مراتب هدایت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

مراتب هدایت الهی

  1. آیاتی که تصریح می‏‌کنند همۀ موجودات از هدایت الهی برخوردارند.
  2. آیاتی که همه موجودات مختار و مکلّف را، مانند جنّ و انس، مشمول هدایت الهی می‏‌دانند.
  3. آیاتی که تأکید دارند شماری از موجودات مختار، از راهنمایی‏‌های ویژۀ خداوند سبحان برخوردار می‏‌شوند.[۲].

هدایت عمومی همه آفریده‌ها

  • از نگاه قرآن، انواع پدیده‌‏ها، به تناسب ویژگی‏‌های خاصّ خود، از هدایت الهی بهره‏‌مند می‏‌شوند: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى؛ پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آفرینش (خاص) او را داده، سپس هدایت کرده است».[۳]. انواع پدیده‌‏ها دارای دو خصوصیت‌اند که نشانه توحید است: اوّل، در نظام آفرینش، هر چیزی خلقت و اندازه خاصّ خود را منطبق با نیازها و متناسب با حکمت آفرینش آن دارد. دوم، انواع موجودات، اعم از جان‏دار و بی ‏جان، برای رسیدن به فلسفه خلقت خود از هدایت الهی برخوردارند.[۴].

هدایت همگانی افراد مکلف

  • این نوع هدایت در آیات مختلفی مطرح شده است مانند: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۵][۶].
  • هدایت همگانی خود دارای انواع مختلفی است مانند:

هدایت فطری

  • این نوع هدایت بر دو گونه است:
  1. هدایت فطری مادی: یعنی راهنمایی انسان، جهت تأمین نیازهای مادّی، مانند هدایت نوزاد به پستان مادر. امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه می‌فرمایند: «"أَیُّها المَخلوقُ السَّوِیُّ، وَ المُنشأُ المَرعِیُّ، فی ظُلُماتِ الأَرحامِ... ثُمّ أُخرِجتَ مِن مَقَرِّکَ إِلی دارٍ لَم تَشهَدها، و لَم تَعرِف سُبُلَ مَنافِعِها، فمَن هَداکَ لاِجتِرارِ الغِذاءِ مِن ثَدیِ أُمِّکَ، و عَرَّفَکَ عِندَ الحاجَةِ مَواضِعَ طَلَبِکَ و إِرادَتِکَ ؟"»؛‌ای آفریده هماهنگ، و‌ای نوپدید نگهداری شده در تاریکی رَحِم‏ها... که پس از آن، از قرارگاهت، به سرایی که ندیده بودی و راه‏‌های [رسیدن به] منافعش را نمی‏ دانستی، بیرون آورده شدی! چه کسی تو را به کشیدن خوراک (شیر) از پستان مادرت راهنمایی کرد؟ و به هنگام نیاز، جایگاه‏‌های درخواست و اراده ‏ات را به تو شناساند؟»[۷][۸].
  2. هدایت فطری معنوی: یعنی راهنمایی انسان جهت تأمین نیازهای معنوی؛ بدین ‏صورت که خداوند سبحان ضروری‏ ترین معارف مورد نیاز انسان را به صورت فطری در نهاد او قرار داده است. هر انسانی با الهام فطری می‏‌تواند خوب و بد، خیر و شرّ و حق و باطل را تشخیص دهد: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا[۹] امام صادق(ع)، در تبیین این آیه، می‌‌‏فرمایند «"أی عَرَّفَها و ألهَمَها، ثُمّ خَیَّرَها فاختارَت»؛ آن گاه نفْس را [میان گزینش هریک از این دو] مخیّر نمود و او صاحب اختیار شد».[۱۰]. و یا در آیه‌ایی دیگر آمده است: ﴿وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ[۱۱]. امام صادق(ع) در پاسخ شخصی به نام حمزة بن محمد _ که مقصود از این آیه را پرسید _ فرمود: «نَجْدُ الخَیرِ وَ نَجْدُ الشَّرِّ؛ راهِ نیکی و راه بدی».[۱۲]. همه آیات و روایاتی که توحید و آیین راستین الهی را فطری می‏‌دانند، در حقیقت، اشاره به این نوع هدایت همگانی دارند.[۱۳].

