نکوهش طلاق در معارف و سیره نبوی
ممنوعیت ضرار
قرآن میفرماید: ﴿الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ﴾[۱].
احمد بن حسن قاضی با اسناد از هشام بن عروه و او از پدرش روایت میکند که در جاهلیت، مرد حق داشت به منظور آزار و اذیت همسر، زنش را طلاق دهد و پیش از انقضای عدّه رجوع کند و تا هزار بار این کار را تکرار نماید[۲].
نوع دیگری از اعمال ظالمانه که نسبت به زن در جاهلیت صورت میگرفت این بود که مردان برای این که همسران خود را تحت فشار قرار دهند، پی در پی او را طلاق داده و رجوع میکردند و به این نوع طلاق ضرار میگفتند.
اسلام برای جلوگیری از این عمل ناجوانمردانه این آیه را نازل کرد و عدد طلاق را بیان کرد.
در تفسیر مجمع البیان آمده است که هشام بن عروه از پدرش و او از عایشه نقل کرده است که زنی نزد او آمد و از شوهرش شکایت کرد که برای ضرر زدن به او پیوسته طلاقش میدهد و باز رجوع میکند و این مطابق رسمی بود که در زمان جاهلیت داشتند که زنهای خود را طلاق میدادند و قبل از تمام شدن مدت زمان عدّه رجوع میکردند و این طلاقها و رجوعها حدّی نداشت و ممکن بود این کار به هزار مرتبه نیز برسد. عایشه شکایت این زن را به رسول اکرم(ص) عرضه داشت و در این هنگام، آیه نازل شد و حدّ طلاق را سه بار قرار داد که در دو طلاق امکان رجوع و بازگشت وجود دارد و در طلاق سوم، دیگر زن بر او حلال نیست تا وقتی که شوهر دیگر با او ازدواج کند و اگر شوهر دوم باز او را طلاق داد و عدّه او سپری شد، شوهر اول میتواند مجدداً او را عقد کند[۳].
پس اسلام با این سنّت جاهلیت مبارزه کرد و برای این که حق زن ضایع نشود با نزول آیاتی به پیامبرش دستور داد که به مردم بگوید: طلاقی که رجوع و بازگشت دارد دو مرتبه است و در مرتبه سوم، بازگشتی وجود ندارد و برای دفاع از حقوق زن به این مقدار هم بسنده نکرد و در ادامه فرمود: حقوق زن را بپردازید و بعد از جدایی پشت سر او سخنان نامناسب نگویید و مردم را نسبت به او بدبین نسازید و امکان ازدواج را از او نگیرید.
پس اسلام ضمن مبارزه با یکی دیگر از سنتهای جاهلی راه سوء استفاده از حقوق زن را از بعضی مردان خودکامه گرفت.[۴]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «طلاق (رجعی) دوبار است پس از آن یا باید به شایستگی (با زن) زندگی یا (او را) به نیکی رها کرد و شما را روا نیست که از آنچه به آنان دادهاید چیزی بازگیرید -مگر آنکه هر دو بیم کنند که احکام خداوند را بجا نیاورند-» سوره بقره، آیه ۲۲۹.
- ↑ اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، ج۱، ص۴۴.
- ↑ ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۲.
- ↑ میرحسینی و فلاح، شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی، ص ۱۳۰.