هدایت در قرآن
هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی[۱]، بیان راه رشد، کمال و بسترسازی برای رسیدن به چیزی (مراد مطلوب) است، و در مادّی، معنوی، خیر و شرّ به کار رفته[۲] و نقیض گمراهی است[۳]، هدایت در اصطلاح بر دو قسم است: هدایت تشریعی که با فرستادن انبیا و انزال کتب و... صورت میگیرد، و هدایت تکوینی که خداوند به وسیله عقل، فهم، فکر، وجدان، غرایز و خواصی که در وجود انسانها، حیوانات و جمادات قرار داده آنها را هدایت و رهبری مینماید[۴]. در این مدخل معنای اصطلاحی هدایت مقصود است و از واژههای «هدی»، «رشد» و مشتقّات آنها و جملات مفید هدایت؛ مثل: ﴿يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ﴾[۵] استفاده شده است[۶].
مقدمه
- کلمه هدایت از ریشه هدی آمده است. هدایت در فرهنگ عرب، به معنای "ارشاد و راه نمودن" است و به کسی که پیشاپیش مردم حرکت میکند و آنان را راه مینماید، "هادی" گفته میشود[۷][۸].
- یکی از نامهای خدا الهادی است: "او کسی است که بینائی میدهد بندگانش را و شناخت میدهد راه معرفت و بینائی را به آنها تا این که اقرار به ربوبیت کند. و همچنین هدایت میکند هر مخلوقی را به آن چه از معرفت برای اوست"[۹]. هدایت به معنای ارشاد و راهنمایی[۱۰]، بیان راه رشد و کمال و بسترسازی برای رسیدن به قله کمال مطلوب است[۱۱] [۱۲].
- هدایت الهی دارای مراتب مختلف است و پروردگار عالم به صورت انواع هدایت فطری، وجدانی، عقلی و وحیانی، انسان را به رشد و تعالی و حیات طیبه و زندگی سالم و قلب سلیم و جامعه توحیدی مبتنی بر تعاون، شورا و قسط فرا میخواند. پروردگار از طریق دو نبی درونی"عقل" و بیرونی"وحی"بشر را به راه راست هدایت میکند[۱۳].
- قرآن در اصل کتاب هدایت است: ﴿وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلاء وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ﴾[۱۴][۱۵].
- اولین آیهای که در قرآن مکتوب به اصل هدایت اشاره اجمالی کرده است آیه شش سوره حمد است: ﴿اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۱۶] سپس در سورههای دیگر قرآن انواع و ابعاد و نشانههای هدایت تبیین شده است. هدایت به صراط مستقیم شامل حال کسانی میشود که طالب و جستجوگر حقیقتانـد و قلب خود را برای شنیدن و دیدن حقیقت متعالی و نور زیبای الهی گشودهاند[۱۷].
- خداوند به صفات اهل نیاز و شیفتگان حقیقت را در آیات: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۱۸] اشاره فرموده است[۱۹].
- هدایت را از منظر دیگر به دو قسم"هدایت تکوینی" و "هدایت تشریعی" تقسیم کردهاند[۲۰]؛
- هدایت تکوینی: هدایتی است که پروردگار به انسان عقل و شعور و ادراک داده است که ممیز حسن و قبح، و نفع و ضرر، و خیر و شر، و سعادت و شقاوت، و نجات و هلاکت، و خوبی و بدی است و لوازم زندگی انسان را فراهم نموده است[۲۱].
- هدایت تشریعی: هدایتی از طریق ابلاغ فرامین و ارزشهای الهی از طریق انبیای الهی است[۲۲].
- فخرالدین رازی تحصیل هدایت را از دو طریق معرفت بهوسیله دلیل و حجت و یا تصفیه باطن و ریاضت میسر میداند[۲۳][۲۴].
- ابن کثیر هدایت در اصطلاح قرآنی را متضمن الهام، توفیق، رزق الهی، و عطای الهی برشمرده است. و برای هر کدام نیز شاهد مثالی از آیات قرآنی ذکر کرده است[۲۵][۲۶].
آثار و نشانههای هدایت
- یکتاپرستی: ﴿قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ﴾[۲۷][۲۸].
- آرامش: ﴿قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعًا فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۲۹][۳۰].
- استرجاع: ﴿الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ﴾[۳۱]؛ ﴿ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴾[۳۲][۳۳].
- تسلیم امر الهی: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ﴾[۳۴][۳۵].
- تقوا: ﴿وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ﴾[۳۶][۳۷].
- خشیت: ﴿وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ﴾[۳۸][۳۹].
- رستگاری: ﴿الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾[۴۰]؛ ﴿أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴۱][۴۲].
- صبر: ﴿وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمْوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴾[۴۳]؛ ﴿أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ﴾[۴۴][۴۵].
- گریه: ﴿أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا ﴾[۴۶][۴۷].
- مراقبه نفس: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴾[۴۸][۴۹].
- انابه:انابه به معنای بازگشت از غفلت به ذکر و از وحشت به انس، ترک اصرار بر گناهان و ملازمت استغفار، فرار از خلق به سوی حق، اشتغال به خدمت حق، اخلاص داشتن، بازگشت به حق با صفای نیت و صدق عقیده است. خواجه عبدالله انصاری در "منازل السائرین"انابه را منزل چهارم از ۱۰۰ منزل سلوک به سوی خدا دانسته و برای آن مراتبی برشمرده مانند انابه از سیئات به حسنات، از غیر خدا به خدا و از خدا به خدا و نیز انابه از روی اصلاح چنانکه بر پایه عذر، از روی وفا چنانکه بر پایه عهد و از روی حال چنانکه بر پایه اجابت باشد یا انابه نفس، قلب و روح. "انابه نفس" آن است که عبد آن را به خدمت وا دارد، "انابه قلب" آن است که او را از غیر حق تهی سازد و "انابه روح" دوام ذکر است تا غیر او را یاد نکند و جز به او نگراید. انابه نزد اهل کلام خارج کردن قلب از تیرگیهای شبهات است. برخی انابه را متضمن چهار امر "محبت خدا"، "خضوع برای خدا"، "اقبال به خدا" و "اعراض از غیر خدا" دانستهاند. انابه که از نشانههای هدایت است در قرآن کریم هجده مرتبه ذکر شده یازده مرتبه به صورت فعل و هفت مرتبه به صورت اسمی﴿شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ﴾[۵۰][۵۱].
- ذکر خدا: اصل و اساس "هدایت" و "ضلالت"، به یاد خدا بودن و غافل از او نبودن است. ذکر خدا یعنی در ظاهر و باطن در قلب و عمل و زبان به یاد خدا بودن و متوجه ساحت قدسی او بودن است. معنای اصطلاحی ذکر یاد کردن زبانی عملی و قلبی خداوند به تکبیر، تسبیح، تحمید، تهلیل و حوقله و اسماءالحسنی است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴾[۵۲]؛ ﴿فَأَعْرِضْ عَن مَّن تَوَلَّى عَن ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلاَّ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا﴾[۵۳]؛ ﴿ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى﴾[۵۴][۵۵].
رابطه میان هدایت و امامت
پیامبران الهی، هادیان انسانهایند. بایسته است که به این پرسش پاسخ داده شود که آیا میتوان چنین وصف قرآنیای را برای امامان نیز به کار برد و آنها را نیز هادی با مؤلفههای قرآنی آن نامید؟ با نگاهی به ضرورت بعثت پیامبران، میتوان گفت: هدایت تشریعی پیامبران الهی مقارن با آغاز آفرینش انسان بوده است و چنین هدایتی باید تا آن هنگام که بشر وجود دارد، ادامه داشته باشد؛ چرا که خداوند متعال انسان را برای رسیدن به کمال و سعادت دنیوی و اخروی آفریده است و با توجه به ناکافی بودن ابزار معرفتی انسان، یعنی حس و عقل، برای شناخت راه کمال و سعادت، لزوم وجود مسیر دیگری برای شناخت کامل طریق کمال و سعادت، ثابت میشود. این راه، وحی نامیده میشود و پیامبران آوردندگان معرفتهای وحیانی برای بشرند[۵۶]. از آنجا که تمام انسانها برای هدف یاد شده آفریده شدهاند و نقصان ابزار معرفتی آنها، امری عمومی است، بنابراین آنها تا قیامت به هادیانی نیاز دارند که ایشان را با راه رسیدن به کمال و سعادت آشنا سازند. قرآن کریم با تأکید بر چنین آموزهای، میفرماید: ﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۵۷].
همچنین در آیهای دیگر، از لوازم هادی بودن پیامبر، یعنی بشیر و نذیر بودن، سخن به میان میآورد و میفرماید: ﴿إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَإِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلَا فِيهَا نَذِيرٌ﴾[۵۸]. در آیهای دیگر پرده از سرّ این ماجرا برمیدارد: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۵۹]. در حقیقت، با وجود پیامبرانی که به درستی پیامهای را خداوند را به مردم میرسانند، حجت بر انسانها تمام میشود؛ از اینرو، لازم است که میان هر امّتی، هدایتگری وجود داشته باشد.
از سوی دیگر، ختم نبوت آموزهای است که تمام مسلمانان آن را پذیرفتهاند[۶۰] و قرآن کریم نیز این حقیقت را به صراحت اعلام کرده است: ﴿مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۶۱].
از آنچه گفته شد، سه نتیجه حاصل میشود:
- انسانها تا قیامت به هادی نیاز دارند؛
- هر قومی هدایتکنندهای دارد؛
- سلسه نوبت به پایان رسیده است و دیگر پیامبر و شریعتی نخواهد آمد.
