منابع علم معصوم در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معصوم به دلیل جایگاهی که دارد باید واجد علم خاص باشد و علم و آگاهی نسبت به تمام معارف دینی و نیازهای مردم و آنچه در اداره جوامع انسانی لازم است، نخستین شرط برای تصدی مقام امامت است. برخی از منابع علم معصوم و امام، علوم انتقالی از خداوند متعال هستند مانند: قرآن کریم؛ وحی مستقیم الهی؛ نور الهی و اسم اعظم؛ برخی دیگر از علوم، علوم انتقالی از پیامبر است مانند: تعلیم از پیامبر یا امام پیشین؛ کتاب و جامعۀ امیرمؤمنان (ع)؛ جفر و کتب و مواهب انبیا و برخی دیگر از علوم، علوم انتقالی از ملائکه است مانند: وحی به واسطۀ فرشته؛ الهام؛ مصحف فاطمه (س)؛ مُحَدِّث بودن؛ رؤیای صادقه و... .

مقدمه

علم و آگاهی نسبت به تمام معارف دینی و نیازهای مردم و آنچه در اداره جوامع انسانی لازم است، نخستین شرط برای تصدی مقام امامت است و بدون علم، این مسئولیت هرگز به انجام نمی‌رسد و معصومین (ع) از چنین علمی برخوردار بودند. منبع اصلی علم غیب امامان (ع) خداوند است و خداوند از راه‌های مختلفی علوم را به امامان (ع) تعلیم می‌‌دهد. اظهار منابع دیگر مثل وراثت و یا رجوع به مصاحف و کتب، جهت اثباتی داشته و امامان برای عادی جلوه نشان دادن علومشان سعی در مستند کردن به منابع مورد فهم و قبول همگان داشتند[۱].

منابع علم معصوم

با بررسی آیات و روایات، منابع و راه‌های آگاهی معصوم از علم ـ برخی از راه‌ها مشترک میان پیامبران و امامان است و برخی از راه‌ها مختص پیامبر است ـ در چند شاخه کلی دسته بندی می‌‌شود که عبارت‌اند از:

علوم انتقالی از خداوند متعال

وحی مستقیم الهی

وحی راه درونی انبیاء و راه بیرونی مردم عادی برای شناخت حقیقت است. در جهان‌بینی الهی، وحی، خورشید عالم‌تابی است که با قلمرو وسیع و گستردۀ خود، هدایت انسان در سیر تکامل و نیل به سعادت واقعی را بر عهده دارد، به این معنی که برخی از خبرهای غیبی قرآن اعم از حوادث گذشته و آینده و معارف مربوط به خدا و اسماء و صفات و اوضاع جهان برزخ و معاد به پیامبر تعلیم داده می‌‌شود: ﴿وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ[۲]، ﴿ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ[۳].[۴]

قرآن کریم

نخستین منبع نامتناهی علوم اهل بیت (ع) قرآن کریم است که احکام و دستورهای دین را از آن می‌گیرند. استنباط و برداشت اهل بیت (ع) از قرآن به دو صورت است: گاهی ظاهر آیه بسیار روشن است، از این رو معصومین (ع) حکمی را که بیان می‌کنند، به آیات محکم استناد می‌دهند. اما گاهی ظاهر آیه روشن نیست و احتیاج به تأویل دارد، در این صورت اهل بیت (ع) که راسخان در علم و آگاهان به تأویل و تفسیر و ظاهر و باطن قرآن‌اند، حکم آن را از قرآن استخراج می‌نمایند. یعنی ایشان تفسیر و تأویل و ظاهر و باطن و محکم و متشابه آن را به خوبی می‌دانند.

