بغض در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۰۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث بغض است. "بغض" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بغض (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

بغض در برابر حبّ و دوستی است [۱] و اصطلاحا نفرت از امری است که نفس بدان میل ندارد، در مقابل حب که به معنای میل به چیزی است که نفس بدان رغبت دارد.[۲]بغض امری نفسانی است و منشأ اثر خارجی بودن در آن مورد نظر نیست، برخلاف مفهوم عداوت و خصومت که انجام دادن کار دشمنانه جزئی از معنای آن است. البته بغض و نفرت ممکن است در بیشتر موارد موجب دشمنی گردد؛ ولی این امر به معنای یکی بودن مفهوم آن دو نیست،[۳] بلکه این دو مفهوم رابطه اعم و اخص دارند [۴] و هر دشمنی ناشی از بغض است؛ اما هر بغضی، موجب دشمنی نیست.[۵]

مفهوم بغض در قرآن کریم همانند مفهوم حب (دوستی) به دو صورت مثبت و منفی وصف شده است: در مواردی که نفرت کافران از مؤمنان یا احساس تنفر و کینه مؤمنی نسبت به برادر دینی وی بیان می‌گردد، به صورت عملی ناپسند و منفی جلوه کرده و در آیاتی که به بیان بیزاری مؤمنان از کافران و کفرشان پرداخته، این امر جنبه مثبت به خود گرفته و برائت [۶] نامیده می‌شود.

مفهوم بغض در قرآن کریم در قالب واژه "بَغْضاء" به معنای شدت بغض و نفرت [۷] به کار رفته است. ۴ مورد از موارد پنج‌گانه استعمال این واژه در کنار واژه عداوت است که این امر نشان از ارتباط تنگاتنگ این دو مفهوم دارد و شاید به همین جهت نیز خداوند هشدار داده است که مبادا بغض و نفرت مؤمنان از کافران، ایشان را به دشمنی و ظلم به آنان مبتلا کند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۸]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۹] افزون بر واژه بغض، الفاظ دیگری نیز نزدیک به این مفهوم در قرآن استعمال شده است؛ مانند: ﴿شَنَآنُ به معنای تنفر،[۱۰] "مقت" به معنای نفرت شدید و همراه استحقار،[۱۱] "اضغان" به مفهوم کینه و نفرت ریشه‌دار و عمیق [۱۲] و "غِلّ" به معنای بغض خفیف جمع شده در سینه.[۱۳] مجموع این الفاظ که مفهومی نزدیک به مفهوم بغض دارد، ۱۱ بار در قرآن بکار رفته است. افزون بر این موارد واژه "عداوت" نیز بر مفهوم نفرتی که در رفتار شخص اثر خارجی گذاشته باشد، دلالت دارد.[۱۴] از دیگر مفاهیم نزدیک به بغض، واژه "حِقْد"، به معنای نفرت ریشه‌دار و عمیق و سرشته شدن قلب انسان با آن است.[۱۵] البته این کلمه در قرآن به کار نرفته است.

در قرآن کریم موضوع بغض در سه محور قابل پیگیری است: نفی بغض مؤمنان نسبت به یکدیگر، بغض میان مؤمنان و کافران و بغض میان یهود و نصارا. در آیاتی از قرآن بیان شده که مؤمنان نباید از یکدیگر کینه و ناراحتی داشته باشند ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ[۱۶] و باید از خداوند بخواهند تا دشمنی ایشان با برادران ایمانی را زدوده و هیچ کینه و خصومتی در دلهاشان نسبت به یکدیگر باقی نگذارد. ﴿وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۱۷] این مسئله تا بدان پایه اهمیت دارد که بغض و نفرت نسبت به مؤمنان و به ویژه اولیای الهی، موجب از بین رفتن ایمان و استحقاق عذاب دوزخ می‌شود که نمونه‌های فراوانی از آن در روایات نقل شده است، چنان که آمده است: هرکس با بغض و نفرت خاندان پیامبر از دنیا برود، هرگز بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.[۱۸]

