ابوحنیفه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۴:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آشنایی اجمالی

ابوحنیفه نعمان بن ثابت بن مرزبان بن کامکار کوفی خزاز تیمی سلمی فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایه‌گذار مذهب حنفی از مذاهب چهارگانه اهل سنت است. حنفیان او را امام اعظم و سراج الائمه لقب داده‌اند. وی به سال ۸۰هـ [۱] در کوفه زاده شد[۲] و در خانواده‌ای مسلمان نشأت یافت و رشد کرد.[۳] در اصل و نسب ابوحنیفه اختلاف بسیار است. روایات مختلف و بسیاری در دست است که اصل وی را به شهرهای نسا، کابل، بابل، ترمذ، قریه أنبار خراسان و غیره باز می‌‌گرداند.[۴] از زندگی شخص ابوحنیفه نیز آگاهی چندانی در دست نیست. آورده‌اند که او برای گذراندن معاش به تجارت خزّ، نوعی پارچه ابریشمی می‌‌پرداخت و دارای دکّانی معروف در یکی از محله‌های کوفه بوده است.[۵]

او از بسیاری از فقیهان و عالمان کوفه دانش آموخت، ولی استاد ویژه‌اش حماد بن ابی سلیمان بود که مدت هجده سال در حلقه درسش شرکت می‌‌جست و تا هنگام وفات، بهره‌گیری از او را ترک نگفت.[۶] از جمله استادان دیگر وی می‌‌توان عامر شعبی، ابواسحاق سبیعی، عاصم بن ابی النجود و قیس بن مسلم را برشمرد.[۷] ایشان در زمان تحصیل، سفر یا سفرهایی به حجاز داشته و در مدینه چندی در درس ربیعة بن عبدالرحمان حاضر می‌‌شد[۸] و از بزرگانی چون امام باقر(ع) و نافع، مولای ابن عمر بهره برد.[۹] در مکه نیز مدتی ملازم مجلس عطاء بن ابی رباح، فقیه بزرگ آن دیار بود.[۱۰] شیخ طوسی نیز نام او را در زمره اصحاب امام صادق(ع) آورده است.[۱۱] ابوحنیفه پس از درگذشت حماد بن ابی سلیمان، در سال ۱۲۰هـ به عنوان برجسته‌ترین شاگرد حلقه او و مرجع صدور فتوا و تدریس فقه در کوفه گردید و از جایگاه ویژه ای برخوردار گشت.[۱۲] در جریان قیام زید بن علی(ع) در سال‌های ۱۲۱ ـ ۱۲۲هـ، ابوحنیفه پنهانی او را یاری نمود و مال و جنگ افزار در اختیارش قرار داد.[۱۳] در میان شمار بسیاری از فقیهان قرن دوم، تنها فقیهانی که نظام فقهی آنان در طول سده‌های متمادی ریشه دوانیده، ابوحنیفه و مالک و در طبقه‌ای متأخرتر شافعی را باید نام برد، که از همان قرن دوم، ابوحنیفه فقیه شاخص کوفه شناخته می‌‌شد. چنان که از مطالعه انبوه اسانید ابوحنیفه آشکار می‌‌گردد برگرفته‌های او از حماد، و حماد از ابراهیم نخعی، بخش عمده‌ای از منابع نقلی فقه او را تشکیل می‌‌دهد، اما در حکایتی که از شخص او نقل گردیده ابوحنیفه فقه خویش را برگرفته از عمر، امام علی(ع) و ابن مسعود می‌‌داند. بنابر روایت مهم و جامعی که از یحیی بن ضریس نقل شده، ابوحنیفه منابع فقه و ادلّه نقلی آن را چنین نمایانده است: نخست کتاب خدا دوم سنت پیامبر(ص) و روایات صحیح از آن حضرت به نقل ثقات از ثقات سوم قول صحابه و در صورت دست نیافتن به حکم در منابع یاد شده، عمل به اجتهاد و رأی.[۱۴]

ابوحنیفه پس از درگذشت استاد خود حمّاد، بر جایگاه وی تکیه زد و مدت سی سال در رأس یکی از مهم‌ترین حلقه‌های فقه کوفه به تبیین نظریات و شیوه‌های استنباط خود در فروع فقهی پرداخت و جذابیت حلقه او بسیاری از طالبان علم را از اقصی نقاط سرزمین‌های اسلامی به گرد وی آورد که در میان این شاگردان، ابویوسف یعقوب بن ابراهیم و محمد بن حسن شیبانی منزلتی ممتاز داشتند.[۱۵] از دیگر شاگردان وی کسانی چون عبدالله بن فروخ فارسی و عبدالله بن غانم افریقی را می‌‌توان یاد کرد که از آفریقا و مغرب به کوفه آمده بودند و در درس ابوحنیفه حاضر می‌‌شدند و نقش مؤثری در رساندن تعالیم ابوحنیفه بدان دیار ایفا نمودند.[۱۶]