اکنون این پرسش مطرح میشود که پس از ختم سلسله نبوت، هادیان انسانها چه کسانیاند؟ در پاسخ به این پرسش، با نتیجهای که از سه گزاره یادشده میتواند گرفت، باید گفت که اگرچه سلسله نبوت به پایان رسیده است، نهضت هادیان، با همان ویژگیهای یادشده، همچنان ادامه دارد. تنها مقامی که پیامبران از آن برخوردارند، ولی هادیانِ پس از ختم نبوت از آن بیبهرهاند، همان شأن نبوت، یعنی برخورداری از وحی تشریعی است[۶۲].
اینکه تأکید کردیم هادیان پس از ختم سلسله نبوت، لازم است تمام ویژگیهای پیامبران جز دریافت وحی را داشته باشند، به این دلیل است که اساساً وجود همان ویژگیهاست که موجب تمام شدن حجّت بر مردم میشود. ممکن است کسی بگوید، اینکه پس از ختم نبوت، لازم است هادیانی میان امت وجود داشته باشند، سخن درستی است، اما به چه دلیل تنها و تنها برخورداری از وحی تشریعی را فارق میان او و پیامبر قرار دادهاید؟ به دیگر بیان، چه مانعی دارد که، پس از ختم نبوت، مردم هادیان را انتخاب کنند؛ یا آنکه هادیان فاقد وصف عصمت باشند و با وجود این، به هدایت امت نیز مشغول باشند؟ پاسخ این سخن از آنچه تا کنون بیان شد، روشن میشود؛ بدین بیان که هادی در اصلاح قرآنی، خود دارای ویژگیهای مخصوصی است که علم، عصمت الهی و برگزیده شدن از جانب خداوند، از جمله آنهاست. در عصر حضور پیامبران، این اصطلاح، با مؤلفههای قرآنی آن، بر پیامبران اطلاقپذیر است. اگر چه ممکن است در همان دوران نیز برخی علمای امت با رهیافت از تعالیم پیامبران به هدایت انسانها پرداخته باشند و به حسب معنای لغوی بتوان آنها را هادی نامید. از آنجا ایشان فاقد مؤلفههای قرآنی هستند، نمیتوان آنها را هادی به معنای قرآنی آن، نامید. پس از ختم سلسله نبوت نیز هادیان بسیاری، به حسب معنای لغوی، وجود داشتهاند که برخی از صحابه جلیلالقدر پیامبر اکرم (ص)، از جمله آنهایند. اصولاً بر اساس معنای لغوی، تمام معلمان بشری و حتی والدینِ فرزندان، آنگاه که در مقام راهنمایی هستند، به نوعی هادیاند؛ با وجود این، نمیتوان آنها را هادی به معنای قرآنی آن نامید. وجود اینان موجب تمام شدن حجت بر مردم نمیشود؛ بلکه وجود هادیانی که دارای ویژگیهای پیامبران باشند، حجت را بر مردم تمام خواهد کرد.
آری، هادی در اصطلاح قرآنی، بر کسی اطلاق میشود که همچون پیامبران از جانب خداوند برگزیده شده باشد؛ دارای علم و عصمت الهی باشد؛ به انذار و تبشیر مردم بپردازد و راه رسیدن به کمال و سعادت را به رهجویان نشان دهد؛ اما از آنجا که سلسله نبوت به پایان رسیده است، وی از شأن نبوت برخوردار نیست.
بنابراین، پس از ختم نبوت، هادیانی در این امت وجود دارند که اولاً، از طرف خداوند منصوص و مأمور به هدایت مردماند، ثانیاً، از علم و عصمت الهی برخوردارند. با مراجعه به مسئله شئون و صفات امام در مذهب امامیه، میتوان بدین نتیجه رسید که امام نیز کسی است که مرجع دینی و هدایتی مردم و دارای علم و عصمت الهی است و در حقیقت، او تنها کسی است که شرایط هادی در اصطلاح قرآنی را داراست.
در روایات فراوانی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده است، وصف هادی در آیه ﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، بر امام علی (ع) تطبیق داده شده است[۶۳]. همچنین در بسیاری از روایاتی که ذیل آیه مزبور صادر شده نیز تأکید گردیده است که هر امامی از امامان پاک (ع) هادی مردم در عصری است که در آن زندگی میکند؛ چنانکه امام صادق (ع) در روایتی معتبر در تفسیر آیه یاد شده فرمودند: «كُلُّ إِمَامٍ هَادٍ لِلْقَرْنِ الَّذِي هُوَ فِيهِمْ»[۶۴]؛ “هر امامِ هادی برای دورانی است که در آن است”. امام باقر (ع) نیز در روایتی صحیح، در تفسیر آیه ﴿إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾، فرمودند: «رَسُولُ اللَّهِ (ص) الْمُنْذِرُ وَ لِكُلِّ زَمَانٍ مِنَّا هَادٍ يَهْدِيهِمْ إِلَى مَا جَاءَ بِهِ نَبِيُّ اللَّهِ (ص) ثُمَّ الْهُدَاةُ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيٌّ ثُمَّ الْأَوْصِيَاءُ وَاحِدٌ بَعْدَ وَاحِدٍ»[۶۵]؛ “رسول الله (ص) منذر است و در هر زمانی، از میان ما هادیای وجود دارد که مردم را هدایت میکند به آنچه که نبی خدا (ص) آورده است؛ پس هادیان پس از او، علی (ع) سپس اوصیاء، یکی پس از دیگری است”. بنابراین از تطبیق آیه یادشده بر امامان پاک (ع) نیز میتوان نتیجه گرفت که امامان به وصف هادی در اصطلاح قرآنی، متصفند[۶۶][۶۷]
هدایت به دین
هدایت در فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲
هدایت در اصل به معنی راهنمایی و ارشاد است، جز اینکه راهنمایی بر حسب مراتب موقعیت آن در تأثیر و نتیجه، گوناگون است. کسی که دیگری را به راهی و مقصدی که به مقصد او منتهی میشود - راهنمایی کند، او را هدایت کرده است. نیز اگر کسی دست دیگری را بگیرد و او را به خواسته و مقصد او برساند، او را هدایت نموده است. قرآن کریم کتاب هدایت است. این مسئله را بارها بیان کرده است: ﴿هُدًى لِلنَّاسِ﴾[۶۸] بلکه میتوان گفت مهمترین هدف خداوند در این کتاب، هدایت، تربیت و راههای کسب سعادت ابدی انسان است، چیزی که از طریق پیامبر به مردم میرساند. آنچه از معارف نظری در قرآن آمده، همگی در قالب هدایت ارائه شده و به شرایط و زمان خاصّی محدود نمیشود، فضایل و رذایلی را که یادآوری کرده و احکام عملی را که وضع نموده، منحصر به افراد و دوران ویژهای نمیباشد. از سویی هدایت مهمترین عنصر واژگانی قرآن، یعنی ۳۱۶ بار ماده این کلمه با تعبیرهای مختلف استعمال شده است. به همین دلیل خطاب به پیامبر میکند: ﴿كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ﴾[۶۹] ای پیامبر، این کتابی است بزرگ که آن را بر تو نازل کردیم تا مردم را به یاری پروردگارشان از تاریکیهای جهل و کفر و فساد رهایی دهی و بسوی نور علم و ایمان بیاوری و به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنی. زیرا، این هدایت و راهنمایی در مرحله نخست متوجه شخص پیامبر گرامی است که در قرآن بارها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آن سخن گفته و پس از هدایت پیامبر به سایر مردم متوجه است، چنانکه تعلیم کتاب به جز تلاوت آن یعنی تبیین و شرح و بیان قرآن از جمله وظایف رسالت اوست. در تحلیل زبانی از این دسته از آیات، میتوان گفت: در قرآن مجید نیز گاه خطابها خاصّ است و از پیامبر چیزی را میخواهد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ﴾[۷۰] یا مثلاً به پیامبرش میفرماید: ﴿فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ﴾[۷۱] ای رسول - در راه هدایت مردم - صبر و پایداری کن همانگونه که رسولان اولوالعزم - پیش از تو - پایداری و صبر کردند. اما میتواند معنا و مفهوم عام برای همه مسلمانان داشته باشد، که آنان در کارها باید پایمردی نشان دهند و گاه این خطاب عامّ و به همه انسانها، یا طبقه و طائفهای معین است. بدین معنا که در کتاب مجید الفاظی وجود دارد که دلالت آن عامّ است، مانند ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾ و ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾؛ و نیز الفاظی است که جز یکی را از یک جنس در بر نمیگیرد، مانند ﴿يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ﴾[۷۲] و مخاطب باید از آنها آگاه باشد. البته در راستای همین هدایت خدای تعالی به پیامبرش آموزش میدهد که چه بگوید و چگونه عمل کند و همین هم تعلیم و هدایت است و از جهتی تربیت پیامبر و لذا به حیات معنوی و نبوی او جهت میدهد و آنچه را باید به دیگران بازگو کند به او میآموزد، و اینکه پیامبر بر مبنای میل و خواستههای خود سخنی بر زبان جاری نمیسازد و تنها از هدایت الهی پیروی میکند. شنونده و خواننده این آیات هم متوجّه میشود که خود پیامبر هیچ دخالتی در کار وحی ندارد.
انواع هدایتها
هدایت دارای وجوه و صورتهای مختلفی است. بنابراین هدایت دارای اقسام و انواعی به شرح زیر است.
