اثبات افضلیت امام علی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۱۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
این مدخل از زیرشاخه‌های بحث افضلیت امام علی است. "افضلیت امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل افضلیت امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

دلایل افضلیت امیرالمؤمنین(ع) دو گونه‌اند: گونه نخست دلایلی‌اند که فقط اصل افضلیت آن حضرت را اثبات می‌کنند و موارد یا جهات افضلیت را بیان نمی‌کنند. گونه دوم، موارد و جهات افضلیت آن بزرگوار مانند علم، ایمان، زهد، سخاوت و نظایر را بیان می‌کنند. گونه نخست را دلایل اجمالی و کلی، و گونه دوم را دلایل تفصیلی افضلیت نامیده‌اند[۱]. در اینجا به تبیین برخی از مهم‌ترین دلایل دسته اول بسنده می‌کنیم:

دلیل اول: آیه مباهله

دلیل دوم: حدیث طیر

دلیل سوم: احادیث اخوت

دلیل چهارم: حدیث منزلت

دلیل پنجم: شباهت امام علی با پیامبران

دلیل ششم: روایات دیگر

علاوه بر احادیث یاد شده، روایات نبوی بسیار دیگری نیز در منابع روایی شیعه و اهل‌سنت آمده است که مفاد آنها برتری امیرالمؤمنین(ع) بر عموم افراد بشر یا امت اسلامی است. بدیهی است پیامبر گرامی(ص) از مدلول این روایات مستثنی است. در اینجا نمونه‌هایی از این روایات را با برخی از مصادر آنها بازگو می‌کنیم:

  1. «عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَشَرِ»[۲]؛ علی(ع) برترین فرد بشر است.
  2. «عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أَتْرُكُهُ بَعْدِي‌»[۳]؛ علی(ع) برترین کسی است که پس از خود باقی می‌گذارم.
  3. «عَلِيٌّ خَيْرُ أُمَّتِي وَ أَعْلَمَهُمْ عِلْماً وَ أَعْظَمَهُمْ حِلْماً»[۴]؛ علی(ع) بهترین امت من است، از نظر علم داناترین، و از نظر حلم بزرگ‌ترین آنهاست.
  4. «عَلِيٌّ سَيِّدُ الْمُؤْمِنِينَ‌»[۵]؛ علی(ع) بزرگ مؤمنان است.
  5. «عَلِيٌ سَيِّدُ الْعَرَبِ‌»[۶]؛ علی(ع) بزرگ عرب است.
  6. «علي مني بمنزلتي من ربي‌»[۷]؛ منزلت علی(ع) نزد من، همانند منزلت من نزد خداوند است.
  7. «عَلِيٌّ مِنِّي مِثْلُ رَأْسِي مِنْ بَدَنِي‌»[۸]؛ نسبت علی(ع) به من، مانند نسبت سر من به بدنم می‌باشد.
  8. «عَلِيٌّ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ وَ كَانَ أَصْحَابُ النَّبيٌّ إِذَا أَقْبَلَ عَلِيٌّ قَالُوا قَدْ جَاءَ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ»[۹]؛ پیامبر(ص) علی(ع) را برترین انسان معرفی کرده بود و هرگاه علی(ع) به سوی اصحاب پیامبر می‌آمد می‌گفتند: برترین بشر آمد.
  9. «يَا فَاطِمَةُ أَنَّ زَوْجَكِ خَيْرُ أُمَّتِي خَيْرَ أُمَّتِي أَقْدَمَهُمْ سِلْماً وَ أَكْثَرَهُمْ عِلْماً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً»[۱۰]؛ ای فاطمه! همسر تو برترین امت من است، پیش از دیگران اسلام آورد، علم او بیشتر از آنان و حلم او برتر از آنهاست”.
  10. «یا فاطمه! إن الله عزوجل اطلع إلی أهل الأرض فاختار رجلین، أحدهما أبوک و الآخر بعلک»[۱۱]؛ ای فاطمه! خداوند به اهل زمین نظر افکند و دو مرد را از میان آنان برگزید: یکی پدرت و دیگر همسرت”.
  11. «خَيْرُ رِجَالِكُمْ عَلِيُ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ خَيْرُ نِسَائِكُمْ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ»[۱۲]؛ بهترین مردان شما علی بن ابی‌طالب، و بهترین زنان شما فاطمه دختر محمد(ص) است”.
  12. «عَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهُ وَ هُوَ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي‌»[۱۳]؛ علی(ع) از من و من از علی(ع) هستم و او ولی هر مؤمنی پس از من است”.
  13. «ما من نبي إلا و له نظير من أمته و علي نظيري‌»[۱۴]؛ هیچ پیامبری نیست مگر اینکه در امتش همانندی دارد و علی(ع) همانند من است.
  14. «لحمک لحمی و دمک دمی و الحق معک و الإیمان مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي‌»[۱۵]؛ گوشت تو گوشت من و خون تو خون من و حق با توست و ایمان آن گونه که با گوشت و خون من آمیخته است با گوشت و خون تو آمیخته است.
  15. “پیامبر(ص) درباره ذی الثدیّه فرمود: «يَقْتُلُهُ خَيْرُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي‌»[۱۶]؛ بهترین فرد از امت من پس از من او را خواهد کشت”. ذی الثُدیَّه فردی از خوارج بود که یکی از دستانش کوتاه و به صورت تکه‌ای گوشت همانند پستان بود. وی در جنگ نهروان به دست امیرالمؤمنین(ع) کشته شد[۱۷].[۱۸]

