الگو:صفحهٔ اصلی/مدخل برگزیده

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

نام ام البنین فاطمه فرزند حزام بن خالد و از قبیله کلاب است، او از زنان صدر اسلام، ادیب و شاعری فصیح است و نزد مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد. وی از خانواده‌ای ریشه‌دار و دلاور بود. جد مادری‌اش که معاصر با پیامبر بود، ابو براء عامر بن مالک کلابی است. او در شجاعت همانند نداشت، به گونه‌ای که به وی لقب ملاعب الاسنه؛ (کسی که نیزه‌ها را به بازی می‌گیرد) داده شده بود.

علی(ع) به سبب اهداف بلندی که آثارش در کربلا ظاهر شد، او را به همسری خود برگزید. در این باره نوشته‌اند: علی(ع) به عقیل که آشنا به دانش انساب بود و اصالت و نسب قبایل را به خوبی می‌دانست، فرمود: زنی برایم پیدا کن که از خانواده نجیب و شجاع باشد، تا برایم فرزندی شجاع و قهرمان به دنیا آورد. عقیل گفت: با فاطمه دختر حزام کلبی ازدواج کن که در میان عرب شجاع‌تر از پدرانش وجود ندارد. امام با وی ازدواج کرد که ثمره آن چهار فرزند به نام‌های عباس بن علی بن ابی طالب، عبدالله بن علی بن ابی طالب، جعفر بن علی ابن ابی‌طالب و عثمان بن علی بن ابی طالب بود. برخی تعداد آنها را پنج تن ذکر کرده و ابوبکر را بر آنها افزوده‌اند. او زنی بود با شرافت، از خانواده‌ای ریشه‌دار و نسبت به فرزندان حضرت زهرا (س) نیز بسیار مهربان بود.

این بانو هر چند در کربلا حاضر نبود، ولی همه فرزندان خود را به آستان حسینی تقدیم کرد. پرچم‌دار امام حسین(ع) از دامان پاک او بود. افزون بر این، وی با مرثیه‌سرایی و سوگواری در شهر مدینه یاد شهیدان کربلا را زنده نگه داشت. هنگامی که بشیر به مدینه آمد و اخبار کربلا را به مردم مدینه رساند، به حضور ام‌البنین نیز رسید و برای اینکه به تدریج او را از شهادت فرزندانش آگاه کند، فرزندان وی را یکی یکی نام برد. ام‌البنین هر بار می‌‌گفت: از حسین چه خبر؟ فرزندانم و آنچه زیر آسمان کبود است همه فدای حسین باد! ، وقتی که بشیر خبر شهادت امام حسین را داد، با آهی سوزان و گریه‌ای جان‌سوز گفت: بشیر با این خبر بندهای دلم را پاره کردی.

این‌گونه برخورد بیان‌گر معرفت بالای این بانوی بزرگوار به امامت و ولایت است و نیز نشانه‌ای است از ایمان قوی و شیفتگی او به امام و حجت خدا. نقل شده است که زینب پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفت و شهادت فرزندانش را به وی تسلیت گفت. این از جایگاه ویژه ام‌البنین در نزد زینب حکایت دارد.

ام البنین همه روزه همراه نوه‌اش عبیدالله بن عباس به بقیع می‌رفت و برای فرزندانش سوگواری و مرثیه‌سرایی می‌کرد. مردم مدینه به ویژه زنان گرداگرد او جمع می‌شدند و با او هم نوا می‌شدند. گریه و مرثیه‌سرایی او چنان جان سوز بود که دوست و دشمن را به گریه وامی داشت.