- هدایت تکوینی و الهام غریزی که در حیوانات بیشتر صدق میکند: مانند: ﴿وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ﴾[۷۳]. از این معنی به “تسخیر” یعنی “فرمانبردار گردانیدن آفریدگار” نیز تعبیر میکنند که شامل همه عوامل طبیعی و قوانین جاری در جهان میشود و بر این مبناست که میفرماید: ﴿وَأَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا﴾[۷۴] و [پس از آفرینش آسمانها] در هر آسمانی کار [مربوط به] آن را وحی فرمود و مقرّر داشت.
- هدایت فطری نهفته در طبیعت اشیا، اعم از حیوان، گیاه یا انسان که بر اساس قوانین خاص به سمت آن راهیابی دارد؛ زیرا موجودی نیست مگر اینکه به هدایت ذاتی، به راهی - اعم از اصلاح یا فساد - هدایت و راهنمایی شده است. اگر چیزی با طبیعت او سازگار باشد، به انگیزه فطرت خود - که خداوند آن را در ذات او به ودیعت نهاده است، در جلب آن تلاش میکند و اگر با طبیعت او سازگار نباشد، در دفع آن میکوشد: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۷۵] پروردگار ما کسی است که همه موجودات عالم را نعمت وجود بخشیده، سپس آن را به راه کمالش هدایت کرده است. ﴿وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾[۷۶] آن خدایی که هر چیز را قدر و اندازهای داد و به راه کمالش هدایت نمود که البته این هدایت و راهیابی جهت مثبت مانند بهشت و راه خوب دارد و گاهی به بدی و جهنم: ﴿فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴾[۷۷] و نیز در آیه: و نیز در آیه ۶۳ سوره نمل: ﴿أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴾[۷۸] کیست که شما را در تاریکیها، خشکیها و دریا راهنمایی کند. یعنی راهنمایی به وسیله ستارگان چنانچه آیه ۹۷ سوره انعام تصریح میکند: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ﴾[۷۹] در این صورت گرایش به بدی طبق قوانین آن ناشی از محیط، تربیت و رفتارهای غلط پیشین که منجر به سقوط بیشتر میگردد.
- هدایت تشریعی. یعنی از سوی وحی به جهتی خاص راهنمایی میکند و بر اساس اراده و حق انتخاب انسان تصمیم میگیرد. این هدایت توسط انبیا، اولیا و صلحا انجام میگیرد؛ زیرا در این نوع هدایت جایی برای اجبار نیست. و اجبار با تکلیف سازگار نیست، همانگونه که نکوهش و تقبیح و کیفر و پاداش با سلب اراده و اختیار ناسازگار است.
- نوع دیگری از هدایت الهی، ایجاد توفیق الهی است که موجب ترک گناه میشود و بلکه مانعی بر عمل خطا و سوق به عمل در جهت صواب است که بخشش خاص الهی نسبت به افراد کوشا در راه هدایت است: ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾[۸۰] که این توفیق گترهای و بیجهت نیست و با تهیه مقدمات حاصل میگردد: ﴿الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾[۸۱] حتی چنین است که پیامبر باید آن راه را دنبال کند: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ﴾[۸۲] پیامبران کسانی هستند که خداوند آنان را هدایت کرده است پس ای پیامبر از راه آنان پیروی نما و البته هرچه تلاش بیشتر باشد، امداد خدا هم بیشتر خواهد بود: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾[۸۳] آنان که در راه ما به جان و مال کوشش میکنند، آنان را به راه خویش هدایت میکنیم. ﴿وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ﴾[۸۴] خداوند، آنان را که هدایت یافتند، بیشتر هدایت خواهد کرد و پاداش و تقوای آنان را به آنان ارزانی میدارد. آن را افزایش میدهد: ﴿وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى﴾[۸۵] آنان که هدایت یافتهاند، خداوند بر هدایتشان میافزاید.
هدایت به معنی چهارم، هدایتی است که خداوند به هر کس بخواهد، میبخشد و از هر کس که بخواهد، منع میکند و آن را به هیچکس نمیبخشد. مگر کسانی که در راه او جهاد کرده و در راه دستیابی به هدایت کامل کوشش نمودهاند و به سیر خود از مرحله “علم الیقین” تا سرمنزل “عین الیقین” ادامه دادهاند که هر کس تلاش کند به مطلوب خود میرسد: ﴿وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا﴾[۸۶] کسانی که آخرت را بخواهند و کوششی به قدر طاقت به جای آورند و مؤمن باشند، کوشش آنان مقبول و مأجور خواهد بود.
از این نوع هدایت میتوان تعبیر به قدرت ایمانی هم کرد که نگهدار آدمی از فساد و لغزش و خطا و انحراف است که برای بندگان خوب و برگزیده خدا حاصل میگردد که در اصطلاح از آن به عصمت یاد میشود و منظور قدرت نگهداری و مصونیت بخشی، که البته عصمتی ربانی و زینتبخش است. ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ * نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ﴾[۸۷] این پاداش پایداری ایشان بر هدایت فطری و شکیبایی آنان در برابر - فرمان - خداست: ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا﴾[۸۸] و اگر بر طریقت استوار بمانند، آنان را آبی فراوان بنوشانیم. -رفاه به آنان ارزانی بداریم - به همین دلیل است که عصمت، خاص پیامبران و پیشوایان اولیاء است که خداوند به پاداش شکیبایی، آنان را بدان راهنمایی کرده و آنان را پیشوایانی گردانیده که در میان مردم، مقام رهبری را دارند، زیرا: ﴿لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ﴾[۸۹].
کسان دیگری این هدایت را به سه بخش تقسیم کرده است:
- هدایت تکوینی عام که خداوند، آن را در سرشت و درون موجودات به ودیعت نهاده است و آن به سرشت خود به سوی کمال سیر میکند و به خودی خود در راه کاملتر شدن رهسپار است: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۹۰].
- هدایت تشریعی عام که خداوند به آدمی اندیشه و نیروی تشخیص حق و باطل را بخشیده و با برانگیختن پیامبران و فرستادن کتابها و ادیان آسمانی آن را تأیید کرده است: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۹۱].
- هدایت تکوینی خاص که عنایتی ربّانی است و خداوند، برخی از بندگان خود را به آن اختصاص داده است، بندگانی را که به اقتضای حکمت و لطفش به سوی راه درست موفق و مؤید کرده است: ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا﴾[۹۲] در این صورت درخواست هدایت در سوره فاتحه ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴾[۹۳] را هدایت خاص خود دانسته، که به برخی از بندگانش اختصاص داده است[۹۴].
نفی هدایت اجباری
- ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۹۵].
- ﴿فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ﴾[۹۶].
- ﴿وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ﴾[۹۷].
- ﴿إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ * وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ﴾[۹۸].
- ﴿ فَإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ * وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ﴾[۹۹].
- ﴿أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۱۰۰].
- ﴿قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ﴾[۱۰۱].
نکات: دعوت و هدایت از سوی پیامبر باید با منطق و استدلال و موعظه و اگر جدال است، احسن باشد. وپیامبر مأمور هدایت مردم، با آموزش حکمت به آنان، موعظه نیکو و زیبا روشی برای هدایت مردم و توصیه خداوند به پیامبراست ﴿ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ﴾ از سوی دیگر مقوله هدایت تشریعی که در اختیار بندگان است از نظر قرآن اجباری نیست. یعنی در آن واداشتن و اجبار معنایی ندارد، زیرا هدایت به قلب است و قلب تصرف طبیعی ندارد. و از طرفی چنین چیزی متعلق مشیت و خواست خدا نیست - آنچه خواست خداست، هدایت فطرت و راهنمایی خرد است- ﴿وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴾[۱۰۲]. پس آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که بگروند و کسانی که از پاپ کاتولیکتر میشوند و میخواهند که به زور افراد را به بهشت ببرند داعیه بیشتری از خدا دارند. اما خدا در هدایت تشریعی خود بندگان را به چنین هدایتی مجبور نمیکند و از راه اکراه، آنان را به پیروی از خرد و ایمان وادار نمیسازد، زیرا دنیا صحنه اختیار و آزمایش است و امتحان و آزمایش، با اجبار و اکراه، امکانپذیر نیست: ﴿فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ﴾[۱۰۳] نیز گفته است: ﴿أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا﴾[۱۰۴] آیا آنان که ایمان آوردهاند، نامید نشدهاند که اگر خدا میخواست همه مردم را هدایت میکرد؟ ولی خدای متعال، چنین هدایتی را برای مردم نخواسته است، زیرا با اختیار و انتخاب و نظام جزا و پاداش و تکلیف و امتحان و بلکه تکامل انسان و ایجاد رقابت میان انسانها منافی است. به همین دلیل حتی اگر به تصور خود اجباری در امر هدایت هم بشود، باز اثری ندارد و نتیجه نمیدهد: ﴿وَإِنْ تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لَا يَسْمَعُوا وَتَرَاهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ﴾[۱۰۵] و اگر آنان را به هدایت و راه راست فراخوانی نشوند و آنان را میبینی که به سوی تو مینگرند در حالی که نمیبینند. و باز خداوند میگوید: اگر آنها این حق مبین را پذیرا نمیشوند، و سخنان گرم تو در قلب سرد آنها اثر نمیکند جای تعجب نیست چرا که تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی ﴿إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى﴾ مخاطب تو زندگانند، آنها که روحی زنده و بیدار و حق طلب دارند، نه مردگان زنده نما که تعصب و لجاجت و استمرار بر گناه، فکر و اندیشه آنها را تعطیل کرده است. حتی کسانی که - زندهاند اما گوشهای آنها - کر است نمیتوانی سخن خود را به آنها برسانی، مخصوصاً هنگامی که پشت کنند و از تو دور شوند ﴿وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ﴾ باز اگر آنها به جای گوش شنوا چشم بینایی داشتند، در این صورت گر چه صدا به گوش آنها نمیرسید، اما ممکن بود با علامت و اشاره صراط مستقیم را پیدا کنند، اما افسوس که آنها نابینا هم هستند و تو نمیتوانی نابینایان را از گمراهیشان باز گردانی و هدایت کنی ﴿مَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ﴾ و به این ترتیب تمام راههای درک حقیقت به روی آنها بسته است، قلبهایشان مرده، گوشهاشان کر و چشمهاشان نابیناست. تو فقط میتوانی سخن خود را به گوش کسانی برسانی که آماده پذیرش ایمان به آیات ما هستند و در برابر حق تسلیمند ﴿إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ﴾ خداوند متعال، همانگونه که به بشر، حیات طبیعی و جسمی بخشیده، برای او، حیات معنوی و موجبات آن را نیز فراهم کرده است، که این حیات معنوی در سایه دعوت به ایمان و هدایت تکوینی و تشریعی پدید میآید و پیدایش ایمان از رهگذر نور و مراتب کمال هدایت الهی انجام میگیرد: ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ﴾[۱۰۶] ولی در نوع اول از هدایت طبیعی، احتمال گمراهی وجود دارد و در نوع دوم که هدایت خاص باشد، چنین احتمالی وجود نخواهد داشت: ﴿وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى﴾[۱۰۷] اما قوم ثمود را ما راهنمایی کردیم، و آنان نابینایی را بر هدایت ترجیح دادن، هدایت و راهنمای این گونه اول: ﴿وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ﴾[۱۰۸] راهنمایی از گونه دوم است.