منابع

  1. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت

پانویس

  1. اللوامع الإلهیه فی المباحث الکلامیه، ص۳۸۳-۳۸۹؛ گوهر مراد، ص۵۴۲ و ۵۵۰.
  2. کنز العمال، ج۱۱، ص۶۲۵، حدیث ۳۹۸۴.
  3. مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۱۳؛ الغدیر، ج۳، ص۳۸؛ المناقب، ص۱۱۱، حدیث ۱۲۱.
  4. کنز العمال، ج۱۱، ص۶۰۵، حدیث ۳۲۹۲۶؛ ص۱۱۴، حدیث ۳۶۳۷۰؛ ص۱۳۵، حدیث ۳۶۴۲۳.
  5. المناقب خوارزمی، ص۳۲۸، حدیث ۳۴۰.
  6. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۳۳ - ۱۳۴، حدیث ۴۶۲۵ و ۴۶۲۶؛ الریاض النضره، ج۳، ص۱۱۸، حدیث ۱۳۶۹.
  7. المناقب، ص۲۹۷، حدیث ۲۹۲؛ الریاض النضرة، ج۳، ص۱۰۲، حدیث ۱۳۰۴؛ السیرة الحلبیة، ج۱۳، ص۳۶۲.
  8. المناقب، ص۱۴۴، حدیث ۱۶۷؛ الصواعق المحرقه، ص۱۵۸.
  9. المناقب، ص۱۱۱، حدیث ۱۱۹ و ۱۲۰.
  10. المناقب، ص۱۰۶، حدیث ۱۱۱.
  11. المستدرک، ج۳، ص۱۴۰، حدیث ۴۶۴۵؛ المناقب، ص۱۱۲، حدیث ۱۲۲.
  12. تاریخ بغداد، ج۴، ص۳۹۲، حدیث ۳۲۸۰.
  13. مسند احمد، ج۶، ص۴۸۹، حدیث ۲۲۵۰۳.
  14. الریاض النضره، ج۳، ص۱۰۳، حدیث ۱۳۰۹.
  15. کفایة الطالب، ص۲۶۵، باب ۱۲؛ المناقب، حدیث ۱۴۳، ۱۶۳ و ۱۷۰.
  16. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۱۱؛ المعیار و الموازنة، ص۲۲۴.
  17. المعیار و الموازنة، ص۲۱۷.
  18. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۴۶.