مراتب هدایت
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل هدایت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
مراتب هدایت
- هدایت الهی دارای مراتب مختلف است و پروردگار عالم به صورت انواع هدایت "فطری"، "وجدانی"، "عقلی" و "وحیانی" انسان را به رشد و تعالی و حیات طیبه و زندگی سالم و قلب سلیم و جامعه توحیدی مبتنی بر تعاون، شورا و قسط فرا میخواند. پروردگار از طریق دو نبی درونی"عقل" و بیرونی"وحی" بشر را به راه راست هدایت میکند[۱].
- آیاتی که موضوع «هدایت» در آنها مطرح شده را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
- آیاتی که تصریح میکنند همۀ موجودات از هدایت الهی برخوردارند.
- آیاتی که همه موجودات مختار و مکلّف را، مانند جنّ و انس، مشمول هدایت الهی میدانند.
- آیاتی که تأکید دارند شماری از موجودات مختار، از راهنماییهای ویژۀ خداوند سبحان برخوردار میشوند.[۲].
هدایت عمومی همه آفریدهها
- از نگاه قرآن، انواع پدیدهها، به تناسب ویژگیهای خاصّ خود، از هدایت الهی بهرهمند میشوند: ﴿رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى﴾؛ پروردگار ما کسی است که به هر موجودی آفرینش (خاص) او را داده، سپس هدایت کرده است».[۳]. انواع پدیدهها دارای دو خصوصیتاند که نشانه توحید است: اوّل، در نظام آفرینش، هر چیزی خلقت و اندازه خاصّ خود را منطبق با نیازها و متناسب با حکمت آفرینش آن دارد. دوم، انواع موجودات، اعم از جاندار و بی جان، برای رسیدن به فلسفه خلقت خود از هدایت الهی برخوردارند.[۴].
هدایت همگانی افراد مکلف
- این نوع هدایت در آیات مختلفی مطرح شده است مانند: ﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾[۵][۶].
- هدایت همگانی خود دارای انواع مختلفی است مانند:
هدایت فطری
- این نوع هدایت بر دو گونه است:
- هدایت فطری مادی: یعنی راهنمایی انسان، جهت تأمین نیازهای مادّی، مانند هدایت نوزاد به پستان مادر. امیرالمؤمنین(ع) در این زمینه میفرمایند: «"أَیُّها المَخلوقُ السَّوِیُّ، وَ المُنشأُ المَرعِیُّ، فی ظُلُماتِ الأَرحامِ... ثُمّ أُخرِجتَ مِن مَقَرِّکَ إِلی دارٍ لَم تَشهَدها، و لَم تَعرِف سُبُلَ مَنافِعِها، فمَن هَداکَ لاِجتِرارِ الغِذاءِ مِن ثَدیِ أُمِّکَ، و عَرَّفَکَ عِندَ الحاجَةِ مَواضِعَ طَلَبِکَ و إِرادَتِکَ ؟"»؛ای آفریده هماهنگ، وای نوپدید نگهداری شده در تاریکی رَحِمها... که پس از آن، از قرارگاهت، به سرایی که ندیده بودی و راههای [رسیدن به] منافعش را نمی دانستی، بیرون آورده شدی! چه کسی تو را به کشیدن خوراک (شیر) از پستان مادرت راهنمایی کرد؟ و به هنگام نیاز، جایگاههای درخواست و اراده ات را به تو شناساند؟»[۷][۸].
- هدایت فطری معنوی: یعنی راهنمایی انسان جهت تأمین نیازهای معنوی؛ بدین صورت که خداوند سبحان ضروری ترین معارف مورد نیاز انسان را به صورت فطری در نهاد او قرار داده است. هر انسانی با الهام فطری میتواند خوب و بد، خیر و شرّ و حق و باطل را تشخیص دهد: ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا* فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۹] امام صادق(ع)، در تبیین این آیه، میفرمایند «"أی عَرَّفَها و ألهَمَها، ثُمّ خَیَّرَها فاختارَت»؛ آن گاه نفْس را [میان گزینش هریک از این دو] مخیّر نمود و او صاحب اختیار شد».[۱۰]. و یا در آیهایی دیگر آمده است: ﴿وَهَدَیْنَاهُ النَّجْدَیْنِ﴾[۱۱]. امام صادق(ع) در پاسخ شخصی به نام حمزة بن محمد _ که مقصود از این آیه را پرسید _ فرمود: «نَجْدُ الخَیرِ وَ نَجْدُ الشَّرِّ؛ راهِ نیکی و راه بدی».[۱۲]. همه آیات و روایاتی که توحید و آیین راستین الهی را فطری میدانند، در حقیقت، اشاره به این نوع هدایت همگانی دارند.[۱۳].
