ابوالغریف عبیدالله بن خلیفه ارحبی همدانی

ابوالغریف عبیدالله بن خلیفه ارحبی همدانی
تصویر قدیمی از مسجد کوفه
نام کاملابوالغریف عبیدالله بن خلیفه ارحبی همدانی
جنسیتمرد
کنیهابوالغریف
از قبیلهبنی‌همدان
محل زندگیکوفه
از اصحابامام علی
فعالیت‌های اوفرماندار قزوین

ابوالعریف ارجهی

مستوفی، ابو العریف ارجهی را جزو کارگزاران قزوین ذکر کرده است. شیخ طوسی در کتاب رجال خود نام ابو العریف همدانی را عبدالله بن خلیفه و از اصحاب امام علی(ع) دانسته است[۱]. در برخی نسخه‌های رجال شیخ، ابو الغریف ذکر شده است که صحیح به نظر می‌رسد[۲]. در اکثر منابع اهل سنت نام وی، عبید الله بن خلیفه دارای کنیه «ابوالغریف همدانی مرادی کوفی» آمده است[۳]. ابن حجر پس از معرفی وی با همین عنوان گوید:گفته می‌شود که نام وی عبدالله است[۴]. بخاری در تاریخ الکبیر وی را اینگونه معرفی می‌کند: عبید الله بن خلیفه، ابو الغریف همدانی أرحبی از کوفیان شمرده شده است[۵]. بنا بر این می‌‌توان گفت که ارجهی تصحیف ارحبی و نام وی عبیدالله و کنیه‌اش ابو الغریف بوده است.

ابن ابی‌حاتم گوید: از پدرم درباره او پرسیدم؟ گفت: او مسئول نیروی انتظامی و شرطه علی(ع) بود و مشهور نیست. گفتم: او نزد تو محبوب‌تر است یا حارث اعور؟ گفت: حارث مشهورتر است و درباره او سخن گفته‌اند و او شیخی مانند أصبغ بن نباته است[۶].

یعقوب بن سفیان او را ثقه دانسته[۷]، ابن حِبّان او را در کتاب ثقات ذکر کرده[۸] و ابن حجر او را صدوق و متهم به تشیّع نموده که از طبقه سوم است[۹]. در تهذیب الکمال که در تمام موارد نام وی را عبید الله دانسته می‌نویسد: او از حسن بن علی(ع) صفوان بن عَسّال مُرادی و علی بن ابی طالب(ع) نقل حدیث می‌کند و از او سلیمان بن أعمش، عامر بن سِمط تمیمی و ابوروق عَطِیّة بن حارث همدانی روایت می‌کنند[۱۰].

مناسب است به برخی روایات وی اشاره کنیم. ابو رَوق عطیة بن حارث همدانی از ابو غریف عبید الله بن خلیفه از صفوان بن عسّال مرادی نقل کرده که گوید: پیامبر(ص) را به سریّه‌ای فرستاد و فرمود:

به نام خدا جنگ کنید و در راه خدا، غلول و خیانت در بیتالمال ننمایید و نه هم فریب بدهید و نه افراد را مُثله کنید و بچه‌ای را نکشید.[۱۱].

مشابه این روایت از امام صادق(ع) به نقل از پیامبر(ص) نقل شده است[۱۲].

عامر بن سمط از ابو غریف همدانی روش گرفتن وضو را در رحبه کوفه گزارش کرده که مشابه نظر اهل سنت است[۱۳].

او گزارشی هم از دوران امام حسن(ع) دارد که گوید: ما در مقدمه سپاه حسن بن علی(ع) جزو دوازده هزار نیرو در مَسکِن بودیم و به جد آماده نبرد با سپاه شام که خون از شمشیرهای ما میبارید و فرمانده ما ابو عمرطی (ابو عمرطه) بود وقتی که خبر صلح امام حسن بن علی(ع) به ما رسید گویا از ناراحتی کمر ما شکست وقتی که حضرت به کوفه آمد مردی از ما که به او ابو عامر سفیان بن لیلی می‌‌گفتند گفت: سلام بر تو ای کسی که مؤمنین را خوار ساختی. امام فرمود: این را نگوی ای ابو عامر من خوار کننده مؤمنان نیستم ولی دوست نداشتم که برای حکومت با آنها بجنگم[۱۴].

طبری به سال ۵۱ عبدالله را تحت تعقیب زیاد دانسته که قبل از وی در یمن درگذشت[۱۵].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. رجال طوسی، ص۴۸.
  2. رجال طوسی، ص۷۲.
  3. ابن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۰؛ ابن ماکولا، اکمال الکمال، ج۴، ص۶۳ و ج۶، ص۱۷۱؛ مزّی، تهذیب الکمال، ج۱۳، ص۲۰۱.
  4. ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۰.
  5. بخاری، تاریخ الکبیر، ج۵، ص۳۸۰، شماره ۱۲۱۳.
  6. رازی، الجرح والتعدیل، ج۵، ص۳۱۳، ش۱۴۸۹؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۱۰؛ ذهبی، میزان الأعتدال، ج۳، ص۵ و ۶.
  7. طبسی، رجال الشیعه فی أسناد السنه، ص۲۵۷.
  8. ابن حبان، ثقات، ج۵، ص۶۸.
  9. ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۶۳۱ و ج۲، ص۴۴۸؛ همو، لسان المیزان، ج۷، ص۲۹۶.
  10. مزّی، تهذیب الکمال، ج۱۹، ص۳۱.
  11. « اُغْزْوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَقْتُلُوا وَلیِداً...»احمد حنبل، مسند، ج۴، ص۲۴۰؛خطیب، تاریخ بغداد، ج۶، ص۳۷۴؛ طبرانی، معجم الکبیر، ج۸، ص۷۰.
  12. کلینی، کافی، ج۵، ص۲۷ و ۲۹.
  13. احمد حنبل، مسند، ج۱، ص۱۱۰؛ متقی هندی، کنز العمال، ج۹، ص۴۴۹.
  14. خطیب، تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۳۰۴؛ ابن ابی شیبه، مصنّف، ج۸ ص۶۳۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۳، ص۲۷۹.
  15. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۵۰۸-۵۱۰.