ختم نبوت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط فرقانی (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


ختم نبوت یا خاتمیت (عربی: الخاتمية) اصطلاحی کلامی و به معنای این است که حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و بعد از او هیچ پیامبری مبعوث نمی‌شود.‌ خاتمیت از نگاه شیعه و اهل سنت از ضروریات دین اسلام شمرده شده است.

خاتمیت با دلایل نقلی شامل آیات قرآن و روایات اسلامی اثبات می‌شود. در چهلمین آیه از سوره احزاب، حضرت محمد (ص) با عنوان "خاتم النبیین" (پایان بخش پیامبران) معرفی شده است. همچنین در روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) و دیگر امامان اهل بیت به مسئله ختم نبوت اشاره شده است.

معناشناسی ختم نبوت

خاتمیت واژه‌ای عربی به‌معنای رسیدن به آخر چیزی است[۱] و در اصطلاح کلامی و قرآنی بدین معناست که بعد از حضرت محمد (ص) هیچ پیامبری نخواهد آمد و ایشان پایان دهنده سلسله پیامبران الهی هستند[۲].

تاریخچه بحث

مسئله خاتمیت در قرآن و روایات بیان شده و از ضروریات (بدیهیات روشن و واضح) دین اسلام شمرده می‌شود. هر چند این مسأله، تا دوران معاصر، به صورت مستقل در آثار پیشینیان بررسی نشده است اما در زمان معاصر، با پیدایش برخی فرقه‌ها مانند بابیت و بهائیت که ادعای دین جدیدی داشتند و همچنین بروز رویکرد متمایز از نگاه سنتی به دین و ایجاد سوال‌های ناشی از دوران مدرن و متاثر از نظریه تجربه دینی اقبال لاهوری، عالمان دینی درصدد پاسخ برآمده و در این موضوع به صورت خاص آثاری به نگارش درآورده و خاتمیت را به صورت مستقل بررسی کردند[۳].

شهید مطهری از اولین اندیشمندانی بود که در کتابی با عنوان خاتمیت به بررسی و نقد آرای اقبال لاهوری پرداخته است[۴].

دلایل خاتمیت

مسئله خاتمیت پیامبر و دین اسلام، در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است.

دلایل قرآنی

در آیه چهلم سوره احزاب، خداوند صراحتا حضرت محمد (ص) را پیامبر خاتم (پایان بخش پیامبران) معرفی کرده است. در این آیه خداوند می‌فرماید: ﴿مَاكَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِن رِّجَالِكُمْ وَلكِن رَّسُولَ‌اللَّهِ‌ وَخَاتَمَ‌ النَّبِيِّينَ[۵]. از آنجا که ختم نبوت مستلزم ختم شریعت است و خداوند پیامبر را خاتم النبیین معرفی کرده است، پس دین اسلام نیز آخرین دین الهی است[۶]. علاوه بر این آیه، در آیات دیگری نیز به صورت ضمنی به این مسئله اشاره شده است که رسالت پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) از نظر مکانی و زمانی عام و گسترده است، یعنی محدود به زمان و مکان خاصی نیست؛ از عمومیت زمانی رسالت حضرت محمد (ص) آموزه خاتمیت فهمیده می‌شود. برخی از این آیات عبارت‌اند از[۷]:

  1. ﴿وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ[۸]: ظاهر عبارت ﴿مَن بَلَغَ (به معنای هرکس که [این قرآن] به او برسد) مطلق و بدون محدودیت زمانی است و عدم ظهور و مبعوث شدن پیامبر و شریعت دیگری را می‌رساند.الگو:Fix/category[نیازمند منبع]
  1. ﴿وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا[۹]: با توجه به عبارت ﴿كَافَّةً این آیه بر عمومیت بشیر و نذیر بودن پیامبر(ص) برای تمام انسان‌ها دلالت دارد.الگو:Fix/category[نیازمند منبع]
  1. ﴿تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلىَ‏ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا[۱۰]: قرآن کتابی برای انذار عموم بشر در هر مکان و زمانی معرفی شده است. مفسرین با توجه به عدم وجود هیچ‌گونه قیدی در این آیه، بر شمول هدایت نسبت به تمام افراد بشر استدلال کرده‌اند.