هدایت عقلی
- آیاتی که برای یافتن راه صحیح زندگی، مردم را به تفکّر و اندیشه دعوت کردهاند، اشاره به این نوع راهنمایی دارند. هدایت عقلی نیز، بر دو گونه است:
- هدایتِ عقلی مادّی: یعنی راهنمایی عقل، برای تأمین نیازهای مادّی. یکی از مصادیق این نوع هدایت در قرآن، راهیابی انسان در صحرا و دریا به وسیله ستارگان است. در آیات متعددی[۱۴] به این معنا اشاره شده است؛ مانند: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۗ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ﴾[۱۵]. بهرهگیری از عقل در پیشرفت انواع دانشها در جهت تأمین رفاه مادّی نیز، مصادیق دیگری از این نوع هدایت الهی شمرده میشوند.[۱۶].
- هدایت عقلی معنوی: یعنی بهره گیری از قدرت اندیشه، برای تأمین نیازهای معنوی و دستیابی به قلّه کمالات انسانی. همه آیاتی که انسان را به تفکّر درباره حقایق مرتبط با مبدأ و معاد دعوت کردهاند، به این نوع هدایت اشاره دارند. در روایتی بسیار زیبا و تأمل برانگیز، امام کاظم(ع) شماری از این دسته آیات را برای یکی از یارانش به نام هشام بن حکم تفسیر کرده و سخن را با این جملات آغاز میفرماید: «"یا هِشامُ! إنَّ اللّهَ تَبارَکَ و تَعالی بَشَّرَ أهلَ العَقلِ وَ الفَهمِ فی کِتابِهِ فَقالَ: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾.[۱۷] یا هِشامُ! إنَّ اللّهَ تَبارَکَ و تَعالی أکمَلَ لِلنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ، و نَصَرَ النَّبِیّینَ بِالبَیانِ، و دَلَّهُم عَلی رُبوبِیَّتِهِ بِالأَدِلَّةِ"»؛ای هشام، خداوند متعال در کتابش صاحبان خرد و فهم را بشارت داده و فرموده است: «پس، به آن بندگان من که به سخن، گوش فرا میدهند. وای هشام، خداوند متعال دلایلش را با خرد، کامل کرد و پیامبران را با سخنوری، یاری رسانید و آنان را با برهان، به ربوبیّت الهی، راهنمایی ساخت».[۱۸] همچنین، همه روایاتی که عقل را حجت خدا و فرستاده او معرفی کردهاند، اشاره به این نوع هدایت دارند؛ امام صادق(ع) میفرماید: «"حُجَّةُ اللّهِ عَلَی العِبادِ النَّبِیُّ، وَ الحُجَّةُ فیما بَینَ العِبادِ و بَینَ اللّهِ العَقلُ»؛ حجّت خداوند بر بندگان، پیامبر است و حجّت میان بندگان و خداوند، خرد است».[۱۹]. [۲۰].
هدایت تشریعی
- این نوع هدایت در واقع، مکمّل هدایت فطری و عقلی است. اگر فطرت و عقل میتوانستند راه تکامل انسان را ارائه کنند، نیازی به وحی و هدایت تشریعی از طریق پیامبران وجود نداشت؛ ولی از آنجا که ادراکات فطری و عقلی، اجمالی و کلّی است، انسان برای دستیابی به باورهای صحیح اعتقادی دربارۀ مبدأ و معاد، و شناخت درستِ برنامه تکامل، و تشخیص دقیق راه سعادت خویش، نیازمند هدایتِ تشریعی است که خداوند سبحان از طریق پیامبران و کتابهای آسمانی، این نیاز را تأمین کرده است. قرآن کریم در آیات فراوانی به این معنا اشاره دارد؛ از جمله در توصیف این کتاب آسمانی میفرماید: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ يَهْدِيهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۱] در روایتی از امام رضا(ع) نیاز انسان به پیامبران و هدایت تشریعی، بیان شده است: "چون مردم خود، چنان طبیعت و توانی ندارند که مصالحشان را کاملاً درک کنند و از طرفی، سازنده هستی نیز والاتر از آن است که دیده شود و ضعف و ناتوانی بندگان از ادراک او نیز کاملاً روشن است، پس ناچار باید میان خدا و مردم فرستادهای معصوم باشد که اوامر و نواهی و آموزشهای او را به آنان برساند و به آنچه منافعشان را تأمین و زیانهایشان را دفع میکند، آگاهشان سازد؛ چرا که در وجودشان وسیله ای که بتوانند با آن، آنچه را بدان نیاز دارند و سود و زیانشان را بشناسند وجود ندارد"[۲۲][۲۳].
