منابع علم معصوم در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

ائمه(ع) بارها فرموده‌اند که دانش‌های ما و آنچه می‌گوییم، از جدمان پیامبر(ص) است که سینه به سینه به ما رسیده و مانند گنجینه‌ای پرارزش، از آن، نزد اجداد ما نگهداری شده است.

امام باقر(ع)، به جابر، درباره منابع دانش عترت، فرمود: «وَ لَكِنَّا نُحَدِّثُكُمْ بِأَحَادِيثَ نَكْنِزُهَا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) كَمَا يَكْنِزُ هَؤُلَاءِ ذَهَبَهُمْ وَ فِضَّتَهُمْ»[۱]. ما احادیثی را برای شما می‌گوییم که از پیامبر(ص) ذخیره کرده ایم؛ چنان که دیگران سیم و زر خود را ذخیره می‌کنند.

امام صادق(ع) فرمود: «حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۲]. حدیث من، حدیث پدرم است و حدیث پدرم، حدیث جدم و حدیث جدم، حدیث حسین و حدیث حسین، حدیث حسن و حدیث حسن، حدیث امیرالمؤمنین(ع) و حدیث امیرالمؤمنین، حدیث رسول خدا(ص) و حدیث رسول خدا(ص)، گفتار خدای عزوجل است.

بر اساس روایات معتبر و فراوان شیعه، منبع دانش ائمه اطهار(ع) کتاب علی بن ابی طالب(ع) و مصحف شریف فاطمه زهرا(س) معرفی شده است. این دو منبع جوشان، در دست ائمه(ع) بوده است و از آن دو استفاده می‌نموده‌اند. عُذافر صیرفی می‌گوید: همراه حکم بن عتیبة نزد امام باقر(ع) بودم. حکم مسائل خود را از آن حضرت می‌پرسید و آن حضرت نیز گرامی‌اش می‌داشت تا آنکه در مسئله‌ای اختلاف کردند. امام باقر(ع) به فرزند خود فرمود: «برو آن کتاب علی(ع) را بیاور». فرزندش رفت و کتاب بزرگ لوله کرده‌ای را آورد. امام باقر(ع) آن را گشود و در آن نگریست تا آنکه مسئله مورد بحث را یافت و فرمود: «این خط علی(ع) و املای رسول خدا(ص) است». آن‌گاه رو به حکم کرد و فرمود: «ای ابامحمد! تو و سلمه و ابوالمقدام به چپ و راست دنیا، هر جا می‌خواهید، بروید؛ لیکن بدانید علمی اطمینان بخش‌تر از علم کسانی که جبرئیل بر آنها نازل می‌شود، نمی‌یابید»[۳]. 

زراره می‌گوید: مسئله‌ای درباره ارث جد را از امام باقر(ع) پرسیدم. امام(ع) فرمود: «هر کس به نظر خود چیزی در این باره گفته است، جز امیرمؤمنان(ع) [که حکم خدا را بیان کرده است]. گفتم: «أصلحک الله! امیرمؤمنان(ع) چه فرمود»؟ امام باقر(ع) فرمود: «فردا بیا تا آن را برای تو بخوانم». گفتم: «أصلحک الله! خودتان بفرمایید بهتر از آن است که برایم بخوانید». فرمود: «آنچه می‌گویم گوش کن».

«فردا بیا تا از روی کتاب برای تو بخوانم». فردای آن روز، بین ظهر و عصر، ساعتی که همیشه تنهایی با او خلوت می‌کردم، تا بر اثر حضور دیگران جواب تقیه‌ای به سؤال‌هایم ندهد، به سراغ آن حضرت رفتم. وقتی وارد شدم، به فرزند خود (جعفر(ع)) رو کرد و فرمود: «صحیفه فرائض را برای زراره بخوان؛ آن‌گاه خودش برخاست تا بخوابد. من و جعفر(ع) تنها ماندیم. سپس امام صادق(ع) رفت نوشته‌هایی را که طومارگونه در هم پیچیده شده بود و به اندازه ران شتر ضخامت داشت، برایم آورد. هنگامی که یک طرف آن را به دستم داد، از درشتی و ضخامت آن پیدا بود که از کتاب‌های پیشینیان است. پس از مطالعه، آن را در هم پیچیدم و به امام صادق(ع) برگرداندم.

فردای آن روز با امام باقر(ع) ملاقات کردم. فرمود: «صحیفه فرائض را خواندی؟» گفتم: «آری»! آن‌گاه فرمود: «ای زراره، به خدا سوگند، حق همان چیزی است که تو دیدی. آنچه دیدی املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) است».

در این هنگام، شیطان وسوسه‌ام کرد که او (امام باقر(ع)) از کجا می‌داند که این نوشته، املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) است؟ لیکن قبل از آنکه چیزی بگویم، امام باقر(ع) گفت: «ای زراره، هرگز شک نکن. شیطان دوست دارد که تو را به شک بیندازد و به تو القا کند که من از کجا می‌دانم این نوشته، املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) است. پدرم (امام سجاد(ع)) از جدم (امام حسین(ع)) روایت کرده که امیرمؤمنان(ع) به او گفته است که اینها املای رسول خدا(ص) و خط علی(ع) است.»..[۴].

