خشوع در نهج البلاغه
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خشوع (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- خشوع بهمعنای فروتنی، از روی خواری و زاری سر به اطاعت فرود آوردن و در فرهنگهای لغت عرب بهمعنای پایینآوردن و خمکردن سر و نگاه را به زمین دوختن است. فضیلت خشوع، امری عقلایی است و در برابر آن رذیلت غرور و تکبر قرار دارد. قرآن کریم در هفده مورد موضوع خشوع را مطرح کرده است. بگو: چه به آن ایمان بیاورید یا نیاورید، بیگمان کسانی که پیش از نزول آن دانش یافتهاند، چون این کتاب بر آنان خوانده شود سجدهکنان به روی درمیافتند و میگویند: "منزّه است پروردگار ما، که وعده پروردگار ما قطعاً انجام شدنی است." و روی زمین میافتند و میگریند و بر فروتنی آنها میافزاید[۱][۲].
- انسان در سایه فضیلت خشوع، قلب خویش را نسبت به حقپذیری و دریافت عظمت خداوند آماده میکند. در تعالیم دینی اگر آدمی فضیلت خشوع را در وجود خود نپروراند، دچار رذیلت قساوت میشود. قرآن کریم خشوع را از صفات انسان مؤمن برمیشمرد: آیا برای کسانی که ایمان آوردهاند، هنگام آن نرسیده که دلهایشان به یاد خدا و آن حقیقتی که نازل شده نرم [و فروتن] شود...[۳][۴].
- خشوع در صورتی فضیلت شمرده میشود که تنها در برابر خداوند صورت گیرد. از اینرو قرآن کریم میفرماید: و البته از میان اهل کتاب کسانی هستند که به خدا و بدانچه بهسوی شما نازل شده و به آنچه بهسوی خودشان فرود آمده ایمان دارند، در حالیکه در برابر خدا خاشعاند، و آیات خدا را به بهایی ناچیز نمیفروشند. ایناناند که نزد پروردگارشان پاداش خود را خواهند داشت. آری! خدا روزشمار است[۵]. از اینرو امام علی (ع) یکی از شرایط سجود حقیقی را خشوع در دل میشمارد[۶] و نیز میفرماید: به خداوند سبحان بهوسیله سجود، رکوع، خضوع، خشوع و افتادگی در باربر عظمت و بزرگی او نزدیک شوید[۷]. امام (ع) خشوع را یکی از صفاتی میداند که خداوند بهوسیله آن فرشتگان را یاری رسانده است: آنان (فرشتگان) را یاری کرد و دلهایشان را به تواضع آشنا ساخت و خشوع و آرامش بخشید[۸][۹].
- امام در توصیف یاران صدیق خویش، خشوع را یکی از صفات برجسته آنها یاد میکند: کجایند آن مردمی که چون به اسلام دعوتشان کردند پذیرفتند و قرآن را میخواندند و نیکو درمییافتند و چون به جنگ بسیج میشدند چنان با شوق تمام به حرکت میآمدند که ماده شتری مشتاقانه بهسوی فرزندش میرود. شمشیرها را از غلافها برمیکشیدند و فوجفوج و صفصف به اطراف زمین میتاختند. برخی هلاک میشدند و برخی نجات مییافتند. نه زنده ماندن زندگان را به یکدیگر مژده میدادند و نه مرگ کشتگان را تسلیت. از بس از خوف خدا گریسته بودند، دیدگانشان سفیدی گرفته بود. شکمهایشان از روزه داشتن لاغر شده، لبهایشان از دعا خشکیده، رنگشان از شبزندهداری زرد شده و بر چهرههایشان گرد خشوع نشسته بود. اینان، برادران من بودند که رفتند[۱۰]. نیز در خطبه متقین، خشوع در عبادت را از ویژگیهای آنان برمیشمرد[۱۱]. امام (ع) خاشعان در برابر خداوند را مستحق بهشت میداند و میفرماید: اعمالشان در این دنیا پسندیده بود و چشمانشان اشکبار. در دنیا شبشان چون روز بود، در خشوع و استغفار و روزشان چون شب بود، در تنهایی و بریدن از مردم. خداوند بهشت را جای بازگشت آنان گردانید و ثوابشان ارزانی داشت. آنان سزاوار بهشت و اهل آن بودند[۱۲][۱۳].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ﴿ قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ﴾؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۷ – ۱۰۹.
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 332.
- ↑ ﴿أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ﴾؛ سوره حدید، آیه ۱۶
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 332- 333.
- ↑ ﴿ وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۹
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۱۰۷
- ↑ غررالحکم، ۱ / ۳۷۹: «"تَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِالسُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ الْخُضُوعِ لِعَظَمَتِهِ وَ الْخُشُوع"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۹۰: «"وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 333.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰: «"أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا، وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ، أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴: «"خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ"»
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰: «"كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا زَاكِيَةً وَ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةً وَ كَانَ لَيْلُهُمْ فِي دُنْيَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا وَ كَانَ نَهَارُهُمْ لَيْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَابا"»
- ↑ دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 333.