لطف

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل لطف (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

معنای لغوی لطف

  • ریشه "ل ط ف" در لغت به معنای "ظریف و کوچک شدن" است و در دلالت عرفی به معنای "نرم و همراه شدن با امری" است. بنابراین، لطف خداوند بر بنده‌اش یعنی فراهم کردن اسباب توفیق در اجرای امری[۱].
  • به بیان دیگر، لُطف امری است که به واسطه آن، راه اطاعت خداوند بر بندگان هموار می‌شود[۲]. به همین دلیل است که ابن‌اثیر ذیل معنای "لطیف" که از اسمای الهی است، می‌گوید: "خداوند در افعال خود با بندگان مرافقت دارد و به دقایق مصالح آنان آگاه است و آنان را به کمالشان می‌رساند"[۳].
  • طریحی، این تعبیر را به معنای مذکور اضافه می‌کند: "خداوند اموری که بندگانش را به مصالحشان می‌رساند و آنان آگاه نیستند، برای ایشان فراهم می‌کند"[۴].
  • ابی‌الصلاح حلبی در توضیح وجه تسمیه این قاعده به "لطف" تصریح می‌دارد: "از باب تلطُّف به غیر در ایصال منافع به او است"[۵].
  • علامه ملا محسن فیض کاشانی نیز - با اضافاتی - وجه تسمیه این برهان به لطف را چنین معنا می‌کند: إنّما سمّي فعل ما يقرّب العباد إلى الله تعالى و يبعّدهم عن المعاصي لطفاً بهم لأن ذلك تلطيف لهم عن كثافه التجسّم، و تجريد إياهم عن المواد الجسمانيه؛ و على هذا فإطلاق "اللطيف" على الله تعالی بمعنی فاعل اللطف[۶].
  • با توجّه به دو تحلیلی که در وجه تسمیه قاعده لطف بیان شد، روشن می‌گردد که محور اصلی در ضرورت قاعده لطف، هدایت بندگان و تطهیر آنان از کدورت عالم مادّه است؛ که اگر لطف الهی، یعنی وجود انبیاء و اوصیای آنها(ع) در میان مردم نباشد، همه آنان گرفتار ظلم و فساد در دنیا می‌گردند و خسران و هلاکت ابدی در انتظارشان است؛ چنان‌که در بیان ملائکه به خداوند، هنگام خلقت انسان بر زمین، ایشان همین استدلال را ابراز نمودند که چگونه ممکن است موجودی زمینی با این همه استعداد فساد، خلیفه خداوند قرار گیرد: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ...[۷]. البته لطف در لغت به معنای "دقّت" و "ظرافت" نیز وارد شده که فعلاً محل بحث نیست[۸].
  • در تفاوت لطف و توفیق، ابراز شده که "لطف" آن فعل الهی است که راه اطاعت را بر بندگان هموار می‌کند و لذا هرگاه خداوند "خیری" را بر بنده‌اش بخواهد، شرایط رسیدن به آن خیر را برای او فراهم می‌کند. اما "توفیق"، آن مرتبه از فعل الهی است که قطعاً به همراه آن، فعل خیر از عبد صادر می‌شود؛ چنان‌که در عرف مردم گفته می‌شود: توفیق انجام کار خیر را یافتم. امّا در لطف، تنها فراهم شدن زمینه افعال خیر برای بنده مطرح است؛ به گونه‌ای که با اختیار خود بتواند موفّق به انجام فعل خیر بشود[۹][۱۰]

معنای اصطلاحی لطف (لطف مقرِّب و لطف محصِّل)

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه (ط. دارالعلم للملایین)، ج۴، ص۱۴۲۶.
  2. معجم مقاییس اللغه (ط. مکتب الاعلام الإسلامی، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۵، ص۲۵۰.
  3. النهایه فی غریب الحدیث و الأثر (ط. مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۶۷ ه.ش)، ج۴، ص۲۵۱.
  4. مجمع البحرین (ط. مرتضوی ۱۴۱۶ ه.ق)، ج۵، ص۱۱۹.
  5. تقریب المعارف (ط. انتشارات الهادی، ۱۴۰۴ ه.ق.)، ص۱۲۳.
  6. علم الیقین فی اصول الدین (ط. انتشارات بیدار، ۱۴۱۸ ه.ق.)، ج۱، ص۱۸۰.
  7. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد»؛ سوره بقره، آیه ۳۰.
  8. القاموس المحیط (ط. دارالکتب العلمیه، بی‌تا)، ج۳، ص۲۶۳.
  9. الفروق فی اللغه (ط دارالآفاق الجدیده، ۱۴۰۰ ه.ق.)، ص۲۱۲.
  10. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۴۶-۱۴۸.
  11. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۱۴۸-۱۴۹.