محرومان از هدایت
در قرآن آیات بسیاری آمده که به مناسبتهای مختلف محرومان از این هدایت را برشمرده است. مثلاً، آنان که رویاروی هدایت فطری ایستاده و دعوت پیامبران را اجابت نمیکنند، سعادت این هدایت الهی را بر خود را نداشته و کور و کر شدهاند: ﴿إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ لَا يَهْدِيهِمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۰۹] یا کسانی که کاذب و ناسپاس شود: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ﴾[۱۱۰] خداوند، دروغگوی ناسپاس و ستمگر را هدایت نمیکند. یا کسانی که مذبذب و مرتد شوند: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۱۱].
ارتباط هدایت با پیامبر
بحث هدایت از دو جهت به کار پیامبر مربوط است، از این جهت که خدا پیامبر را هدایت میکند و شخص راه یافته راهنمایی میکند و او را در مسیر معین راهنمایی میکند و از سوی دیگر یکی از مهمترین وظایف پیامبر هدایت است.
- ﴿وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۱۲].
- ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۱۱۳].
- ﴿قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾[۱۱۴].
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۱۱۵].
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۱۱۶].
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۱۱۷].
نکات: هدایت در این آیات و آیاتی دیگر از این گونه، به معنای عنایت و لطف خاص خدا، نسبت به مؤمنانی است که به نور عقل نورانی گشتهاند و در پی هدایت پیامبران (ص) به سلامت رهسپار [راه حق] هستند و مشمول این آیهاند: ﴿قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ * يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۱۸].
نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- دعوت از گمراهان به راه هدایت و صراط مستقیم مأموریت پیامبر: ﴿وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ﴾؛
- پیامبر هدایت شده به صراط مستقیم به عنایت ربوبی: ﴿قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾؛
- پیروی از پیامبر موجب هدایت یافتگی به صراط مستقیم: ﴿فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ﴾؛
- محمّد (ص) پیامبری هدایتگر به سوی دین حق و آیین پیروز: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾، ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾.
جایگاه هدایت نبی
نکته دیگر، هدایت دارای مراتب اولیه و میانه و نهایی است. هدایت میانه صرفاً اختیاری و کار پیامبر است و در بین دو هدایتی قرار دارد که بخشش الهی و نتیجه و پاداش عمل است. قرآن گفته است: ﴿إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ﴾[۱۱۹] هدایتی که در این گونه آیات آمده، از نوع هدایت به شیوه راهنمایی و ارشاد است که در اصطلاح، “هدایت تشریعی” نامیده میشود و در مرحله اول وظیفه پیامبر است. هدایتی که وظیفه او نیست و خداوند او را از آن معاف میکند، “هدایت تکوینی” است و همان هدایت است که در خطاب به پیامبر (ص) میگوید: ﴿إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ﴾[۱۲۰] و بر بیاثربودن تلاش پیامبر برای هدایت کردن فاقدان زمینه هدایت تأکید میکند ﴿وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ * إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ﴾[۱۲۱]. ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ * وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ﴾[۱۲۲].
- ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۱۲۳]. نکته: ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا﴾ نخست خطاب به سوی رسول برگشت آنگاه در این آیه به سوی مسلمانان: و کذلک، عطف و بیان ﴿يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ﴾ و سرّ دیگری از تحول قبله و مشعر بر توسعه آن است: همچنان که با تحول قبله خداوند مردمی را مطابق مشیت خود از انحراف و جمود میرهاند و به صراط مستقیم هدایت مینماید، با این هدایت و این تحول و نسخ و اینگونه احکام و این برگرداندن به سوی کعبه است که شما امت اسلام را از انحراف میرهاند و سطح عقول شما را بالا میبرد تا از آن محیط بلند، گواه دیگران باشید، و این میانهروی و برتری پیوسته راه و روش و خوی شما گردد: ﴿لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ﴾ رسول و راه و روش او هم همواره میزان و گواه شما باشد: ﴿وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا﴾ در حقیقت تغییر قبله به سوی کعبه، برگرداندن توجه است به سوی ملت ابراهیم که مبدأ آیین و روح اسلام است تا پیوسته در شبانه روز دور نمای ملت ابراهیم و راه و روش او در برابر چشم مسلمانان نمایان گردد و از جمود و انحرافهایی که یهودیان و مسیحیان و عرب که همه خود را منتسب به او میدانند برهند. این وسعت نظر چون در مسلمانان تکوین یافت: ﴿لِتَكُونُوا﴾ شهداء پیروان دیگر ادیان خواهند شد[۱۲۴].
- ﴿وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا * وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾[۱۲۵].
- ﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا﴾[۱۲۶].
- ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۱۲۷].
- ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا﴾[۱۲۸].
- ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ﴾[۱۲۹].
- ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۱۳۰].
- ﴿إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾[۱۳۱].
- ﴿كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۳۲].
- ﴿إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ * وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾[۱۳۳].
- ﴿وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۱۳۴].
- ﴿كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ * أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ * فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ ﴾[۱۳۵].
- ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ﴾[۱۳۶].
- ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۳۷].
- ﴿وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾[۱۳۸].
- ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾[۱۳۹].
- ﴿قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى﴾[۱۴۰].
- ﴿قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * قُلْ إِنْ ضَلَلْتُ فَإِنَّمَا أَضِلُّ عَلَى نَفْسِي وَإِنِ اهْتَدَيْتُ فَبِمَا يُوحِي إِلَيَّ رَبِّي إِنَّهُ سَمِيعٌ قَرِيبٌ﴾[۱۴۱]. نکته: ﴿قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ...﴾ این آیه احتجاج دیگری است علیه مشرکین، از ناحیه رزق، که ملاک عمده بتپرستی ایشان است، چون مشرکین در پرستش بت، این مستمسک را برای خود درست کرده بودند، که پرستش بت، مایه خوشنودی آلهه است، و وقتی از ما راضی شدند، رزق ما را توسعه میدهند، و در نتیجه سعادتمند میشویم، لذا رسول گرامی خود را دستور میدهد از ایشان بپرسد: چه کسی از آسمان و زمین رزق ایشان را فراهم میکند؟ و خودش از این سؤال پاسخ دهد: خدای سبحان رزق میدهد، چون رزق خودش مخلوقی از مخلوقات خدا است، و در نظر خود مشرکین هم جز خدا کسی خالق نیست، چیزی که هست مشرکین از اعتراف به این معتقد خود استنکاف میورزیدند، با اینکه در دل به آن ایمان داشتند، به همین جهت بود که خدای سبحان دستور داد رسول خدا (ص) از طرف ایشان پاسخ دهد. پس فرمود: ﴿قُلِ اللَّهُ﴾ بگو خدا ﴿وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾ این جمله تتمه کلامی است که رسول خدا (ص) مأمور شده بعد از القای حجت و وضوح حق در مسأله الوهیت آن را با مشرکین در میان بگذارد، و اساس این کلام مبنی بر انصاف خواستن از خصم است، و مفادش این است که هر سخنی و اعتقادی یکی از دو حال را ممکن است داشته باشد: یا هدایت باشد و یا ضلالت، و دیگر شق سوم ندارد، نه نفیاً، و نه اثباتاً، نه ممکن است سخنی هیچ یک از آن دو نباشد، و نه ممکن است هر دو باشد. و ما و شما که دو اعتقاد مختلف داریم، ممکن نیست هر دوی ما در هدایت، و یا هر دو در ضلالت باشیم، و ناچار یکی از ما سخنش هدایت، و از دیگری ضلالت است، حالا یا سخن و اعتقاد ما هدایت، و از شما ضلالت است، و یا به عکس، از شما هدایت و از ما ضلالت است، حالا خودتان با نظر انصاف بنگرید، آیا این حجتی که من علیه شما اقامه کردم حق است؟ یا حجت شما، آن وقت خودتان گمراه را از راه یافته تشخیص دهید، و اذعان کنید کدام یک از ما محق و کدام مبطلیم. در اینجا سؤالی است، و آن این است که چرا در دو جمله ﴿عَلَى هُدًى﴾ و ﴿فِي ضَلَالٍ﴾ تعبیر مختلف شد، در اولی با کلمه “علی” و در دومی کلمه “فی” آمد، با اینکه میتوانست در هر دو بفرماید: - لعلی هدی او علی ضلال؟ بعضی[۱۴۲] در پاسخ این سؤال گفتهاند: اختلاف تعبیر برای اشاره به این نکته بوده که مهتدی و راه یافته مثل کسی میماند که بر بالای مناره قرار دارد، و راه و پایانش را میبیند، و میبیند که راه به سعادت او منتهی میشود، لذا فرمود: (لَعَلی هُدیً) بر بالای هدایت است، ولی گمراه از آنجا که فرو رفته در ظلمت است، حتی جای پای خود را نمیبیند، که کجا قدم بگذارد، تا چه رسد به اینکه منتهیالیه راه خود را ببیند، و بفهمد که چه وظیفهای دارد، لذا در طرف ضلالت فرمود: ﴿أَوْ فِي ضَلَالٍ﴾[۱۴۳].
- ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ * وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انْتِقَامٍ﴾[۱۴۴]. نکته: به دنبال تهدیدهای مشرکان نسبت به پیامبر خداوند میفرماید: آیا خداوند برای نجات و دفاع از بندهاش در برابر دشمنان کافی نیست؟ اما آنها تو را از غیر او میترسانند ﴿أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ﴾ خداوندی که قدرتش برتر از همه قدرتهاست و از نیازها و مشکلات بندگانش به خوبی آگاه است و نسبت به آنها نهایت لطف و مرحمت را دارد چگونه ممکن است بندگان با ایمانش را در برابر طوفان حوادث و موج عداوت دشمنان تنها بگذارد؟ هنگامی که او پشتیبان بندهاش باشد، و هر کس را خداوند گمراه کند، هیچ هدایت کنندهای ندارد ﴿وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴾ و هر کس را خدا هدایت کند هیچ گمراه کنندهای نخواهد داشت ﴿وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ﴾ بدیهی است نه آن ضلالت بیدلیل است، و نه این هدایت بیحساب، بلکه هر یک تداومی است بر خواست خود انسان و تلاش او. که انسان با اعمال خود زمینه هدایت و گمراهی از طرف خداوند را فراهم میکند و جبری در کار نیست و انسان با انتخاب خود به سوی راه هدایت و ضلالت رهسپار میشود ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۴۵].
- ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا﴾[۱۴۶].
- ﴿أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى * وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى * عَبْدًا إِذَا صَلَّى * أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى﴾[۱۴۷]. نکته: خداوند خطاب به پیامبر میفرماید: و تو را گمشده یافت و هدایت کرد ﴿وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى﴾ آری! تو هرگز از نبوت و رسالت آگاه نبودی، و ما این نور را در قلب تو افکندیم که به وسیله آن انسانها را هدایت کنی! چنانکه در سوره شوری میفرماید: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا﴾[۱۴۸] منظور از -روح - در اینجا قرآن مجید است که مایه حیات دلها و زندگی جانهاست. در دنباله آیه میافزاید: تو پیش از این از کتاب و ایمان آگاه نبودی، ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت میکنیم ﴿مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا﴾[۱۴۹] این لطف خدا بود که شامل حال تو شد، و این وحی آسمانی بر تو نازل گشت و ایمان به تمام محتوای آن پیدا کردی. در پایان آیه میافزاید: به طور مسلّم تو به سوی راه مستقیم مردم را هدایت میکنی ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۵۰].
- ﴿لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾[۱۵۱].
نتیجه: در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- اطاعت از پیامبر از نتایج هدایتیافتگی: ﴿وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ... وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ﴾؛
- پیروی از پیامبر موجب هدایتیافتگی به صراط مستقیم: ﴿وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا * وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾؛
- پیامبر برخوردار از استعداد در رسیدن به هدایتی افزونتر و متکامل و اظهار امیدواری به هدایتی نزدیکتر و روشنتر، توصیه خداوند به پیامبر: ﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا﴾؛
- یهود و نصارای لجاجت پیشه، گروهی ظالم و محروم از هدایت الهی، به جهت انکار آگاهانه حقانیت پیامبر: ﴿كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾؛
- اعراض و رویگردانی از آیات خدا، سبب هدایتناپذیری و نپذیرفتن دعوت پیامبر: ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَى فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا﴾؛
- ارتداد و بازگشت به کفر، پس از ایمان آگاهانه و گواهی دادن به حقانیت پیامبر مانع هدایت: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ﴾؛
- حرص پیامبر بر هدایت گمراهان: ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾، ﴿إِنْ تَحْرِصْ عَلَى هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ﴾؛
- مسئول نبودن پیامبر در هدایتناپذیری کافران: ﴿كِتَابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلَا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾، ﴿إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ * وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾، ﴿وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾، ﴿ فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ﴾؛
- هدایتگری پیامبر به صراط مستقیم، در پی هدایت شدن وی در پرتو وحی الهی و به خواست و مشیت او: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾؛
- خداوند میفرماید: برای هر امتی عبادتی قراردادیم تا آن عبادت را در پیشگاه خدا انجام دهند ﴿لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ﴾ امتهای پیشین هر کدام برنامهای مخصوص به خود داشتند که در آن شرایط خاص از نظر زمان و مکان و جهات دیگر کاملترین برنامه بوده است، ولی مسلماً با دگرگون شدن آن شرایط لازم بود احکام تازهتری جانشین آنها شود. پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند ﴿فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ﴾ به سوی پروردگارت دعوت کن که بر هدایت مستقیم قرار داری و راه راست همین است که تو میپویی ﴿وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُسْتَقِيمٍ﴾؛
- دستیابی انسانها به هدایت، از اهداف بعثت پیامبر: ﴿وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ﴾؛
- پیامبر وظیفهدار هدایت انسانها، در مسیر حق و با معارف حق: ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا﴾؛
- پیروان پیامبر، مشمول هدایت و رهیافتن به راه درست: ﴿قُلْ كُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِيِّ وَمَنِ اهْتَدَى﴾؛
- خداوند برای دلداری پیامبر گرامی که با موضعگیری خصمانه دشمنان مواجه بود میفرماید: و این گونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم ﴿وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ﴾ فقط تو نیستی که با عداوت سرسختانه این گروه روبهرو شدهای، همه پیامبران در چنین شرایطی قرار داشتند که گروهی از مجرمان به مخالفت آنها بر میخاستند و کمر به دشمنی آنان را میبستند. ولی بدان تو تنها و بدون یاور نیستی همین بس که خدا هدایتگر و راهنما، و یار و یاور توست ﴿وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا﴾ نه وسوسههای آنها میتواند تو را گمراه سازد؛ زیرا هدایتکننده تو خداست، و نه توطئههای آنها میتواند تو را در هم بشکند چرا که یاورت پروردگار است که علمش برترین علمها و قدرتش مافوق همه قدرتهاست؛
- پیامبر، انسانی هدایتیافته بر صراط مستقیم به عنایت نعمت الهی: ﴿وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا﴾[۱۵۲].
هدایت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل
نکته اوّل
خداوند در آیه اول سوره اعلی میفرماید: ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى * الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى * وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى﴾[۱۵۳]. چنین هدایتی که از شئون ربوبیّت الهی است، هدایت عام است و تکوین و تشریع را در بر میگیرد. این قسم هدایت، شامل همه مخلوقات میگردد و آنها را مرحله به مرحله به سوی کمال مناسب خودشان هدایت میکند. به عبارت دیگر، خداوند از یکسو خالق است و از سوی دیگر ربّالعالمین است و بنا بر اقتضای اسم ربوبیّت عامه خود، همه موجودات را دائماً تحت هدایت عمومی خویش به سوی کمال لایقشان هدایت میکند: ﴿قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۱۵۴].
نکته دوم
در میان مخلوقات، آنها که کمالشان تنها در بُعد مادّی است (یعنی جمادات، نباتات و حیوانات)، فقط مشمول هدایت عام و تکوینی الهی میباشند؛ چنانکه فرمود: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾[۱۵۵].
ولی در عالم انسانی، چون کمال انسان در دو بُعد مادی و معنوی است، هدایت الهی نیز در هر دو بُعد شامل انسان میگردد: در بُعد مادی، بدن جسمانی و سایر امور خلقی او را تحت هدایت تکوینی خود به سوی مراتب کمالی سیر میدهد و کودک از لحظه انعقاد نطفه تا مراحل رشد در دوران بارداری مادر و سپس تولد و کودکی و جوانی و بالاخره کهنسالی، پیوسته تحت چنین هدایتی مراحل گوناگون رشد را طی میکند. او در این جهت تابع قوانین هدایت عام الهی در نظام تکوین است: ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى وَمِنْكُمْ مَنْ يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا﴾[۱۵۶].
در بعد معنوی نیز، انسان تحت هدایت تشریعی خداوند است و از طریق حجج الهی (ع)، اختیاراً به سوی کمال روحانی خود سیر مینماید. در این مرحله، هدایت در ابتدا به معنای تبلیغ دین و ارشاد انسانها به سوی فلاح و رستگاری است؛ چنانکه فرمود: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۵۷].
