ربذه

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۲ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۷ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

«ربذه» قریه‌ای است از روستاهای مدینه که از طرف حجاز، سه روز راه تا ذات عرق فاصله دارد.[۱] نام ربذه را برخی برگرفته از کلمه «ربذات» به معنای «پشم روییده شده بر گردن شتر» گفته‌اند.[۲] این در حالی است که ابن‌کلبی در بیان علت نامیده شدن این دیار به این نام، انتساب این سرزمین به ربذه از دختران یثرب بن قانیة بن مهلیل از فرزندان سام بن نوح نبی(ع) را مطرح کرده است.[۳] ربذه در آثار بعضی از صاحب‌نظران، صحرایی در حومه حجاز معرفی شده که به نجد می‌‌چسبد. برخی نیز آن را در زمره «شرف نجد» شمرده‌اند. در ایام خلافت عمر بن خطاب، این منطقه به محل نگهداری شتران زکات تبدیل شد.[۴] تا این که منزلگاهی در آن برپا شد و سپس، مدتی بعد، تبدیل به شهری کوچک بر سر راه حجاج بصره شد. از ربذه همچنین به عنوان یکی از منازل حجاج بیت الله الحرام بین سَلیله و عمق یاد شده است.[۵] تا این که وقوع سلسله جنگ‌های بین ساکنان ربذه و اهالی ضَریَّه[۶] در سال ۳۱۹ هجری قمری و در پی آن، استمداد اهل ضریه از قرامطه علیه مردم ربذه، موجب کوچ مردم ربذه از این دیار - که یکی از بهترین منازل در مسیر مکه بود - شد و بدین ترتیب، این سرزمین به ویرانه بدل گشت.[۷] اما این قول یاقوت که «ربذه در سال ۳۱۹ هجری ویران شد»، به معنای ناپدید شدن کامل آن از این تاریخ نیست،؛ چراکه بر اساس گزارشات، ربذه تا اواسط قرن گذشته هم، باقی مانده بوده و محلی آباد در مسیر زائران عراق به شمار می‌‌رفته است. مع الوصف، امروزه ربذه، نامی شناخته شده برای مردم منطقه نیست. ربذه، مدفن صحابی بزرگ رسول خدا(ص) ابوذر غفاری است.[۸] علاوه بر این ربذه، برخی منابع از وجود ربذه دیگری در ثغور روم خبر داده‌اند.[۹].[۱۰]

رَبَذه

بیابان مشهور «ربذه» در شرق مدینه یعنی به سوی «ینبع» یا «ینبوع» (نزدیکی ساحل دریای سرخ) واقع شده است. در سمت چپ جاده یا راه «مدینه ینبوع»، آرامگاه «ابوذر غفاری»[۱۱] آن یار باوفای رسول خدا(ص) از بهترین و پاک‌ترین صحابه و ارکان اولیه شیعه است که هیچ‌گاه از حمایت امام و مقتدای خود، علی(ع) دست برنداشت. او همواره در دوران پس از پیامبر(ص)، با شمشیر برنده زبان، از جانشینی و ولایت علی(ع) دفاع و حمایت می‌کرد. رسول خدا(ص) سخنان بسیاری درباره صداقت و راستگویی و ایمان ابوذر فرموده‌اند؛ از جمله این که: «آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین کسی را به خود ندیده که راستگوتر از ابوذر باشد». «ای ابوذر تو اهل بهشتی، تو را به خاطر دوستی اهل بیت من تبعید کرده و تنها خواهی مُرد». آن حضرت در جای دیگری فرموده‌اند: «ابوذر تنها زندگی می‌کند و تنها می‌رود و تنها می‌میرد»[۱۲].

وی زراندوزی‌ها و بی‌عدالتی‌های موجود در دوران خلیفه سوم را سخت مورد انتقاد قرار داده و در این راه متحمل صدمات فراوانی شد. او را به شام تبعید کردند ولی معاویه، حاکم شام، از خلیفه خواست قبل از این که ابوذر برای حکومت او نیز مشکلاتی فراهم کند او را به مدینه برگرداند. عثمان نیز دستور داد وی را بر شتری بدون جهاز و پالان سوار کرده و توسط ساربانی تندخو، یکسره برانند. ابوذر پس از یک شبانه روز حرکت بدون توقف، در حالی وارد مدینه شد که گوشت ران‌هایش می‌ریخت. آن‌گاه عثمان بلافاصله او را به بیابان ربذه تبعید کرد و دستور داد کسی حق همراهی و بدرقه او را ندارد؛ اما با این وجود علی(ع) همراه دو فرزند خود و «عمار بن یاسر» به بدرقه او رفتند. «مروان بن حکم» عامل و مشاور خلیفه، علی(ع) را مورد اعتراض قرار داد که چرا دستور را اطاعت نکرده است؛ علی(ع) نیز به او پرخاش کرد و با تازیانه به مرکب او زد و او فراری داد؛ سپس دست بر شانه ابوذر نهاد، ایمانش را ستود و او را به صبر و پایداری و استقامت در راه خدا سفارش کرد. همسر و دو فرزند ابوذر نیز همراه او به ربذه تبعید شدند. در بیابان ربذه، ابتدا همسر و پسر او از دنیا رفتند، اندک زمانی بعد نیز ابوذر وفات یافت و این دختر خردسال در بیابان یکه و تنها ماند، او به جنازه پدر می‌نگریست و می‌گریست تا این که چند نفر از شیعیان علی(ع) از جمله «مالک اشتر» و «عبدالله بن مسعود» در ربذه توقف کرده و جنازه ابوذر را به خاک سپردند[۱۳]. امروزه نه تنها به آرامگاه این صحابی بزرگوار کمترین اعتنایی نشده، بلکه بیم آن می‌رود که آن را همانند سایر مقابر صحابه بزرگوار رسول خدا(ص) محو و نابود سازند. در ربذه «ابوجعفر عبدالله بن حسن بن حسن بن امام حسن(ع)» نیز مدفون است.[۱۴]

منابع

پانویس

  1. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴.
  2. فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۱، ص۳۵۳. نیز ر. ک. ابن منظور، لسان العرب، ج۳، ص۴۹۱؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴.
  3. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴.
  4. بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۶۳۳.
  5. ر. ک. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴-۲۵. اما مؤلف محترم کتاب «معجم المعالم الجغرافیه فی السیرة النبویه» با رد این نظر، ربذه را سرزمینی بین سلیله و ماوان در شمال عمق - که در مسیر زائران خانه خدا قرار داشته و معروف به درب زبیده بوده - معرفی کرده است. (عاتق بن غیث البلادی، معجم المعالم الجغرافیه فی السیرة النبویه، ص۱۳۶.)
  6. «ضریه» هنوز هم در شرف نجد، نامی شناخته شده است.
  7. یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۴.
  8. ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۶۵۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۱۷۶-۱۷۷.
  9. بکری، معجم ما استعجم، ج۲، ص۶۳۷.
  10. بلادی، عاتق بن غيث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة ص ۱۳۵-۱۳۶.
  11. «جندب بن جناده بن کعیب بن صعید بن الوقعه بن حزام بن سفیان» معروف به ابوذر از قبیله غفار بود.
  12. طبقات الکبری، ابن سعد، ج۲، ص۳۵۴.
  13. مروج الذهب، مسعودی، ج۲، ص۳۴۴؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۴۱.
  14. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۵۰۷.