قرآن کریم در این باره می‌‌فرماید: ﴿وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ[۵]. امام صادق (ع) فرمودند: "راسخان در علم امیرمؤمنان و ائمه بعد از او هستند"[۶]. همچنین ایشان فرمودند: "از نسل رسول خدا (ص) تولد یافتم، در حالی که من داناترین افراد بر کتاب الهی هستم و آگاهی از آن دارم و در آن اخبار آسمان، زمین بهشت، جهنم و خبر آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد، وجود دارد. من همه اینها را می‌دانم؛ چنانکه کف دستم برای من پیداست، خداوند فرموده است در قرآن بیان هر چیزی است"[۷] و یا در روایتی دیگر می‌‌فرمایند: "به خدا قسم من به آنچه در آسمان‌ها و زمین است و آنچه در بهشت و دوزخ است آگاهم و به ماکان و مایکون علم دارم و همه این علوم را از کتاب خدا فرا گرفتم، خداوند درباره قرآن می‌فرماید: ﴿تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ[۸]. اهل بیت (ع) در آگاهی به تمام ابعاد قرآن کریم با هیچ‌کس قابل‌مقایسه نیستند[۹].

نور الهی

از جمله منابع علم امام (ع) بهره‌مندی از نور الهی است؛ چنانکه هر وقت خواسته باشند از غیب آگاهی یابند، به سبب قدرت و اذنی که خداوند به آنها داده است هرچه را بخواهند برای آنها روشن می‌گردد[۱۰].

اسم اعظم

بر اساس روایات یکی دیگر از منابع علم امام اسم اعظم است. روایات، اسم اعظم را دارای هفتاد و سه حرف می‌داند که هفتاد و دو حرف آن نزد امامان (ع) است و یک حرف آن مخصوص خدای سبحان. نزد آصف بن برخیا، کارگزار حضرت سلیمان (ع) که کارهای شگفت انجام می‌داد، تنها یک حرف از هفتاد و سه حرف اسم اعظم موجود بود. اینکه حقیقت اسم اعظم چیست و چرا و چگونه هفتاد و سه حرف است هیچ گاه برای ما روشن نیست؛ تنها همین مقدار فهمیده می‌شود که دارنده این اسم دارای مقام عالی و استثنایی است و خداوند از این حروف به علم من الكتاب تعبیر کرده است[۱۱].

علوم انتقالی از پیامبر

تعلیم از پیامبر یا امام پیشین

وصایت و وراثت از پیامبر یا تعلیم از پیامبر و آگاهی از سنت پیامبر از منابع علم امامان (ع) است. پیامبر اکرم (ص) تمام معارف را به امیرالمؤمنین (ع) منتقل نمودند و از ایشان به امامان بعدی رسیده است. این تعلیم و وراثت از پیامبر (ص) به دو صورت بدون واسطه و با واسطه است:

  1. تعلیم بدون واسطه: مجموعه معارف و علومی است که پیامبر (ص) به‌طور مستقیم و بدون واسطه به حضرت علی (ع) تعلیم داده است. امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «اِنَّ رَسُولَ اللّهِ (ص) عَلَّمَنی اَلْفَ باب وَ کُلُّ باب یَفْتَحُ اَلْفَ بابِ فَذلِکَ اَلْفَ باب، حتّی عَلِمْتُ ما کانَ وَ ما یکونُ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ عَلِمْتُ عِلْمَ الْمَنایا وَ الْبَلایا وَ فَصْلَ الْخِطابِ»[۱۲]؛ همچنین حضرت در مورد علم غیب خود در پاسخ به یکی از اصحاب که سؤال کرد: "ای امیر مؤمنان! آیا به تو علم غیب داده شده است؟" با تبسّم فرمود: "ای برادر کلبی! این اخباری که خبر می‌دهم علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم آموخته‌ام. همانا علم غیب، علم قیامت است... این است آن علم غیبی که غیر از خدا کسی نمی‌داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده و او به من آموخته است. و پیامبر دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه‌ام جای دهد و اعضا و جوارح من از آن پر گردد"[۱۳].
  2. تعلیم باواسطه: مجموعه معارفی است که با یک واسطه یا بیشتر از پیامبر اسلام (ص) به سایر اهل بیت (ع) رسیده است؛ یعنی امامانی که رسول خدا (ص) را درک نکرده‌اند و مستقیم از آن حضرت کسب فیض ننموده‌اند. مثل حدیث معروف سلسلة الذهب[۱۴] که امام رضا (ع) در نیشابور روایت کردند و یا شخصی از امام صادق (ع) سؤال کرد علوم شما از چه منبعی گرفته شده است؟ حضرت فرمود: "هرگاه درباره چیزی به تو پاسخ گفتم، از رسول خدا (ص) است و ما از خود چیزی نمی‌گوییم"[۱۵].