قرآن کریم رابطه کافران و مؤمنان را پیوندی بغض‌آلود و غیر دوستانه تصویر کرده و نفرت و کینه کافران نسبت به مؤمنان را از رفتار و گفتار ایشان، آشکار دانسته است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ[۱۹]، از همین رو به مؤمنان هشدار می‌دهد که از اعتماد و دوستی با ایشان بپرهیزند، زیرا کینه قلبی ایشان افزون‌تر از آن است که ظاهر می‌کنند، و البته خداوند آن را ظاهر خواهد کرد ﴿أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ[۲۰]، به همین جهت مؤمنان نیز باید از کافران و کفرشان بیزاری داشته باشند، چنان‌که در آیه‌ای از قرآن کریم، بیزاری و تنفر حضرت ابراهیم(ع) و پیروان وی از قوم کافرشان بیان شده است و خداوند با تحسین این عمل، وی را الگوی مؤمنان شمرده و به این وسیله مؤمنان را به بیزاری از کافران فرا خوانده است. ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَمَنْ يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۲۱] این فرمان الهی، امری تدافعی است که مؤمنان باید با بیدار نگاهداشتن احساس بیزاری از کافران، همواره هوشیار بوده، در برابر دشمنی آنها خود را حفظ کنند. در عین حال قرآن تذکر داده که مؤمنان با کافران برخوردی عادلانه و از روی انصاف داشته باشند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ[۲۲]، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ[۲۳] و این نفرت و انزجار موجب تجاوز به حقوق آنان نشود.

بر اساس آیات الهی در میان مسیحیان و در میان یهودیان دشمنی و کینه حکمفرماست: ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ[۲۴] و نیز ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[۲۵]

قرآن کریم اموری متعدد را موجب بروز بغض و کینه دانسته است. بر اثر برخی از این عوامل، شیطان در بین مؤمنان بغض و نفرت پدید می‌آورد. شرابخواری و قماربازی از عوامل زمینه ساز ایجاد نفرت به وسیله شیطان ذکر شده و ازاین‌رو خداوند آن را حرام کرده و مؤمنان را از آن برحذر داشته است. ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ[۲۶] شیطان با تزیین قماربازی و شرابخواری، انسان را بدان تشویق می‌کند و در پی آن با زایل شدن عقل و حالت مستی که پس از شرب خمر یا بُرد در قمار بر وی عارض می‌شود یا ناراحتی و شوکی که بر اثر باخت در قمار برای وی پیش می‌آید، بر وی مسلط شده، وی را به کارهایی که باعث بغض و دشمنی با دیگر مؤمنان می‌شود، وا می‌دارد.[۲۷]

از دیگر عوامل بغض و نفرت بین مؤمنان به وسیله شیطان، رعایت نکردن آداب اجتماعی است که قرآن کریم نمونه‌ای از آن را (ازدواج با همسر پدر) ذکر کرده و این عمل را موجب بروز نفرت و کینه برمی‌شمرد: ﴿وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا[۲۸].[۲۹] به همین سبب قرآن کریم این عمل را نیز حرام شمرده است.

عوامل دیگری نیز وجود دارد که موجب می‌شود خداوند بر اثر آنها بین انسان‌ها نفرت و بیزاری ایجاد کند؛ این عوامل عبارت است از: ایمان نیاوردن به خدا ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَكَ وَمَا أَمْلِكُ لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ رَبَّنَا عَلَيْكَ تَوَكَّلْنَا وَإِلَيْكَ أَنَبْنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ[۳۰]، تحریف آیات الهی، طغیان و کفر ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[۳۱]؛ ناسپاسی در برابر نعمت‌های خداوند و فراموش کردن آنها ﴿وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ[۳۲] نفرتی که از این رهگذر پدید می‌آید هم در پیوند انسان‌های معتقد به یک دین نمایان می‌شود و هم در ارتباط انسان‌هایی با دین متفاوت رخ می‌نماید ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[۳۳] حاکم شدن این امر از سوی خداوند می‌تواند با فرمان مستقیم و تکلیف هر یک از یهود و نصارا به بغض و دشمنی با دیگری باشد یا بر اثر اختلافی که در اعتقاد و روش هر یک وجود دارد و خداوند نشانه‌های بطلان آن را برای دیگری ظاهر می‌کند و از این طریق هر یک از آنها، دیگری را بر باطل دانسته، به مخالفت و دشمنی با وی می‌پردازد.[۳۴]

