زندقه در تاریخ اسلامی
زنادقه در عصر عباسی
زندیق معرب «زندیک»، کلمهای فارسی و به معنای پیروان زند است؛ اما در زبان عربی به کسانی گفته میشود که در باطن ایمان ندارند و به داشتن ایمان و اعتقاد تظاهر میکنند[۱]. ظاهراً این کلمه در دوره ساسانی نیز به معنای افراد بددین به کار رفته است. در دوره عباسی هر منحرف از دین را زندیق مینامیدند. زندقه که از مبانی عقلی و فلسفی برخوردار بود تا حدی از مواریث مانویه و دهریه و فیلسوفان یونان به شمار میرفت؛ زیرا زنادقه نیز مانند دهریون معتقد بودند که جهان همواره بوده و فناناپذیر است و زندگی انسان در همین جهان به پایان میرسد. از این گذشته، زنادقه منکر نبوت بودند و پیامبران را طعن میزدند و اعتقادات آنها را به تمسخر میگرفتند؛ از اینرو فقیهان چنین افرادی را کافر و زندیق خواندند[۲]. از آنجا که زنادقه لذتجویی و بیبند و باری را مجاز میدانستند، افکارشان در میان درباریان عباسی رواج یافت و از زمان منصور عدهای از طبقات نزدیک به دستگاه خلافت به افکار آنان گرایش یافتند؛ از آن جمله «مُطیع بن أیاس»، ندیم فرزند خلیفه، و داود پسر روح بن حاتم، والی بصره، و دو تن از پسران ابوعبید الله، وزیر مهدی عباسی، به زندقه متهم شدند و عبدالله بن مقفع، کاتب مشهور، و داود بن علی و یعقوب بن فضل، دو تن از علویان، نیز به این اتهام گرفتار شدند و محنت زندان را کشیدند و سرانجام به قتل رسیدند. بیتردید در پس بسیاری از این تهمتها اغراض سیاسی نهفته بود؛ از همین رو خلفا و کارگزاران آنها گاه برای نابود کردن دشمنان خود، آنان را به این تهمت گرفتار میساختند؛ چنانکه ربیع حاجب، ابو عبیدالله وزیر را با همین دسیسه از میدان رقابت بیرون راند[۳].
بنابر روایات، مهدی اهتمام شدیدی به تعقیب زنادقه داشت و در زمان او هر جا زندیقی مییافتند، به زنجیر میکشیدند یا به قتل میرساندند. وی فرمان داده بود تا برای زندان کردن آنها محل مخصوصی بسازند، نیز سازمان و متصدی خاصی با عنوان «صاحب الزنادقه» برای مبارزه با آنان و نابود کردنشان به وجود آورد و این سازمان گروه بسیاری را به این اتهام از میان برد[۴].[۵].
- ↑ نک: معلوف، لویس، المنجد فی اللغه، ذیل ماده مذکور.
- ↑ برای اطلاع بیشتر، نک: غزالی، محمد، فصل التفرقة بین الاسلام و الزندقة؛ معین، محمد، مانی و دین او، ص۳۰۶- ۳۱۵.
- ↑ تاریخ الطبری، ج۴، ص۵۶۱-۵۶۲.
- ↑ تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۴۰۰؛ الکامل، ج۶، ص۷۵.
- ↑ خضری، سید احمد رضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه ص ۴۹.