قدرت در فقه سیاسی
مقدمه
﴿أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا﴾[۳].
قوّة به معنای قدرت در قرآن کریم به خداوند و انسان نسبت داده شده است: ﴿أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا﴾[۴]، ﴿ قَالُوا نَحْنُ أُوْلُوا قُوَّةٍ وَأُوْلُوا بَأْسٍ شَدِيدٍ﴾ [۵]
قدرت اساس علم سیاست را تشکیل میدهد و برخی سیاست را علم قدرت خواندهاند. در قرآن کریم قوت و قدرت مظاهر مختلفی دارد از جمله مطلق نیرو، توانایی برای هر کاری (که مختص ذات الهی است) عِدّه و عُدّه (نفرات و تجهیزات و سلاح)، نیروی بدنی و توانایی جسمی، ثروت و فرزندان، یاران و نیروهای کمکی، جوانی و نیروی جوانی، نیرو و قدرت علم و عمل[۶].[۷]
اهل الشوکه (صاحبان قدرت)
یکی از راههای کسب قدرت در دولت اسلامی و مشروعیتبخشی به قدرت، رأی و تشخیص مردم است؛ اما اینکه رأی و تشخیص توده مردم را با چه شیوهای و از کدام راه میتوان به دست آورد نظرات گوناگونی مطرح شده است. گروهی بیعت و عدهای نظر اهل حل و عقد، عدهای دیگر نظریه اکثریت و در نهایت عدهای دیگر انتخاب توسط صاحبان اصلی قدرت یا اهل الشوکه را مطرح کردهاند که روش اخیر را به عموم اهل تسنن نسبت میدهند. به نظر اهل تسنن منظور از اهل شوکت و اقتدار همان توده مردم یا جمهور مردم هستند. ابن تیمیه انتخاب امام و خلیفه را توسط اهل الشوکه و صاحبان قدرت به عموم اهل تسنن نسبت میدهد و میگوید مذهب سنی معتقد است که امامت شکل مشروع نمیگیرد، مگر آنکه توسط اهل شوکت و صاحبان اصلی قدرت تأیید و برگزیده شود. دلائلی که ابن تیمیه بر مشروعیت این شیوه میآورد مبین آن است که منظور وی از اهل شوکت و اقتدار همان توده مردم و یا به تعبیر خود او جمهور مردم هستند؛ زیرا وی در این سخن استناد به حدیث پیامبر(ص) میکند که فرمود: « علیکم بالجماعة فان یدالله مع الجماعه» و حدیث دیگر که فرمود: « علیکم بالسواد الاعظم و من شذفی النار». ابن تیمیه براین اساس میگوید اگر فرض کنیم بعضی از اصحاب از بیعت خلیفه اول امتناع میورزیدند، وی بر وجه مشروع خلیفه نمیبود[۸]. تفاوت این شیوه با بیعت آن است که در این شیوه نه قراردادی است و نه التزام و نه وکالت بلکه تنها اظهار رأی و انتخاب منظور است، ولی معلوم نیست چرا ابن تیمیه در شیوه انتخاب اهل حل و عقد اکثریت را کافی میداند، ولی در این شیوه اتفاقنظر را شرط تلقی میکند[۹].[۱۰]
منابع
پانویس
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۵، ص۳۶.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامهها، ص۷۹۴.
- ↑ «(قارون می) گفت: تنها برای دانشی که خود داشتم آن را به من دادهاند، آیا نمیدانست که خداوند پیش از او از نسلها کسانی را نابود کرده است که از او توانمندتر و مالاندوزتر بودهاند؟ و از بزهکاران گناه آنان را نمیپرسند» سوره قصص، آیه ۷۸.
- ↑ «تمام توان (ها) از آن خداوند است» سوره بقره، آیه ۱۶۵.
- ↑ گفتند: ما نیرومند و سخت دلیریم و فرمان با توست، بنگر تا چه فرمان خواهی داد؛ سوره نمل، آیه:۳۳.
- ↑ محمود سرمدی، «قوی/قوة»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۷۷۹-۱۷۸۰.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۵۴.
- ↑ نظام الاسلام الحکم والدوله، ص۸۳.
- ↑ فقه سیاسی، ج۲، ص۲۰۶.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۹۴.