آیه محسنین
آیه محسنین | |
---|---|
ترجمه آیه | |
مشخصات آیه | |
بخشی از | آیهٔ ۳۲- ۳۴ سورهٔ زمر از جزء ۲۴ قرآن کریم |
محتوای آیه | |
مصادیق برای آیه | پیامبر خاتم(ص) و امیرالمؤمنین (ع) |
دلالت آیه |
|
مقدمه
﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ﴾[۱]. در این آیات از دو گروه سخن به میان آمده است: ظالمترین افراد و صادقترین افراد. سپس به مجازات ظالمترین و پاداش صادقترین افراد اشاره شده است.
شرح و تفسیر
﴿فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَكَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جَاءَهُ﴾: چه کسی ظالمتر از شخصی است که مرتکب این دو دروغ بزرگ میشود: دروغ بر خدا و دروغ بر پیامبر خدا(ص). بدون شک تمام دروغها زشت و از گناهان کبیره محسوب میشود، ولی پرواضح است که دروغ به خداوند بزرگ و پیامبران عظیم الشأن(ع) بسیار زشت و خطرناک و گاه عوارض وحشتناک و ثمرات نامیمونی را به دنبال دارد.
سؤال: بتپرستان چه دروغهایی به خدا و پیامبر(ص) نسبت میدادند؟ پاسخ: قسمتی از نسبتهای دروغ آنان بدین شرح است:
- آنها فرشتگان را دختران خدا میدانستند.
- برخی از آنها معتقد بودند که خداوند به بتپرستی آنها رضایت دارد و بتها واسطه بین آنها و خداست و شفیع آنان در پیشگاه خداوند محسوب میشود!
- بعضی از مشرکان برای خداوند فرزندانی قائل بودند و حضرت مسیح را پسر خدا میدانستند.
- گاه بعضی چیزها را حلال و بعضی چیزهای دیگر را حرام میدانستند و این امور را به دروغ به خداوند نسبت میدادند.
این امور و امثال آن، دروغهایی بود که به خداوند متعال میبستند و چون با عدم تصدیق پیامبران الهی و مقابله و مبارزه آن بزرگواران، که برای نجات انسانها مبعوث شده بودند، مواجه میشدند به تکذیب و انکار رسالت و نبوّت آنان میپرداختند. حقیقتاً این افراد ظالمترین انسانها محسوب میشوند. اینها نه تنها بر خود، بلکه بر مردم و کلمات نورانی کتابهای آسمانی هم ظلم کردهاند.
ظلم بر خودشان بدین شکل بود که راه سعادت و فلاح و رستگاری را با این تکذیبها بر روی خویش میبستند و با دست خویش، خود را گمراه و جهنّمی مینمودند! و امّا ظلمشان بر مردم به خاطر این بود که باعث گمراهی دیگران نیز میشدند، آنها نه تنها راه سعادت را بر خود میبستند، که دیگران را هم به وادی شقاوت و گمراهی سوق میدادند. اینان همانند بدعتگذارانند که آثار گناه بزرگ و نابخشودنی بدعتشان، هزاران سال، و گاه تا دامنه قیامت، پرونده سنگین و ظلمانی گناهانشان را باز نگه میدارد. به گونهای که اگر پشیمان نیز شوند، هیچ راه بازگشت و جبرانی ندارند و ظلم آنها به آیات الهی نیز تصوّر میشود، همانگونه که در آیه شریفه ۱۰۳ سوره اعراف به این مطلب تصریح شده است. خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید: ﴿ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ﴾[۲]. سپس به دنبال آنها پیامبران پیشین موسی(ع) را با آیات خویش به سوی فرعون و اطرافیان او فرستادیم؛ امّا آنها (با عدم پذیرش)، به آن (آیات) ظلم کردند. ببین عاقبت مفسدان چگونه بود!
طبق صریح این آیه شریفه عدم پذیرش و انکار آیات الهی ـ که همان کتابهای آسمانی و معجزات پیامبران است ـ نوعی ظلم به آیات الهی شمرده میشود؛ چون وقتی جلوی قابلیّت چیزی، که قابل هدایت مردم است، را بگیریم به آن ظلم کردهایم، علاوه بر این که بر آن مردم هم ظلم شده است. بنابراین، کسانی که اسلام را بد معرّفی میکنند، یا با اعمال زشت خویش اسلام را بد جلوه میدهند، یا قوانین اسلام را تفسیر به رأی میکنند، همه اینها به اسلام ظلم کردهاند.
خلاصه این که، ظالمترین مردم کسی است که خداوند و پیامبرش را تکذیب کند و چنین کسی مجازات بس شدیدی دارد که در ادامه آیه شریفه به آن اشاره شده است.
﴿أَلَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْكَافِرِينَ﴾: سرنوشت چنین انسانهای ظالمی، که هم بر خویشتن و هم بر مردم دیگر و هم بر آیات الهی ظلم میکنند، جهنّم است؛ جهنّمی که جایگاه کافران است. این که در اینجا صریحاً جایگاه ظالمترین افراد را بیان نمیکند، بلکه به صورت سؤال و استفهام آن را مطرح مینماید، خود نکته قابل تأمّل و در خور دقّت دارد، که چنین جایگاه و مجازاتی برای چنان موجوداتی از سوی همگان قابل پیشبینی است!
