احمد بن حسن قزاز بصری
مقدمه
نجاشی، احمد بن حسن قزاز بصری[۱] را به صورت مستقل ذکر کرده و در بعضی طرق با عنوان أحمد بن الحسن البصری و أبوجعفر أحمد بن الحسن بن علی البصری از وی یاد کرده است[۲] ولی شیخ طوسی در الفهرست، عنوان مستقلی برای راوی قرار نداده است، بلکه در طریق خودش به عدهای از صاحبان کتاب، مانند ثابت بن شریح و مفضل بن عمر[۳] از او نام برده است.
همچنین کتاب زیاد بن ابیغیاث را مانند نجاشی توسط همین راوی نقل کرده است، ولی با عنوان أحمد بن الحسین القزاز البصری، به جای أحمد بن الحسن[۴]؛ چنان که این تصحیف در رجال شیخ طوسی در باب من لم يرو عن واحد من الأئمة (ع) نیز اتفاق افتاده و نام راوی در آن احمد بن الحسین البصری القزاز ثبت شده است[۵].
بنابراین، نام صحیح و کامل راوی ابوجعفر احمد بن الحسن بن علی القزاز البصری است[۶].
استادان و شاگردان راوی
از جمله مشایخ حدیثی وی در اسناد روایات عبارتاند از: صالح بن خالد ابوشعیب محاملی[۷]، اسماعیل بن مهران، عبیس بن هشام و عبدالله بن جبلة[۸] و از جمله شاگردان وی در اسناد روایات میتوان به محمد بن احمد بن ثابت[۹] و حمید بن زیاد[۱۰] اشاره کرد[۱۱].
تاریخ ولادت وی مشخص نیست، ولی تاریخ وفاتش به تصریح شیخ طوسی سال ۲۶۱ ق[۱۲] است و تاریخ وفات عبدالله بن جبلة که استاد وی است، سال ۲۱۹ ق[۱۳] است؛ در نتیجه میتوان استظهار کرد که وی زمان امام جواد، امام هادی و امام عسکری (ع) را درک کرده است؛ حتی مقداری از ایام امامت حضرت ولی عصر(ع) را نیز درک کرده است؛ زیرا امام عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق به شهادت رسیده است[۱۴].
مذهب راوی
در کتب رجالی قدما، هیچ اشارهای به گرایش فکری وی نشده است، ولی ابن داوود وی را از راویان واقفی به حساب آورده است[۱۵] و اسماعیل پاشا بغدادی، ایشان را از راویان شیعی امامی قلمداد کرده و نوشته است: كتاب الصفة على مذهب الواقفة لأحمد بن حسن القزاز البصري الشيعي الإمامي[۱۶]. چنان که عمر کحاله ایشان را شیعی معرفی کرده است: أحمد بن الحسن القزاز البصري، الشيعي. له كتاب الصفة على مذهب الواقفة[۱۷].
از سوی دیگر، رجال نجاشی به راویان امامی اختصاص دارد، مگر در مواردی که به خلاف آن تصریح کند؛ از این رو، ذکر نام راوی در رجال نجاشی بدون آنکه به واقفی بودنش تصریح کند، مؤید امامی بودنش است.
البته با در نظر گرفتن چند امر، واقفی بودن ایشان تقویت میشود:
- ایشان راوی هشت کتاب عبدالله بن جبله است و عبدالله بن جبله هم واقفی است. نجاشی نوشته است: كان عبدالله واقفاً و كان فقيهاً ثقة مشهوراً[۱۸].
- ایشان دارای کتابی با نام کتاب الصفة فی مذهب الواقفة[۱۹] است؛ چنان که عبدالله بن جبله واقفی هم کتابی با همین نام دارد[۲۰].
- راوی کتاب ایشان، حمید بن زیاد است که وی نیز واقفی است و احمد بن الحسن القزاز، به جز این کتاب (کتاب الصفة فی مذهب الواقفة)، کتاب دیگری ندارد.
بنابراین، واقفی بودن راوی تقویت میشود و به حقیقت نزدیکتر است و شاید به همین جهت، علامه آقابزرگ تهرانی، این کتاب را در الذریعة الی تصانیف الشیعة عنوان نکرده است.
و اما اینکه چرا نجاشی، نام ایشان را در کتاب خودش ذکر کرده، با اینکه موضوع کتابش فهرست کردن آثار علمی راویان امامی است، شاید بدان جهت باشد که نجاشی این کتاب را در رد واقفه دانسته، نه در تأیید واقفه؛ در حالی که نام کتاب ظهور دارد که در تأیید واقفه است و نه در رد آن و مؤید این احتمال، تألیف کتابی با همین عنوان از عبدالله بن جبله واقفی است[۲۱]؛ علاوه بر اینکه اگر کتاب در رد واقفیه بود، هیچگاه حمید بن زیاد آن را نقل نمیکرد[۲۲].
