بابیت
"باب" در اصطلاح به فرد مورد اعتمادی گفته میشود که به معصومان (ع) بسیار نزدیک و در همه کارها یا کاری خاص، نماینده مخصوص آنان و رابط خاص میان امام و پیروان او شمرده میشود، اما به مرور زمان این واژه با سوء استفاده مدعیان دروغین مانند سید علی محمد باب روبه رو شد و باعث شد این واژه از جایگاه واقعی خود دور شود.
معناشناسی باب
باب" در لغت به معنای "در" و "محل ورود و خروج" است. راغب اصفهانی میگوید: محل دخول و ورود به چیزی را باب میخوانند؛ مانند "باب المدینه" یا "باب البیت"[۱]. در روایات فراوانی، از پیشوایان معصوم (ع) با عنوان "باب اللّه" یاد شده است، در دعای ندبه میخوانیم: «أَیْنَ بَابُ اللَّهِ الَّذِی مِنْهُ یُؤْتَی».
"باب" در اصطلاح به فرد مورد اعتمادی گفته میشود که به معصومان (ع) بسیار نزدیک و در همه کارها یا کاری خاص، نماینده مخصوص آنان و رابط خاص میان امام و پیروان او شمرده میشود. بر این اساس، میتوان وکیل یا نماینده امام را "باب" امام نامید؛ چنانکه جمعی از اصحاب امامان (ع) باب آن بزرگواران بودهاند؛ مانند "رشید هجری" باب امام حسن و امام حسین (ع)،"یحیی بن ام الطویل مطعمی" باب حضرت سجاد (ع)، "جابر بن یزید جعفی" باب امام باقر (ع). اما به مرور زمان این واژه با سوء استفاده مدعیان دروغین ـ به ویژه "بابیت" ـ روبه رو شد. ادعاهای نادرست کسانی چون سید علی محمد باب، این واژه را از جایگاه واقعیاش دور و متروک ساخت؛ به گونهای که امروزه بیشتر برای اشاره به کسانی است که به دروغ، خود را نماینده معصومان معرفی میکنند[۲].
فرقه بابیه
بابیت، در قرن سیزده هجری قمری از سوی سید علی محمد شیرازی (متولد ۱۲۳۵ ق) ایجاد شد. باب، متأثر از فرقه شیخیه بود که ائمه اطهار (ع) را شریک در عالم خلق و امر میدانستند و به وجود "باب" یا "رکن رابع" (شیعۀ کامل واسطه میان مردم و امام غائب) در هر زمانی معتقد بودند. به همین جهت سید علی محمد، ملقب به "باب" گردید و پیروانش "بابیه" نامیده شدند.
سید علی محمد در درس سید کاظم رشتی با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا گردید. پس از درگذشت سید کاظم رشتی چند تن از شاگردان او از سید علی محمد پیروی کردند، از اینرو وی ابتدا خود را باب (دروازه ارتباط) با امام زمان (ع) معرفی کرد. سپس در چند مرحله ادعاهای کفرآمیز و ضد دینی را مطرح کرد که به ترتیب زمانی عبارتاند از:
- در سال ۱۲۶۰ ادعای "ذکریت" کرد، یعنی مفسر قرآن است؛
- در سال ۱۲۶۱ ادعای "بابیت" کرد، یعنی دروازه ارتباط با امام زمان است؛
- در سال ۱۲۶۲ ادعای "مهدویت" کرد، یعنی امام زمان است؛
- در سال ۱۲۶۲ ادعای "نبوت" کرد، یعنی پیغمبر خداست؛
- در سال ۱۲۶۵ ادعای "ربوبیت" کرد، یعنی پروردگار جهان است؛
- در سال ۱۲۶۶ تمام ادعاهای خود را منکر شد و توبهنامه نوشت[۳].
گفته میشود او پس از ادعای نبوت، مدعی شریعت جدید و البته پیش از "الوهیت"، ادعای "حلولیت" نمود. سرانجام در سال ۱۲۶۶ ق در تبریز و در حضور ناصرالدین شاه قاجار (که آن زمان ولیعهد بود) و چند تن از علما محاکمه شد. علی محمد در آن مجلس آشکارا از مهدویت خود سخن گفت و "بابیت امام زمان" را که پیش از آن ادعا کرده بود به "بابیت علم خداوند" تأویل کرد ولی نتوانست ادعای خود را اثبات کند و چون از پاسخ مسائل دینی عاجز ماند و جملات ساده عربی را غلط خواند از دعاوی خویش تبری جست و توبهنامه نوشت، اما توبهاش صوری بود و لذا میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم ناصر الدین شاه تصمیم به قتل او و فرونشاندن فتنه بابیه گرفت. از اینرو سید علی محمد محاکمه و به جرم ارتداد محکوم شد و به دستور امیرکبیر در ٢٧ شعبان ١٢۶۶ در تبریز به دار آویختنه و تیر باران شد[۴].