همچنین تعلیم گاه به صورت عادی و از راه تعلیم و تعلّم بوده و گاه به صورت غیرعادی:

  1. راه عادی: حضرت علی (ع) می‌‌فرمایند: «کُنْتُ أَدْخُلُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ سَلَّمَ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ کُنْتُ إِذَا سَأَلْتُهُ أَجَابَنِی وَ إِنْ‏ سَکَتُ‏ ابْتَدَأَنِی»[۱۶].[۱۷]
  2. راه غیرعادی و راه القاء و عنایت خداوندی و افاضۀ پیامبر: حضرت علی (ع) فرمودند: «بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِلَی الْیَمَنِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ تَبْعَثُنِی إِلَی قَوْمٍ أَسَنَّ مِنِّی وَ أَنَا حَدِیثٌ لَا أُبْصِرُ الْقَضَاءَ قَالَ: فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَی صَدْرِی وَ قَالَ: اللَّهُمَّ ثَبِّتْ لِسَانَهُ وَ اهْدِ قَلْبَهُ»[۱۸]. به عبارت دیگر ممکن است علوم انتقالی از پیامبر شامل "علم القرآن"، علم دیگر کتب آسمانی، کتاب جامعه و... باشد[۱۹].

کتاب و جامعۀ امیرمؤمنان (ع)

یکی دیگر از منابع علم امامان (ع)، کتاب علی (ع) است. از احادیث استفاده می‌‌شود این کتاب، طوماری از جنس پوست بوده است به طول هفتاد ذراع پیامبر (ص) که با املای ایشان و با خط علی (ع) نوشته شده است و در آن هر حلال و حرامی و هر چیزی که مردم تا قیامت به آن نیاز دارند، وجود دارد؛ حتی دیه یک خراش بر بدن. کتاب علی (ع) نخستین کتاب گردآوری شده در اسلام است که در زمان پیامبر (ص) نوشته شده است. گاهی این نوشته به اسم «جامعه» و گاهی به نام «صحیفه» یا «کتاب علی» شناخته شده[۲۰] که بعد از امام علی (ع) به امامان (ع) یکی پس از دیگری منتقل می‌شود و الآن نیز در دست امام زمان (ع) است[۲۱].

ویژگی‌های این کتاب، که پس از شهادت امام در خانواده او باقی ماند، در احادیث ائمه اهل بیت (ع) بیان شده است. امام صادق (ع) می‌فرماید: "طول این کتاب هفتاد ذراع بوده و به املای رسول خدا (ص) و خط علی بن ابی طالب (ع) نگارش یافته است و آنچه مردم به آن نیازمندند، در آن بیان شده است"[۲۲].[۲۳]

جفر

جفر یکی دیگر از منابع علم امامان (ع) است که در مواردی به آن تمسک نموده‌اند. در اصطلاح، جفر پوستی است که علوم در آن نوشته می‌گردد و در اصطلاح حدیثی، به کتاب مخصوصی اطلاق می‌شود که به املای پیامبر (ص) و نگارش علی (ع) بوده و در بردارندۀ علم انبیا و اوصیا است. این کتاب، از جمله نشانه‌های امامت است که اکنون نزد امام زمان (ع) است[۲۴].