در مراحل بعد، هر کس بنا بر میزان قبول دعوت انبیاء (ع) و امتثال فرامین الهی، مشمول عنایات بیشتر پروردگار در هدایت به کمال انسانی میشود و به تناسبی که فرد تسلیم اوامر الهی باشد، تحت هدایت کاملتر پروردگار مرحله به مرحله به سوی مراتب کمال انسانی و مقام قرب الهی هدایت میشود. چنین هدایتی همان ایصال به مطلوب الهی است که لازمه ظهور ربوبیّت خداوند در معنویّات است؛ چنانکه میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ﴾[۱۵۸]. ﴿وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى﴾[۱۵۹].
نکته سوم
بنا بر آنچه بیان شد، قاعده کلی در هدایت الهی که همه موجودات را بنا بر ربوبیّت عام خود زیر پوشش قرار میدهد و تربیت میکند، هدایت آنها به کمال مطلوب است؛ یعنی همه مخلوقات الزاماً تحت تربیت الهی، در مسیر کمالی خویش تا آخرین مرتبه کمال هدایت میشوند: ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۱۶۰]. در مورد انسانها، هدایت تشریعی طیّ دو مرحله عرضه میگردد: اوّلی هدایت عام است که پیامبران و حجج الهی (ع) هدایت و تبلیغ عام دینی را به همه عرضه میدارند، تا حجّت بر همهکس تمام شود: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۱۶۱].
نتیجه چنین تبلیغی، اتمام حجت بر انسانها در دنیا و آخرت است: ﴿رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا﴾[۱۶۲]. کسانی که این هدایت (ارشاد به مطلوب) را بپذیرند، به میزانی که به آن عمل کنند و تسلیم اوامر الهی باشند، مشمول رحمت و لطف الهی میشوند؛ تا به آنجا که دائماً تحت ولایت و هدایت الهی در ارتقای معنوی قرار میگیرند. چنین هدایتی درباره آنها به معنای ایصال به مطلوب است: ﴿أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ﴾[۱۶۳].
واژه هدایت در آیه مورد استدلال (صراط مستقیم) از نوع دوم است؛ زیرا هدایت به معنای اوّل که ارشاد الیالمطلوب باشد، عقلاً و بنا بر برهان لطف وظیفه خداوند است و شامل همه انسانها، خواه مؤمن یا کافر، میشود و خداوند این سنت خود را، بنابر حکمت و ربوبیّت عامی که دارد، بر خود الزام نموده و چنین هدایتی نیاز به دعا و درخواست ندارد: ﴿قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[۱۶۴].
اما درباره هدایت دوم، عبد مؤمن باید دائماً آن را از خداوند طلب نماید تا مشمول رحمت خاص پروردگار قرار گیرد: ﴿وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ﴾[۱۶۵].
نکته چهارم
بنابراین، واژه «هدایت» مشترک معنوی میان همه مراتب آن است و همه هدایتهای گوناگون ارشادی و ایصالی را در همه مراتب خود در بر میگیرد. هدایت ایصالی نیز عبد مؤمنی را که ولایت الهی را از طریق هادیان الهی (ع) پذیرفته باشد و اطاعت نماید، تا به آنجا بالا میبرد که خداوند او را به طور کامل تحت تدبیر و ولایت خود قرار میدهد و همه شئون او را خود منتقل میشود: ﴿إِنَّ وَلِيِّيَ اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ﴾[۱۶۶].[۱۶۷]
منابع
پانویس
- ↑ الصحاح، ج ۶، ص ۲۵۳۳؛ مقاییساللّغه، ج ۶، ص ۴۲، «هدی».
- ↑ التحقیق، ج ۱۱، ص ۲۴۷، «هدی».
- ↑ العین، ج ۳، ص ۱۸۶۷.
- ↑ فرهنگ علم کلام، ص ۲۳۰.
- ↑ «آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد» سوره بقره، آیه 257.
- ↑ فرهنگ قرآن، واژه «هدایت».
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ذیل«اهدنا».
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ " مِن أَسمَاءِ اللهِ تَعالی سُبحَانَهُ: الهَادی؛ قَالَ اِبن الأَثیر: هُوَ الَّذی بَصَّرَ عِبادَه وعرَّفَهم طَریقَ معرفته حتی أَقرُّوا برُبُوبیَّته، وهَدی کُلِ مَخلوقٍ إِلی ما لا بُدَّ له منهإ"؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۳۵۳، واژه هدی.
- ↑ ابن فارس، مقاییس اللغه، جلد ۶، ص۴۲، «هدی»
- ↑ مصطفوی، التحقیق، جلد ۱۱، ص ۲۴۷، «هدی»
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است؛ سوره نحل، آیه:۸۹.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ راه راست را به ما بنمای؛ سوره فاتحه، آیه:۶.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند. و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند. آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره بقره، آیه: ۲- ۵.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ " ولتحصیل الهدایه طریقان: أحدهما: طلب المعرفه بالدلیل والحجه، والثانی: بتصفیه الباطن والریاضه"؛ مفاتیح الغیب رازی، ذیل آیه۶ سوره حمد.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ " فتضمن معنی ألهمنا، أو وفقنا، أو ارزقنا، أو أعطنا ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾ سوره بلد، آیه:۱۰؛ أی بینا له الخیر والشر، وقد تعدی بإلی کقوله تعالی؛ ﴿شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾؛ سوره نحل، آیه:۱۲۱؛ ﴿فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴾؛ سوره صافات، آیه:۲۳. وذلک بمعنی الإرشاد والدلاله، وکذلک قوله ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾؛ سوره شوری، آیه:۵۲ وقد تعدی باللام کقول أهل الجنه؛ ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا ﴾؛ سوره اعراف، آیه:۴۳ أی وفقنا لهذا، وجعلنا له أهلاً"؛ تفسیر ابن کثیر، ذیل آیه اهدنا الصراط المستقیم.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ بگو: من از پرستیدن کسانی که شما به جای خداوند (به پرستش) میخوانید باز داشته شدهام؛ بگو: از خواستههای (نفسانی) شما پیروی نمیکنم که در آن صورت به راستی گمراه گردیدهام و از رهیافتگان نخواهم بود؛ سوره انعام، آیه:۵۶.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ گفتیم: همه از آن (بهشت فرازین) فرود آیید، آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند؛ سوره بقره، آیه:۳۸.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد میگویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز میگردیم؛ سوره بقره، آیه:۱۵۶.
- ↑ بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند؛ سوره بقره، آیه: ۱۵۷.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده؛ سوره بقره، آیه:۱۴۳.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی میدارد؛ سوره محمد، آیه:۱۷.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ و تو را به سوی پروردگارت رهنمایی کنم تا خداترس گردی؟؛ سوره نازعات، آیه:۱۹.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ آن کسان که نماز را برپا میدارند و زکات میدهند و به جهان واپسین یقین دارند؛ سوره لقمان، آیه:۴.
- ↑ آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند؛ سوره لقمان، آیه:۵.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ و بیگمان شما را با چیزی از بیم و گرسنگی و کاستی داراییها و کسان و فرآوردهها میآزماییم، و شکیبایان را نوید بخش!؛ سوره بقره، آیه:۱۵۵.
- ↑ بر آنان از پروردگارشان درودها و بخشایشی است و آنانند که رهیافتهاند؛ سوره بقره، آیه:۱۵۷.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ آنان کسانی از پیامبرانند از فرزندان آدم که خداوند به آنان نعمت بخشیده است و از (فرزندان) آن کسانند که با نوح (در کشتی) برداشتیم و از فرزندان ابراهیم و اسرائیلاند و از آنانند که رهیاب کردیم و برگزیدیم؛ چون بر آنان آیات (خداوند) بخشنده خوانده میشد سجدهکنان و گریان به خاک میافتادند؛ سوره مریم، آیه:۵۸.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ ای مؤمنان! خویش را دریابید! چون رهیاب شده باشید آن کس که گمراه است به شما زیان نمیرساند؛ همگان بازگشتتان به سوی خداوند است آنگاه شما را از آنچه میکردهاید آگاه میگرداند؛ سوره مائده، آیه:۱۰۵.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ از دین، همان را برای شما بیان داشت که نوح را بدان سفارش کرده بود و نیز آنچه را که به تو وحی کردیم و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی، سفارش کردیم که دین را استوار بدارید و در آن به پراکندگی نیفتید؛ بر مشرکان آنچه آنان را بدان میخوانی گران است، خداوند است که هر که را بخواهد به سوی خود برمیگزیند و هر که را (به درگاه او) بازگردد به سوی خویش رهنمون میگردد؛ سوره شوری، آیه:۱۳.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ ای مؤمنان! خداوند را بسیار یاد کنید؛ سوره احزاب، آیه:۴۱.
- ↑ پس، از آن کس که از یاد ما دل گردانده و جز زندگی این جهان را نخواسته است روی بگردان؛ سوره نجم، آیه:۲۹.
- ↑ این، نهایت دانش آنهاست؛ بیگمان پروردگار تو بهتر میداند چه کسی از راه وی گمراه شده و چه کسی رهیافته است؛ سوره نجم، آیه:۳۰.
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۱۴۶-۱۴۸؛ محمد بن حسن شیخ طوسی، الاقتصاد، ص۱۵۲-۱۵۳؛ میثم بن علی بن میثم بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۲۳-۱۲۴؛ امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۲۰۰؛ سید محمد حسین طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۱۱۹-۱۲۰؛ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۵۵؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش عقاید، درس بیست و دوم، ج۲، ص۹-۱۰؛ جعفر سبحانی، منشور عقاید امامیه، ص۹۷-۹۸.
