عقل در نهج البلاغه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عقل است. "عقل" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عقل (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

قوه عقل در وجود انسان، اصلی‌ترین وجه تمایز او با سایر موجودات است. قرآن کریم در فرازهایی چند بر مسئله عقل و تعقل تأکید کرده است[۱]. آدمی با به‌کارگیری عقل (تعقل) به شناخت و معرفت دست می‌یابد و بر اساس شناخت، به دستاوردهای گوناگون خواهد رسید. این رهیافت‌ها به‌صورت قوانینی برای همه افراد بشر کاربرد دارد. ارزش و اهمیت انسان در به‌کارگیری عقل و عملکردهایی است که با شناخت حاصل از تعقل، با اراده و اختیار خود انجام می‌دهد. این موضوع وجه تمایز انسان از حیوان است. از این‌رو امام علی(ع) انسانیت انسان را با عقلش می‌سنجد و فقدان عقل را با فقدان زندگی برابر می‌داند و ضمن عباراتی بر برتری عقل صحه می‌گذارد. تعبیرهای چون مرکب علم، مایه انسانیَت، عقل در وجود انسان به مثابه روح در کالبد او، فرستاده خدا، ملاک هر چیز، رهبر فکر،.... و تعابیری دیگر از این دست، از ضرورت حیاتی عقل و تعقل در زندگی آدمی حکایت دارد. از این رو به فرزند خویش فرمود: بزرگ‌ترین بی‌نیازی عقل است و بزرگ‌ترین فقر و ناداری، نادانی[۲][۳].

عقل، رسول باطنی

در تعابیر دینی و روایات از عقل به رسول باطنی یا حجت باطنی (در کنار رسول ظاهری) یاد شده است. امام صادق(ع) در تعریفی که از عقل ارائه می‌دهد از حقیقت آن پرده برمی‌دارد. عقل همان نور و نیروی درونی است که خداپرستان، خدا را به‌واسطه آن می‌پرستند و می‌شناسند. طبق این تعریف، عقل نوری است از درون انسان که مبنای شناخت و پرستش خداوند است، یعنی شناختی بر پایه فطرت آدمی. بر این اساس، عقل، حجت میان خدا و بندگان است. از این‌رو رجوع به عقل در مسائل گوناگون و به‌کارگیری و استنتاج از آن امری اساسی و بنیادین است و مکتب اسلام آدمی را از ترک عقل و گوش ندادن به ندای درونی آن به‌شدت برحذر می‌دارد[۴].

هم‌بستگی رسول باطنی و رسول ظاهری

از تعریفی که از عقل گفته شد و لغزش‌ها و غفلت‌هایی که در طول زندگی فراروی انسان قرار می‌گیرند و از دلالت عقل می‌کاهند، فعال‌سازی عقل نیازمند رسول ظاهری (الهی) است. خداوند اولیای خاص خود را در مسیر زندگی انسان‌ها قرار داده است تا آدمی بر اساس آموزه‌های آنها با تعقل فطری خویش آشنا شود و مسیر اندیشه خود را مطابق با حقیقت هستی برگزیند. از این‌رو خداوند در قرآن کریم بر این نکته اشاره داشته است: "اگر نمی‌دانید از اهل ذکر بپرسید"[۵]. در روایات امامان معصوم(ع) نیز با اشاره به آیه شریفه، از اهل بیت(ع) به عنوان اهل ذکر که باید همواره از آنان پاسخ علوم و حقایق عالم را پرسید، یاد شده است. امام علی(ع) نیز نقش پیامبران را زدودن غفلت از عقل آدمیان برمی‌شمرد: پس پیامبران را به میانشان بفرستاد. پیامبران از پی یکدیگر بیآمدند تا از مردم بخواهند آن عهد را که خلقتشان بر آن سرشته شده، به جای آرند و نعمت او را که از یاد برده‌اند، فرا یاد آورند و از آنان حجت گیرند که رسالت حق به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده غفلت مستور گشته، برانگیزند[۶]. تعبیر امام از فعال‌سازی خردی که در پرده غفلت پنهان شده، استخراج گنجینه‌های پنهان است. از چنین عقلی تعبیر به "عقل دفائنی" می‌شود[۷].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ﴿ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛سوره بقره، آیه ۱۶۴، ﴿وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ؛ سوره ملک، آیه ۱۰، ﴿ وَمِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مَاء فَيُحْيِي بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ؛ سوره روم، آیه ۲۴ و ﴿ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومُ مُسَخَّرَاتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛ سوره نحل، آیه ۱۲
  2. «إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ»؛ نهج البلاغه، نامه ۳۱
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷.
  5. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛سوره نحل، آیه ۴۳؛ نیز نک: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً ؛ سوره نساء، آیه ۵۹
  6. «فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ نهج البلاغه، خطبه ۱
  7. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص ۵۶۷- ۵۶۸.