کتب و مواهب انبیا

تمام کتاب‌هایی را که خداوند بر پیامبران نازل کرده، نزد ائمه (ع) است، این کتاب‌ها یکی از منابع علم ایشان است. امام صادق (ع) فرمودند: "الواح موسی و عصای موسی نزد ماست و ما وارثان پیامبرانیم"[۲۵]. در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمودند: "... و هر کتابی که نازل شده است نزد اهل علم است و ماییم اهل علم" [۲۶]. به عبارتی دیگر هر علمی که با حضرت آدم (ع) و دیگر انبیای الهی نازل شد، به آسمان برنگشت و به ارث رسید. هر پیامبر، علوم انبیای گذشته را نزد خود جمع می‌کند تا مجموع آنها به پیامبر اسلام (ص) می‌رسد و پس از ایشان نیز انتقال می‌یابد[۲۷]

استنباط از قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص)

ائمه شیعه (ع)، قسمتی از احکام الهی را از کتاب خدا و سنت رسول الله (ص) استنباط می‌کردند. ما در اینجا نمونه‌ای را یادآور می‌شویم: در دوران متوکل عباسی یک مرد مسیحی با زن مسلمانی مرتکب عمل خلافی شد. از آنجا که این شخص برخلاف موازین ذمه عمل کرده بود، خونش هدر و قتلش واجب بود. آن‌گاه که خواستند حکم را جاری کنند، او اسلام آورد تا به حکم «الْإِسْلَامُ يَجُبُّ مَا قَبْلَهُ‌» جان به سلامت ببرد. در این شرایط، فقیهان دربار عباسی فتاوای متفاوتی دادند: گروهی گفتند او به حکم اینکه اسلام آورد، پیوند او از گذشته قطع گردید و حد از او ساقط شد؛ گروهی دیگر گفتند سه بار حد باید بر او جاری شود؛ گروه سوم فتوای دیگری دادند.

متوکل عباسی ناگزیر پاسخ این مسئله را از امام هادی (ع) پرسید. امام هادی (ع) فرمود: «این فرد محکوم به مرگ است و علت آن این است که چنین ایمانی، هنگام تنگنا و خوف و ترس، بی‌ارزش است»؛ به گواه این آیه: ﴿فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَكَفَرْنَا بِمَا كُنَّا بِهِ مُشْرِكِينَ * فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إِيمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ فِي عِبَادِهِ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْكَافِرُونَ[۲۸].[۲۹]

همه فقیهان و مفسران این آیه را خوانده و تفسیر کرده‌اند؛ ولی به چنین فهمی از آیه موفق نبوده‌اند. این برداشت‌های عمیق و واقع‌گرایانه، یکی از مواهب الهی است که به ائمه اهل بیت (ع) داده شده است و بخشی از علوم آنان را تشکیل می‌دهد.

سماعه، فقیه عصر امام موسی بن جعفر (ع) از امام سؤال کرد: «آیا همه چیز در کتاب خدا و سنت پیامبر او است یا چیزی را از پیش خود می‌گویید؟» ایشان در پاسخ می‌گوید: «بَلْ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ (ص)‌»[۳۰].[۳۱]