وی در مسائل اعتقادی مانند ایمان و کفر، به ارجاء اعتقاد داشت و در زمره مرجئه بود.[۱۷] در مسئله امامت، به برحق بودن علی(ع) در تمام جنگ‌هایش قائل بود و پس از آن، امام حسن(ع) را خلیفه و امام برحق می‌‌شناخت. در مسئله قَدَر، موضعی میان جبریّه و قدریّه داشت.[۱۸] وی به سان یک نظریه پرداز، نظریات متفکران عصر خود را نقد کرده و خود از جانب آنان مورد نقد قرار گرفته است. گویا بیشتر این حملات از جانب اصحاب حدیث بوده است که به شدت با او به مخالفت برخاستند و در نکوهش او تا نسبت کفر و زندقه پیش رفتند.[۱۹] در برخی روایات امامی از امام صادق(ع) ذمّ ابوحنیفه نقل گردیده[۲۰] و گاه فردی کم علاقه به علی(ع)معرفی شده است.[۲۱] در ارتباط ابو حنیفه با شیعه می‌‌توان به روایات بسیاری اشاره کرد که مناظراتی را در بر دارند که بین ابوحنیفه، امام صادق و امام کاظم ((ع))و عالمان امامی کوفه چون محمد بن علی صاحب الطاق، فضال بن حسن و هیثم بن حبیب صیرفی واقع شده است، در این مناظرات، مسائل مختلف اعتقادی از امامت، ایمان و قَدَر مورد بحث قرار گرفته است.[۲۲] البته باید در نظر داشت که ابوحنیفه در فرصت‌های حضور خود در مدینه از محضر امامان امام باقر و امام صادق(ع) بهره گرفته و روایات وی از ایشان در جای جای مسانید روایاتش دیده می‌‌شود. برخی روایات حنفی حکایت از روابط دوستانه بین ابوحنیفه و امام صادق(ع) دارد.[۲۳] قاضی نعمان مغربی، فقیه برجسته اسماعیلی بر آن است که ابوحنیفه به رغم اختلافات اعتقادی، با شیعیان روابط نزدیکی داشته است. [۲۴]

آثار منتسب به ابوحنیفه بسیار است. در منابع کهن گزارش‌های متعددی دیده می‌‌شود که همگی از وجود نوشته‌هایی با عنوان کُتُب أبوحنیفه سخن می‌‌گویند که موضوع آنها فقه بوده است. این گونه گزارش‌ها را می‌‌توان در آثاری چون اخبار ابی حنیفه و اصحابه و تاریخ بغداد یافت. از جمله آثار او العالم و المتعلّم، کتاب الفقه الاکبر، رسالة الی عثمان البستی و کتاب الردّ علی القدریّه می‌‌باشد.[۲۵]

ابوحنیفه آخرین روزهای زندگی را می‌‌گذارند که منصور خلیفه عباسی او را به بغداد فراخواند و به وی پیشنهاد قضاوت داد، ولی او نپذیرفت و قسم یاد کرد که هرگز آن را نخواهد پذیرفت. همین امر باعث شد خلیفه او را به زندان افکند. پس از چند روز حبس،[۲۶] در سال ۱۵۰هـ فوت کرد.[۲۷] زفر بن هذیل بر آن بود که ابوحنیفه را در زندان، زهر خورانیدند.[۲۸] پیکر ابوحنیفه پس از آنکه حسن بن عمارة بجلی، محدث کوفی بر آن نماز گزارد،[۲۹] در مقبره خیزران بغداد دفن گردید[۳۰] و اکنون محله ای که مقبره در آن واقع است، به نام «حیّ الاعظمیه» خوانده می‌‌شود.[۳۱]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. تاریخ ابی زرعه ۱/۲۹۸ المنتظم ۸/۱۲۹.
  2. الاعلام ۸/۳۶.
  3. تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۵ وفیات الاعیان ۵/۴۰۵.
  4. تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۴ ـ ۳۲۶ سیر اعلام النبلاء ۶/۳۹۴ و۳۹۵.
  5. تاریخ الاسلام ۹/۳۰۶ تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۴.
  6. تاریخ بغداد ۱۳/۳۳۳.
  7. تهذیب الکمال ۲۹/۴۱۹.
  8. تاریخ ابی زرعه ۱/۴۲۸، ۵۰۷ و۵۰۸.
  9. تهذیب الکمال ۲۹/۴۱۹.
  10. السنن (ترمذی) ۵/۷۴۱.
  11. رجال الطوسی ۳۱۵.
  12. اخبار ابی حنیفه و اصحابه ۷ و ۸.
  13. انساب الاشراف ۳/۲۳۹ مقاتل الطالبیین ۹۹ و ۱۰۰.
  14. تاریخ بغداد ۱۳/۳۳۴ و۳۶۸.
  15. تهذیب الکمال ۲۹/۴۲۱ و۴۲۲ دائرة المعارف بزرگ اسلامی ۵/۴۰۰.
  16. ترتیب المدارک ۱/۳۱۷، ۳۳۹ و ۳۴۰.
  17. التاریخ الکبیر ۸/۸۱ الضعفاء الکبیر ۴/۲۸۳.
  18. دائرة المعارف بزرگ اسلامی ۵/۳۸۳.
  19. المعرفة والتاریخ ۲/۷۸۶ الضعفاء الکبیر ۴/۲۸۲.
  20. اختیار معرفة الرجال ۱۴۵، ۱۴۶ و۱۴۹.
  21. الامالی (مفید) ۲۶ ـ ۲۸.
  22. التوحید ۹۶ الامالی (مفید) ۲۲ و۲۶ اختیار معرفة الرجال ۱۹۰.
  23. جامع مسانید ابی حنیفه ۱/۳۸۸ و ۲/۸۳، ۸۴ و۳۰۵.
  24. دعائم الاسلام ۱/۹۶.
  25. الفهرست (الندیم) ۲۵۶.
  26. تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۷ و۳۲۸.
  27. التاریخ الکبیر ۸/۸۱ تاریخ الاسلام ۹/۳۱۳.
  28. تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۹ و۳۳۰.
  29. الفهرست (الندیم) ۲۵۶.
  30. تاریخ بغداد ۱۳/۳۲۴ وفیات الاعیان ۵/۴۱۴.
  31. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱، ص 804 - 806.