قرآن کریم مؤمنان را به پرهیز از عوامل نفرتزا دعوت کرده و ایشان را فرا می‌خواند تا از خداوند بخواهند که دشمنی ایشان با برادران ایمانی را از بین برده و اندک کینه و خصومتی نسبت به یکدیگر در دلشان باقی نگذارد: ﴿وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ[۳۵] این امر خود یکی از راههای پیشگیری از ایجاد بغض و دشمنی میان مؤمنان است که با ایجاد حس دوستی و جلب محبت، شیطان را در ایجاد بغض و دشمنی بین مؤمنان ناکام می‌گذارد، از همین رو یکی از نعمت‌ها و خصوصیات بهشتیان، پیراستگی از کمترین کینه و بغض بیان شده است: ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِينَ[۳۶]؛ ﴿وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ لَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۳۷] در منابع اخلاقی و عرفانی، نیز بغض و نفرت نسبت به کسانی که سزاوار آن نیستند، از رذایل اخلاقی شمرده شده است.۱۸. [۳۸]این بغض، به دشمنی و نفرتی که در دل ایجاد شده و به صورت دائم باقی می‌ماند، تعریف شده[۳۹] که بر اثر خشم پدید می‌آید [۴۰] و سومین مرتبه از مراتب ده‌گانه نفس اماره است.[۴۱] در مقابل، بغض و نفرت نسبت به کسانی که سزاوار آن هستند از مقامات و فضایل شمرده شده و از آن به "بغض فی الله" یا "للّه" تعبیر می‌شود.[۴۲] بغض برای خدا از شاخه‌های ایمان است [۴۳] که نزدیکی زیادی با مفهوم تبری یا برائت در باور اسلامی ـ شیعی دارد که از آن به بیزاری و برائت از دشمنان خدا تعبیر می‌شود.[۴۴]