علوم انتقالی از ملائکه

  1. وحی به واسطۀ فرشته: گاهی فرشته‌ای به صورت انسان متمثل می‌‌گردد و پیامبران و اولیاء الهی را از یک رشته امور پنهان از حس مطلع می‌‌سازد. مانند نزول جبرئیل بر پیامبر اکرم (ص) و آوردن آیات قرآن: ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ[۳۲] این قسم از خبرها اختصاص به انبیاء ندارد و نمونه برجسته آن، ‌ تمثل فرشته الهی برای حضرت مریم بود[۳۳]
  2. الهام: الهام یعنی افکندن مطالب بر قلب. گاهی برخی حقایق و امور پنهان، ‌ بر روح انسان القا و الهام می‌شود، ‌ به گونه‌ای که انسان یقین به درستی آن پیدا می‌کند. این قسم از خبرها نیز اختصاص به انبیاء ندارد و نمونه برجسته آن، ‌ الهام خداوند به مادر حضرت موسی(ع) مبنی بر انداختن آن حضرت در دریا و اطمینان دادن به او به اینکه وی در آینده فرزندش را بازپس خواهد گرفت‌. در پاره‌ای از روایات تصریح شده است، ائمه (ع) همه علوم را از ناحیه خداوند دریافت می‌‌دارند، مثلاً امام رضا (ع) فرمودند: "هنگامی که خداوند کسی را برای مردم بر می‌گزیند چشمه‌های حکمت را در دلش قرار می‌دهد و علم را به وی الهام می‌کند تا برای جواب از هیچ سؤالی درنمانده و در تشخیص حق سرگردان نشود"[۳۴]. حارث بن مغیره می‌‌گوید از امام صادق (ع) در رابطه با نحوه فراگیری علم امام سؤال کردم، حضرت فرمود: «وَحْیٌ‏ کَوَحْیِ‏ أُمِ‏ مُوسَی»[۳۵]. یکی از راه‌های الهام نکت در دل و نقر در اسماع دانسته شده است یعنی مطلب در قلب آنان حک یا در گوش آنان بیان می‌شود[۳۶]
  3. مصحف فاطمه (س): براساس روایات، مجموعه‌ای از اخبار غیبی و وقایع آیندگان است که جبرئیل بعد از رحلت پیامبر اسلام (ص) به حضرت زهرا (س) عرضه کرد و امیرمؤمنان (ع) نیز مطالب آن را نگاشت[۳۷].
  4. مُحَدِّث بودن: یکی از منابع علوم امامان (ع) محدث بودن است. ایشان بخشی از علم خود را از راه "تحدیث" که توسط فرشتگان الهی صورت می‌گیرد، به دست می‌آورند. البته این صفت منحصر به آنها و مخصوص به منصب امامت نیست، بلکه حضرت زهرا (س) نیز دارای این صفت بوده است. "حسن بن یحیای مدائنی" می‌‌گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: "هنگامی که سؤالی از امامی می‌شود چگونه جواب می‌دهد؟" امام فرمود: "گاهی به او الهام می‌شود و گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو"[۳۸].[۳۹]
  5. القای روح القدس: اینکه روح القدس چیست؟ میان مفسران اختلاف است. از روایات استفاده می‌‌شود روح القدس نیروی غیبی است که با همه پیامبران و معصومان (ع) همراه بوده است و در موراد مختلفی امدادهای الهی را به آنها منتقل ساخته است و حضرت عیسی (ع) با همان نیروی غیبی مردگان را به اذن خدا زنده می‌نموده است. امام صادق (ع) در پاسخ عمار ساباطی که پرسید اگر شما به حکومت رسیدید، چگونه حکم می‌کنید؟ فرمود: "به حکم خدا و حکم داوود و چنانچه موضوعی پیش بیاید که حکم آن نزد ما حاضر نباشد، روح القدس آن را به ما القا می‌کند"[۴۰]. امام باقر (ع) نیز فرمودند: "به راستی که اوصیاء و امامان محدّث هستند، روح القدس با آنان سخن می‌گوید؛ در حالی که او را نمی‌بینند"[۴۱]
  6. رؤیای صادقه: خواب انبیا و امامان (ع) مطابق با واقع است و آنها افزون بر اینکه در بیداری از عنایات خداوند برخوردارند، در خواب و رؤیا نیز از تأییدات الهی بهره‌مندند و از غیب آگاه می‌شوند. مثلاً حضرت ابراهیم(ع) از طریق رؤیا آگاه شد که از جانب خدا مأمور است فرزند خود اسماعیل را ذبح کند و آنچنان به صحت خواب خود ایمان داشت که مقدمات آن را فراهم ساخت[۴۲]. حضرت یعقوب و یوسف از طریق علم به تعبیر خواب، حوادثی را پیش بینی می‌‌کردند و از امور پنهان از حس، گزارش می‌‌دادند[۴۳].
  7. عروج به عرش در شب‌های جمعه: ابی یحیی صنعانی از امام صادق (ع) نقل کرده‌اند که حضرت فرمودند: "یا اَبا یحیی به درستی که برای ما اهل بیت در شب‌های جمعه شأن و رتبه‌ای عظیم در نزد خداوند است". عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، آن شأن چیست؟ فرمودند: "در شب‌های جمعه ارواح انبیاء و اوصیاء ماضی و وصیّ پیغمبری که در میان شما هست عروج می‌کنند به سوی آسمان‌ها تا اینکه احاطه می‌کنند به عرش خداوند. پس طواف می‌کنند به عرش خداوند و در نزد هر ستونی از ستون‌های عرش دو رکعت نماز می‌گذارند. بعد از آن برمی‌گردد ارواح به ابدان مطهره ایشان در زمین. پس صبح می‌کنند انبیاء و اوصیاء شادی‌کنان و صبح می‌کند وصیّی که در میان شما هست و حال آنکه زیاد شده باشد در علم به قدر جمیع انبیاء و اوصیاء ماضی بل مضاعف بر آن"[۴۴].
  8. نزول ملائکه در شب قدر[۴۵].

