اذن خیر در قرآن

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۱۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث اذن خیر است. "اذن خیر" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

آیه اُذن

واژه اُذن به صورت مفرد، در دو جای قرآن کریم به کار رفته است: یکی در آیه وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[۱] که به معنی عضو شنوایی بدن است و دیگری در همین آیه مورد بحث که در معنی کنایی استعمال شده و از دید منافقین اطراف پیامبر اسلام(ص)، آن حضرت گوش خوبی برای شنیدن و تصدیق سخنان ایشان است و می‌توان از این حالت وی سوء استفاده نموده و او را آزار و اذیت کرد، لذا این آیه را آیه اذُن یا تصدیق نامیده‌اند[۲]؛ که خداوند در پاسخ آنان فرمود: وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۳].

اُذن عضو شنوایی بدن است، اما به طور کنایی به شخصی می‌گویند که حرف هر کس و گروهی را می‌شنود و تصدیق می‌نماید و می‌پذیرد. أُذُنُ خَيْرٍ به شخصی گویند که راستگوست و فقط سخن نیک را می‌شنود [۴].

درباره شأن نزول این آیه گزارش کرده‌اند که گروهی از منافقان که قصد آزار پیامبر را داشتند در خلوت خود سخنانی ناشایست در حق وی به زبان جاری ساختند؛ یکی از ایشان گفت این سخنان مگویید، زیرا می‌ترسیم که به گوش محمد برسد و بر ما برآشوید، لاس بن سُوید و به قولی دیگر، شخصی بدچهره به نام نَبتل بن حرث گفت: هرچه بخواهیم می‌گوییم و سپس وقتی به نزد وی رفتیم خلافش را بیان می‌کنیم و سوگند می‌خوریم، او هم می‌پذیرد، زیرا محمد شخصی خوش باور (گوش شنوا)، ساده و دهن بین است و هرکس هرچه بگوید باور می‌کند؛ در این هنگام برای رد سخن ایشان آیه اُذن نازل گردید[۵].

کاربرد لفظ مِنْهُمُ و فعل مضارع يُؤْذُونَ در آیه، گویای آن است که برخی منافقان به طور پیوسته رسول خدا(ص) را مورد آزار و و اذیت قرار داده و مایه رنجش وی می‌شدند و همین مطلب از دلایل و آثار روشن نفاق ایشان است. البته آزار دادن یا با عمل است یا با گفتار که در اینجا با گفتار يَقُولُونَ آن حضرت را می‌آزردند.

از جمله آزارهای منافقان این بود که از عطوفت و سعه صدر پیامبر خدا سوء استفاده کرده و علیه وی جوسازی و تبلیغات نمودند که: هو اُذن (محمد مردی ساده و دهن‌بین و زودباور است). البته از خصلت‌های نیک پیامبر این بود که به سخنان افراد گوش می‌داد و مطالب خوب و مفید را می‌شنید و تصدیق می‌کرد، اما چنانچه سخنی بیهوده و نادرست برای او نقل می‌کردند با آن‌که با زیرکی تشخیص می‌داد که آن سخن نادرست است، اما پرده‌دری نمی‌فرمود و آبروی مخاطب را حفظ کرده و فقط گوش فرا می‌داد تا احساسات گوینده جریحه‌دار نشود؛ زیرا گوش فرا دادن به سخنان مردم با شکیبایی و سعه صدر کامل از خصوصیات رهبر خردمند و دوراندیشی چون پیامبر اسلام(ص) بود. لذا به جای آنکه بگوید: "هو يسمع"، فرموده: "هو اُذن" یعنی چنان دقیق گوش می‌دهد که گویی تمام وجودش گوش است. پس آنها در حقیقت یکی از نقاط قوت پیامبر را به عنوان نقطه ضعف وی نشان می‌دادند! لذا قرآن بلافاصله اضافه می‌کند که به آنها بگو: اگر پیامبر به سخنان شما گوش فرا می‌دهد و عذرتان را می‌پذیرد و به گمان شما فقط یک گوش شنواست، این به نفع شماست: قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ یعنی گوشی است که شنوای سخنان خیر و حق است نه هر سخنی (هرچند باطل) و این به صلاح و نفع جامعه ایمانی شماست، پس چگونه آن را عیب او می‌شمارید، عبارت يُؤْمِنُ بِاللَّهِ نیز برای بیان جمله پیشین است؛ یعنی پیامبر از آن جهت گوش خوبی برای شماست که خبر صادق و درستی را که از خداوند دریافت می‌کند باور دارد، زیرا آن سخنان به سود شماست. وَيُؤْمِنُ یعنی سخنان همگی را می‌شود، اما تنها سخن و خبر مؤمنان را می‌پذیرد و باور دارد نه سخن کافران و منافقان را و این بیان تکذیب منافقان از سوی خداوند است. سپس فرموده: وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ. این جمله عطف به قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ است؛ یعنی هم گوش خوبی برای شنیدن سخنان نیک شماست و هم در عین حال، رحمتی است از جانب خدا برای کسانی از شما که از او پیروی نموده به هدایت او راه یافته و به آنچه که از نزد خدا آورده است از صمیم دل ایمان و باور دارند، نه کسانی که دچار نفاق و تردید و دودلی هستند.

علامه طباطبایی می‌گوید: مراد از رحمت در این آیه رحمت فعلی است، یعنی مؤمنان عملاً از رحمت وجود پیامبر(ص) برخوردارند، اما در آیه که می‌فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ[۶] مراد، رحمتی شأنی است، یعنی وجود پیامبر چنان است که همه عالم می‌توانند از رحمت وجودش برخوردار شوند.

طبری معتقد است پیامبر از آن جهت برای مؤمنان رحمت محسوب می‌شود که خداوند به واسطه او ایشان را از گمراهی نجات بخشیده و با پیروی از وی، بهشت را به آنان ارزانی می‌دارد. در پایان آیه، خداوند تهدید فرموده کسانی که رسولش را به هر نحو و بهانه‌ای بیازارند یا تکذیب کرده و به او تهمت زنند به عذابی دردناک گرفتار خواهند شد[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. «و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخم‌ها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.
  2. پژوهشی در تاریخ قرآن، ص۹۹.
  3. «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند عذابی دردناک خواهد بود» سوره توبه، آیه ۶۱.
  4. کلمات القرآن، ص۱۳۲؛ الکشاف، ج۱، ص۵۵۸.
  5. اسباب النزول، ص۱۴۱؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۴.
  6. «و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.
  7. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۶۹؛ الکشاف، ج۱، ص۵۵۹؛ مجمع البیان، ج۵، ص۴۴؛ المیزان، ج۹، ص۲۳۱؛ تفسیر نمونه، ج۸، ص۱۵-۱۷؛ تفسیر القرآن العظیم، ابن‌کثیر، ج۲، ص۳۶۶؛ المنار، ج۱۰، ص۶۰۳.
  8. سرمدی، محمود، مقاله «آیه اذن»، دانشنامه معاصر قرآن کریم، ص۶۴-۶۵.