سرقت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۰ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

سرقت به معنای پنهان شدن و گرفتن چیزی از دیگری در خفا و پوشش و به ناحق آمده در اصطلاح فقه عبارت است از دزدیدن مال دیگری به صورت پنهانی. یکی از ارزش‌های اجتماعی در حوزه امور مالی، حرمت نهادن به حق مالکیت دیگران و اجتناب از تصرف در اموال ایشان بدون اذن و اجازه آنهاست. نقض این حق با عناوین مختلفی همچون سرقت معرفی شده است. سرقت حرام، بلکه از گناهان کبیره است و موجب ضمان می‌شود.

مقدمه

یکی از ارزش‌های اجتماعی در حوزه امور مالی، حرمت نهادن به حق مالکیت دیگران و اجتناب از تصرف در اموال ایشان بدون اذن و اجازه آنهاست. نقض این حق با عناوین مختلفی همچون سرقت، غضب، اتلاف یا مفاهیم عامی همچون ظلم، فساد، عدوان، اکل باطل و... معرفی شده است، تعرض به اموال دیگران و تصاحب غیرقانونی آن با وجود شرایطی، مصداق شایع‌ترین انحراف یعنی “سرقت یا دزدی” است. سرقت در لغت، گرفتن پنهانی اموال دیگران به صورت نابه‌حق است[۱] و از مصداق‌های بارز تجاوز به حقوق مادی مردم شمرده می‌شود[۲].

معناشناسی

سرقت در لغت به معنای پنهان شدن[۳]، بر گرفتن چیزی از دیگری در خفا و پوشش[۴] و به ناحق آمده است[۵]؛ اعم از اینکه چیز ربوده شده مال باشد یا غیر مال[۶].[۷] سرقت در اصطلاح فقه عبارت است از دزدیدن مال دیگری به صورت پنهان[۸]، بر خلاف اختلاس که دزدیدن مال دیگری به سرعت و آشکار است[۹]؛ چنان که گرفتن به ناحق مال کسی را با زور و غلبه غصب گویند. از احکام آن به تفصیل در باب حدود و به مناسبت درباب صلات و غصب سخن گفته‌اند[۱۰].

سرقت در قرآن

از موضوع سرقت در قرآن کریم بیشتر با ماده «س - ر - ق» و مشتقات آن، مانند: ﴿إِنْ يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ[۱۱] و ﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا[۱۲] و گاه با عناوین عام و کلی یاد شده است؛ مانند «غُلول» که به معنای خیانت و سرقت آمده است: ﴿وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ[۱۳].[۱۴]، «فاحشه»: ﴿وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ[۱۵] که در روایات به زنا و سرقت تفسیر شده است[۱۶]، گناه کبیره: ﴿إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ[۱۷] که بر پایه روایات، یکی از مصادیق آن سرقت است[۱۸]، کم‌فروشی و کم‌گذاشتن از حق دیگران: ﴿وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ[۱۹] و خوردن اموال دیگران به باطل: ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۲۰] که یکی از مصادیق آن خوردن اموال سرقت شده است[۲۱]. در این آیات، از برخی مباحث مربوط به سرقت، مانند پیشینه سرقت در میان جوامع پیشین، آثار سرقت و برخی احکام فقهی آن سخن به میان آمده است[۲۲].

حکم سرقت

سرقت حرام، بلکه از گناهان کبیره است[۲۳]. همچنین سرقت موجب ضمان است؛ از این رو، با وجود عین مالِ ربوده شده، سارق باید آن را به صاحبش بازگرداند و در صورت تلف، باید مثل آن و با دسترسی نداشتن به مثل و یا قیمی بودن مال، قیمت آن را بپردازد[۲۴] و اگر عین مال در دستش نقصان یافته، باید ارش آن را نیز بپردازد.

حدّ سرقت، قطع چهار انگشت دست راست است؛ به گونه‌ای که کف دست و انگشت ابهام باقی بمانند[۲۵]، هرچند بنابر قول مشهور اگر یک یا هر دو دست وی شل و یا فاقد دست چپ باشد[۲۶]. حدّ سرقت در برخی موارد ساقط می‌شود مانند: توبه، قبل از ثبوت سرقت نزد قاضی؛ مال باخته قبل از دادخواهی نزد حاکم، مال ربوده شده را به دزد ببخشد یا از کیفر او بگذرد[۲۷].

منابع

پانویس

  1. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۱۳۵؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۴۰۸.
  2. شرف‌الدین، سید حسین، ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۹۴.
  3. القاموس المحیط، ج۳، ص۲۴۴؛ تاج العروس، ج۱۳، ص۲۱۳، «سرق».
  4. معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۵۴؛ القاموس المحیط، ج۳، ص۲۴۴، «سرق».
  5. مفردات، ص۴۰۸؛ التحقیق، ج۵، ص۱۳۵، «سرق».
  6. معجم المصطلحات، ج۲، ص۲۶۳، «السرقه».
  7. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «سرقت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۳۳۸-۳۴۰.
  8. کتاب السرائر ۳/ ۴۸۳.
  9. جواهر الکلام ۴۱/ ۵۹۶ ـ۵۹۷.
  10. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۴۳۲- ۴۴۰.
  11. «گفتند: اگر (بنیامین) دزدی می‌کند (شگفت نیست) برادری دارد که (او نیز) پیش از این دزدی کرده است» سوره یوسف، آیه ۷۷.
  12. «و دست مرد و زن دزد را به سزای آنچه کرده‌اند به کیفری از سوی خداوند ببرید» سوره مائده، آیه ۳۸.
  13. «هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.
  14. نک: روض الجنان، ج۵، ص۱۳۱-۱۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج۹، ص۷۲.
  15. «و (نیز برای) کسانی که از گناهان بزرگ و کارهای زشت دوری می‌گزینند و چون به خشم آیند درمی‌گذرند» سوره شوری، آیه ۳۷.
  16. الکافی، ج۲، ص۲۷۸، ۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۳۲۳؛ ج۱۶، ص۸۰.
  17. «اگر از گناهان بزرگی که از آن بازداشته شده‌اید دوری گزینید از گناهان (کوچک) تان چشم می‌پوشیم» سوره نساء، آیه ۳۱.
  18. وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۳۲۹؛ جامع احادیث الشیعه، ج۱۳، ص۳۵۰.
  19. «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.
  20. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  21. التبیان، ج۲، ص۱۳۸؛ کنزالعرفان، ج۲، ص۳۳؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۶۹.
  22. صادقی فدکی، سید جعفر، مقاله «سرقت»، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵، ص ۳۳۸-۳۴۰.
  23. جواهر الکلام ۱۳ / ۳۱۰.
  24. جواهر الکلام ۴۱ / ۵۴۳ ـ ۵۴۴.
  25. جواهر الکلام ۴۱/ ۵۲۸.
  26. جواهر الکلام ۴۱/ ۵۳۵ ـ ۵۳۷.
  27. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۴۳۲- ۴۴۰.