﴿وَالَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾: امّا گروه دوم، که در نقطه مقابل گروه اوّل هستند، یعنی کسانی که آورنده صدق و راستی هستند و کسانی که اینان را در پیامشان تصدیق مینمایند، اینها پرهیزکارترین افراد هستند. هر چند واژه «أتقی» در اینجا به کار نرفته است، ولی به دو دلیل میتوان ادّعا کرد که این دو گروه پرهیزکارترین افراد هستند: یکی به قرینه مقابله؛ بدین معنی که وقتی تکذیبکنندگان خدا و رسول ظالمترین افراد باشند، حتماً تصدیقکنندگان خدا و رسول پرهیزکارترین افراد میباشند. دیگر این که جمله «هُمُ الْمُتَّقُونَ*» جمله حصر است و معنای آن این است که فقط اینها اهل تقوا هستند، متّقیان واقعی این افراد میباشند. بنابراین، آثار و برکات تقوا و پاداشها و وعدههایی که در قرآن مجید برای متّقین ذکر شده، اختصاص به چنین انسانهایی دارد. افرادی که در این آیه شریفه به آنها اشاره شده، علاوه بر آنچه که به عموم متّقین داده میشود، پاداشهای ویژهای نیز دارند که در آیه بعد شرح آن آمده است: ﴿لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ﴾، درجات و مقامات پرهیزکارترین انسانها به قدری بالاست که بهطور نامحدود نعمتهایی در اختیارشان نهاده میشود و هر چه بخواهند در اختیارشان میگذارند و این پاداش نیکوکاران است. پاداشی که بالاتر از آن قابل تصوّر نیست.
آورنده کلام صدق و تصدیقکننده آن کیست؟
سؤال: منظور از جمله ﴿الَّذِي جَاءَ بِالصِّدْقِ﴾؛ کسی که سخن راست بیاورد» و جمله ﴿صَدَّقَ بِهِ﴾؛ کسی که آن را تصدیق کند» کیست؟ پاسخ: منظور از جمله اوّل حضرت رسول اکرم(ص) و مراد از جمله دوم حضرت علی(ع) است؛ هر چند ممکن است جمله دوم شامل تمام مؤمنین که رسالت پیامبر اسلام(ص) را تصدیق کردهاند نیز بشود، ولی بدون شک در رأس آنها علیّ بن أبی طالب(ع) است.
مطلب فوق در کتابهای متعدّدی از شیعه و اهل سنّت آمده است، که به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
- ابن مغازلی، از دانشمندان بسیار معروف اهل سنّت، در کتاب معروفش «مناقب» از مفسّر معروف «مجاهد» چنین نقل میکند: «منظور از آورنده کلام صدق، پیامبر اکرم(ص) و منظور از «تصدیقکننده آن» علیّ بن أبی طالب(ع) است»[۳].
- ابن عساکر، نیز مطلب مذکور را نقل کرده است[۴].
- علّامه گنجی در کفایة الطّالب نیز از جمله دانشمندانی است که حدیث فوق را نقل نموده است[۵].
- قرطبی نیز در تفسیرش تصریح به مطلب فوق کرده است[۶].
- ابو حیّان اندلسی نیز این تفسیر را انتخاب کرده است[۷].
- سیوطی در تفسیر «الدّرّ المنثور» هم همین عقیده را دارد[۸].
- ترمذی صاحب کتاب «مناقب مرتضوی» نیز اعتقاد به همین مطلب دارد[۹].
- آلوسی در تفسیر «روح المعانی» نیز از جمله افراد متعدّدی است که در بین اهل سنّت این تفسیر را پذیرفته است[۱۰].[۱۱]
منابع
پانویس
- ↑ پس ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغ بندد و راستی را چون به او برسد دروغ شمارد کیست؟ آیا جایگاه کافران در دوزخ نیست؟ و آنان که راستی آورند و آن را باور دارند پرهیزگارند. نزد پروردگارشان آنچه بخواهند دارند؛ این پاداش نیکوکاران است؛ سوره زمر، آیه ۳۲- ۳۴.
- ↑ «سپس بعد از آنان موسی را با نشانههایمان به سوی فرعون و سرکردگانش برانگیختیم و آنان به آن (نشانه) ها ستم روا داشتند پس بنگر که سرانجام تبهکاران چگونه بود» سوره اعراف، آیه ۱۰۳.
- ↑ "فی قَوْلِه تَعالی: «الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ»؛ رَسُولُ اللَّهِ وَ «الَّذی صَدَّقَ بِهِ» عَلِیٌ"؛ مناقب، به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۷.
- ↑ احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۷.
- ↑ کفایة الطّالب، ص۱۰۹ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۷).
- ↑ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۵، ص۲۵۶ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۸).
- ↑ البحر المحیط، ج۷، ص۴۲۸ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۸).
- ↑ الدّرّالمنثور، ج۵، ص۳۲۸ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۸).
- ↑ مناقب مرتضوی، ص۵۱ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۸).
- ↑ روح المعانی، ج۳۰، ص۳ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۱۷۸).
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، آیات ولایت در قرآن، ص۳۴۵ ـ ۳۵۰.