز العرفان فی فقه القرآن، ج۱، ص۲۵۴.
  6. سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج‌۹، ص‌۶-۷.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۱۲۷.
  8. شرح لمعه، ج۲، ص۸۴؛ المنجد، ص۸۲۸؛ لغت‌نامه دهخدا، ج۳، ص۳۵۶۹.
  9. شرح لمعه، ج۱، ص۱۸۵؛ جواهر الکلام، ج۱۶، ص۱۱۶؛ الأموال، ص۱۳۵؛ تهذیب، ج۴، ص۱۴۴.
  10. تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۶۸؛ کتاب البیع، ج۳، صص ۱۶ و ۱۴.
  11. ﴿وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «و اگر به خداوند و به آنچه بر بنده خویش، روز بازشناخت درستی از نادرستی (در جنگ بدر)، روز رویارویی آن دو گروه (مسلمان و مشرک) فرو فرستادیم ایمان دارید بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره انفال، آیه ۴۱؛ تفسیر نمونه، ج۷، ص۸۱؛ ترجمه تفسیر المیزان، ج۹، ص۶.
  12. کتاب الخمس و الانفال، ص۳۳۱.
  13. فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه‌نامه فقه سیاسی، ص ۵۳.