امام صادق(ع) نیز می‌گوید: کتاب‌های پدرم به من منتقل شده است: «مَا مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ حَتَّى صَارَتِ الْكُتُبُ إِلَيَّ»[۵]. در بیانی دیگر، به معلی بن خنیس فرمود: «إِنَّ الْكُتُبَ كَانَتْ عِنْدَ عَلِيٍّ(ع) فَلَمَّا سَارَ إِلَى الْعِرَاقِ اسْتَوْدَعَ الْكُتُبَ أُمَّ سَلَمَةَ فَلَمَّا مَضَى عَلِيٌّ(ع) كَانَتْ عِنْدَ الْحَسَنِ فَلَمَّا مَضَى الْحَسَنُ(ع) كَانَتْ عِنْدَ الْحُسَيْنِ(ع) فَلَمَّا مَضَى الْحُسَيْنُ(ع) كَانَتْ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ثُمَّ كَانَتْ عِنْدَ أَبِي»[۶].

کتاب‌ها نزد علی(ع) بود، هنگام عزیمت به عراق، کتاب‌ها را نزد ام سلمه امانت گذاشت. پس از او به امام حسن(ع) رسید و سپس به امام حسین(ع) و آنگاه به امام سجاد(ع) و پس از او به پدرم (امام باقر(ع)) رسید.

زید شهید، در پاسخ به این پرسش که چگونه برادر تو (محمد بن علی الباقر(ع)) و برادرزاده‌ات (جعفر بن محمد الصادق(ع)) هر سؤالی را با «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‌(ص)» و «قال الله عزّ وجلّ في كتابه» پاسخ می‌دادند و تو و سایر آل محمد(ص) تنها به برخی از پرسش‌ها پاسخ می‌دهید، نه همه آنها؟ با لبخند گفت: «سرش آن است که کتاب علی(ع) نزد آنهاست»[۷].

طول کتاب امام علی(ع) هفتاد زراع[۸]، و نام آن «جامعه» است[۹] و همه نیازمندی‌های مردم، حتی دیه خراش کوچک، در آن آمده است.

قدرت امام علی(ع) در فهم مطالب و حفظ و نگهداری احادیث نبوی، بهترین انگیزه برای حدیث‌گویی پیامبر اکرم(ص) و املای آن به ایشان بود؛ بلکه سبب شده بود برای امام(ع) کلاس درس اختصاصی دایر کند و این را همگان می‌دانستند: و لقد علمتم أني كان لي منه(ص) مجلس سر لا يطلع عليه غيري[۱۰]؛ «به یقین می‌دانید که من با پیامبر(ص) این نشست‌های سرّی و خصوصی داشتم که جز من هیچ کس بر محتوای آن آگاهی نداشت».

این احادیث، که نمونه‌های آن فراوان است، دلالت می‌کند که کتاب‌های املا شده از رسول اکرم(ص) به گونه‌ای محسوس بود که گاهی دیگران نیز می‌توانستند آنها را مشاهده کنند، از روی آن بخوانند و حتی ادعای توارث درباره آنها داشته باشند؛ نه آنکه از امور معنوی محض باشد؛ بدین ترتیب حضرت علی(ع) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) که زمامداران فکری شیعه هستند و شیعیان افتخار پیروی از آنها را دارند، احکام و معارف دینی را از کتاب‌هایی نقل می‌کردند که به رسول خدا(ص) انتساب مستقیم داشت. از این رو انحراف و اعوجاجی در سیستم فکری آنها یافت نخواهد شد؛ زیرا افزون بر ارتباط معنوی، ارتباط ظاهری‌شان نیز با صاحب شریعت پیوسته بر قرار ماند. انحراف ریشه‌ای را باید در گروه‌هایی جست‌و‌جو کرد که نه تنها با تبدیل «امامت» به «خلافت» ارتباط معنوی‌شان را با منبع نورانی وحی قطع کردند، بلکه با سردادن شعار «حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّه‌» و ممنوع کردن ثبت و نقل حدیث، حدیث‌سوزی و از بین بردن آن به صورت‌های گوناگون، رشته‌های ارتباط ظاهری‌شان را با پدر این خاندان پیامبر اکرم(ص) گسستند؛ در نتیجه تلاش گسترده‌شان، برای تدوین و نگارش حدیث، رنج بی‌حاصلی بود که نتوانست آب رفته را، آن‌گونه که باید، به جوی برگرداند و پیوندشان را با صاحب شریعت، وثیق کند و سند مشروعیتشان را به ثبت برساند و...[۱۱].[۱۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مفید، الاختصاص، ص۲۸۰.
  2. کلینی، الکافی، ج۱، ص۵۳.
  3. ر.ک: نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۰.
  4. کلینی، الکافی، ج۷، ص۹۴
  5. صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۶۷.
  6. صفار، بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۶۲.
  7. ر.ک: مجلسی، بحارالانوار، ج۴۷، ص۳۶.
  8. مجلسی، بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۲.
  9. بصائرالدرجات، ج۱، ص۱۴۲.
  10. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۱۶.
  11. جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۴، ص۲۸۶.
  12. ضیایی، رحمت‌الله، مقاله «شیعه و سنت نبوی»، موسوعه رد شبهات، ج۱۳، ص ۲۱.