هدایت عقلی

  1. هدایتِ عقلی مادّی: یعنی راهنمایی عقل، برای تأمین نیازهای مادّی. یکی از مصادیق این نوع هدایت در قرآن، راه‏یابی انسان در صحرا و دریا به وسیله ستارگان است. در آیات متعددی[۱۴] به این معنا اشاره شده است؛ مانند: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ[۱۵]. بهره‏‌گیری از عقل در پیشرفت انواع دانشها در جهت تأمین رفاه مادّی نیز، مصادیق دیگری از این نوع هدایت الهی شمرده می‌‌‏شوند.[۱۶].
  2. هدایت عقلی معنوی: یعنی بهره گیری از قدرت اندیشه، برای تأمین نیازهای معنوی و دست‏یابی به قلّه کمالات انسانی. همه آیاتی که انسان را به تفکّر درباره حقایق مرتبط با مبدأ و معاد دعوت کرده‏‌اند، به این نوع هدایت اشاره دارند. در روایتی بسیار زیبا و تأمل بر‏انگیز، امام کاظم(ع) شماری از این دسته آیات را برای یکی از یارانش به نام هشام بن حکم تفسیر کرده و سخن را با این جملات آغاز می‌‌‏فرماید: «"یا هِشامُ! إنَّ اللّه‏َ تَبارَکَ و تَعالی بَشَّرَ أهلَ العَقلِ وَ الفَهمِ فی کِتابِهِ فَقالَ: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ.[۱۷] یا هِشامُ! إنَّ اللّه‏َ تَبارَکَ و تَعالی أکمَلَ لِلنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ، و نَصَرَ النَّبِیّینَ بِالبَیانِ، و دَلَّهُم عَلی رُبوبِیَّتِهِ بِالأَدِلَّةِ"»؛‌ای هشام، خداوند متعال در کتابش صاحبان خرد و فهم را بشارت داده و فرموده است: «پس، به آن بندگان من که به سخن، گوش فرا می‏‌دهند. و‌ای هشام، خداوند متعال دلایلش را با خرد، کامل کرد و پیامبران را با سخنوری، یاری رسانید و آنان را با برهان، به ربوبیّت الهی، راهنمایی ساخت».[۱۸] همچنین، همه روایاتی که عقل را حجت خدا و فرستاده او معرفی کرده‏‌اند، اشاره به این نوع هدایت دارند؛ امام صادق(ع) می‌‌‏فرماید: «"حُجَّةُ اللّه‏ِ عَلَی العِبادِ النَّبِیُّ، وَ الحُجَّةُ فیما بَینَ العِبادِ و بَینَ اللّه‏ِ العَقلُ»؛ حجّت خداوند بر بندگان، پیامبر است و حجّت میان بندگان و خداوند، خرد است».[۱۹]. [۲۰].

هدایت تشریعی

  • این نوع هدایت در واقع، مکمّل هدایت فطری و عقلی است. اگر فطرت و عقل می‌‌‏توانستند راه تکامل انسان را ارائه کنند، نیازی به وحی و هدایت تشریعی از طریق پیامبران وجود نداشت؛ ولی از آنجا که ادراکات فطری و عقلی، اجمالی و کلّی است، انسان برای دست‏یابی به باورهای صحیح اعتقادی دربارۀ مبدأ و معاد، و شناخت درستِ برنامه تکامل، و تشخیص دقیق راه سعادت خویش، نیازمند هدایتِ تشریعی است که خداوند سبحان از طریق پیامبران و کتاب‏‌های آسمانی، این نیاز را تأمین کرده است. قرآن کریم در آیات فراوانی به این معنا اشاره دارد؛ از جمله در توصیف این کتاب آسمانی می‌‌‏فرماید: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۱] در روایتی از امام رضا(ع) نیاز انسان به پیامبران و هدایت تشریعی، بیان شده است: "چون مردم خود، چنان طبیعت و توانی ندارند که مصالحشان را کاملاً درک کنند و از طرفی، سازنده هستی نیز والاتر از آن است که دیده شود و ضعف و ناتوانی بندگان از ادراک او نیز کاملاً روشن است، پس ناچار باید میان خدا و مردم فرستاده‏ای معصوم باشد که اوامر و نواهی و آموزش‌های او را به آنان برساند و به آنچه منافعشان را تأمین و زیان‏‌هایشان را دفع می‌‌‏کند، آگاهشان سازد؛ چرا که در وجودشان وسیله ‏ای که بتوانند با آن، آنچه را بدان نیاز دارند و سود و زیانشان را بشناسند وجود ندارد"[۲۲][۲۳].