هدایت ویژه افراد مکلّف
- افرادی که در زندگی، راهی را که فطرت، عقل و پیامبران به آنها نشان دادهاند، انتخاب کنند و هدایت همگانی الهی را به کار بندند، از راهنماییهای ویژه الهی نیز برخوردار خواهند شد. هدایت ویژه، در حقیقت، پاداش به کار بستن هدایت همگانی است. از این رو، هدایتِ پاداشی نیز نامیده میشود. قرآن در آیات متعددی به این هدایت اشاره دارد؛ مانند: ﴿وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ ءَاتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ﴾[۲۴]. ﴿وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ﴾[۲۵] و کسانی که راه فطرت، عقل و پیامبران را انتخاب نکنند و به فساد و تباهی بپردازند، از هدایت ویژه الهی محروم خواهند شد، مانند: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾[۲۶] و....[۲۷].
- هدایت ویژۀ الهی بر چهار نوع تقسیم میشود:
هدایت ویژۀ پیامبران
- آنان با اتصال به منبع «وحی»، نه تنها خود از این هدایت بهرهمند میگردند، بلکه هادی و راهنمای دیگران نیز میشوند: ﴿وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۲۸]
هدایت ویژه اوصیای پیامبران
- این نوع هدایت، در اصطلاح، «الهام» نامیده میشود. «الهام» هدایت ویژه، در زمینههای تبیین شریعت انبیا، یا انواع علوم و معارف است. در روایتی از حارث بن مغیره آمده که میگوید: «قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ(ع) : ما عِلمُ عالِمِکُم، أجُملَةٌ یُقذَفُ فی قَلبِهِ أو یُنکَتُ فی اُذُنِهِ؟ فَقالَ: وَحیٌ کَوَحیِ اُمِّ موسی؛»[۲۹].
هدایت ویژه مؤمنان
- سومین نوع از هدایت ویژه، هدایتی است که مؤمنان حقیقی از آن برخوردارند، قرآن در این باره میفرماید: ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾[۳۰] مؤمنان راستین از دو نوع هدایت برخوردارند: یکی، هدایت همگانی فطری، عقلی، و تشریعی که مقدمه ایمان است، و دیگری، هدایت خاصّ قلبی که حاصل به کار بستن هدایت همگانی و پیاده شدن ایمان در زندگی است.[۳۱].
- می توان گفت تفاوت میان هدایت عامّ و هدایت خاصّ، در بالاترین مراتب آن، در حقیقت، تفاوت ایمان و یقین است؛ چنان که در روایتی از امام حسن(ع) در پاسخ سؤال پدرش امیر مؤمنان(ع) از او، درباره فرق ایمان و یقین، فرمود: «"بَینَهُما شِبرٌ. قالَ: و کَیفَ ذاکَ؟ قالَ: لِأَنَّ الإِیمانَ ما سَمِـعناهُ بِآذانِنا و صَدَّقناهُ بِقُلوبِنا، وَ الیَقینَ ما أبصَرناهُ بِأَعیُنِنا وَ استَدلَلنا بهِ عَلی ما غابَ عَنّا"»[۳۲].
- بنابراین، هدایت عامّ ـ که مقدمه ایمان است ـ مانع وسوسه اعتقادی و اضطراب روانی نیست، اما هدایت خاصّ، چون ریشه در شهود قلبی و یقین دارد، موجب اطمینان و آرامش دل و مانع وسوسه و اضطراب روحی است. این نکته دقیق معرفتشناسی را میتوان در روایتی که در تبیین و تفسیر آیه مورد بحث، از امام صادق(ع) نقل شده، به روشنی ملاحظه کرد: «"إنَّ القَلبَ لَیَتَرَجَّجُ فیما بَینَ الصَّدرِ وَ الحَنجَرَةِ حَتّی یُعقَدَ عَلَی الإِیمانِ، فَإِذا عُقِدَ عَلَی الإِیمانِ قَرَّ، و ذلِکَ قَولُ اللّهِ عز و جل: ﴿وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ﴾[۳۳]»[۳۴].
- همه آیات و روایاتی که ایمان، اخلاص، خشیت الهی، و به طور کلی عقاید، اخلاق و اعمال نیکو را زمینه ساز نورانیت قلب و الهامات غیبی میدانند، به این نوع هدایت اشاره دارند.[۳۵].