منابع دیگر

موارد دیگری نیز از منابع علم معصوم وجود دارد که عبارت‌اند از:

  1. عالم ملکوت: ائمه (ع) بسیاری از علوم و معارف خود را از طریق مشاهده ملکوت، دریافت می‌کنند و با دید و درک غیرظاهری خود به حقایق می‌رسند. این منبع، ویژه پیامبران، صالحان و مؤمنان خاص خداوند است که امامان (ع) از مصادیق کامل آن هستند.
  2. عقل کامل: یکی از منابع علم ائمه (ع)، عقل کاملی است که خداوند به آنان داده است. بسیاری از حقایق علمی با عقل عادی درک‌پذیر نیست؛ چرا که عقل و خرد معمولی انسان، شعاع خاصی را روشن می‌سازد. ولی عقل ایشان شعاع بسیار گسترده‌ای را روشن می‌سازد و این امر سبب می‌شود حقایقی را به دست آورند که از دیگران پنهان است[۴۶].
  3. مشاهدۀ عمود نور: بین امام و خداوند عمودی از نور است که به واسطه آن، عمل اهل هر شهری را می‌بیند[۴۷].[۴۸]
  4. خردورزی و استنباط عقلی.
  5. بهره‌گیری از حواس[۴۹].

و موارد دیگری مانند آگاهی بر کتاب مبین، لوح محفوظ، آگاهی بر اوح محو و اثبات، عرش و کرسی[۵۰].

جستارهای وابسته

پرسش‌های وابسته

منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید
  2. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن
  3. سبحانی، جعفر آگاهی سوم یا علم غیب
  4. تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی
  5. مروی، احمد، مصطفوی، سید حسن، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات
  6. باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی
  7. سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه
  8. نادم، محمد حسن علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه، فصلنامه امامت‌پژوهی
  9. نادم، محمد حسن علم غیب از نگاه عقل و وحی
  10. خسروپناه، عبدالحسین کلام نوین اسلامی ج۲
  11. اوجاقی، ناصرالدین علم امام از دیدگاه کلام امامیه
  12. رستمی، محمد زمان، بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام، فصلنامه اندیشه نوین دینی
  13. لاری، علی اکبر، فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم، علم امام
  14. افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد
  15. میرترابی حسینی، زهرةالسادات علم لدنی در قرآن و حدیث
  16. محمودی، حسن علی، مقاله «شیعه و خاتمیت»، موسوعه رد شبهات ج۱۳