دلایل روایی

در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت، احادیثی درباره آموزه خاتمیت وجود دارد. مانند:

  1. در حدیث منزلت پیامبر (ص) تصریح به خاتمیت کرده‌ و خطاب به امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند: "تو نسبت به من به منزله‌ هارون نسبت به موسی(ع) هستی جز این‌که بعد از من پیامبری نیست"[۱۱].
  2. در حدیث دیگری از پیامبر (ص) آمده است که ایشان خود را برای هدایت جمیع مردم معرفی کرده و اینکه با ایشان سلسله انبیا به پایان می رسد[۱۲].
  3. حدیث نبوی دیگری نقل شده است که ایشان فرمودند: "پیامبری بعد از من و سنّتی پس از سنّت من و امتی بعد از امت شما نیست و اگر کسی پس از من ادعای نبوت کرد، دروغگوست"[۱۳].
  4. همچنین، امام علی (ع) فرموده‌اند: "خدای سبحان، محمد (ص) را برای به انجام رساندن وعده‌اش و تمام کردن سلسله نبوت فرستاد[۱۴].

فلسفه خاتمیت

اگر چه در آیات و روایات از فلسفه و علت خاتمیت یاد نشده است، اما عالمان مسلمان با استفاده از آنها، استدلال‌هایی همچون عدم تحریف قرآن، جاودانگی و جامعیت قرآن، جامعیت دین اسلام، برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع) و تکامل عقل بشر و بی نیازی به نبوت را به عنوان فلسفه و علت خاتمیت ذکر کرده‌اند.

مصون بودن قرآن از تحریف

یکی از دلایل آمدن دین جدید، تحریف کتب آسمانی پیشین بوده است؛ به عبارت دیگر، پیامبر مبعوث می‌شد تا دین و شریعت را دست نخورده و بدون تحریف به‌دست انسان‌ها برساند و دعوت مردم به سوی خدا را زنده کند. اما از آنجا که با استناد به آیات و روایات، کتاب آسمانی قرآن از هرگونه تحریفی مصون و دور است، لذا پس از دین اسلام دیگر نیازی به دین جدید نخواهد بود[۱۵].

جاودانگی و جامعیت قرآن

از آنجا که قرآن کتابی است جامع؛ بدین معنی که هم هدف کامل انسانیت را در خود جای داده و هم آن هدف را به کامل‌ترین وجه بیان کرده است. هدف انسانیت، جهان‌بینی کامل و به کار بستن اصول اخلاقی و قوانین عملی مناسب و ملازم با آن جهان‌بینی است، قرآن مجید تشریح کامل این مقصود را بر عهده دارد. هر آنچه بشر در پیمودن راه سعادت و خوشبختی از اعتقاد و عمل به آن نیازمند است، در قرآن کریم به طور کامل بیان شده است[۱۶]، لذا با توجه به جاودانگی و جهانی بودن قرآن که در آیات و روایات به آن اشاره شده استالگو:یادداشت دیگر نیاز به نبوت جدید و آمدن کتاب آسمانی جدید نیست.

کمال و جامعیت اسلام

با استناد به آیه سوم سوره مائده، معروف به آیه اکمال، دین اسلام، دینی جامع و کامل است و نیاز انسان به دین را تا پایان دنیا کفایت می‌کند. در نتیجه، با وجود دین اسلام و جامعیت آن دیگر نیازی به دین جدید نیست[۱۷].

علامه طباطبایی در کتاب المیزان می‌نویسد: دین زمانی به مرحله ختم ادیان می رسد که جمیع جهات احتیاج انسان را در برگیرد و در این صورت، دیگر هیچ دینی به دنبال آن نخواهد آمد[۱۸].

