ظلم در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۱۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ظلم است. "ظلم" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ظلم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

خروج از اعتدال[۱]، جانب‌داری از یک طرف در داوری[۲]. در اصل به معنای میل و تمایل پیدا کردن[۳]. ﴿أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ[۴]. این آیه شریفه متضمن برائت خدا و رسول از ظلم و جور، ستمکاری و قضاوت ناعادلانه است[۵].[۶].

حق دیگری را خوردن، ستمکاری[۷]، جور، تجاوز از حد[۸]. اصل آن به معنای قراردادن چیزی در غیر موضع آن به دشمنی[۹]، اضاعه و ضایع کردن حق[۱۰].

﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا[۱۱].

در قرآن کریم ظلم از خدای تعالی نفی شده و ارتکاب ظلم از او محال است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ[۱۲]؛ لذا ظلم صفت فعل انسان است و سه گونه است[۱۳]:

  1. ظلم انسان به خدای تعالی که بالاترین ظلم انسان در حق خداوند، شرک، کفر و نفاق است: ﴿يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۱۴].
  2. ظلم انسان به خود: ﴿وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ[۱۵].
  3. ظلم انسان به هم‌نوع خود: ﴿إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ[۱۶].

همه انواع ظلم در قرآن کریم منهی و نکوهیده است و عقل همه انسان‌ها نیز آن را قبیح می‌شمارد. از این سه نوع ظلم، نوع سوم یعنی ظلم انسان به انسان‌ها بیشتر در نظام‌های سیاسی و حکومت‌های ظالم رخ داده است و حدیث « الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ»[۱۷] دلالت بر همین معنا دارد.[۱۸]

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۳۳۰.
  2. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۶۶.
  3. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۲۵.
  4. «آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا می‌هراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.
  5. سید محمد حسین طباطبابی، المیزان، ج۱۵، ص۱۴۷.
  6. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص:۲۴۴.
  7. بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژه‌نامه، ص۷۱۱.
  8. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳.
  9. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۶۸.
  10. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۷۱.
  11. «به کسانی که بر آنها جنگ تحمیل می‌شود اجازه (ی جهاد) داده شد زیرا ستم دیده‌اند » سوره حج، آیه ۳۹.
  12. «بی‌گمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمی‌دارد امّا این مردمند که به خویش ستم می‌ورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.
  13. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۷-۵۳۸.
  14. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  15. « و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  16. «ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
  17. شیخ مفید، امالی، ص۳۱۰.
  18. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۰۵-۴۰۶.