هدایت ویژه افراد مکلّف

  • افرادی که در زندگی، راهی را که فطرت، عقل و پیامبران به آنها نشان داده‌اند، انتخاب کنند و هدایت همگانی الهی را به کار بندند، از راهنمایی‏‌های ویژه الهی نیز برخوردار خواهند شد. هدایت ویژه، در حقیقت، پاداش به کار بستن هدایت همگانی است. از این رو، هدایتِ پاداشی نیز نامیده می‌‌‏شود. قرآن در آیات متعددی به این هدایت اشاره دارد؛ مانند: ﴿وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ ءَاتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ[۲۴]. ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ[۲۵] و کسانی که راه فطرت، عقل و پیامبران را انتخاب نکنند و به فساد و تباهی بپردازند، از هدایت ویژه الهی محروم خواهند شد، مانند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ[۲۶] و....[۲۷].
  • هدایت ویژۀ الهی بر چهار نوع تقسیم می‌‌شود:

هدایت ویژۀ پیامبران

  • آنان با اتصال به منبع «وحی»، نه تنها خود از این هدایت بهره‌‏مند می‏‌گردند، بلکه هادی و راهنمای دیگران نیز می‌‌‏شوند: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۲۸]

هدایت ویژه اوصیای پیامبران

  • این نوع هدایت، در اصطلاح، «الهام» نامیده می‏‌شود. «الهام» هدایت ویژه، در زمینه‏‌های تبیین شریعت انبیا، یا انواع علوم و معارف است. در روایتی از حارث بن مغیره آمده که می‌‏گوید: «قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّه‏ِ(ع) : ما عِلمُ عالِمِکُم، أجُملَةٌ یُقذَفُ فی قَلبِهِ أو یُنکَتُ فی اُذُنِهِ؟ فَقالَ: وَحیٌ کَوَحیِ اُمِّ موسی؛»[۲۹].

هدایت ویژه مؤمنان

  • سومین نوع از هدایت ویژه، هدایتی است که مؤمنان حقیقی از آن برخوردارند، قرآن در این باره می‏‌فرماید: ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ[۳۰] مؤمنان راستین از دو نوع هدایت برخوردارند: یکی، هدایت همگانی فطری، عقلی، و تشریعی که مقدمه ایمان است، و دیگری، هدایت خاصّ قلبی که حاصل به کار بستن هدایت همگانی و پیاده شدن ایمان در زندگی است.[۳۱].
  • می ‏توان گفت تفاوت میان هدایت عامّ و هدایت خاصّ، در بالاترین مراتب آن، در حقیقت، تفاوت ایمان و یقین است؛ چنان که در روایتی از امام حسن(ع) در پاسخ سؤال پدرش امیر مؤمنان(ع) از او، درباره فرق ایمان و یقین، فرمود: «"بَینَهُما شِبرٌ. قالَ: و کَیفَ ذاکَ؟ قالَ: لِأَنَّ الإِیمانَ ما سَمِـعناهُ بِآذانِنا و صَدَّقناهُ بِقُلوبِنا، وَ الیَقینَ ما أبصَرناهُ بِأَعیُنِنا وَ استَدلَلنا بهِ عَلی ما غابَ عَنّا"»[۳۲].
  • بنابراین، هدایت عامّ ـ که مقدمه ایمان است ـ مانع وسوسه اعتقادی و اضطراب روانی نیست، اما هدایت خاصّ، چون ریشه در شهود قلبی و یقین دارد، موجب اطمینان و آرامش دل و مانع وسوسه و اضطراب روحی است. این نکته دقیق معرفت‏‌شناسی را می‏‌توان در روایتی که در تبیین و تفسیر آیه مورد بحث، از امام صادق(ع) نقل شده، به روشنی ملاحظه کرد: «"إنَّ القَلبَ لَیَتَرَجَّجُ فیما بَینَ الصَّدرِ وَ الحَنجَرَةِ حَتّی یُعقَدَ عَلَی الإِیمانِ، فَإِذا عُقِدَ عَلَی الإِیمانِ قَرَّ، و ذلِکَ قَولُ اللّه‏ِ عز و جل: ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ[۳۳]»[۳۴].
  • همه آیات و روایاتی که ایمان، اخلاص، خشیت الهی، و به طور کلی عقاید، اخلاق و اعمال نیکو را زمینه ‏ساز نورانیت قلب و الهامات غیبی می‏‌دانند، به این نوع هدایت اشاره دارند.[۳۵].