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. لسان‌العرب، ج ۱، ص ۴۵۳؛ تهذیب اللغه، ج ۸، ص ۱۷؛ تاج العروس، ج ۱۰، ص ۱۵، «بغض».
  2. التعاریف، ج ۱،ص ۱۳۸؛ الکلیات، ج ۱، ص ۳۹۸.
  3. تاج العروس، ج ۱۰، ص ۱۵؛ التحقیق، ج ۱، ص ۳۰۶، «بغض».
  4. المیزان، ج ۶، ص ۳۶.
  5. الکلیات، ج ۱، ص ۶۴۴.
  6. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۲۱۷؛ المحرر الوجیز، ج ۳، ص ۴؛ فتح القدیر، ج ۲، ص ۳۳۳.
  7. ترتیب العین، ص ۸۹؛ تهذیب اللغه، ج ۸، ص ۱۷، «بغض».
  8. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  9. «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  10. لسان العرب، ج ۷، ص ۲۰۷، «شنأ».
  11. التوقیف، ص ۶۷۰؛ الکلیات، ج ۱، ص ۳۹۸؛ الزواجر، ج ۲، ص ۷۶۶.
  12. المعجم الوسیط، ج ۱، ص ۵۴۱، «ضغن».
  13. مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۳۷۶؛ اساس البلاغه، ص ۴۵۴، «غلل».
  14. تاج‌العروس، ج ۱۰، ص ۱۵ ـ ۱۶؛ التحقیق، ج ۱، ص ۳۰۶، «بغض».
  15. التوقیف، ص ۲۸۷؛ الکلیات، ج ۱، ۴۰۸.
  16. «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
  17. «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰.
  18. الکشاف، ج۴، ص۲۲۱؛ بحارالانوار، ج۷، ص۲۲۲؛ ج ۲۳، ص ۲۳۳؛ فضائل‌الشیعه، ص ۵.
  19. «ای مؤمنان! کسانی از غیر خودتان را محرم راز مگیرید که از هیچ تباهی در حقّ شما کوتاهی نمی‌کنند و دوست می‌دارند شما در سختی به سر برید؛ کینه از گفتارشان هویداست و آنچه دل‌هایشان پنهان می‌دارند، بزرگ‌تر است، بی‌گمان ما آیات (خود) را برای شما روشن گفته‌ایم» سوره آل عمران، آیه ۱۱۸.
  20. «آیا کسانی که بیماردلند پنداشته‌اند که خداوند هرگز کینه‌های آنان را آشکار نمی‌کند؟» سوره محمد، آیه ۲۹.
  21. «بی‌گمان برای شما آنان نمونه‌ای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید می‌ورزید و هر که روی بگرداند بداند خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره ممتحنه، آیه ۶.
  22. «ای مؤمنان! (حرمت) شعائر خداوند را و نیز (حرمت) ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و قربانی‌های دارای گردن‌بند و (حرمت) زیارت‌کنندگان بیت الحرام را که بخشش و خشنودی پروردگارشان را می‌جویند؛ نشکنید و چون از احرام خارج شدید می‌توانید شکار کنید و نباید دشمنی با گروهی که شما را از (ورود به) مسجد الحرام باز داشتند، وادارد که به تجاوز دست یازید؛ و یکدیگر را در نیکی و پرهیزگاری یاری کنید و در گناه و تجاوز یاری نکنید و از خداوند پروا کنید، بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره مائده، آیه ۲.
  23. «ای مؤمنان! برای خداوند بپاخیزید و با دادگری گواهی دهید و نباید دشمنی با گروهی شما را وادارد که دادگری نکنید، دادگری ورزید که به پرهیزگاری نزدیک‌تر است و از خداوند پروا کنید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مائده، آیه ۸.
  24. «از تو می‌پرسند که چه بر آنها حلال است؟ بگو (همه) چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و (نیز) آنچه با جانوران شکاری دست‌آموز به دست می‌آورید- که از آنچه خداوند به شما آموخته است به آنها می‌آموزید- پس، از آنچه (این جانوران شکاری) برای شما (گرفته و) نگه داشته‌اند بخورید و (هنگام فرستادن حیوان شکاری یا هنگام ذبح) نام خداوند را بر آنها یاد کنید و از خداوند پروا کنید که خداوند حسابرسی سریع است» سوره مائده، آیه ۴.
  25. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  26. «شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.
  27. التبیان، ج ۴، ص ۱۸.
  28. «و با زنانی که پدرانتان به نکاح آورده‌اند، ازدواج نکنید که کاری زشت و ناخوشایند و بیراه است؛ مگر آنچه از پیش (در زمان جاهلیت) روی داده است» سوره نساء، آیه ۲۲.
  29. التحقیق، ج ۱۱، ص ۱۳۹، «بغض».
  30. «بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید؛ جز (این) گفتار ابراهیم که به پدرش گفت: برای تو از خداوند آمرزش خواهم خواست و من برای تو در برابر خداوند هیچ اختیاری ندارم؛ پروردگارا! ما بر تو توکل داریم و به سوی تو روی می‌آوریم و بازگشت (هر چیز) به سوی توست» سوره ممتحنه، آیه ۴.
  31. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  32. «و از کسانی که می‌گفتند ما مسیحی هستیم پیمان گرفتیم آنگاه آنان بخشی از آنچه را که به ایشان یادآوری شده بود به فراموشی سپردند ما هم میان آنها تا روز رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم و زودا که خداوند آنان را از آنچه می‌کردند آگاه کند» سوره مائده، آیه ۱۴.
  33. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آن» سوره مائده، آیه ۶۴.
  34. التبیان، ج ۳، ص ۴۷۳ ـ ۵۸۲؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۲۶۸ ـ ۲۶۹؛ المیزان، ج ۵، ص ۲۴۱ ـ ۲۴۲.
  35. «و کسانی که پس از آنان آمده‌اند می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان از ما پیشی گرفته‌اند بیامرز و در دل‌های ما کینه‌ای نسبت به مؤمنان بر جای مگذار! پروردگارا! تو مهربان بخشاینده‌ای» سوره حشر، آیه ۱۰.
  36. «و آنچه کینه است از دل آنان می‌زداییم و برادروار بر اورنگ‌هایی روبه‌رو می‌نشینند» سوره حجر، آیه ۴۷.
  37. «و هر کینه‌ای که در سینه آنهاست می‌زداییم؛ از بن (جایگاه) آنان جویبارها روان است و می‌گویند: سپاس خداوند را که ما را به این (پاداش بزرگ) رهنمون شد و اگر خداوند ما را راهبر نمی‌شد ما خود راه نمی‌یافتیم؛ بی‌گمان فرستادگان پروردگارمان حق را فرا آوردند و به آنان بانگ برمی‌دارند که این بهشت را برای کارهایی که می‌کردید برای شما برجا نهاده‌اند.» سوره اعراف، آیه ۴۳.
  38. رسائل، ج۱، ص۳۴۰؛ جامع‌السعادات، ج۲، ص۲۵۱.
  39. احیاء علوم الدین، ج ۹، ص ۱۱۷.
  40. جامع‌السعادات، ج ۲، ص ۲۵۱.
  41. رسائل، ج ۱، ص ۳۴۰.
  42. الفتوحات المکیه، ج ۱۲، ص ۷۴.
  43. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۵۳ ـ ۲۳۶.
  44. جعفری، اباذر، مقاله "بغض"، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.