کتاب معروف او که نزد بهائیان تقدس زیادی دارد، کتاب "بیان" است که آن را در دوران زندان در قلعۀ ماکو نوشت و دستور داد پیروانش نباید جز کتاب بیان و کتابهای دیگر بابیان، کتاب دیگری را بیاموزند. پس از مرگ باب، حسینعلی بهاء و فرقه بهائیت، این مسیر را ادامه و تکمیل نمود[۵].
بابیت
«بابیت» از لحاظ تحول تاریخی، دنباله تحولات بعضی مذاهب پس از اسلام به ویژه مذهب شیخی است[۶]. مسلک بابیگری در قرن سیزدهم قمری (نوزدهم میلادی) توسط فردی به نام سید علی محمد شیرازی ظهور یافت. سید علی محمد در سلک شاگردان سید محمد کاظم رشتی که از دانشآموختگان مکتب شیخ احمد احسائی بود، درآمد. سیدکاظم، عقاید غلوآمیزی درباره ائمه طاهرین(ع) داشت و آنان را مظاهر تجسمیافته خدا یا خدایان میانگاشت و بر این باور بود که باید در هر زمانی یک نفر، میان امام زمان(ع) و مردم، بابِ واسطه فیض روحانی باشد. پس از فوت سیدکاظم رشتی، سید علی محمد، نخست ادعای ذِکریت و بعد ادعای بابیت (باب علوم و معارف خدا و راه اتصال به مهدی موعود(ع) و سپس ادعای مهدویت نمود و به تدریج ادعای نبوت و شارعیت کرد و مدعی وحی و دین جدید گردید و بالأخره این ادعا را با ادعای نهایی ربوبیت و حلول الوهیت در خود به پایان رسانید. او مدعی بود که خداوند کتاب «بیان» را بر وی نازل نموده و در فراز آیه شریفه ﴿الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْإِنْسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ﴾[۷] مقصود از «انسان»، خود او و «بیان» نیز همین کتابی است که بر او نازل شده است! این کتاب ترکیبی از جملات مسجع مغلوط و فارسی است[۸]. از جمله آثار دیگر او: پنج شأن، دلائل السبعه، صحیفة عدلیه، قیوم الأسماء، کتاب الروح و تفسیر سورههای بقره و کوثر میباشد[۹].
سید علی محمد، بارها توسط حکومت وقت دستگیر شد و هر دفعه از گذشته خود ابراز ندامت مینمود، لیکن هر بار توبه خود را میشکست و دوباره تبلیغ را شروع میکرد تا اینکه در تبریز تیرباران شد[۱۰]. از آنجا که باب، به ظهور فردی پس از خود با مقام من يظهره الله نوید داده بود، افراد زیادی ادعای چنین مقامی کردند، ولی دعوی میان میرزاحسین علی نوری (بهاءالله) و برادر ناتنیاش، یحیی صبح أزل بر سر جانشینی به رقابتها انجامید و از اینجا، نزاع اصلی در میان بابیان آغاز شد. اطرافیان صبح ازل به فرقه «ازلیه» و پیروان میرزا حسین علی (بهاءالله) به فرقه «بهائیه» نامگذاری شدند و آنان که به این دو گروه ملحق نگشتند، به نام قبلی «بابی» باقی ماندند[۱۱].[۱۲].
منابع
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات، ص ۶۴.
- ↑ ر. ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۱۸۹، ۱۹۰.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۵-۲۸۶.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۵-۲۸۶؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص۱۸۹-۱۹۲؛ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۵۳.
- ↑ ر. ک: محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۲۸۵-۲۸۶.
- ↑ یوسف فضائی، تحقیق در تاریخ و عقاید شیخیگری، بابیگری، بهائیگری...، ص۷۱.
- ↑ «(خداوند) بخشنده * قرآن را آموخت *..........* بدو سخن گفتن آموخت» سوره الرحمن، آیه ۱-۴.
- ↑ سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ص۳.
- ↑ غلامعلی حداد عادل و دیگران، دانشنامه جهان اسلام، ج۱، ص۱۹.
- ↑ علی ربانی گلپایگانی، فرق و مذاهب کلامی، ص۳۳۷-۳۳۹؛ حسن طارمی و دیگران، دائرةالمعارف جهان نوین اسلام، ج۱، ص۶۲۱. برای مطالعه بیشتر: ر.ک: عزالدین رضانژاد، مقاله «شیخیه بستر پیدایش بابیت و بهائیت»، فصلنامه علمی - ترویجی انتظار موعود، آبان ۱۳۹۳.
- ↑ رضا برنجکار، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، ص۱۹۳.
- ↑ ابوالحسنی، نفیسه، خاتمیت در قرآن ص ۴۵.