- ↑ «تو، تنها بیمدهندهای و هر گروهی رهنمونی دارد» سوره رعد، آیه ۷.
- ↑ «ما تو را به حق، نویدبخش و بیمدهنده فرستادهایم و هیچ امتی نیست مگر میان آنان بیمدهندهای بوده است» سوره فاطر، آیه ۲۴.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ از باب نمونه، ر. ک: طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۲، ص۱۳؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۳۴۶؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۵۶۷؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۵، ص۱۷۱؛ ابو الفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۵، ص۴۳۱؛ رشید الدین میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۶۲؛ محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۴۴؛ دمشقی، اسماعیل بن عمرو بن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۳۸۱؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج۴، ص۲۳۳؛ سید بن قطب شاذلی، فی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۸۷۰؛ ملامحسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۱۹۳؛ محمد بن علی شریفی لاهیجی، تفسیر شریف لاهیجی، ج۳، ص۶۴۱؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۹۰-۲۹۱؛ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۳۷.
- ↑ «محمّد، پدر هیچ یک از مردان شما نیست اما فرستاده خداوند و واپسین پیامبران است و خداوند به هر چیزی داناست» سوره احزاب، آیه ۴۰.
- ↑ گفتنی است، سخن در ماهیت وحی و تفاوت آن با الهام و دیگر گونههای سخن گفتن خدا با بشر، فراوان است، اما آنچه در این مجال مهم است، توجه به این نکته است که وحی تشریعی از اختصاصات پیامبران بوده و پس از آنها، احدی از مردم از آن برخوردار نبوده است. شیخ مفید این مسئله را اجماعی میان مسلمانان دانسته است: وعندنا أن الله تعالى يسمع الحجج بعد نبيه (ص) كلاما يلقيه إليهم في علم ما يكون، لكنه لا يطلق عليه اسم الوحي لما قدمناه من إجماع المسلمين على أنه لا وحي [إلى أحد] بعد نبينا (ص)، وأنه لا يقال في شئ مما ذكرناه أنه وحى إلى أحد. محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، تصحیح الاعتقاد، ص۱۲۱-۱۲۲.
- ↑ .ر. ک: محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۱۱؛ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۹-۵۰؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۲؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۲۷۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۶۷؛ محمد بن محمد حاکم نیسابوری، المستدرک، ج۳، ص۱۳۰؛ علی المتقی بن حسامالدین الهندی، کنز العمال، ج۲، ص۴۴۱.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ محمد بن معسود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۰۴؛ محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبة، ص۱۱۰.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۴۹ و ۵۰؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲؛ علی بن حسین بن بابویه قمی، الامامة و التبصرة، ص۱۳۲.
- ↑ در فصل سوم، روایات موجود درباره واژه «هادی» را، به تفصیل بررسی خواهیم کرد.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان، ص ۲۵۱.
- ↑ «رهنمودی برای مردم» سوره بقره، آیه ۱۸۵.
- ↑ «(این) کتابی است که بر تو فرو فرستادهایم تا مردم را به اذن پروردگارشان به سوی راه آن (خداوند) پیروزمند ستوده، از تیرگیها به سوی روشنایی برون آوری» سوره ابراهیم، آیه ۱.
- ↑ «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند» سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ «بنابراین شکیبا باش همانگونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند» سوره احقاف، آیه ۳۵.
- ↑ «و گفتند: ای جادوگر! پروردگارت را برای ما به عهدی که نزد تو کرده است، بخوان!» سوره زخرف، آیه ۴۹.
- ↑ «و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین! * سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی!» سوره نحل، آیه ۶۸-۶۹.
- ↑ «و در هر آسمانی کار آن را وحی کرد و آسمان نزدیکتر را به چراغهایی (از ستارگان) آراستیم و نیک آن را نگاه داشتیم؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره فصلت، آیه ۱۲.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ «و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۳.
- ↑ «و به راه دوزخ راهنمایی کنید» سوره صافات، آیه ۲۳.
- ↑ «یا آن کسی که شما را در تاریکیهای خشکی و دریا، رهنمایی میکند» سوره نمل، آیه ۶۳.
- ↑ «و او همان است که ستارگان را برای شما آفرید تا در تاریکیهای خشکی و دریا بدانها راه جویید؛ به راستی این آیات را برای گروهی که دانشورند روشن (بیان) داشتهایم» سوره انعام، آیه ۹۷.
- ↑ «و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند» سوره تغابن، آیه ۱۱.
- ↑ «کسانی که گفتار را میشنوند آنگاه از بهترین آن پیروی میکنند، آنانند که خداوند راهنماییشان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.
- ↑ «آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی میدارد» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ «و خداوند بر راهیابی رهیافتگان میافزاید» سوره مریم، آیه ۷۶.
- ↑ «و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد» سوره اسراء، آیه ۱۹.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد! * ما دوستان شما در این جهان و در جهان واپسینیم» سوره فصلت، آیه ۳۰-۳۱.
- ↑ «و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب میکنیم؛» سوره جن، آیه ۱۶.
- ↑ «از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمیپیچند و آنچه فرمان یابند به جای میآورند» سوره تحریم، آیه ۶.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.
- ↑ «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
- ↑ ر. ک: البیان، ص۵۲۹-۵۲۷، تفسیر سوره فاتحه.
- ↑ «(مردم را) به راه پروردگارت با حکمت و پند نیکو فرا خوان و با آنان با روشی که بهتر باشد چالش ورز! بیگمان پروردگارت به آن کس که راه وی را گم کرده داناتر است و او به رهیافتگان داناتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۵.
- ↑ «پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است) و به اهل کتاب و درس ناخواندگان (مشرک) بگو: آیا اسلام میآورید؟ آنگاه اگر اسلام آوردند که رهیاب شدهاند و اگر رو گرداندند، بیگمان بر تو جز پیامرسانی نیست و خداوند به (حال) بندگان بیناست» سوره آل عمران، آیه ۲۰.
- ↑ «و برخی از ایشان به تو مینگرند آیا تو نابینایان را هر چند بینشی نداشته باشند رهنمایی میتوانی کرد؟» سوره یونس، آیه ۴۳.
- ↑ «بیگمان تو مردگان را نمیشنوانی و به ناشنوایان هنگامی که پشتکنان رو بگردانند فرا خوان (خود) را نمیشنوانی * و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ (تو پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند و (به فرمان ما) گردن نهادهاند، نمیشنوانی» سوره نمل، آیه ۸۰-۸۱.
- ↑ «و بیگمان تو، به مردگان نمیشنوانی و به ناشنوایان (نیز) هنگامی که پشتکنان رو بگردانند فراخوان (خود) را نمیشنوانی * و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ تو (پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آوردهاند و (به فرمان ما) گردن نهادهاند، نمیشنوانی» سوره روم، آیه ۵۲-۵۳.
- ↑ «آیا تو ناشنوایان را میشنوانی یا نابینایان را و آن را که در گمراهی آشکاری است راهنمایی میکنی؟» سوره زخرف، آیه ۴۰.
- ↑ «بگو: از خداوند فرمانبرداری کنید و از پیامبر فرمان برید و اگر رو بگردانید جز این نیست که آنچه بر گردن او نهادهاند بر اوست و آنچه بر گردن شما نهادهاند بر شماست و اگر از او فرمان برید راهیاب میشوید و بر (عهده) پیامبر جز پیامرسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
- ↑ «و اگر پروردگارت میخواست، تمام آن کسان که روی زمیناند همگی ایمان میآوردند؛ آیا تو مردم را ناگزیر میکنی که مؤمن باشند؟» سوره یونس، آیه ۹۹.
- ↑ «بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد» سوره انعام، آیه ۱۴۹.
- ↑ «آیا مؤمنان درنیافتهاند که اگر خداوند بخواهد همه مردم را راهنمایی میکند؟» سوره رعد، آیه ۳۱.
- ↑ «و اگر آنان را به رهنمود فرا خوانید نمیشنوند و میبینی که به تو مینگرند در حالی که نمیبینند!» سوره اعراف، آیه ۱۹۸.
- ↑ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.
- ↑ «و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند» سوره فصلت، آیه ۱۷.
- ↑ «و هر کس را خداوند رهنمایی کند گمراهکنندهای نخواهد داشت» سوره زمر، آیه ۳۷.
- ↑ «خداوند کسانی را که به آیات او ایمان ندارند راهنمایی نخواهد کرد و آنان را عذابی دردناک خواهد بود» سوره نحل، آیه ۱۰۴.
- ↑ «خداوند کسی را که دروغگوی بسیار ناسپاس است راهنمایی نمیکند» سوره زمر، آیه ۳.
- ↑ «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
- ↑ «و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بیگمان تو بر رهنمودی راست قرار داری» سوره حج، آیه ۶۷.
- ↑ «بگو: بیگمان پروردگارم مرا به راهی راست راهنمایی کرده است، به دینی استوار، آیین ابراهیم درستآیین و (او) از مشرکان نبود» سوره انعام، آیه ۱۶۱.
- ↑ «بگو: ای مردم! به راستی من فرستاده خداوند به سوی همه شمایم، همان که فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن اوست، هیچ خدایی جز او نیست که زنده میدارد و میمیراند، پس به خداوند و فرستاده او پیامبر درس ناخواندهای که به خداوند و قرآن او ایمان دارد ایمان بیاورید و از او پیروی کنید باشد که راهیاب گردید» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است * خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگیها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۵-۱۶.
- ↑ «بیگمان این قرآن به آیین استوارتر رهنمون میگردد» سوره اسراء، آیه ۹.
- ↑ «بیگمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمیتوانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی میکند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.