برطرف شدن نیاز به پیامبران تبلیغی با جانشینی امامان دوازده گانه(ع)

یکی از دلایل ارسال پیامبری جدید، تبیین دین و حفظ ارتباط بین خدا و مردم است. این وظیفه در دین اسلام بر دوش پیامبر(ص) و پس از ایشان برعهده امامان معصوم (ع) است. در واقع پیامبر (ص) سرنوشت جامعه بشری بعد از خود را به امامت واگذار کردند، نه پیامبر بعدی و در زمان غیبت امام معصوم نیز به عالمان و مجتهدان واجد‌ شرایط سپرده شده است؛ از اینرو، نیاز به ارسال پیامبر و دین جدیدی نیست[۱۹].

تکامل عقل بشر و بی‌نیازی به نبوت

برخی از عالمان معاصر، تکامل عقل بشر که مستلزم بی نیازی از نبوت است را یکی از علل ختم نبوت دانسته است. بدین معنا که خداوند طی هزاران سال با آمدن ادیان و کتب آسمانی مقدمات بلوغ فکری بشر را فراهم کرده است، تا زمان بعثت نبی مکرم اسلام(ص)، جامعه قابلیت کافی برای پذیرش و فهم برنامه‌ای کامل را داشته باشد. اگر از ابتدا این برنامه جامع فرستاده می‌شد، به راحتی مورد بی توجهی و تحریف قرار می‌گرفت. پس با وجود این تکامل که مقارن با ظهور اسلام است دیگر نیازی به ارسال پیامبر نیست[۲۰].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع ختم نبوت

پانویس

  1. معجم مقائیس اللغه ج۲ ص۲۴۵
  2. المیزان ، ج۱۶، ص۳۲۵
  3. خاتمیت، نفی بابیت»، ص۳۹۷
  4. «خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری و اقبال لاهوری»، ص۹
  5. «محمد پدرِ هيچ يك از مردان شما نيست؛ و ليكن فرستاده خدا و پايان بخش پيامبران است»
  6. ربانی گلپایگانی، علی، کلام تطبیقی، ۱۰۶-۱۰۸
  7. مطهری، مرتضی، خاتمیت، ص۱۷، المیزان، ذیل آیه40سوره احزاب
  8. «و به من این قرآن وحی شده است تا با آن به شما و به هر کس که (این قرآن به او) برسد، هشدار دهم» سوره انعام، آیه ۱۹.
  9. «و تو را جز مژده‌بخش و بیم‌دهنده برای همه مردم نفرستاده‌ایم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره سبأ، آیه ۲۸.
  10. «بزرگوار است آن (خداوند) كه فرقان را بر بنده خويش فرو فرستاد تا جهانيان را بيم ‏دهنده باشد»؛ سوره فرقان، آیه۱.
  11. «انت منی بمنزله هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی»؛ تفسیر نمونه، ج 6، ص 344، ج 17، ص 342.
  12. ابن سعد، ج۱، ص۱۹۲؛ ابن حنبل، ج۱، ص۳۰۱؛ مسلم بن حجاج، ج۲، ص۶۴؛ طبرانی، ج۷، ص۱۵۵
  13. ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج۴، ص۱۶۳؛ همو، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۲۲؛ مفید، ص۵۳؛ حرّعاملی، ۱۴۱۶، ج۲۸، ص۳۳۷ـ۳۳۸
  14. ابن بابویه، ۱۴۱۴، ج۴، ص۱۶۳؛ همو، ۱۳۶۲ش، ج۱، ص۳۲۲؛ مفید، ص۵۳؛ حرّعاملی، ۱۴۱۶، ج۲۸، ص۳۳۷ـ۳۳۸
  15. مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۸۴-۱۸۵
  16. ر.ک. طباطبایی، سید محمد حسین، قرآن در اسلام، ص ۲۲ و ۲۳.
  17. مصباح یزدی، راهنماشناسی، ص۱۸۵-۱۸۶
  18. طباطبایی، المیزان، ج2، ص130
  19. مطهری، ج۲، ص۱۸۴ـ ۱۸۶، ج۳، ص۱۵۶ـ۱۵۷، ۱۹۵ـ۱۹۶؛سبحانی، جعفر، الخاتمیة، ص۴۷ـ۴۹
  20. مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ص367

یادداشت