پانویس

  1. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۶.
  2. «و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی؛ به زبان عربی روشن» سوره شعراء، آیه ۱۹۲ ـ ۱۹۵
  3. «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم» سوره آل عمران، آیه ۴۴.
  4. ر.ک: سبحانی، جعفر آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۳۳ ـ ۳۸؛ نادم، محمد حسن علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۴۵؛ خسروپناه، عبدالحسین کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۷۲ ـ ۳۷۹؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۲؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۳۷ ـ ۴۶.
  5. سورۀ آل عمران، آیۀ ۷.
  6. «وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ‏ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ الْأَئِمَّةُ ع»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۴۱۵.
  7. «قَدْ وَلَدَنِي رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَنَا أَعْلَمُ كِتَابَ اللَّهِ وَ فِيهِ بَدْءُ الْخَلْقِ وَ مَا هُوَ كَائِنٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ فِيهِ خَبَرُ السَّمَاءِ وَ خَبَرُ الْأَرْضِ و خَبَرُ الْجَنَّةِ وَ خَبَرُ النَّارِ وَ خَبَرُ مَا كَانَ وَ خَبَرُ مَا هُوَ كَائِنٌ أَعْلَمُ ذَلِكَ كَأَنَّمَا أَنْظُرُ إِلَى كَفِّي إِنَّ اللَّهَ يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۹۷.
  8. «إِنِّي لَأَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي الْجَنَّةِ وَ أَعْلَمُ مَا فِي النَّارِ وَ أَعْلَمُ مَا كَانَ وَ أَعْلَمُ مَا يَكُونُ عَلِمْتُ ذَلِكَ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۲۸.
  9. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۶؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۲؛ مروی، احمد، مصطفوی، سید حسن، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۲۶؛ نادم، محمد حسن علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹؛ اوجاقی، ناصرالدین علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸.
  10. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹؛ اوجاقی، ناصرالدین علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸.
  11. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۲.
  12. ینابیع المودة، ص۸۸، الکافی، ج۱، ص ۲۹۶.
  13. «فَقَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ لَقَدْ أُعْطِيتَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عِلْمَ الْغَيْبِ فَضَحِكَ ع وَ قَالَ لِلرَّجُلِ وَ كَانَ كَلْبِيّاً يَا أَخَا كَلْبٍ لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْبٍ وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ مَا عَدَّدَهُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِقَوْلِهِ إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ ما ذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ الْآيَةَ فَيَعْلَمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ قَبِيحٍ أَوْ جَمِيلٍ وَ سَخِيٍّ أَوْ بَخِيلٍ وَ شَقِيٍّ أَوْ سَعِيدٍ وَ مَنْ يَكُونُ [لِلنَّارِ] فِي النَّارِ حَطَباً أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرَافِقاً فَهَذَا عِلْمُ الْغَيْبِ الَّذِي لَا يَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللَّهُ وَ مَا سِوَى ذَلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِيَّهُ ص فَعَلَّمَنِيهِ وَ دَعَا لِي بِأَنْ يَعِيَهُ صَدْرِي وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِي‏»؛ نهج البلاغه، ص ۱۸۶.
  14. عیون اخبار الرضا، ج٢، صص٢٩۶- ٢٩٩؛ کشف الغمة، إربلی، ج٣، صص ٩٨ و ٩٩
  15. بصائرالدرجات، جزء۶، ص٣٩۵؛ بحارالانوار، ج٢، ص١٧٣.
  16. مجلسی، بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۷۳، ح ۹۶؛ نعمانی، الغیبه، ص ۷۵؛ نهج البلاغه، ح ۱۸۷.
  17. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۴، ص ۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۳۴؛ مسند امام احمد، ج ۱، ص ۸۳.
  18. ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج ۴، ص ۹۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک، ج ۳، ص ۱۳۴؛ مسند امام احمد، ج ۱، ص ۸۳.
  19. ر.ک: لاری، علی اکبر، فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم، ص ۲۳۷؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص ۳۲۲؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹؛ مروی، احمد، مصطفوی، سید حسن، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص ۲۶.
  20. اعیان الشیعه، ج ١، ص٩۴.
  21. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹.
  22. طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۷۲.
  23. محمودی، حسن علی، مقاله «شیعه و خاتمیت»، موسوعه رد شبهات، ج۱۳، ص ۷۴.
  24. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۲.
  25. «الْوَاحُ مُوسَی عِنْدَنَا وَ عَصَا مُوسَی عِنْدَنَا وَ نَحْنُ وَرَثَةُ النَّبِیِّین»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ١، ص ٢٣١.