- ↑ «و اگر رویگردانی آنان بر تو گران است چنانچه بتوانی سوراخی در زمین یا نردبانی بر آسمان بیابی تا نشانهای (دیگر) برای آنان بیاوری (چنین کن، اما باز ایمان نمیآورند) و اگر خداوند میخواست همه آنان را بر رهنمود (خود) گرد میآورد پس، هرگز از نادانان مباش! * تنها کسانی (فراخوان تو را) پاسخ میدهند؛ که گوش شنوا دارند و خداوند مردگان را برمیانگیزاند؛ آنگاه به سوی او بازگردانده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۵-۳۶.
- ↑ «آیا خداوند بنده خویش را بسنده نیست؟ و تو را از کسانی جز او میترسانند و هر کس را خداوند گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت * و هر کس را خداوند رهنمایی کند گمراهکنندهای نخواهد داشت؛ آیا خداوند پیروزمندی دادستاننده نیست؟» سوره زمر، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۱، ص۳۲۴.
- ↑ «و اگر بر آنان مقرّر میداشتیم که یکدیگر را بکشید یا از دیار خویش بیرون روید جز اندکی از ایشان آن را انجام نمیدادند و اگر اندرزی که داده شده بود به کار میبستند برای آنان بهتر و استوارتر میبود * و بیگمان آنان را به راهی راست رهنمون میشدیم» سوره نساء، آیه ۶۶ و ۶۸.
- ↑ «مگر اینکه (بگویی اگر) خداوند بخواهد و چون فراموش کردی پروردگارت را یاد کن و بگو: امید است پروردگارم مرا به رهیافتی نزدیکتر از این رهنمایی کند» سوره کهف، آیه ۲۴.
- ↑ «چگونه خداوند گروهی را راهنمایی کند که پس از آنکه ایمان آوردند و گواهی دادند که این فرستاده، بر حقّ است و برهانها (ی روشن) برای آنان آمد کفر ورزیدند و خداوند گروه ستمکاران را راهنمایی نمیکند» سوره آل عمران، آیه ۸۶.
- ↑ «و ستمگرتر از آن کس که آیات پروردگارش را فرایاد او آورند اما از آنها روی گرداند و کارهایی را که کرده است به فراموشی سپارد کیست؟ ما بر دلهای آنان پردههایی افکندهایم تا آن (پیام آسمانی) را درنیابند و در گوشهاشان سنگینییی (نهادهایم)؛ و اگر آنها را به راهیابی فرا خوانی در آن صورت (نیز) هرگز، هیچگاه رهیاب نخواهند شد» سوره کهف، آیه ۵۷.
- ↑ «توبه کسانی که پس از ایمان خویش کفر ورزیدند سپس بر کفر افزودند هرگز پذیرفته نخواهد شد و آنانند که گمراهند» سوره آل عمران، آیه ۹۰.
- ↑ «بیگمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸.
- ↑ «اگر (هم) تو بر راهنماییشان آزمند باشی خداوند آن کس را که گمراه وا میگذارد، راهنمایی نمیکند و آنان را یاوری نیست» سوره نحل، آیه ۳۷.
- ↑ «(این) کتابی است که به سوی تو فرو فرستاده شده است تا بدان بیمدهی و یادکردی برای مؤمنان باشد پس نباید از آن تنگدل باشی» سوره اعراف، آیه ۲.
- ↑ «جز این نیست که فرمان یافتهام تا پروردگار این شهر را که خداوند آن را محترم داشته است بپرستم و همه چیز از آن اوست و فرمان یافتهام که از فرمانبرداران باشم * و اینکه قرآن را بخوانم؛ آنگاه هر کس رهیاب شد به سود خویش رهیاب میشود و آنکه گمراه شد بگو: من تنها از بیمدهندگانم» سوره نمل، آیه ۹۱-۹۲.
- ↑ «و هر کس کفر ورزد، کفر وی تو را اندوهگین نگرداند (که) بازگشتشان به سوی ماست آنگاه آنان را از آنچه کردهاند آگاه میسازیم؛ بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره لقمان، آیه ۲۳.
- ↑ «بدینگونه برای کسانی که پیش از آنان بودند، هیچ پیامبری نیامد مگر اینکه گفتند: او جادوگر یا دیوانه است * آیا یکدیگر را بدان سفارش کردند؟ (نه) بلکه آنان قومی سرکش بودند * پس، از آنان روی بگردان که سزاوار سرزنش نیستی» سوره ذاریات، آیه ۵۲-۵۴.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی * راه خداوندی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست؛ آگاه باشید که همه کارها به سوی خداوند باز میگردد» سوره شوری، آیه ۵۲-۵۳.
- ↑ «برای هر امّتی آیینی نهادهایم که آنان بر همان (آیین) رفتار میکنند پس نباید در این کار با تو بستیزند و (مردم را) به سوی پروردگارت فرا خوان! بیگمان تو بر رهنمودی راست قرار داری» سوره حج، آیه ۶۷.
- ↑ «و از هرجا بیرون رفتی رؤیت را به سوی مسجد الحرام بگردان و هرجا که باشید رؤیتان را به سوی آن بگردانید تا مردم را بر شما حجّتی نباشد مگر (از سوی) کسانی از ایشان که ستم میورزند پس، از آنان مهراسید و از من بهراسید و (چنین فرمان دادم) تا نعمتم را بر شما تمام کنم و باشد که شما راه یابید * چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیههای ما را بر شما میخواند و (جان) شما را پاکیزه میگرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی میآموزد و آنچه را نمیدانستید به شما یاد میدهد» سوره بقره، آیه ۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد و خداوند، گواه بس» سوره فتح، آیه ۲۸.
- ↑ «بگو همه چشم به راهند، شما هم چشم به راه باشید، به زودی خواهید دانست چه کسانی همراهان راه میانهاند و چه کسی رهیافته است» سوره طه، آیه ۱۳۵.
- ↑ «بگو: چه کسی از آسمانها و زمین به شما روزی میرساند؟ بگو: خداوند و بیگمان ما یا شما بر رهنمود یا در گمراهی آشکاریم * بگو اگر گمراه گردم تنها به زیان خویش گمراه میگردم و اگر رهیاب شوم از آن روست که پروردگارم به من وحی میکند؛ بیگمان او شنوایی نزدیک است» سوره سبأ، آیه ۲۴ و ۵۰.
- ↑ تفسیر فخر رازی، ج۲۵، ص۲۵۷.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۵۶۴.
- ↑ «آیا خداوند بنده خویش را بسنده نیست؟ و تو را از کسانی جز او میترسانند و هر کس را خداوند گمراه گذارد رهنمونی نخواهد داشت * و هر کس را خداوند رهنمایی کند گمراهکنندهای نخواهد داشت؛ آیا خداوند پیروزمندی دادستاننده نیست؟» سوره زمر، آیه ۳۶-۳۷.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و بدینگونه برای هر پیامبری دشمنی از گناهکاران نهادیم و پروردگارت (تو را) رهنما و یاور بس» سوره فرقان، آیه ۳۱.
- ↑ «آیا یتیمت نیافت و در پناه گرفت؟ * و تو را گمگشته یافت و راه نمود * بندهای را چون به نماز ایستد باز میدارد * اگر رهنمود یافته باش» سوره ضحی، آیه ۶-۷ و ۱۰-۱۱.
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ «تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ «و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی» سوره شوری، آیه ۵۲.
- ↑ «تا خداوند گناه پیشین و پسین تو را بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهی راست رهنمون گردد» سوره فتح، آیه ۲.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۹۵۱-۹۶۸.
- ↑ «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای! * آنکه آفرید و باندام ساخت * و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۱-۳.
- ↑ «بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.
- ↑ «گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است» سوره طه، آیه ۵۰.
- ↑ «ای مردم! اگر در رستخیز تردیدی دارید (بنگرید که) ما شما را از خاکی آفریدیم آنگاه از نطفهای سپس از دلمه خونی سرانجام از گوشتپارهای به اندام یا بیاندام تا (حق را) برایتان روشن داریم و در زهدانها آنچه را بخواهیم تا زمانی معیّن استوار میداریم سپس شما را که کودکی شدهاید بیرون میآوریم سپس تا به برنایی برسید؛ و جان برخی از شما را میگیرند و برخی دیگر را به فرودینترین سالهای زندگانی باز میگردانند تا آنجا که پس از دانستن، چیزی نداند و زمین را سترون میبینی و چون بدان آب فرو فرستیم فرا میجنبد و برمیآید و هر گونه گیاه شادابی میرویاند» سوره حج، آیه ۵.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید و به آنان پارسایی (در خور) شان را ارزانی میدارد» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ «و خداوند بر راهیابی رهیافتگان میافزاید و نزد پروردگارت کارهای ماندگار شایسته پاداشی بهتر و فرجامی خوشتر دارند» سوره مریم، آیه ۷۶.
- ↑ «هیچ جنبندهای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.
- ↑ «آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بیفروغ است)؟» سوره زمر، آیه ۲۲.
- ↑ «بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوند است که بر خویش بخشایش را بر خویش مقرّر داشته است» سوره انعام، آیه ۱۲.
- ↑ «و خداوند به بهشت فرا میخواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد * برای آنان که نکویی کردند، نیکوترین پاداش و افزون بر آن است» سوره یونس، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ «بیگمان سرپرست من خداوند است که این کتاب (آسمانی) را فرو فرستاده است و او شایستگان را سرپرستی میکند» سوره اعراف، آیه ۱۹۶.
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۵۰۲.