هدایت ستمگران

  • سه نوع هدایتی که به آنها اشاره شد، ویژه افراد مکلف است که هدایت همگانی الهی را به کار بسته‌اند. اما کسانی که با این راهنمایی‏‌ها مخالفت ورزند و به ستمگری و فساد پردازند، آنها نیز بر اساس سنّت تغییر ناپذیر الهی در مدیریت جهان، جزا داده می‌شوند، سزای آنها نیز از باب تهکّم و ریشخند «هدایت» نامیده می‌‌‏شود، اما هدایت به سوی دوزخ!: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا*إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا[۳۶] این آیه و آیات مشابه به روشنی نشان می‏‌دهند ستمگری نقش ویژه‏‌ای در محرومیت از عنایات الهی و استحقاق دوزخ دارد.[۳۷]

منابع

پانویس

  1. صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  3. سورۀ طه، آیۀ ۵۰
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  5. «ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه 3.
  6. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  7. ‏نهج البلاغة، خطبه ۱۶۳
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  9. «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،*پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه 7-8.
  10. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۳۴
  11. «او را به هر دو راه هدایت کردیم» سورۀ بلد، آیۀ ۱۰
  12. کلینی، محمد بن یعقوب، ‏کافی، ج ۱، ص ۱۶۳
  13. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  14. مانند: سوره نحل، آیه۱۶؛ سوره نمل، آیه۶۳
  15. «او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد، تا در تاریکی‌‌های خشکی و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانه‏‌ها(ی خود) را برای کسانی که می‌‌‏دانند، (و اهل فکر و اندیشه‌اند) بیان داشتیم» مانند: سوره انعام، آیه ۹۷
  16. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  17. سوره انعام، آیه ۹۷
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، کافیریال ج ۱، ص ۱۳
  19. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵
  20. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  21. «خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راه‌های سلامت، هدایت می‏کند و به فرمان خود، از تاریکی‌ها به سوی روشنایی می‏‌برد و آنها را به سوی راه راست، رهبری می‌‌‏نماید» سوره مائده، آیه ۱۶
  22. «لأنّهُ لَمّا لَم یَکُنْ فی خَلقِهِم و قُواهُم ما یُکمِلوا۲لِمَصالِحِهِم، و کانَ الصّانِعُ مُتَعالِیاً عَن أن یُری، و کانَ ضَعفُهُم و عَجزُهُم عَن إدراکِهِ ظاهِراً، لَم یَکُنْ بُدٌّ مِن رَسولٍ بَینَهُ و بَینَهُم مَعصومٍ یُؤدّی إلَیهِم أمرَهُ و نَهیَهُ و أدَبَهُ، و یَقِفُهُم علی ما یَکونُ بهِ إحرازُ مَنافِعِهِم و دَفعُ مَضارِّهِم، إذ لَم یَکُنْ فی خَلقِهِم ما یَعرِفونَ بهِ ما یَحتاجونَ إلَیهِ مَنافِعَهُم و مَضارَّهُم. فلَو لَم یَجِبْ علَیهِم مَعرِفَتُهُ و طاعَتُهُ لَم یَکُن لَهُم فی مَجیءِ الرّسولِ مَنفَعَةٌ و لا سَدُّ حاجَةٍ، و لَکانَ یَکونُ إتیانُهُ عَبَثاً لغَیرِ مَنفَعَةٍ و لا صَلاحٍ، و لَیس هذا مِن صِفَةِ الحَکیمِ الّذی أتقَنَ کُلَّ شیءٍ"»؛‏ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ح۱۹۵۳۶
  23. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  24. سورۀ محمد، آیۀ ۱۷
  25. «و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه 69.
  26. سورۀ قصص، آیۀ ۵
  27. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  28. «و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه 52.
  29. «به امام صادق(ع) گفتم: علم عالِم شما چگونه است؟ آیا جمله‏‌ای است که در قلبش انداخته می‏‌شود یا در گوشش خوانده می‏‌گردد؟ فرمود: «وحی‌ای است همچون وحی مادر موسی» ‏الاختصاص، ص ۲۸۶؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۷، ح ۱۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۵۸، ح ۱۲۸
  30. «هیچ بلایی (به کسی) نمی‌رسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی می‌کند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه 11.
  31. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  32. ‏مشکاة الأنوار، ص ۴۸، ح ۳۴؛ بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۱۸۲، ح ۵۲
  33. سوره تغابن، آیه ۱۱.
  34. ‏کافی، ج ۲، ص ۴۲۱، ح ۴؛ المحاسن، ج ۱، ص ۳۸۸، ح ۸۶۵.
  35. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
  36. «خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید* جز راه دوزخ که هماره در آن جاودانند و این بر خداوند، آسان است؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸ -۱۶۹.
  37. محمدی ری‌شهری، محمد، گونه‌شناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