هدایت ستمگران
- سه نوع هدایتی که به آنها اشاره شد، ویژه افراد مکلف است که هدایت همگانی الهی را به کار بستهاند. اما کسانی که با این راهنماییها مخالفت ورزند و به ستمگری و فساد پردازند، آنها نیز بر اساس سنّت تغییر ناپذیر الهی در مدیریت جهان، جزا داده میشوند، سزای آنها نیز از باب تهکّم و ریشخند «هدایت» نامیده میشود، اما هدایت به سوی دوزخ!: ﴿إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا*إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا﴾[۳۶] این آیه و آیات مشابه به روشنی نشان میدهند ستمگری نقش ویژهای در محرومیت از عنایات الهی و استحقاق دوزخ دارد.[۳۷]
منابع
- محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
پانویس
- ↑ صفوی، سید صدرالدین، هدایت در قرآن.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ سورۀ طه، آیۀ ۵۰
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه 3.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ نهج البلاغة، خطبه ۱۶۳
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ «و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت،*پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه 7-8.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۴۳۴
- ↑ «او را به هر دو راه هدایت کردیم» سورۀ بلد، آیۀ ۱۰
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۱۶۳
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ مانند: سوره نحل، آیه۱۶؛ سوره نمل، آیه۶۳
- ↑ «او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد، تا در تاریکیهای خشکی و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانهها(ی خود) را برای کسانی که میدانند، (و اهل فکر و اندیشهاند) بیان داشتیم» مانند: سوره انعام، آیه ۹۷
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ سوره انعام، آیه ۹۷
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافیریال ج ۱، ص ۱۳
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۲۵
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ «خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید» سوره مائده، آیه ۱۶
- ↑ «لأنّهُ لَمّا لَم یَکُنْ فی خَلقِهِم و قُواهُم ما یُکمِلوا۲لِمَصالِحِهِم، و کانَ الصّانِعُ مُتَعالِیاً عَن أن یُری، و کانَ ضَعفُهُم و عَجزُهُم عَن إدراکِهِ ظاهِراً، لَم یَکُنْ بُدٌّ مِن رَسولٍ بَینَهُ و بَینَهُم مَعصومٍ یُؤدّی إلَیهِم أمرَهُ و نَهیَهُ و أدَبَهُ، و یَقِفُهُم علی ما یَکونُ بهِ إحرازُ مَنافِعِهِم و دَفعُ مَضارِّهِم، إذ لَم یَکُنْ فی خَلقِهِم ما یَعرِفونَ بهِ ما یَحتاجونَ إلَیهِ مَنافِعَهُم و مَضارَّهُم. فلَو لَم یَجِبْ علَیهِم مَعرِفَتُهُ و طاعَتُهُ لَم یَکُن لَهُم فی مَجیءِ الرّسولِ مَنفَعَةٌ و لا سَدُّ حاجَةٍ، و لَکانَ یَکونُ إتیانُهُ عَبَثاً لغَیرِ مَنفَعَةٍ و لا صَلاحٍ، و لَیس هذا مِن صِفَةِ الحَکیمِ الّذی أتقَنَ کُلَّ شیءٍ"»؛ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ح۱۹۵۳۶
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ سورۀ محمد، آیۀ ۱۷
- ↑ «و راههای خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند مینماییم و بیگمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه 69.
- ↑ سورۀ قصص، آیۀ ۵
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ «و بدینگونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمیدانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی میکنیم و بیگمان تو، به راهی راست راهنمایی میکنی» سوره شوری، آیه 52.
- ↑ «به امام صادق(ع) گفتم: علم عالِم شما چگونه است؟ آیا جملهای است که در قلبش انداخته میشود یا در گوشش خوانده میگردد؟ فرمود: «وحیای است همچون وحی مادر موسی» الاختصاص، ص ۲۸۶؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۷، ح ۱۰؛ بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۵۸، ح ۱۲۸
- ↑ «هیچ بلایی (به کسی) نمیرسد مگر به اذن خداوند و هر کس به خداوند ایمان آورد (خداوند) دلش را راهنمایی میکند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره تغابن، آیه 11.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ مشکاة الأنوار، ص ۴۸، ح ۳۴؛ بحار الأنوار، ج ۷۰، ص ۱۸۲، ح ۵۲
- ↑ سوره تغابن، آیه ۱۱.
- ↑ کافی، ج ۲، ص ۴۲۱، ح ۴؛ المحاسن، ج ۱، ص ۳۸۸، ح ۸۶۵.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲
- ↑ «خداوند بر آن نبوده است که کافران و ستمبارگان را ببخشاید و یا راهی به آنان بنماید* جز راه دوزخ که هماره در آن جاودانند و این بر خداوند، آسان است؛» سوره نساء، آیه ۱۶۸ -۱۶۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، گونهشناسی هدایت الهی در قرآن و حدیث، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش ش ۶۴، ص ۳ـ ۲۲