نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
مضطر از ریشه ضر و اسم مفعول باب افتعال و اصل آن مُضتزر است که حرف "ت" به علت همجواری با ضاد به (ط) قلب شده است. احتیاج به چیزی را، اضطرار گویند و مضطر کسی است که حاجتمند، نیازمند، ناچار و درمانده باشد، چنان که در آیه﴿وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ﴾[۳] همین معنی را مشاهده میکنیم.
اضطرار، حالتی درونی است و زمانی به وجود میآید که انسان هیچ وسیله و پناهگاهی برای حل مشکل خود ندارد و دستش از همه راههای طبیعی کوتاه شده است. در این حالت درونش او را به یک وسیله معنویراهنمایی نموده و به وسیله آن، امید و نجات پیدا میکند. دل انسان در حالت اضطرار به گونهای به خداوند متصل میشود که آدمی با تمام وجودش خدا را (با چشم دل) میبیند و او را میخواند. این از ویژگیهای انسان است که هنگام گرفتاری به یاد خدا میافتد و او را صدا میزند؛ اگرچه ممکن است بعد از رفع مشکل، دوباره خدا را فراموش کند. به همین دلیل، خداوند در بعضی مواقع به مردم سختیهایی میدهد تا به درگاه او روی آورند و تضرّع کنند، چنان که میفرماید: "در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه اهل آن را به سختیها و دردها دچار کردیم، شاید ایشان تضرّع کنند" ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ﴾[۴]. نیز خداوند کسانی را که بر اثر سختیهاتربیت نشدهاند، توبیخ کرده و میفرماید: "به یقین ما برای امتهای پیش از تو [پیامبرانی] فرستادیم و آنها را به تنگی معاش و بیماری دچار کردیم، شاید به زاری و خاکساری در آیند. پس چرا وقتی مجازات ما به آنها رسید تضرع نکردند، ولی حقیقت این است که قلبهای آنها سخت شده و شیطان آنچه را انجام میدادند برایشان زینت داده است" ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ﴾[۵]، ﴿فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۶].
زمخشری میگوید: مضطر کسی است که به بیماری یا فقر یا یکی از سختیهای روزگار گرفتار آمده و خود، هیچ نیرو و امکانی برای دفع آنها ندارد و در نتیجه به تضرع و التجا به درگاه خداوند میپردازد [۷].
از وجود روایتی درباره تأثیر قرائت این آیه در رفع بلاها و رسیدن به حوائج آگاهی نداریم؛ اما میدانیم که از همان قرنهای نخستین اسلامی، مسلمانان با توجه به این آیه در ناراحتیها، بیماریها و درماندگیها به خداوند روی آورده و برای رفع نیازهایشان او را میخواندهاند و یا یکدیگر را به دعا کردن به درگاه الهیدعوت میکردهاند[۸].
شیعیان در پایان جلسات مذهبی و پیش از دعا کردن از سه تا ده بار آن را (قرائت یا) ختم میکنند؛ البته آنچه در عرف رایج است که قرائت این آیه را به منزله ختم قرار میدهند (مانند ختم برخی دعاها) از باب فال نیک گرفتن است. بنابراین قرائت آیه از باب درخواست و دعا نیست، بلکه تعریض به خداوند است که بنده، حال مضطر خود را به او عرضه میکند و وعدهپروردگار به گشایش مشکل و استجابت دعا را یادآوری میکند[۹].
طبرسی میگوید: خداوند در پنج آیه لفظ (أمّن) را تکرار نموده و در آنها دلایلتوحید و نعمتهای فراگیر خود را بر بندگان برشمرده است و اینکه در آیه فرموده: ﴿آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۱۰] و در این آیه فرموده: ﴿أَمَّنْ يُجِيبُ﴾، تقدیرش چنین میشود: "أمّا تشركون خير أمن يجيب المضطر..."، (آیا آنچه بدان شرک میورزید بهتر است یا آن کس که مضطر را پاسخ گوید و اجابت کند)، اما طبری تقدیر آن را این گونه آورده است: "آیا آنچه را که به خداشرک میورزید بهتر است یا کسی که مضطر را اجابت میکند آنگاه که او را بخواند و بدی را که از جانب خود بر او نازل فرموده برطرف مینماید"[۱۱].
از آیه مورد بحث میتوان دریافت که برای اجابت دعا، تحقق دو شرط لازم است:
انسان از تمام اسباب مادی ناامید شود و با تمام وجود، فقط خدا را بخواند ﴿إِذَا دَعَاهُ﴾.
در این حالت، انسانارتباطقوی و محکمی با خدا پیدا کرده و خداوند نیز دعای او را مستجاب و گرفتاری او را برطرف میکند: ﴿وَيَكْشِفُ السُّوءَ﴾؛ اگر مریض است، عافیت خود را به دست میآورد، اگر گرفتار است، رهایی مییابد، اگر فقیر است بینیاز میشود، اگر از گناهش پشیمان است توبهاش پذیرفته میشود، اگر هراسناک است امنیت به دست میآورد[۱۲].
زمخشریمعتقد است که (ال) در ﴿الْمُضْطَرَّ﴾، نشان جنس است، اما علامه طباطبایی میگوید برای استغراق است، و و این یعنی هر دعایی که از روی اضطرار باشد ما آن را اجابت میکنیم. مقصود از اجابتمضطر در هنگام دعاء، اجابت دعا و برآوردن حاجت است زمانی که از سوی شخص دعاکننده، حقیقتدعا و درخواست ظهور یابد؛ زیرا تا زمانی که انسان در تنگنای اضطرار قرار نگیرد طلب و درخواست حقیقتاً از سوی او تحقق پیدا نمیکند. این امر زمانی تحقق مییابد که از تمامی اسباب ظاهری قطع امید کند و قلب او تنها به پروردگار تعلق یابد، چرا که اگر به اسباب ظاهری امید بسته باشد دیگر او را نخوانده و غیر او را صدا زده است. زمانی که در دعا صادق باشد، یعنی حقیقتاً بخواهد و فقط او را صدا بزند، حق تعالیاجابت کرده و آنچه او را به اضطرار کشانده برطرف میکند، همان گونه که خود فرموده: ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ﴾[۱۳] پس هیچ شرطی برای اجابت دعا قرار نداده جز این که حقیقتاً درخواست شود و فقط از او درخواست شود: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ﴾[۱۴].
↑«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲.
↑«یا آن کسی که به درمانده، چون وی را بخواند، پاسخ میدهد و بلا را (از او) میگرداند؟ و شما را جانشینان زمین میگرداند؛ آیا با خداوند، خدایی (دیگر) هست؟ اندک پند میپذیرید» سوره نمل، آیه ۶۲.
↑«در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام کرده -جز آنچه از (خوردن) آن، ناگزیر شده باشید- برایتان روشن ساخته است» سوره انعام، آیه ۱۱۹.
↑«و به آنان که آیات ما را دروغ انگاشتند برای نافرمانی که میکردند عذاب میرسد» سوره انعام، آیه ۴۹.
↑«و به یقین برای امّتهایی که پیش از تو بودند (پیامبرانی) فرستادیم و آنان را به سختی و رنج دچار کردیم باشد که (به درگاه خدا) لابه کنند» سوره انعام، آیه ۴۲.
↑«پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دلهایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام میدادند برای آنان آراست» سوره انعام، آیه ۴۳.