حکمت در نهج البلاغه
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حکمت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- اندیشه و دانش بشر از دو راه بهدست میآید: نخست دانش بشر که مبتنی بر فرضیهها و آزمون و خطاست و همواره ممکن است در معرض تغییر و اصلاح قرار گیرد. دوم دانشی که مرتبط با علم خداوندی است و خداوند سبحان آن را به بندگان خاص خود، بهترتیب مقام و مرتبه، تقدیم میکند. دانش و اندیشهای که مبتنی بر معرفت حقیقی و تعالیم وحیانی است، حکمت نام دارد. حکمت اساس زندگی متعالی انسان و حقیقت زندگی معنوی اوست. انسان حکیم با اندیشه و کردار حکیمانهاش به بینیازی و عزت میرسد. از اینرو امام (ع) به فرزند خویش سفارش میکند که: قلبت را با نور حکمت روشن گردان[۱].
- ارزش حکمت در نگاه امام علی (ع) تا آنجاست که حکمت را گم شده مؤمن میدانند و سفارش میکند آنرا در هر جا، حتی اگر از منافق باشد، باید فراگیرد، چرا که قلب مؤمن جایگاه شایسته حکمت است[۲].
اقسام حکمت
- حکمت به دوگونه نظری و عملی تقسیم میشود. حکمت در بعد نظری شامل هستها و نیستها و شناخت اشیاست بههمان گونه که هستند و در نهایت به حصول ایمان میانجامد. حکمت در مقام عملی، شامل شناخت بایدها و نبایدها و آگاهی از این است که اعمال آدمی در چه شرایطی نیک یا شر است و در نهایت باعث بروز عمل صالح و زندگی پاک میشود. امام علی (ع) درباره جایگاه حکمت در زندگی آدمی میفرماید: ... سخن حکمت است که زندگی دل مرده است و بینایی دیده نابینا و شنوایی گوش ناشنوا و سیرابی لب تشنه؛ و در همه آنها بینیازی است و سلامت[۳]. اگر حکمت در زندگی افراد جاری نشود، گویی افراد در دوران جاهلیّت بهسر میبرند. آنها زندگی همراه با خشونت دارند و هرگز لطافت و رحمت در زندگیشان راهی نخواهد داشت. امام (ع) فرمود: مردمی که از انوار حکمت پرتوی نمیگیرند و از آتشزنه دانش شرارهای نمیستانند، همانند ستورانی هستند که جز چریدن هدفی نشناسند، یا همچون صخرههای سخت کوهستانی در قساوت به سر برند[۴]. انسانی که نور حکمت دلش را روشن نکرده، همچون چارپایانی ماند که امیدی به خیرشان نیست، بلکه از شر آنها نیز ایمنی نخواهد بود»[۵].