جایگاه حدیثی راوی
در کتب معروف رجالی، به وثاقت احمد بن الحسن القزاز تصریح نشده است، بلکه در بعضی از آنها به عنوان راوی ضعیف معرفی شده است؛ مانند رجال ابن داوود که نام وی را در بخش دوم کتابش، که به راویان ضعیف و مجهول اختصاص دارد، ذکر کرده است[۲۳].
اما تحقیق مطلب آن است که با توجه به امور ذیل میتوان حسن حال وی را تأیید و به روایتش اعتماد کرد:
- نام راوی در سند روایت تفسیر علی بن ابراهیم قمی آمده[۲۴] که به گواهی مؤلف، راویان آن، ثقه و افراد قابل اعتمادند[۲۵].
- گذشت که مراد از احمد بن الحسن بن ابان در سند روایت تهذیب الأحکام و کتاب جوابات أهل الموصل شیخ مفید، احمد بن الحسن القزاز است؛ و شیخ مفید درباره راویان واقع در اسناد روایات این کتاب نوشته است: من الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام، و الفتيا و الأحكام، الذين لا يطعن عليهم، و لا طريق إلى ذم واحد منهم، و هم أصحاب الأصول المدونة، و المصنفات المشهورة[۲۶].
- روایت حمید بن زیاد که فردی ثقه بوده و از جهت نقل بسیاری از اصول (اصول أربعمائة)، کمنظیر است[۲۷]، از احمد بن الحسن القزاز[۲۸].
محقق زنجانی در کتاب الجامع فی الرجال، وقوع مکرر نام راوی در طرق نجاشی و شیخ طوسی را، نشانه اعتماد آن دو رجالی بزرگ به ایشان دانسته و در نتیجه حکم به وثاقت وی را به عنوان حکم نزدیک به حق معرفی کرده است[۲۹].[۳۰]
منابع
پانویس
- ↑ القزاز: بفتح القاف و الزاي المشددة و في آخرها زاي أخرى. هذه النسبة إلى بيع القز و عمله؛ الأنساب، ج۴، ص۴۹۱؛ رجال النجاشی، ص۷۸، ش۱۸۶.
- ↑ رجال النجاشی، ص۷۳، ش۱۷۵، ۱۵۳، ش۴۰۴، ۱۶۶، ش۴۳۸، ۲۱۶، ش۵۶۳ و ۲۲۲، ش۵۸۱.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۱۰۶، ش۱۴۰ و ۴۷۲، ش۷۵۸.
- ↑ الفهرست (طوسی)، ص۲۰۴، ش۳۰۵.
- ↑ رجال الطوسی، ص۴۰۸، ش۵۹۴۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۷۲-۱۷۴.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ش۵۴؛ و....
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۶ - ۲۷، ش۴۹، ۱۵۳، ش۴۰۴ و ۲۱۶، ش۵۶۳؛ الفهرست (طوسی)، ص۴۶، ش۳۲.
- ↑ تفسیر کنز الدقائق، ج۱۳، ص۵۴.
- ↑ رجال الطوسی، ص۴۰۸، ش۵۹۴۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۷۴.
- ↑ مات سنة إحدى و ستين و مائتين؛ رجال الطوسی، ص۴۰۸، ش۵۹۴۴.
- ↑ ر.ک: رجال النجاشی، ص۲۱۶، ش۵۶۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۷۵.
- ↑ ر.ک: الرجال (إبن داوود)، ص۵۲۹.
- ↑ إیضاح المکنون، ج۲، ص۳۰۹.
- ↑ معجم المؤلفین، ج۱، ص۱۶۹.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۱۶، ش۵۶۳.
- ↑ رجال النجاشی، ص۷۸، ش۱۸۶.
- ↑ و له كتب منها... و كتاب الصفة في الغيبة على مذاهب الواقفة؛ رجال النجاشی، ص۲۱۶، ش۵۶۳.
- ↑ رجال النجاشی، ص۲۱۶، ش۵۶۳.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۷۵-۱۷۷.
- ↑ الرجال (إبن داوود)، ص۲۲۸، ش۲۴ و ۲۸۶، ش۸.
- ↑ تفسیر القمی، ج۲، ص۳۴۹.
- ↑ تفسیر القمی، ج۱، ص۴. نحن ذاكرون و مخبرون بما ينتهي إلينا و رواه مشايخنا و ثقاتنا عن الذين فرض الله طاعتهم (ع)...؛ بنا بر این که مقصود از مشايخنا و ثقاتنا اعم از مشایخ مع الواسطه و یا بلاواسطه مؤلف باشد.
- ↑ جوابات أهل الموصل، ص۲۵.
- ↑ ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۱۵۵، ش۲۳۸.
- ↑ ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۱۰۶، ش۱۴۰.
- ↑ ر.ک: الجامع فی الرجال، ج۱، ص۳۰.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۲ ص ۱۷۷-۱۷۹.