  26. «... وَ کُلُّ کِتَابٍ نَزَلَ فَهُوَ عِنْدَ أَهْلِ الْعِلْمِ وَ نَحْنُ هُم»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ١، ص ٢٢۵
  27. ر.ک: رستمی، محمد زمان، بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام، فصلنامه اندیشه نوین اسلامی، ش ۲۰؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹.
  28. «و چون عذاب ما را دیدند گفتند: به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به آنچه شریک (خداوند) می‌پنداشتیم کافریم * اما همین که عذاب ما را دیدند دیگر ایمانشان برای آنها سودی نداشت ـ بنابر سنّت (و قانون) خداوند که میان بندگانش برگذشته است ـ و در آنجا کافران زیان دیدند» سوره غافر، آیه ۸۴-۸۵.
  29. طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۵۴.
  30. کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۲؛ حر عاملی، اتباة الهداة، ج۱، ص۷۹.
  31. محمودی، حسن علی، مقاله «شیعه و خاتمیت»، موسوعه رد شبهات، ج۱۳، ص ۷۴.
  32. «بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
  33. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۳۳ ـ ۳۸؛ نادم، محمد حسن علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۴۵.
  34. «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ وَ أَلْهَمَهُ الْعِلْمَ إِلْهَاماً فَلَمْ يَعْيَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَا يُحَيَّرُ فِيهِ عَنِ الصَّوَابِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
  35. مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۵۸.
  36. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۶؛ نادم، محمد حسن علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۴۵؛ اوجاقی، ناصرالدین علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸.
  37. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹.
  38. «قُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِي عَنِ الْإِمَامِ إِذَا سُئِلَ كَيْفَ يُجِيبُ فَقَالَ إِلْهَامٌ أَوْ سَمَاعٌ وَ رُبَّمَا كَانَا جَمِيعاً»؛ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۳۱۷.
  39. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۶؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹؛ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص ۳۲۲؛ باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص ۱۱۳ ـ ۱۲۲؛ اوجاقی، ناصرالدین علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸.
  40. «عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِمَا تَحْكُمُونَ إِذَا حَكَمْتُمْ قَالَ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ حُكْمِ دَاوُدَ فَإِذَا وَرَدَ عَلَيْنَا الشَّيْ‏ءُ الَّذِي لَيْسَ عِنْدَنَا تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۹۸.
  41. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۳۳ ـ ۳۸؛ مروی، احمد، مصطفوی، سید حسن، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم، ص ۲۶؛ نادم، محمد حسن علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۴۵؛ خسروپناه، عبدالحسین کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۷۲ ـ ۳۷۹.
  42. سوره صافات، آیه ١٠٢ و ١٠٣.
  43. ر.ک: سبحانی، جعفر آگاهی سوم یا علم غیب، ص ۳۳ ـ ۳۸؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹.
  44. «قَالَ لِي يَا أَبَا يَحْيَى إِنَّ لَنَا فِي لَيَالِي الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا ذَاكَ الشَّأْنُ قَالَ يُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِيَاءِ الْمَوْتَى ع وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِيَاء الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِيِّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ يُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِيَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفُ بِهِ أُسْبُوعاً وَ تُصَلِّي عِنْدَ كُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِي كَانَتْ فِيهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ قَدْ مُلِئُوا سُرُوراً وَ يُصْبِحُ الْوَصِيُّ الَّذِي بَيْنَ ظَهْرَانَيْكُمْ وَ قَدْ زِيدَ فِي عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِيرِ»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۵۴.
  45. ر.ک: لاری، علی اکبر، فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم، ص ۲۳۷؛ افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص ۵۷ و ۵۸.
  46. ر.ک: سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص ۸۵ ـ ۱۶۹.
  47. بحارالانوار، ج ۲۶، ص۳۸، روایت ۷۰.
  48. ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوه‌های لاهوتی، ج ۱، ص ۱۴۳؛ اوجاقی، ناصرالدین علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص ۶۴ ـ ۶۸؛ خسروپناه، عبدالحسین کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۳۷۲ ـ ۳۷۹.
  49. ر.ک: میرترابی حسینی، زهرةالسادات علم لدنی در قرآن و حدیث، ص ۳۷ ـ ۴۶.
  50. ر.ک: نادم، محمد حسن علم غیب از نگاه عقل و وحی، ص ۱۴۵؛ رستمی، محمد زمان، بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام، فصلنامه اندیشه نوین اسلامی، ش ۲۰.