نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط HeydariBot(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
ملاک وجود خارجی و منشأ اثر بودن واجبالوجود، "تعین" آن است است. متعین بودن مقتضی آن است که واجبالوجود دیگری در کار نباشد، و الّا خلف و تناقض است.
"برهان تعین" را شیخ در اشارات اینگونه آورده که بلاشک اگر واجبالوجودی باشد، متعین است و شیء تا متعین و متشخص نباشد، موجود نمیشود. حال میگوییم: یا این ذات واجب همین تعین بالخصوص را اقتضا دارد یا اقتضا ندارد. اگر همین تعین خاص را اقتضا دارد، تعین دیگر برایش محال است. پس لازم است که فقط به همین تعین متعین باشد، یعنی به همین فرد منحصر باشد و هو المطلوب و اگر نسبت به این تعین لااقتضاست، پس لازم است یک علت خارجی او را به این تعین خاص متعیّن کرده باشد و این با وجوب وجود منافات دارد[۱].
در شفا در مبحث خواصواجب میگوید: اگر وجوب وجود، صفت شیء باشد و برای شیء موجود باشد، یا در این صفت که عین صفت موجود در همین موصوف باشد، واجب است؛ پس تعددش محال است و یا وجود این صفت برای خصوص این موصوف ممکن است؛ پس برای این موصوف جایز است که واجب بالذات نباشد و این خلف است.
بعد شیخ میفرماید: با این واجبالوجودی که واجبالوجود بودنش موجود است و بودنش عین فرد یک چیز است، در این صورت هر چه را ما واجبالوجود فرض کنیم، لازم است عین این معین باشد؛ پس تعدد محال است؛ و اگر واجبالوجود بودنش با عین این معین بودن مغایر است؛ این سؤال پیش میآید که مقارنت واجب با این تعین لذاته است، یا لغیره؟ اگر لذاته است؛ باید منحصر در فرد باشد؛ اگر لغیره است با وجوب وجود منافات دارد.
در این بیان، یک قدم جلوتر رفته، تصریح شد که تعین در ذات واجب عین ذات واجب است و تشخص عین ذاتش است. ملاصدرا این دلیل را به همین صورت در مبدأ و معاد آورده و نتیجه گرفته است که واجبالوجود معنایی نیست که بر کثیرین قابل حمل باشد. آری، اگر مقدمه دیگری را که خود ملاصدرا در مبدأ و معاد گفته است در نظر بگیریم و آن اینکه حقیقتواجب وجود قائم به ذات است؛ مطلب تمام است[۲][۳].