تقیه در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

یکی از باورهای شیعه تقیه است. این واژه از ریشه وقایه در لغت به معنای حفظ چیزی از خطر و ضرر است[۱] و به معنای پرهیز، نگاهداری و پنهان کردن نیز به کار رفته است[۲]. مفسران، متکلمان و فقیهان تعاریف اصطلاحی کمابیش نزدیکی از آن کرده‌اند[۳]. در همه این تعاریف، عناصر پنهان ساختن حق یا اظهار خلاف آن و دفع ضرر دینی یا دنیایی به چشم می‌آید.

در اصطلاح عالمان شیعه تقیه عبارت است از: پنهان کردن حق و پوشاندن اعتقاد به آن در برابر مخالفان، به منظور اجتناب از ضرر دینی یا دنیایی[۴]. امین الاسلام طبرسی معتقد است که تقیه عبارت از این است که شخص از ترس جان چیزی را با زبان اظهار کند که در قلب آن را پنهان کرده است[۵]. علما و اندیشمندان اهل سنت نیز برای تقیه تعریفی ذکر کرده‌اند که تفاوت چندانی با تعریف شیعه ندارد. سرخسی حنفی (م. ۴۸۳ ه.) در تعریف تقیه می‌نویسد: والتقية أن يقي نفسه من العقوبة بما يظهره، و إن كان يضمر خلافه[۶]. تقیه عبارت از آن است که انسان به آنچه اظهار می‌کند، جان خویش را حفظ کند؛ هر چند خلاف آن را در دل پنهان کرده باشد. ابن حجر عسقلانی (م.۸۵۲ ه.) تقیه را «پرهیز از اظهار اعتقادات درونی و غیره در نزد دیگری» می‌داند: معنى التقية الحذر من إظهار ما في النفس من معتقد و غيره[۷]. رشید رضا، نویسنده المنار، معنای تقیه را گسترش داده عمل را نیز شامل تقیه نموده و در تعریف آن گفته است: ما يقال أو يفعل مخالفاً للحق لأجل توقيي الضرر[۸]؛ «انسان برای دفع ضرر چیزی به زبان بگوید یا کاری انجام دهد که مخالف حق است».[۹]

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی، المفردات، ج۱، ص۸۸۱؛ فیومی، المصباح المنیر، ج۲، ص۶۶۹.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۴۰۱.
  3. طبری، جامع البیان، ج۶، ص۳۱۵.
  4. مفید، تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۳۷.
  5. طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۷۲۹.
  6. سرخسی، المبسوط، ج۲۴، ص۴۵.
  7. ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج۱۲، ص۳۱۴.
  8. رشید رضا، تفسیر القرآن الحکیم، ج۳، ص۲۳۱.
  9. مقاله «ائمه و دعوت به تقیه»، موسوعه رد شبهات ج۱۷ ص ۱۵۷.