پیری در نهج البلاغه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث پیری است. "پیری" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل پیری (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • انسان در دروان زندگی خود مراحلی را پشت سر می‌گذارد که از نوزادی آغاز و بعد از گذراندن طفولیت و جوانی به مرحله میان‌سالی و در در آخر به پیری و کهن‌سالی می‌رسد که بعد از داشتن نیرو و قوای جسمانی، کم‌کم دچار ضعف و سستی و ناتوان می‌شود[۱] و علاوه بر ضعف جسمی که آهسته‌آهسته بر اندام او پدید می‌آید، در عقل و اندیشه انسان نیز سستی و نقصان ایجاد خواهد شد. این مرحله را دوران پیری خوانند. پیر شدن از ویژگی‌های این دنیاست، چون مستلزم سختی و بیماری است، در حالی که در جهان آخرت و در سرای جاوید کسی پیر نخواهد شد. به فرموده امام علی(ع) برخی از پیرشدن‌ها زودرس است و این‌گونه نیست که بعد از گذراندن مراحل طبیعی عمر باشد، بلکه به دلیل غم و اندوه فراوان و رنج‌ها و بیماری‌هایی است که صاحب آن متحمل شده و او را دچار پیری زودرس کرده است[۲].

وظایف پیران

وظایف جوانان در برابر پیران

انسان‌ها کهن‌سال و پیر دارای تجربه‌های فراوان‌اند، حوادثی را آزموده‌اند و جریاناتی را دیده‌اند. به همین دلیل آنان خود به منزله تاریخ‌اند، اما نه تاریخ خاموش، بلکه تاریخی سخن‌گو؛ به‌گونه‌ای که تشخیص روشنایی‌ها از تاریکی‌ها و پاکی‌ها از پلیدی‌ها برای آنان راحت‌تر از یک جوان است و جوانان می‌توانند با استفاده از تجربه‌های آنان راه را بر خود هموار کنند و سختی تجربه کردن را با راحتی استفاده از تجربه‌های دیگران از خود دور سازند. پدران پیر و سال‌خورده آنچه برای فرزندانشان بیان می‌کنند، حاصل عمر آنان است. آن‌ها بهترین‌ها را بیان می‌کنند و مشتبهات را دور می‌ریزند و راه تشخیص حق و باطل را برای جوانان باز می‌کنند و بدین‌سبب است که امام(ع) اندیشه و تدبیر پیران باتجربه را بر نیرو و توان جوانان مقدم می‌شمارد و آن‌را محبوب خود می‌داند، به‌ویژه در کارزار که جوانان با غرور جوانی حمله می‌کنند و گاهی هلاک می‌شوند، اما پیران با تجربه و اندیشه دقیق حرکت می‌کنند و به طرف دشمن می‌روند»[۴].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1.   اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعْفٍ ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ ضَعْفٍ قُوَّةً ثُمَّ جَعَلَ مِن بَعْدِ قُوَّةٍ ضَعْفًا وَشَيْبَةً يَخْلُقُ مَا يَشَاء وَهُوَ الْعَلِيمُ الْقَدِيرُ  ؛ سوره روم، آیه ۵۴.
  2. دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 191.
  3. دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 191.
  4. دانشنامه نهج البلاغه؛ ج۱، ص 191- 192.